Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

آیا بلوچ دوست ندارد در سرزمینش و در خانه اش بنشیند سایت بزند و اعتراض کند

آیا بلوچ دوست ندارد در سرزمینش و در خانه اش بنشیند سایت بزند و اعتراض کند ولی داشتن حتی یک سایت برایش بس جرمی نابخشودنی خواهد بود تا چه رسد پلاکاردی به دست گرفته و به خیابان بیاید یا در مسجد بنشیند و دست یه تحصن زده و از پروردگارش طلب فرجی نماید که آنگاه است که رقاصکان بیت ولی قبیحند که از زمین و هوا بر او یورش برده و فقط گلوله است که هدیه می گیرد

فکر می کنید اسلحه به دست گرفتن برای رسیدن به حقوق برای یک انسان و در تعقیب و گریز بودن و در سرما و گرما ناملایمات را تحمل کردن ساده است یا مثل حلوا خوردن در جشن و پایکوبی است

نه هرگز 

این درد است که یک انسان را مجبور می کند جامه مبارزه بر تن کند و از همه خوشیها و حتی از خود بگذرد تا که بلکه روزی همنوعش دیگر آن درد را نبیند و لا اقل بتواند اعتراضش را بر زبان آورده و یا در سایتش به تحریر درآورد .

بلوچ هم یک بشر است و از کره دیگری نیامده بلوچ هم یک انسان است با زبان و فرهنگ منحصر خود و سرزمینی دارد که از ابا و اجدادش به او به ارث رسیده به نام بلوچستان .

آری ، درد اینکه در سرزمین آبا و اجدادیت بیگانه ات کنند ، درد اینکه سنن و مقدساتت را به تمسخر گیرند ، درد اینکه ثروتت را به یغما برند ، درد اینکه تو را حتی یک انسان به حساب نیاورند ! درد اینکه کلمه بلوچ را بسان دشنامی تو را بدان خطاب کنند ، درد اینکه جوانت را در دام فساد و اعتیاد افکنند ، درد اینکه به ناموست بی حرمتی کنند ، درد اینکه به جرمی ناکرده برادرانت را به گلوله بندند و یا بر دار کینه و نفرتشان حلق آویز کنند ، درد اینکه دانشگاهت خالی از بلوچ باشد ، درد اینکه بیکاری بیداد کند و راه قاچاق بر تو گشوده باشد ، درد فریاد سوخته ات ! درد اعتراض نکردنیت ! درد استعمار و استثمارت و هزاران و هزاران درد دیگر و تو، بلی تو فقط و فقط نظاره گر اضمحلالت باشی .

اینجاست که مهرنهادهایت دیگر تاب نخواهند آورد و راه از خود گذشتن و برای دیگری بودن برایشان تنها راه گذر از این فلاکت دیکته شده تهران خواهد بود.

بلوچ هم مهر دوستانی همچون مهرنهاد ها داشته و دارد ولی با آنها چه شد !؟کجایند ؟!؟

بلی رژیمی که راه مقاومت مدنی و مسالمت آمیز را بسته و آن را با قوه قهریه اش پاسخ داده و می دهد پس یک راه می ماند و آن راه ، راه عمر مختارهاست راه چه گواراها ، راه ابن عربیها ، راه عبدالمالکها .

به هر حال درد ملت بلوچ نیز زبان گشوده و دیر یا زود چه در این نسل یا چه در نسل و نسلهای دیگری همچون سیل خروشانی استعمار را زیر و زبر خواهد کرد آنچنان که تاریخ سند این مدعاست و همه این دردها بهای روزهای عزت ، آزادی و سربلندیش خواهند بود.

به امید آنروز

امیر بلوچ

یک عبدالمالک و یک مهرنهاد

چند خاطره ومن بلوچها را دوست دارم--- اسماعیل وفا یغمایی

امروز روز سختی را گذرانده ام و بسیار خسته ام.ساعت دو بعد از نیمه شب است. خبر عبدالمالک ریگی را که خواندم بفکر بلوچها افتادم. چندان عبدالمالک را و کارهایش را نمیشناسم. در روزنامه ها چیزهائی خوانده ام. فامیلش برایم آشناست. من به دلیل کار پدرم که به علت روحیات و بیابان و طبیعت دوستی و نیز کله شقی اش سر از بلوچستان و سیستان در آورد این منطقه را می شناسم. یعنی از یک سالگی تاده یازده سالگی را در بلوچستان بوده ام.

درسی که باید از دستگیری عبدالمالک ریگی گرفت کورش عرفانی

از ماجرای دستگیری و تحویل عبدالمالک ریگی نباید به آسانی گذشت، زیرا این حرکت می تواند سنتی بد را پایه گذارد که بر اساس آن بتوان چهره های شاخص اپوزیسیون را در هر کجا که هستند به نوعی راهی زندان های رژیم کرد. جمهوری اسلامی که براساس ماهیت خود می داند تا چه حد حکومت های غرب و منطقه آلوده ی به فساد و رشوه و منفعت جویی هستند از خوان یغمای مردم ایران می فروشد تا بتواند مخالفانش را سر به نیست کند.

در دستگیری عبدالمالک ریگی سرویس های اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل، پاکستان و امارات متحده دست داشته اند. هریک برای منافع خود: آمریکا سه زندانی اش را تحویل خواهد گرفت، اسرائیل همیاری رژیم برای ترور مقام بلندپایه ی حماس را جبران می کند، پاکستان به قدری پول می رسد و امارات امنیت و اقتصاد خود را تحکیم می بخشد. حاصل کار این میان این است که یک بلوچ آزاده که ? با او موافق باشیم یا مخالف ? برای دفاع از حیثیت خود و مقابله با ستمی که بر مردم او می رفت می جنگید دست بسته به رژیم جهل و جنایت تحویل داده می شود.

این آرزویی است که رژیم برای بسیاری از مبارزین واقعی و رهبران اپوزیسیون در سر دارد و به دنبال راه ها و مسیرهایی است که به این مهم دست یابد. فراموش نمی کنیم هزینه ی سنگینی را که رژیم برای قتل شاپور بختیار پذیرا شد، بهایی را که برای قتل رهبران کرد در میکونوس داد، یا هزینه های سنگینی را که جهت از میان برداشتن رهبری مجاهدین در فرانسه و عراق قبول کرده است.

رژیم ا زاین واقعیت آگاه است که تا زمانی که در جامعه، مبارزه ی با استبداد و ستم به صورت نهادینه و شبکه های خودگردان درنیامده است افراد، چه با اهمیت فرد درمبارزه موافق باشیم یا خیر، نقش مهمی را در پیشبرد حرکت های مبارزاتی ایفا می کنند. به همین دلیل نیز می داند که با حذف فیزیکی این یا آن چهره، گاهی، می تواند ضرباتی جبران ناپذیر بر کل یک جریان وارد سازد. در همین راستا حتی حرکت های پیشگیرانه نیز از سوی جمهوری اسلامی صورت می پذیرد. به طور مثال قتل پروانه و داریوش فروهر.

این واقعیت ما را دعوت می کند که نسبت به سه موضوع حساس باشیم: 1) واکنش جدی نشان دادن نسبت به دستگیری عبدالمالک ریگی از طریق تماس با سفارت خانه های پاکستان در سراسر جهان و در صورت اثبات همکاری آمریکا انجام اعتراض مشابه به دولت آمریکا و سفارتخانه های آن 2) بالا بردن هشیاری و ضریب امنیتی در مورد فعالان سیاسی مطرح و کسانی که نقش کلیدی را در تشکل ها یا جریانات سیاسی ایفاء می کنند به طریقی که رژیم و یا دستگاه های امنیتی غرب هوس معامله و ماجراجویی برای سرنوشت آنان را به ذهن خود راه ندهند. 3) تاکید بر ضرورت سازماندهی اجتماعی مبارزه به طریقی که دستگیری یا از میان بردن فرد سبب تعطیلی یک جریان مبارزاتی و یک حرکت تشکیلاتی نشود.

در شرایطی که می بینیم جامعه ی ایران به واسطه ی جنبش آزادیخواهی مردم ایران قدم به یک دوره ی تاریخی سرنوشت ساز گذاشته است جا دارد که با هشیاری و فعال شدن بیش از گذشته به رژیم در حال فروپاشی اجازه ندهیم سقوط خویش را از طریق حذف و قتل و اعدام مخالفانش به تاخیر بیاندازد.

"یادداشت های روز"، ویژه سایت دیدگاه نوشته می شوند. در صورت تمایل به باز تکثیر متن، لطفاً منبع را "یادداشت های روز سایت دیدگاه" قید کنید.

6 بهمن 1388
 
منبع: سايت ديدگاه

دستگیری "ریگی" نمی تواند ایران را قدرتمند نشان دهد!


تحليلي بر بازداشت عبدالمالك ريگي
گفتگو با صداي آمريكا:

دستگيري "ريگي" نمي تواند ايران را قدرتمند نشان دهد!

دستگيري "عبدالمالك ريگي" حتي اگر حاصل زدوبند آمريكايي ها و بخشي از يك پروژه مقابله با تروريسم در منطقه باشد، بخش كوچكي از يك كيك بزرگ است كه نصيب رژيم ايران شده و آنها را چنين ذوق زده كرده است. در واقع از اين پروژه احتمالي، ماهي كوچكي نصيب ايرانيها شده كه براي مصرف داخلي به آن نياز داشتند. نمايش فيلمهاي دستگيري آقاي ريگي و اعترافات زودهنگامش در تلويزيون، براي بازسازي قدرت اطلاعاتي و امنيتي جمهوري اسلامي است كه اين قدرت افسانه اي، در هشت ماهه اخير، بارها توسط مردم عادي ايران انكار شده و مورد تحقير قرار گرفته است. نظام براي ترساندن مردم و بازسازي قدرت امنيتي خود، به اين نمايشها نياز دارد اما غافل است كه اين نمايشها نمي توانند شكست بزرگ حكومت، مقابل اراده مردم را توجيه كند. امروزه نماد قدرت و شجاعت، نه اين مأموران نقاب پوش، بلكه مردمي هستند كه بدون هراس، به استقبال باتوم و شكنجه مي روند و همچنان سبز هستند.

آقاي ريگي محصول دوران رنج و نااميدي يك قوميت ديرپاي ايراني بنام قوم بلوچ است. قومي در فقرمانده، در محروميت مانده كه سي سال بعد از انقلاب مستضعفان در 1357، هنوز فقيرند، فرزندانشان در كپرها درس مي خوانند، بيكاري و اعتياد در آن بيداد مي كند و دولت به آن اقليم هيچگونه توجهي ندارد. براي مردم محرومي كه در فضاي ستم و نااميدي از بهبودي قرار دارند، مبارزه تا پاي جان معناي تازه اي مي دهد و آقاي ريگي به يك اسطوره تبديل مي شود كه ممكن است اين امر، مورد قبول ما باشد يا نباشد.

نظام اگر بخواهد بر آتش خشم فروخورده مردم بلوچستان آبي بريزد و اگر بخواهد بر مشكلات آنجا با درايت غلبه كند، نبايد از مسير تحقير آقاي ريگي و يا پخش اعترافات او وارد شود. نظام بايد مشكلاتش را در بلوچستان با فقرزدايي و تبعيض زدايي حل كند كه البته اگر مرد چنين ميداني مي بود، تا حالا چنان كرده بود و امروز بر كشوري سراسر تبعيض و فقر و فساد مديريت نداشت. امروز تمام پيكر ايران از چرك فساد مقامات و تبعيض ها و فقرها مي سوزد.




Terroristledaren Abdol-malek Rigi i iranska händer är rubriken på en artikel i en blogg som heter "e-jihad" som betyder helig krig. Efter att ha blädrat igenon bloggen verkar tillhöra shia muslimska Hizbollah av Libanon som sponsras av den iranska islamiska terrorstaten. Irroniskt nog kallar dem Abdolmalek Rigi som terrorist!!!! Här nedan kan ni läsa mina kommentarer i dennna blogg som säkerrliggen sponsras av den iranska ambassaden och emam ali moskén i Stockholm:

--------------------------------------------
M. Baloch - Balochetsans problem löses inte med Rigis grippand

Balochistans problem löses inte med gripandet av Rigi. Ty problemmen är inte skapade av honom utan av den islamiska regimen i Iran. Det är regimen och dess maktapparat som systematiskt diskriminerar balocherna enbart för att de är sunnimuslimer till skillnad från de styrande folket som är shia. Så länge förtrycket fortsätter kommer tusentals balochiska ungdommar att fortsätta i Rigis spår. Rigi är en produkt på den politik som regimen och dess shia muslimska lokala makthavare (Zabolier) driver i Balochestan.

För att förstå djupet av problemmet i Balochistan hänsvisas till Baloch Community - Sweden's blogg: http://baloch-community-sweden.blogspot.com/


Belocherna i Iran genomgår en av de svåraste tiderna i sin historia. Det finns ca 5 miljoner balocher i Iran men det finns inte en enda baloch som har en hög befattning varken på nationell- eller lokal nivå inom den statliga administrationen. Alla befattningar och statliga tjänster går antingen till en minoritets folkgrupp som kallas för Zabolier (Zabol är en liten stad i norra Balochestan) som i likhet med makthavarna i Tehran är shiamuslimer. Där Zabolier inte räcker importeras andra fanatiska sjiamuslimer från andra provinser. Zabolier har alla nyckelposterna trots de består bara av 5% av balochestans befolkning. De har omvandlat balocherna till tredje och fjärde generationens medborgare. Zabolierna uppbackas av den islamiska regimen för denna apartheid politik i Balochestan.

Här är några fakta om belochernas situation:

1. Livslängden i Baluchistan är 15 år kortare än genomsnittet i Iran.

2. Den officiella arbetslösheten är mer än 72 procent dvs 5-6 gånger högre än genomsnittet i Iran.

3. Över 70% av balocherna lever under existensminimum mätt även i iranska mått.

4. Enligt en undersökning från FN har balocherna den högsta IQ i landet trots det har dem den högsta analfabetismen i landet. Detta p.g.a. av att de systematiskt diskrimineras att komma in på högre utbildningar.

5. Det finns ca sjuhundra lektorer som undervisar på universiteten i Balochestan men endast tio av dem är Balucher som lyckats passera regimens filter! De flesta av dessa har dock studerat utomlands med egna medel till skillnad från de icke balocherna som fått statligt stöd.

6. Balocherna förtrycks och förödmjukas dagligen i sina egna städer och byar av den Zaboli- och shia dominerade statsmakten och militären. Förtrycket saknar motstycke i Balochestan’s långa historia inom tiderna.

7. Antalet Balocher som har dödats eller avrättas av den islamiska regimen är mer än det totala antalet i hela Iran. Även under mongolernas invasion av Balochestan dödades inte så många Balocher som nu under den islamiska regimens 30 åriga styrning.

P.g.a. det systematiska förtrycket och förnedringen har många balochiska ungdomar tröttnat på situationen och börjat organisera sig för att bekämpa orättvisorna. Några få av dessa ungdomar använder sig, tyvärr, av samma metoder som de själva blir utsatta för av regimen och dess Zaboli tjänare. Det är sorgligt och beklagligt att en ung människa spränger sig själv och många andra (må de vara fiender) i luften för att göra sin röst hörd. Det är beklagligt att regimens politik inte har lämnat utrymme för andra mer fredliga alternativ för att bedriva politik och kräva rättvisa. Risk finns att våldet trappas upp i Balochestan och att balocherna kommer att utsättas för folkmord av extremistiska Zabolier och andra av regimen importerade extrema shiamuslimska grupper. Ansvaret för all våld ligger på regimen och de lokala makthavarna.-----

Se även adnra skrifter av Baloch Community- Sweden:
Varning för Shia-Sunni krig i västra Balochestan (Iran) efter självmordsbomb attack i en moské
http://baloch-community-sweden.blogspot.com/2009/05/varning-for-shia-sunni-krig-i-vastra_31.html


M. Baloch

------------------------------------------
M. Mosalman - Rigi var aldrig ens del av lösningen till Baloochi

För det första har Rigi aldrig varit en del av lösningen till Sistans o Baloochistans problem. Jundollah är en terroristorganisation som har terroriserat, förtryckt och massmördat sekulära som religiösa, shi'iter som sunniter, regeringssupportrar som neutrala. Rigi är ingen som har kämpat upp sig till makt för att befria sitt folk från ett shi'itiskt förtryck. Han är en rätt så ung person som ärvde sin position från far sin. Gällande din blogg kan det noteras två saker.

1. Du tar öppet stånd och propagerar för terroristorganisationen Jundollah, vars koppling till USrael redan erkänts och avslöjats av dess f d. ledare Abdo'l-malek Rigi.

Jundollah kör samma terroristmetoder som al-Qaeda och alla andra USA-ledda terroristorganisationer.

Ett kort klipp på några av deras människobrott:

http://www.youtube.com/watch?v=pwTJaq4tLOM (OBS! inte till för känsliga tittare)

2. Du nämner under din bloggtitels indextext att länderna Iran, Pakistan och Afghanistan har "ockuperat" baloochernas land.

Du påstår som svar till denna nyhetsartikel att i Iran är det religiös skillnad som orsakar förtrycket mot baloocherna, men vad är då orsaken i Pakistan eller Afghanistan?

Det du och den ultra-nationalistiska minoriteten i Baloochistan vill är detsamma som minoriteterna i Jugoslavien ville, vilket ledde till det förödmjukade och försvagade och drabbade tillståndet den splittrade Jugoslavien sedan hamnade i och fortfarande befinner sig i.

Bör Iran, Pakistan och Afghanistan ge baloocherna sina provinser egna gränser?

Sedan skall väl kurderna få samma privilegier?

Och turkarna mm?

Skulle vara mycket mer tillförlitligt om du kom med länkar till bevis för samtliga 7 så kallade faktum du har kommit med, annars känns dessa faktapunkter som enbart tomma attacker mot den islamiska republiken. En annan punkt som märks är hur du anklagar "förtrycket" mot baloocher på islamiska regeringar och inte på shi'iter eller etniska pakistanier eller på "majoos" eller något annat oislamiskt. Du är alltså rent av mot politisk uppvaknad av Islam.

Här ser man den f d. Jundollah ledaren Rigis erkännande om USA roll i konflikten med Iran:

http://www.youtube.com/watch?v=0Pwiyw9iP3s&feature=related

Du låtsas som om du ser självmordsbombningar som något beklagligt men ändå tar du en nästan stoltserande ställning gentemot Jundollah-terroristerna som i deras milda dagar spränger upp civila medborgare som tjänstemän för att inte nämna deras allvarligare brott. Såsom du och den ultranationalistiska minoritet av baloocher som är lik dig anser det vara yttrande frihetens tabu belagda ställning som leder till all terrorism anser även västvärldens grönister det...uppenbarligen har ni precis samma källa till motstånd mot Iran och muslimer.

Ingen varning för risk till shia-sunni krig behövs då det har riskerats jätte länge i hela Mellan Östern, och även inträffat nu på senare tid i länder som Irak och Afghanistan. I Iran har muslimerna hittills varit så pass alerta att sådant inte kunnat inträffa förutom enstaka terroristdramer som omedelbart därefter resulterat i dyra konsekvenser, oftast att de förlorat sina liv till bekostnad för det.

M. Mosalman

-----------------------------
M. Baloch  (svarar)

Ni verkar tillhöra den shiamuslimska skaran i världen som Hizbollah i Líbanan som får miljarder iranska dollar och vapen för att begå mord/Jihad i världen! Det är meningslöst att debattera med er eftersom ni blivit blinda av dollarna och ser inte de brutala våldet som den iranska regimen utsätter, inte bara oss balocher, utan hela Irans befolkning under mer än 3 deccenier. Se bara på de bilder och video klipp som finns på Youtube. Där ser ni hur man behandlar fredliga demontranter och mördar dem. Bland de iranska milisen som mördar demontranterna finns folk från Hizbollah I Libanan. De mördar på gatan, fångar demonstranter, torterar dem, utsätter dem för våldtäckt m.m.

Våra resurser och pengar går till terrordöd genomförd av Hizbollah i Libanan eller militanta shiagrupper i Irak, jemen m.m. Det sker medans irans befolkning lever i missär. Situationen i Balochsitan och fattigdommen där är 100 gånger värre än de fattigaste afrikanska länderna. Det behövs inga fakta/bevis för det utan det räcker att se bilder som spridds därifrån eller besöka Blochestan som jag själv har gjort. Då förstår man vilka brott din älskade islamiska regim i Iran begår mot oss och andra minoriteter. Abdolmalek Rigi är en ung baloch som tvingats att ta till vapen för att svara regimen och dess lokala "tjänare" med samma medel som regimen själva utsätter hans befolkning.

Ja; Iran och Pakistan är ockupationsmakter på samma sätt som Israel är en ockupationsmakt av Palestina. De behandlar oss balocherna 100 gånger värre än vad Israel behandlar Palestiner. Den islamiska regimen i Iran tillåter inte andra fredliga metoder att kräva rättvisa eller bedriva politik. Det ända sättet att bekämpa regimens förtryck och förnedring av oss Balocher är att bekämpa den med väpnad motstånd och det har Abdolmalek gjort. Han är ingen terrorist i balochernas ögon utan en hjälte, en befriare och en legend som utmannat den islamiska regimen och dess makthavare. Hans rörelse kommer nog att fortsätta hans kamp tills balochestan är befriad från ockupanterna. I den av Pakistan ockuperade delen av balochestan också pågår en väpnad kamp mot den Pakistanska regimen och jag är helt övertyggad att inom 5 år är hela balochestan är befriad. Iran, Pakistan, Afghanistan kommer att falla och andra förtryckta folkgrupper såsom kurder araber, turkar mmfl. befriar sig och bildar sina egna stater. Det är inte en dröm utan en verklighet inom högst 5 år.

Jag fortfaranmde beklagar och är emot självmords formen av motstånd men jag bor i Sverige och kanske inte förstår dem som lever i missär och förtryck dagligen. De har säkert försökt att få gehör med andra mer fredliga sätt men regimen inte tillåter fredliga metoder. Ett exampel på det är Yaghub Mehrnehad en balochisk journalist som verkade inom ramen för den islamiska lagar men han avrättades ändå för att han kritiserade makthavarna i sin blogg.

Se: Mehrnehad avrättad av den iranska regimen 
http://baloch-community-sweden.blogspot.com/2009/05/mehrnehad-avrattad-av-den-iranska.html


M. Baloch

Iran’s Jundallah Card

28 February 2010

The arrest of Jundallah leader Abdol Malik Rigi is being hailed as a major achievement in Iran. Rigi has long been on Iran’s most wanted list for spearheading terror attacks against the Revolutionary Guards in the trouble-ridden eastern province of Sistan-Balochistan.

The confessional statement by Rigi that he was doing so under US patronage is suspected of having been extracted under duress.

Iran has long been blaming Washington for supporting Jundallah and other anti-government movements in the country. Apparently, Rigi was arrested enroute to Kyrgyzstan where he was to meet a high-ranking person at the Manas US military base. Rigi has disclosed US support for attacks within Iran — in shape of weapons, military equipment and funds — in return of helping free Jundallah prisoners. Rigi has also denied Jundallah’s separatist plans for the largely Sunni inhabited Baloch province. He claims to have taken up a violent means of struggle to draw attention to the plight of the Baloch Sunni minority that has been widely discriminated against by the government. Jundallah has claimed several dozens lives in terror attacks carried out over the past many years since its emergence on the scene in 2002. Besides suicide attacks and bombings, kidnapping of Iranian officers and government employees was a common occurrence.

So far, Rigi had eluded capture by slipping across the border into Pakistan. It even led to eruption of tensions with Islamabad, with Iran often pointing the finger at the Pakistan security establishment for aiding the organisation. The fact that Jundallah leader and members had cross-border ethnic-tribal linkages with sympathisers in Balochistan on the Pakistan side actually abetted their operations. The border between the two countries is not only porous and largely unmonitored but is monopolised by transnational organised crime groups running smuggling operations of illicit goods and narcotics. While the US has denied any links with Jundallah, Rigi’s statement is a serious charge, even if obtained in detention. The coming weeks might see more developments on this front, especially if Rigi is made to sing more. Iran itself is no stranger to the sponsoring of proxy groups. It has both covertly and overtly been sponsoring many groups in South Asia, Gulf and the Middle East. Despite this, it is likely that Iran will create a bigger fuss dragging US as a sponsor of anti-Iranian terrorists.

There is speculation that Pakistan may have had a hand in leaking information to the Tehran about Rigi. It may well be possible, given Islamabad’s concern about any deterioration in its relations with Iran, something it can ill afford with two of its other neighbours already on edge. Pakistan-Iranian cooperation in counterterrorism and border security has also been growing steadily.

While Rigi’s methods may not have been correct, the problem remains a fundamental sore Iran needs to tend to. Tehran has been lackadaisical at best towards its minority groups. Poorer provinces like Sistan-Balochistan are not accorded adequate funds and subjected to repressive policies. It is important for Iran to realise that no outside state can succeed in fomenting trouble where people’s rights are fully met and they enjoy political representation.

http://www.khaleejtimes.com/DisplayArticleNew.asp?col=§ion=editorial&xfile=data/editorial/2010/February/editorial_February55.xml

Iran accused of violating International Civil Aviation Laws

Bangkok: The leader of Balochistan National Movement (Zrombesh) Mr Ismael Amiri has strongly condemned the arrest of Baloch rebel leader Abdul Malik Regi and accused Iran of violating the International Civil Aviation Laws. He said Iranian authorities breached the International Aviation Laws when they forced the plane to land in Iran and arrest Malik Regi. International Community must take notice of this act of Iran.

Mr Ismael Amiri said this while talking to BBC Urdu from Bangkok, he further said that Malik Regi is not a terrorist but he was fighting for the right of Sunni Muslim and Baloch people under Iran’s occupation. He said there are more than Four Million Baloch in Iranian occupied Balochistan and majority of them are Sunni Muslim that is why the Iranian (Shiite) government is committing atrocities against Baloch people. Malik Regi is a representative of the Baloch People [in western Baluchistan] and he was forced to adopt the arm resistance against the Iranian authorities [to defend his people].

Earlier Iran has accused that Malik Regi was hiding somewhere in Pakistan and that Pakistani authorities were supporting him. According to BBC report this is the first time that a Baloch organisation has given a statement in favour of Regi.

Please read Mr Ismael Amiri's speech at Bangkok conference [this speech was delivered before Regi's arrest]

However the conference in Bangkok remained silent on Regi’s arrest. The organiser of the conference Mr Munir Mengal refused point blank knowing Regi and avoided passing any comments against his arrest.

Read more on BBC Urdu: http://www.bbc.co.uk/urdu/world/2010/ ... egiarrest_condemned.shtml

An interesting article by Balochi News: http://www.balochinews.com/2010/02/blog-post_24.html

Iran's president accuses USA of supporting militants: http://www.news.az/articles/10017

http://www.hamsayeh.net/hamsayehnet_i ... ternational%20news949.htm

http://english.aljazeera.net/news/mid ... /2010223164715638529.html

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/201 ... 4_u04_rigi_pakistan.shtml


Source:
http://www.balochwarna.com/modules/news/article.php?storyid=2454

ايدئولوژي عبدالمالك ريگي قيام خواهد كرد

عبدالسلام حسین بر- جمعیت دانشجویان بلوچ

و اما پس از موفقيت هاي چشمگير براي جنبش مقاومت مردمي ايران كه رژيم ولايت فقيه را مات و مبهوت كرده و انظار بهت زده قدرت هاي استكباري را به اين سمت گسيل داشت، رژيم كه تاوان سنگيني را براي مقابله با جندالله پرداخت كرده بود در نهايت مجبور شد با معاملات سياسي با سرويس هاي اطلاعاتي غرب و پرداخت باج هاي كلان به پاكستان(كشوري كه در آن با پول هر كاري ميتوان انجام داد) عبدالمالك ريگي را به چنگ آورد.
در راس دستاوردهاي نظامي جندالله حمله به سپاه پاسداران در سرباز بود كه در صدر تلفات آن جانشين نيروي زميني سپاه يعني يكي از اولين سران سپاه پاسداران انقلاب اسلامي قرار داشت و جندالله با اقتدار تمام توانست پيكره ي جنگي و ساختار نظامي ايران را درهم بشكند و اين لشكر تا دندان مسلح را كه در اقصي نقاط جهان به ويژه عراق و پاكستان عمليات تروريستي انجام مي دهد را در برابر مبارزين بلوچ به زانو درآورد.
و اكنون اين سوال مطرح است كه آيا دستگيري عبدالمالك ريگي پاياني براي جندالله و حركت هاي اعتراضي در بلوچستان خواهد بود؟

بي درنگ بايد گفت اين حادثه خود آغازي براي قيام عمومي در بلوچستان است، به خدا سوگند اين انقلابي كه عبدالمالك ريگي رهبر انقلابي جوان در بلوچستان پديد آورده است در تاريخ اين سرزمين نظير ندارد، به قول خيلي از نويسندگان عبدالمالك ريگي ديگر يك فرد نيست بلكه به يك ايدئولوژي و انديشه در بلوچستان مبدل گشته است و اگر عبدالمالك ريگي خود در بند است، انديشه ي عبدالمالك است كه بلوچستان را براي يك هدف واحد يعني ظلم ستيزي متحد گردانيده است و اين تئوري عبدالمالك است كه مبارزين بلوچ را براي طغيان عليه نظام استبدادي ايران در صف واحد قرار داده است.
رژيم و صدا و سيماي ايران از زمان ظهور جنبش مقاومت و نيز از زمان دستگيري رهبر اين سازمان با آب و تاب فراوان و اغراق گويي بر روي يك مولفه يعني خشونت در جنبش مقاومت زوم كرده اند و كانون اخبار وتحليل هاي خود را به اين موضوع اختصاص داده اند. آري خشونت هميشه خشونت به همراه داشته است، ‌آيا هشدارهاي سازمان عفو بين الملل و سازمان حقوق بشر به ايران موجب توقف كشتار و اعدام و جنايت عليه بشريت شده است؟ آيا نقض حقوق بشر در بلوچستان به پايان رسيده است؟ آيا قطعنامه هاي سازمانهاي بين المللي در قبال مسئله نقض حقوق اقوام ايران كارساز بوده است؟
پس در برابر اين نظام افسار گسيخته و سركش كه به هيچ تعهدي براي رعايت حقوق انساني ملت بلوچ پايبند نيست چه بايد كرد؟ آيا در برابر اعدام هزار جوان بي گناه بلوچ در سال و دستگيري هزاران تن ديگر بايد سكوت پيشه كرد؟ آيا توهين هاي علني و آشكار به مقدسات اهلسنت حتي از زبان رئيس جمهوري ايران را بايد به حساب حسن نيت و اخوت گذاشت؟ آيا تخريب مساجد ومدارس اسلامي اهلسنت و رفتارهاي بي شرمانه و ملحدانه ارتش جمهوري اسلامي با كتب قرآن وحديث را بايد نشان از دوستي آنها با اهلسنت دانست؟ آيا قتل عام و نسل كشي ملت بلوچ و شكنجه هاي وحشيانه جوانان بلوچ را بايد نشان از ترحم و رافت اسلامي آنان دانست؟ آيا قساوت قلب سران جمهوري اسلامي در قبال زنان و كودكان بلوچ را بايد نشان از دلسوزي آنها دانست؟ آيا تهاجم به فرهنگ، زبان و مذهب بلوچ را بايد دليل وحدت طلبي و فرهنگ دوستي آنان دانست؟
آري، شما كه روساي جمهور گذشته همين نظام را سران فتنه مي خوانيد و مي خواهيد آنان را به جرم حمايت از ملت ايران در قبال تقلب انتخاباتي به پاي ميز محاكمه بكشانيد، با جنبش مقاومت مذاكره مي كنيد؟ شما مي دانيد راه ديپلماسي انساني از كدام سمت مي گذرد؟ آيا چون حكومت به روي ملت بلوچ آتش مي گشايد و سلاح و تجهيزات جنگي خود را به سمت آن نشانه رفته است، بايد آن را در آغوش گرفت؟ قدر مسلم اينكه در برابر خشونت هاي حكومت ولايت فقيه واكنش رخ خواهد داد و در مقابل چنين حكومت خشونت طلب و فاشيستي ابزارهاي ديپلماتيك معنايي ندارد.

امروز صداي عبدالمالك است كه در همه جاي بلوچستان مي پيچد چنان كه مي گويد "در برابر ظلم به هر حالتي كه باشد بايد ايستاد". اين نهضت عبدالماك ريگي بود كه موجب بيداري و هوشياري هر چه بيشتر ملت بلوچ در برابر فريبكاري هاي حكومت ولايت فقيه و دشمنان معاند با بلوچ گرديد. بايد اين سوال را از رژيم پرسيد كه شما عبدالمالك ها را همچون شاخ و برگ درختي كه به صورت جنبش اعتراضي بروز و نمود پيدا كرده اند قطع مي كنيد و از بين مي بريد ولي با اين انديشه ي ظلم ستيزي كه منشا عبدالمالك هاست و بيش از پيش در بلوچستان ريشه دوانده است چه مي كنيد؟ شما با ميليون ها بلوچ كه قلبشان براي وطن خويش مي تپد چه مي كنيد؟
عبدالمالك ريگي و جندالله با سلاح و ادوات نظامي با شما مقابله مي كنند ولي امروز قوه ي فكري عبدالمالك كه بلوچستان را فراگرفته است در برابر تئوري استبداد شما خواهد ايستاد. تاريخ نشان داده است كه شعله هاي دادخواهي و قيام براي آزادي و عدالت هرگز در بلوچستان رو به خاموشي نگرائيده است و امروز آن جرقه هايي كه دادشاه و عبدالمالك ريگي در بلوچستان براي قيام عليه ظلم ايجاد كرده اند به آتشي افروخته گسترش يافته كه شراره هاي آن از هر سو دولت هاي ظلم مدار را در بر خواهد گرفت.
همانطور كه بنده در مقالات پيشين به تفصيل در باب فدراليسم توضيح دادم، سيستم فدرال هرگز در ايران اجرا نخواهد شد و بلوچستان در چنين سيستمي جايگاهي نخواهد داشت. دستگيري عبدالمالك ريگي رهبر نظامي فدرال خواهان پاسخي قاطع و اتمام حجت رژيم ايران با اين نظريه بود. رژيم ولايت فقيه هرگز ايده ي تمركز زدايي را بر نمي تابد و اين موضوع را هرگز نمي پذيرد كه حوزه ي قدرت نمايي خود را به ايالت و استان مركزي محدود سازد، با اين مقياس سنجي هاست كه از سازمان جنبش مقاومت انتظار مي رود تحولي مبنايي و ريشه اي در اهداف خود ايجاد كند و از حوزه ي نظريه فعاليت سياسي ومذهبي در چارچوب سيستم ايران فدرال خارج شود.
در واقع تلاش براي احقاق حقوق ملي بلوچ و اهلسنت در حكومت ولي فقيه هيچگاه به نتيجه نمي رسد و در چارچوب قوانين جمهوري اسلامي مذاكره و ديپلماسي جايگاهي ندارد چنانكه مذاكرات سري و محرمانه با جنبش مقاومت راه به جايي نبرد و اين فرمان ولي مطلقه فقيه است كه سرنوشت دولت وملت ايران را تعيين مي كند. و اكنون تنها راه اتحاد ملي بلوچ براي استقلال و تجزيه طلبي از كشورهاي اشغالگر است، بدون شك دستگيري عبدالمالك ريگي عزمي جدي تر براي جنبش مقاومت و ملت بلوچ ايجاد خواهد كرد و با اميد به خداي قادر متعال و مجاهدت جوانان، زنان و مردان بلوچ پيروزي از آن ملت غيور بلوچ است و عبدالمالك ريگي گرچه در بند اما هميشه رهبر انقلاب بلوچستان خواهد بود و يادش در زمان خواهد ماند و راهش ادامه خواهد يافت.
۲۷ فوریه ۲۰۱۰

پیام برادر بزرگوار استاد صباح الموسوی به مناسبت تعیین جانشین برای رهبر جنبش

بسم الله الرحمن الرحيم
( أذن للذين يقاتلون بأنّهم ظُلموا وإنّ الله على نصرهم لقدير * الذين اُخرجوا من ديارهم بغير حق إلاّ أن يقولوا ربّنا الله .. صدق الله العظيم ) الحج /39 ـ 40.
الأخوة المجاهدين في حركة جندالله
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
اننا اذ نكرر أسفنا وحزننا لأسر الأمير المجاهد والأخ العزيز عبدالمالك ريكَي أمير حركة جندالله , فاننا في الوقت نفسه نود ان نعرب لكم عن سرورنا لقراركم السريع والشجاع بانتخاب خليفة للامير الاسير وقائد جديد لحركة جندالله و هو الاخ المجاهد حاج محمد ظاهر بلوچحيث اننا على ثقة ان اختياركم في انتخاب هذا الرجل المجاهد هو عين الصوب ونأمل ان نشاهد الحركة كما كانت واكثر .
لذا اننا في الوقت الذي نبارك لكم انتخاب الاخ حاج محمد ظاهر بلوچ قائدا فاننا في الوقت نفسه نعرب لكم عن كامل تضامننا معكم وسوف نضع ايدينا بايديكم واننا على استعداد للتعاون معكم كما كنا من قبل
.
نسأل الله ان يوفقكم وان ينصركم على القوم الظالمين وان يفك اسر اخونا المجاهد عبدالمالك وكل أسرانا الباقين .
أخوكم في الإسلام
صباح الموسوي الأحوازي

--------------------------


پیام (جنبش مبارزان آزاديبخش الأحواز) به مبارزان جنبش جندالله

پیام (جنبش مبارزان آزاديبخش الأحواز) به مبارزان جنبش جندالله


بسم الله الرحمن الرحيم
برادران مجاهد جندالله
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
بي شك به اسارت افتادن شيرمرد بلوچ، مجاهد سرافراز عبدالمالك ريگي دل همه دوستان شما راقبل از مردم شريف
ومجاهد بلوچستان را بدرد آورد. وليكن ايمان ما به خدا وراه مبارزه دربرقراري عدل وقسط واسترداد حقوق پایمالمان
در الأحواز العربية وبلوچستان وديكر مناطق تحت اشغال شيطان صفتان فارس ما را مصمم تر واراده هاي پولادين ما
را قويتر خواهد كرد.
مجاهد سرافراز عبدالمالك ريگي يكي از چهرهاي محبوب تمام آزاديخوان اعم از بلوچ وعرب بوده وخواهد ماند،
اما بي ترديد راه اين رادمرد سرافراز ادامه خواهد يافت وجوانان برومند بلوچ ويارانمخلص وصديق ايشان ذره اي
ترديد در ادامه مبارزه تا تحقيق امال واهداف تمام شهداي اين مردمسلحشور را نخواهند داشت وراه مبارز از آنچه
بوده مصمم تر وبر قدرت تر ادامه خواهد يافت.
بدين وسيله جنبش مبارزان آزاديبخش الأحواز(حركة النضال العربي لتحرير الأحواز) ضمن اعلامتنفر وانزجار خويش از همكاري مجرمانه بعضي از سرويسهاي
اطلاعاتي غربي وباكستاني بامجرمان ودژخيمان خون آشام ملايان فارس در ارتكاب اين جنايت در حق شخص
عبدالمالك ريكيومردم شريف و ستم ستيز بلوچستان، همبستكى وهمدردى خود را با جنبش مبارز جندالله ومردم
مبارز بلوجستان اعلام مينمايد.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته

حركة النضال العربي لتحرير الأحواز
(جنبش مبارزان آزاديبخش الأحواز)
25-2-2010

http://www.taftan313.blogspot.com/

جوانان بلوچ! پيروزی ما درايمــان به حق، سازماندهی هدفدارو مبارزات گسترده نهفته است

اگرچه عبدالمالک بلـــوچ بيباک ترین سرمچارو مبـارز دنيـــا
در سياهچالهای مافيايی شيعی حاکم بر تهران اسير است اما مبارزه فرزندان بلوچستان ادامــه خواهد يافت.

اگـر چه خائنين به ملت بلوچ ناجوانمردانــه توانستند فرزند فداکار و دلير بلوچستان را با استفاده از گسترده ترين همکاری اطلاعاتی ( چند بلوچ وطن فروش، سيا، سازمانهای جاسوسی پنجابيها، جاسوسان بی وجدان افغانی و انگليسيها) به چنگ آورند اما هرگز نخواهند توانست که جنبش حق طلبانه مردم مظلوم بلوچستان و مبارزات فرزندان رشيدش را از بين ببرند. مبارزات آزاديخواهانه و تاريخی مردم بلوچستان تا پيروزی بردشمنــان بلــوچ وبلوچستــان ادامه خواهد داشت.

سرمچاران بلوچستان و مردم قهرمان بلوچ همچنـــان درجنگی نابرابردرمقابل حکام فاشيست تهران به دفاع تاريخی و ثبت شدنی خويش ادامه ميدهند. دفاع از بلوچستان اين سرزمين هزاران ساله آبا و اجدادی مان، دفاع از وجود و هستی مان بعنوان يک ملت و دفاع از مال و جان وظيفه هر انسان مؤمن و آزاده است.
شما جوانان دلير بلوچستان! در توان داريد تا آينده بلوچستان را خود رقم زنيد. آگاهانه به قصد گرفتن حقوق ملی و مذهبی مان از غاصبان حاکم ، شونيستهای تهران و زابليهای ضد بشرو برای آزادی خويش و سرزمين تاريخی مان، خود را سازماندهی کنيد. با هوشياری مطلق و رعايت صد در صد مسائل امنيتی آمادگی داشته باشيد. ارتباط های پرمخاطره را با تشکيلات مادر به حداقل برسانيد تا ريسک ضربه پذيری به صفر برسد.برای تشکيل گروههای مسلح در شهر و روستا لازم نيست که از ابتدا به تشکيلات مادر وصل شويد. با ايمان به پيروزی و فداکاری، اوضاع را هوشيارانه ارزيابی کنيد، ابتکار و خلاقيت به خرج بدهيد.مبارزه دربلوچستان را نمی توان از مبارزات تاريخی ملتهای رها شده کپی برداری کرد. دشمنان ما بيرحم ترين موجودات روی زمين هستند. شرايط جهنمی و صد در صد پليسی که بر بلوچستان حاکم کرده اند در تاريخ بيسابقه است. جوانان بلوچ! دشمنان رنگارنگ بلوچستان را، بخصوص زابليهای جنايتکار وبلوچ فروشان را شناسايی کرده و برآنان بتازيد.
با توکل به پروردگار یکتا، با مبارزه فداکارانه و سازمان يافته ، با داشتن هدف مشخص که همانا رهايی از يوغ بردگی ورسيدن به آزادی است ، با پيشتازی فرزندان آگاه، مسئول بلوچ، به همت سرمچاران قهرمان و به برکت خون شهدايمان ،بلوچستان و مردم بلوچ پيروز خواهند شد.

آژانس خبری تفتان

-----------------------------------

بدون تشکیل دادگاه؛ حکم اعدام عبدالمالک ریگی قطعی اعلام شد

مَی مَکُران: با دستگیری عبدالمالک ریگی رهبر گروه جندالله، ابراهیم حمیدی رئيس‌كل دادگستري سيستان و بلوچستان که دستش به خون ده ها جوان بلوچ آلوده است، حکم اعدام عبدالمالک ریگی را قطعی اعلام کرد و گفت: “به محض تكميل پرونده قضايي و عدم نياز اطلاعاتي به اين مصداق بارز و آشكار محارب و مفسد في‌الارض حدود الهي درباره وي و ديگر اعضاي اين گروهك مزدور اجرا مي‌شود”. صدور چنین حکمی بدون رعایت حتی تشریفاتی قوانین جمهوری اسلامی که خود به قدر کافی جنایت کارانه و ناقض اولیه ترین حقوق انسانی است، نشان از آن دارد که حاکمان بر کشور و بویژه حاکمان بر بلوچستان بیش از پیش تشنه ی خون هستند. روشن است که عبدالمالک ریگی به عنوان یک زندانی حق دارد اتهاماتش به او تفهیم شود، وکیل مدافع داشته باشد، در دادگاه از خود دفاع کند. هر چند دادگاه های جمهوری اسلامی خود بیدادگاه هایی بیش نیستند. اما سخنان رئیس دادگستری استان حتی نیازی به همین مراحل قانونی خود رژیم را نمی بیند. او در استدلال نظر خود می گوید: ” اين گروهك معاند از قاچاق مواد مخدر، گروگانگيري، قتل عام مردم بي‌گناه سيستان و بلوچستان گرفته تا ايجاد رعب و وحشت و اقدامات خرابكارانه، درگيري و مقابله با نيروهاي نظامي و انتظامي و باج‌خواهي از مردم عادي و كسبه بازار و ربودن اتباع خارجي و متخصصان و كارشناسان براي جلوگيري از اجراي پروژه‌هاي عمراني و ممانعت از دستيابي اين مردم عزيز و شرافتمند به رشد و توسعه و پيشرفت و سازندگي دريغ نداشته و در پنج سال اخير با كمك كامل آمريكا و انگليس منطقه سيستان و بلوچستان و به طور كلي منطقه مرزي شرق كشور را به يك منطقه ناامن و بي‌ثبات تبديل كرده بود” او سپس این اتهامات را با اعترافات دیگر دستگیر شده گان که زیر شکنجه گرفته شده است مستدل می سازد و می گوید:” عبدالمالك ريگي كه به اقرار و اعتراف صريح همدستان دستگير شده‌اش در سال‌هاي قبل در چهار راه رسولي به مشروب و سي دي فروشي روي آورده، اقدامات مجرمانه خود را از طراحي نقشه سرقت مسلحانه بانك در همان منطقه آغاز پس از آن عده‌اي را اغفال و به دور خود جمع كرده، رفته رفته دست به جنايات مهمي عليه مردم و نيروهاي نظامي و انتظامي زده با گروگان‌گيري و اخاذي از مردم و كسبه بازار اوضاع مالي گروه را بهبود مي‌بخشد و با سوء استفاده از تنوع قومي و مذهبي و با ادعاي تلاش براي خدمت به مردم بلوچ و احقاق حقوق اهل سنت ضمن تلاش براي فريب افكار عمومي، موذيانه، خود را به اردوگاه آمريكا و انگليس نزديك و از حمايت‌هاي دشمنان انقلاب اسلامي و سرويس‌هاي جاسوسي و اطلاعاتي آنان در منطقه برخوردار مي‌شود”. ابراهیم حمیدی در پایان وعده اعدام او را می دهد و می گوید:” انشاء‌الله مردم شريف ايران به ويژه خانواده‌هاي معظم شهداي جنايات اين تروريست در آينده شاهد اجراي عدالت در مورد وي هستند”

Appeal: stop systematic violation of basic human rights of Baloch prisoners in Iran

The unexpected victory of Mr Ahamadinejad in the controversial presidential election in Iran led to massive and popular protests and demonstrations. The response of the government was crackdown and massive arrests of protesters and opposition politicians. Many of the detainees have been imprisoned for months without having any access to attorneys. They have been tortured, raped and forced to confess publicly in the state-controlled mass media. This wide spread unlawful violation of the human rights of the prisoners has been noted by the United Nations Human Rights Council as well as other human rights organizations such as Amnesty International, Human Rights Watch and …. which have raised serious concerns about the systematic abuse of human rights of the prisoners by the Iranian security and judicial authorities.

Iran has a well known record of violating human rights and getting forced confessions under harsh and inhuman tortures.

The human rights situation of prisoners in the province of Balochistan where the prisoners are tortured to death without having access to legal assistance or access to their families before execution is even worse and beyond of one can imagine. Latest last week a Baloch tribal chief was executed who had been made blind due to tortures in the prison. On Tuesday February 23rd the Iranian government announced the arrest of Abdul Malek Rigi, head of “Jondollah” organization. Mr. Rigi was shown while being taken out of a plane and later on, the ministry of intelligence announced that Mr. Rigi had been captured aboard a foreign airliner which had been forced by Iranian war planes to land in the Iranian territory. The minister also said that they were expecting massive confessions by Rigi which clearly indicates that the minister had already planned barbaric tortures and forced confessions and TV shows on the state-run TV and media. These forced confessions are then used in the court against the prisoner to convict them. According to some news agencies Mr. Rigi has already made some confessions on TV.

Balochistan Peoples Party (BPP) in several occasions has warned the International Community about the systematic violation of the basic human rights of Baloch prisoners in Iran. As for other Baloch prisoners we are also concerned about violation of the human rights of Mr. Rigi as a prisoner. Due to importance of the case of Mr. Rigi, we believe that the prosecution and hearings of Mr. Rigi’s court should be performed openly with access to defense attorneys (preferably neutral and foreign lawyers), and an independent and neutral jury. We also believe that the hearings should be overseen by representatives from the International Community, United Nations Human Rights Commission, the Amnesty International, the Human Rights watch and other human rights organizations.

Human Rights Committee of Balochistan People’s Party

http://www.ostomaan.org/articles/news-and-views/5425

محمد ظاهر بلوچ جانشين ريگى شد --- گروه جندالله رهبر جديد خود را معرفی كرد

ريگى رهبر عمليات ضد دولتى در بلوچستان ايران بود
تهران، دبى- رسانه ها، (العربيه. نت)

گروه جندالله روز شنبه 27-2-2010 با انتشار اطلاعیه‌ای محمد ظاهر بلوچ را به عنوان رهبر جدید خود اعلام كرد.

در اطلاعیه جندالله كه در سايت اين گروه آمده است اعلام شده است: "بدینوسیله جنبش مقاومت جندالله به اطلاع عموم مردم بلوچستان و ایران می ‌رساند که پس از حادثه دستگیری رهبر جنبش، کمیته مرکزی طی نشست‌هایی با تمامی اعضا و متحدین، موضوع جانشینی و همچنین مسئولیت اجرایی جنبش را در غیاب رهبر مورد بررسی قرار داد."

در ادامه اين اطلاعيه آمده است: "امروز در نشست نهایی و اخیر به اتفاق آرا و با موافقت همه اعضای جنبش و همچنین با موافقت همه متحدین، حاج محمد ظاهر بلوچ به عنوان جانشین عبدالمالک انتخاب شد."

به گزارش چندین وبگاه ایرانی، گروه جندالله در بیانیه اش ضمن اعلام اين كه اين گروه "تنها در رهبر آن خلاصه نشده است" به دولت ايران هشدار داده است كه با "جنبشی مقتدرتر و مستحکم ‌تر از قبل مواجه خواهد شد که هرگز به آن فکر نکرده است."

گفتنى است كه طبق اعلام رسمی دولت ایران، عبدالمالک ریگی روز سه ‌شنبه 23 فوريه در داخل هواپيمايى كه عازم قرقيزستان بود، دستگیر شد.

ريگى روز جمعه در تلويزيون دولتى ايران ظاهر شد و گفت كه با امريكا در ارتباط بوده است و قرار بوده كه امريكا پايگاهى براى عمليات گروه جندالله در اختيارشان قرار دهد.

لیکن وزارت خارجه امريكا اين سخنان را تكذيب كرد و آن را بى اساس خواند. مخالفان چولت ایران معتقدند ریگی در یک معامله با پاکستان و امریکا به چنگ نیروهای امنیتی ایران درآمده است.

Iran's Arrest of an Extremist Foe: Did Pakistan Help?

Iran is gloating now that it has seized its public enemy No. 1. On Feb. 22, Iranian agents allegedly intercepted Abdolmalek Rigi, leader of Jundallah, a Sunni extremist group that has waged a low-level war against Tehran for the better part of a decade, killing hundreds. According to state media, Rigi, 27, was on a flight bound for Bishkek, Kyrgyzstan, from Dubai when the Iranians forced the plane to land at the Iranian port of Bandar Abbas. A day later, Iran's Intelligence Minister Heydar Moslehi hailed Rigi's arrest as proof of "the power of the Islamic Republic." Interior Minister Mostafa Mohammad Najjar announced on state radio the same day that the government "had spread a dragnet and managed to capture him. He is now in the claws of justice." A state-backed cinema institute has been asked to make a film re-enacting Rigi's capture.

It's still unclear how exactly Tehran caught wind of Rigi's presence in Dubai. News of the arrest has only been gleaned from accounts revealed by Iranian state-media sources and cannot be independently confirmed. On Feb. 25, Iranian state television broadcast footage of a supposed confession made by Rigi, saying he was flying to Central Asia to meet with American handlers at the U.S.-run Manas air base in Kyrgyzstan. Intelligence Minister Moslehi had already pointed his finger at Washington and the hand of the CIA, claiming to have evidence that Rigi was earlier housed at a U.S. base in Afghanistan and set up with fake documentation by the Americans. Accusations blaming the West for fomenting trouble within Iran's borders are nothing new, though. U.S. officials as well as British diplomats in Tehran have denied any links to Rigi.

What's more likely — and more intriguing — is the tacit involvement and cooperation of Pakistan. Jundallah, which means "Soldiers of God" in Arabic, has operated since 2002 in the borderlands between Iran, Pakistan and Afghanistan. Tehran has long suspected that the group receives tactical support from forces within Pakistan, including the same elements in the country's notorious military intelligence that helped form the Afghan Taliban. If Islamabad was involved in Rigi's capture, the move, combined with recent arrests of senior Taliban leaders living on Pakistani soil, could be a sign of the country's new seriousness at getting to grips with terror groups in its midst. "[It] may mark a dramatically different, and welcome, approach by the Pakistani security setup," suggests a Feb. 25 editorial in Dawn, an English-language daily in Pakistan.

(See Pakistan's other problem area: Baluchistan.)

Jundallah draws its recruits from the Baluch, an ethnic group whose historical homeland lies on both sides of Iran and Pakistan's desert border. The group says its aim is to fight for Baluch economic and political rights in Iran's marginalized southwest. But they are set apart from other Baluch outfits warring on the Pakistani side against Islamabad by their staunchly religious character. "The Baluch nationalists aren't really sectarian," says Syed Adnan, a research fellow at the S. Rajaratnam School for International Studies in Singapore. "Jundallah sees itself fighting a Sunni war against the Shi'a Islamic Republic [of Iran]."

That religious zeal has led some analysts to speculate whether Jundallah has organizational links with al-Qaeda. The group raised its profile in 2005 by kidnapping a member of the Iranian Revolutionary Guard Corps and supposedly launching a botched assassination attempt on Iranian President Mahmoud Ahmadinejad. Jundallah cemented its terrorist credentials in the past two years, with three bombings, two of which were suicide attacks. The most recent blast, last October in the Iranian border city of Pishin, killed at least 40 people, including many civilians. It also convinced Tehran that Jundallah was Iran's greatest internal security threat.

But cracking down on Jundallah, for all of Iran's own extensive intelligence networks, proved difficult. "There are a lot of ungoverned spaces along this border," says Kamran Bokhari, regional director for the Middle East and South Asia at Stratfor, a global intelligence firm based in Austin, Texas. Like other groups in the region, Jundallah exploited illicit smuggling routes between Afghanistan, Iran and Pakistan, possibly trading in arms and narcotics. Though there's little clear evidence, analysts suspect Jundallah received support and succor from a web of shadowy sources, including perhaps Saudi, Pakistani, Israeli and even U.S. intelligence agents. "The one consensus among experts on this matter is that Rigi was not his own man. He must have been getting aid from somewhere," says Hassan Abbas, a former Pakistani government official and currently a professor at Columbia University's School of International and Public Affairs.

Tehran and Islamabad had largely cordial ties until Iran's Islamic Revolution in 1979. By the 1990s, they found themselves facing each other across a post–Cold War battle line as Pakistan built up the Afghan Taliban, whose Sunni puritanism grated against Iran's state Shi'ism. Following the U.S. invasion of Afghanistan in 2001, Islamabad allowed the U.S. the use of two military bases in Pakistani Baluchistan for counterterror operations. This predictably drew Iran's ire and deepened its fears of external forces conspiring to undermine its interests both at home and in Afghanistan.

But in the past year, the two countries have also stepped up diplomatic visits and military exchanges, including a Feb. 21 meeting held in Quetta — capital of Pakistani Baluchistan — between two senior Iranian and Pakistani army commanders. "It seems quite clear that the Iranians could not have [arrested Rigi] without Pakistani cooperation," says Bokhari. Pakistan's intelligence agency, the ISI, is said to have a highly sophisticated operation in Dubai, where Rigi was picked up.

Experts say Jundallah may have served, for a time, as a tool of strategic depth for Islamabad, much in the same way it has allowed the anti-Indian terrorist group Lashkar-e-Taiba and the leadership of the Afghan Taliban to exist in safe havens in Pakistan. "Rigi was a lever with which to have some leverage with Iran, a check Pakistan could cash in," says Bokhari.

Pakistan has watched warily as both Iran and archrival India have expanded their influence with anti-Pakistani forces in Afghanistan — a country many in Islamabad still view as their backyard. The arrest earlier this month of Mullah Abdul Baradar, rumored Taliban deputy commander, by Pakistani authorities in Karachi has been seen as a sign of Islamabad's desire to now dismember some of the terror networks it once helped create. Handing over Rigi may be another gesture of goodwill. "Actions like this ease pressure on India and Iran," says Abbas. "There's now a chance for more cooperation and coordination."

That's welcome news for Washington as it struggles to bring stability to Afghanistan nearly a decade after its invasion. It's less welcome for Rigi, who now sits in an undisclosed location in Iran, at the mercy of Tehran's interrogators.

http://www.time.com/time/world/article/0,8599,1968126,00.html#ixzz0ggEDR2HR

Oh Makoraan

مصاحبه سخنگوی جنبش مقاومت جندالله در تلویزیون نوروز

مصاحبه سخنگوی جنبش مقاومت جندالله در تلویزیون نوروز

امشب ساعت 30 : 9 بوقت تهران سخنگوی جنبش مقاومت جندالله آقای کمال ناروئی در تلویزیون نوروز گفتگو خواهند کرد مردم می توانند این گفتگو را از طریق انترنت هم با مراجعه با سایت 







ببینند

 
-------------------------------------------------

سازمان های اطلاعاتی پاکستان و نکات مبهم طرح مشترک دستگيری ريگی


۱۳۸۸/۱۲/۰۷
رضا تقی زاده (تحلیلگر سیاسی)
بی ترديد وزارت اطلاعات و سازمان های ضد اطلاعات جمهور ی اسلامی که بخصوص طی پنج سال اخير در نتيجه تصفيه های درون سازمانی بسيار ضعيفتر از پيش شده اند، بدون همکاری تنگاتنگ سازمان های اطلاعاتی هم عرض در منطقه قادر به تله گذاری و دستگيری ريگی نميشدند.

اگرچه مسئولان ايران مشارکت کشور های ديگر را در دستگيری ريگی انکار کرده اند، تمام شواهد موجود منجمله بيانيه سفارت پاکستان در تهران حاکی از همکاری جمعی در اجرای طرح است.

بی شک کشور های مبداء و مقصد ريگی در پرواز مستقيم مابين قرقيزستان و امارات ( دوبی ) ، در جريان سفر او و در نتيجه عمليات مربوط به دستگيری وی قرار گرفته اند.

اگرچه هنوز زمان واقعی دستگيری عبدالمالک ريگی روشن نيست، مطابق اظهارات مسئولان ايران دستگيری در ساعات اوليه بامداد سه شنبه به وقت محلی در ايران صورت گرفته است.

در ساعات نزديک به زمان اعلام شده دستگيری در آسمان ايران، پروازی از دبی عازم قرقيزستان نبوده، حال آنکه در غروب روز دوشنبه ۲۲ فوريه ( روز قبل از دستگيری ) در ساعت ۶.۱۵ شب پرواز شماره کيو-اچ-۴۵۳ ( بوئينگ ۷۳۷ از از بشکيک- قرقيزستان عازم دبی بوده است.

اين پرواز از مسير شرق ايران خراسان و سيستان و بلوچستان به سمت بندر عباس حرکت و پس از عبور از خليج فارس در دوبی بزمين مينشيند. طول پرواز ياد شده در حدود ۴.۳۰ ساعت است. پرواز ياد شده بعد از ۴ ساعت تاخير ۳۶ دقيقه بعد از نيمه شب بامداد روز ۲۳ فوريه در فرودگاه دبی بزمين مينشيند. تاخير بسيار غير معمول و افزايش طول پرواز از ۴.۳۰ به بيش از ۸ ساعت تنها ميتواند در نتيجه توقف اجباری بعد از فرود در يکی از فرودگاههای ايران صورت گرفته باشد. در شرايط عادی، تاخير در پرواز ياد شده هرگز ۲۲ دقيقه فراتر نرفته است. پرواز قبلی همين هواپيما در روز ۱۹ فوريه بدون تاخير انجام و در ساعت ۸.۴۵ دقيقه همان روز در دبی بزمين نشسته است.

همين هواپيما در روز بعد و با شماره کيو- اچ ۴۵۴ از مسير دبی و از فراز خاک ايران به قرقيزستان باز گشته است. پرواز بازگشت از دبی به بيشکيک در قرقيزستان پس از اعلام دستگيری ريگی در ايران صورت انجام شده.

با و جود ناپديد شدن يک هواپيمای مسافری بمدت ۴ ساعت، هيچيک از دو کشور قرقيزستان و امارات نسبت به مفقود شدن هواپيما و يا به زمين نشستن اضطراری آن در ايران، پيش از اعلام خبر دستگيری ريگی، اطلاعيه ای انتشار نداده اند.

قرقيزستان تنها ۳۶ ساعت پس از اعلام دستگيری ريگی اعلام داشته که يک پرواز مسافری آن کشور در مسير دبی به بيشکيک در ايران فرود آمده است.

با توجه به حساسيت فوق العاده حريم هوايی خليج فارس در نزديکی مرزهای ايران و حضور ناوهای جنگی آمريکا در منطقه و آماده باش کشورهای جنوبی بخصوص امارات، نظريه پرواز جنگنده های ايران برفراز آبهای خليج فارس بمنظور تعقيب يک هواپيمای مسافری و مجبور ساختن آن به فرود اجباری در خاک ايران ( فرودگاه بندر عباس) ، آنطور که مسئولان وزارت اطلاعات ايران مدعی شده اند قطعا مردود و اسکورت کردن آن تنها در خاک ايران امکان پذير بوده است.

با توجه به زمان دو ساعت پرواز هواپيمای قرقيزستان بر فراز خاک ايران، چنانچه پرواز از بيشکک به دبی انجام ميشد هواپيماهای نظامی ايران ميتوانستند بدون روبرو بودن با خطر بر خورد با نيروهای نظامی آمريکا در آبهای خليج فارس، با فرصت کافی عمليات تعقيب و بزمين نشاندن هواپيمای مسافربری ياد شده را بموقع اجرا بگذارند.

در اين صورت فرود آوردن هواپيمای ياد شده در فرودگاه مشهد و يا بندر عباس آسانتر و عملی تر از تعقيب آن بر فراز خليج فارس مينمود. در هر دو فرودگاه ياد شده نيروی هوايی ايران هميشه هواپيماهايی را آماده پرواز دارد.

عدم اعتراض قرقيزستان به ايران پيرامون فرود آوردن اجباری هواپيمای مسافری آن کشور، و سکوت طولانی قرقيز ها پيرامون اين ماجرا تا بعد از اعلام دستگيری ريگی توسط ايران يکی از نشانه های در جريان قرار داشتن مقامات قرقيز در اجرای طرح است.

در صورت پرواز ريگی از دبی به قرقيزستان، توجه به کشور مبداء او، پيش از عزيمت وی به دبی، طول مدت اقامت او در دبی و علت سفر او به امارات از نکات قابل تامل در حادثات منجر به دستگيری او است.

محل عمليات گروه جندالله در در داخل ايران نزديک به بلوچستان پاکستان و حوالی سيستان بوده و خود او نيز در اين مناطق حضور يافته و اغلب در پاکستان بسر ميبرده است . بی شک غيبت ريگی از منطقه نمی توانسته از نگاه سرويسهای اطلاعات نظامی پاکستان مخفی بماند. سفر او به قرقيزستان نيز بی شک با استفاده از گذرنامه، و در نتيجه با اطلاع و هماهنگی ماموران رسمی در پاکستان، قرقيزستان و کشور ( اسما ) صادر کننده گذرنامه او ( افغانستان ) از هدف، مسير و طول زمان سفر او انجام شده است.


استفاده از شرکت هواپيمايی قرقيزستان توسط ريگی و قصد عزيمت او از دبی به بيشکيک، مبداء حرکت او يعنی قرقيزستان را نيز تا حدود زيادی مشخص ميسازد. به اين ترتيب در صورت انجام پرواز ريگی از دبی به بيشکيک، او در حال استفاده از قسمت دوم بليط پرواز دو سره از بيشکيک به دبی بوده است.

در چنين صورتی، سئوال اينجا است که با وجود عمليات ادعايی پنج ماهه ماموران اطلاعاتی ايران برای بدام انداختن ريگی، و اطلاع از محل اقامت او در يک پايگاه امريکايی در منطقه، ۲۴ ساعت پيش از دستگيری، چگونه ماموران جمهوری اسلامی در جريان پرواز قبلی او از قرقيزستان به دبی قرار نگرفته اند؟

چنانچه سرويس های اطلاعاتی ايران از پرواز اوليه ريگی از قرقيزستان به دبی مطلع بوده اند، چرا عمليات دستگيری او در مسير اوليه پرواز که بسيار کم خطر تر و ضريب اطمينان اجرای آن بسيار بالاتر از دستگيری ريگی در مسير دبی-بيشکيک مينمايد صورت نگرفته است؟

با توجه به اجرای طرح ترور يکی از رهبران حماس در دبی، و انعکاس خبری گسترده مشارکت سرويس های جاسوسی اسرائيل در آن، بی شک حساسيت محلی در دبی در قبال اجری طرح عمليات ديگری از سوی يک سرويس ضد اطلاعاتی ديگر ، ميتوانست دشواری های اجرای طرح دستگيری ريگی در پروازی از مسير دبی به قرقيزستان را بيش از هر زمان ديگری افزايش دهد.

گذشته از آن، امکان لو رفتن اجرای طرح در نتيجه مداخله سرويسهای ضد جاسوسی ساير کشور های که در اجرای طرح مداخله ای نداشته اند نيز هميشه و جود داشته است. از اين رو عمليات دستگيری ريگی ميتوانست و ميبايد در بخش اول پرواز و بجای مسير دبی به بيشکيک از مسير بيشکيک به دبی صورت گيرد.

در منطقه آسيای مرکزی سرويسهای اطلاعاتی روسيه، آمريکا، بريتانيا و پاکستان فعال اند. در صورتی که اجرای اين طرح با اطلاع آمريکا صورت گرفته باشد، تعامل بزرگتری مابين ايران و امريکا ميبايد انگيزه اصلی اين مبادله را فراهم آورده باشد. در شرايط موجود، مناسبات رو به تيرگی بيشتر تهران و واشنگتن منطق انجام چنين تعاملی را توجيه نميکند.

روسها نيز در انجام اين معامله نميتوانند نفع مستقيمی داشته باشند. به اين ترتيب، گذشته از ايران، منافع مستقيم پاکستان قوی تر از ساير کشورهای درگير در ماجرا است.

طرح مقابله نظامی با طالبان افراطی و همزمان با آن، تلاش گسترده سياسی برای جلب و جذب عوامل معتدل تر طالبان و مشارکت دادن آنها در حکومتهای محلی و دولت مرکزی افغانستان، حساسيتهای فراوانی را در پاکستان و بخصوص مابين عوامل نظامی و اطلاعاتی آن کشور بوجود آورده است.

همکاری پاکستان با ايران برای تله گذاری و لو دادن مسير حرکت ريگی و نهايتا دستگيری او، چنانچه دعاوی ايران را داير بر حمايت امريکا از ريگی بپذيريم، ضمن توجيه اقدامی که راضی ساختن ايران و توسعه مناسبات دوستانه مابين تهران و اسلام آباد را مد نظر داشته، ميتواند تلافی جويی و نارضايتی نظاميان پاکستان را در قبال بخش هايی از عمليات نظامی و فعاليتهای سياسی آمريکا در منطقه را نيز به اثبات برساند.

پاکستان مايل است که در مذاکرات امريکا و ميانجی های دولت کابل با طالبان مشارکت مستقيم داشته و در طرح پاکسازی و جايگزينی عناصر فعال و فرماندهی محلی آنها در بلوچستان و وزيرستان و مناطق نزديک پيشاور نقش مهمتری ايفا کند. لو دادن ريگی ميتواند هشداری از سوی نظاميان پاکستان برای خنثی ساختن ساير عمليات امريکا و ناتو در منطقه در صورت برنيامدن خواسته های بيشتر آنها تلقی شود.

Radiofarda

UAE denies Iran's claims that Rigi entered Dubai --- Iran's Rigi "confesses" to US help offer

DUBAI (Al Arabiya, Agencies)

The United Arab Emirates on Friday denied the claims made in some Iranian media reports that Abdul Malik Rigi the leader of Junallah rebel group, was arrested in Iran after his entry to Dubai, the official WAM reported.

A senior official at the Ministry of Foreign Affairs said dismissed the reports as "inaccurate and lacking credibility."

"The man, whose name appears in the visa shown by the media, had never entered the country. He made a two-hour stop-over in Dubai as he arrived from Kabul en route to Kyrgyzstan, without using the entry permit," Sultan al-Ali, Director of Media Affairs at the Ministry said, as quoted by WAM.

Aired "confession"

The senior official reiterated UAE's respect for the principle of non intervention in the internal affairs of other countries which constitutes a major pillar in the country's foreign policy.

Rigi meanwhile said in a "confession" aired on state television Friday that the United States offered to provide him with military aid to battle the Islamic regime.

Rigi's arrest, which Iran touted as a blow to the United States and Britain, came as Tehran faces pressure by world powers and the threat of tougher sanctions over its controversial nuclear program.

"They (Americans) said they would cooperate with us and will give me military equipment," Rigi said in a pre-recorded statement broadcast on Iran's state-run English-language Press TV.

"They also promised to give us a base along the border with Afghanistan near Iran," said the ringleader, stubble-faced, wearing blue prison pajamas and speaking in Farsi.

Rigi was seized on Tuesday after Iranian warplanes reportedly forced a flight from Dubai to Kyrgyzstan to land in Iran.
It was not clear under what conditions the confessions were extracted from Rigi, whose group the Jundallah has waged a deadly insurgency in southeastern Iran killing military officials as well as civilians.

Rigi said in his taped statement that he was on his way to meet a "high-ranking American person" in Kyrgyzstan.

He added that Americans met him in Pakistan around March 2009 and had also sought a meeting "after the last major operation we took part in."

"Iran ... not al-Qaeda or Taliban"

He was apparently referring to the October 2009 suicide bombing in the provincial town of Pisheen that killed 42 people, including seven Revolutionary Guards commanders and several tribal leaders, which was claimed by Jundallah.

"The Americans said Iran was going its own way and they said our problem at present is Iran ... not al-Qaeda nor the Taliban," Rigi said.

Iran has repeatedly accused archfoe the United States of backing the group.

Washington dismissed as "totally bogus" claims on Tuesday by Iranian Intelligence minister Heydar Moslehi that Rigi had been issued an Afghan passport by the "Americans" and had met a NATO military chief in Afghanistan.

Jundallah says it is fighting Tehran's Shiite rule to secure rights for Sunni Baluchis who form a significant population in Sistan-Baluchestan -- the restive province on a major narcotics-smuggling route bordering Afghanistan and Pakistan.

Soon after the October bombing, Revolutionary Guards chief Mohammad Ali Jafari demanded that Islamabad hand over Rigi because Tehran had "proof" he was backed by Pakistan's intelligence agency.

Pakistan's ambassador to Tehran, Mohammed Abbasi, told reporters earlier this week that Islamabad had helped to capture Rigi and that he was detained outside Pakistan. He gave no further details.

Iran accuses the United States, Britain and Israel of inciting unrest seen in recent years in some of its border areas populated by ethnic minorities.

http://www.alarabiya.net/articles/2010/02/26/101568.html

امارات ورود ريگى به خاك اين كشور را تكذيب كرد ---

دبى – سعود الزاهد
وزارت خارجه امارات ورود عبدالملك ريگى، رهبر تشكيلات جندالله به خاك اين كشور پيش از دستگيرى توسط ايران را تكذيب كرد و آن را بى اساس خواند.

اين وزارتخانه گفت وى تنها 2 ساعت در فرودگاه دبى بدون ذکر نام واقعی حضور داشته است.

وزارت خارجه امارات با انتشار بيانه اى در روز جمعه 26-2-2010 اعلام كرد كه اخبار منتشره در بعضى از رسانه هاى ايرانى در اين رابطه صحت و دقت لازم را ندارد.

اين بيانيه مى افزايد طبق مدارك موجود در فرودگاه، ويزا و گزارش ورودى در اين رابطه به اسم عبدالملك ريگى وجود ندارد بلكه اين شخص از كابل وارد فرودگاه دبى شده و به طرف قرقيزستان پرواز كرده است.

بيانيه ادامه مى دهد: هيچ گونه رواديدى در اين رابطه تقاضا يا صادر نشده است.

سلطان العلى مدير امور رسانه اى وزارت خارجه امارات در اين زمينه گفت: ما پيرو اصل عدم دخالت در امور داخلى ديگران هستيم و از همه رسانه ها و مسئولين مى خواهيم با مسائل، دقيق، مسئولانه و حرفه اى برخورد كنند.

از سوى ديگر، يك كانال تلويزيون ايرانى به نام پرس تى وى، عبدالملك ريگى را در حالى نشان داد كه اعتراف مى كند "امريكا در برابر آزاد كردن تعدادى از افراد گروهش از او كمك خواسته تا در كنارش با ايران بجنگد."

وى ادامه مى دهد: "افراد سى آى ای به من وعده دادند كه به طور نامحدود از ما پشتيبانى كنند و به ما پايگاهى نظامى مجهز به اسلحه و تأسيسات آموزشى در نزديك مرز ايران بدهند."

اظهارات تلويزيونى ريگى بلافاصله از سوى يك سخنگوى وزارت خارجه امريكا تكذيب شد و مسخره تلقى گرديد. سخنگزى امريكايى گفت: "امريكا با هيچ گروه تروريستى همكارى نمى كند بلكه با تروريسم مبارزه مى كند."

همکاری پاکستان
مخالفان ايرانى ابراز عقيده كرده اند كه تشكيلات امنيتى پاكستان با ايران همكارى كرده است و در اين رابطه به اظهارات سفير پاكستان در تهران استناد مى كنند. محمد بخش عباسى سفير پاكستان، 2 روز پس از دستگيرى ريگى گفته است: "اگر همكارى پاكستان نبود، ريگى بازداشت نمى شد."

اين در حالى است كه در برنامه پانوراماى تلويزيون العربيه، يك سخنگوى جندالله به نام عبدالرئوف اظهار داشت: "واشنگتن عبدالملك ريگى را به تهران تحويل داده است."

وى توضيح داد كه شرايط سخت امنيتى در مناطق كوهستانى بلوچستان، ريگى را مجبور به انتقال به افغانستان نمود. ليكن نيروهاى امريكايى او را دستگير كرده و به تهران تحويل دادند. وى افزود: "معامله واشنگتن- تهران 3 روز پيش از اعلام خبر صورت گرفت."

در برنامه پانوراماى تلويزيون العربيه، موسى شريفى كه يك تحليل گر عرب ايرانى است، خاطر نشان ساخت كه تاريخ سياسى ايران انباشته از زدوبندهایی است كه از سوى تهران با آنچه كه شيطان بزرگ مى خواند، صورت گرفته است. ما اين معاملات را در رسوائى ايران- كونترا و امثال آن شاهد بوده ايم.

موسى شريفى افزود:اصلاً بعيد نيست كه ايران دربرابر تحويل گرفتن ريگى متعهد شده باشد كه 3 امريكايى بازداشت شده در مرز عراق را همراه با تعدادى از عناصر القاعده تحويل امريكا دهد.

گفتنى است گروه جندالله با حدود 2 هزار فرد مسلح خويش در يك مثلث كوهستانى واقع در مرزهاى ايران، پاكستان، افغانستان با حكومت ايران درگيرى دارد. اين نيرو معتقد است كه از حقوق 3 ميليون بلوچ ايرانى و ساير اتباع مذهب تسنن در ايران دفاع مى كند. درگيرى بين نيروهاى دولتى ايران با جندالله تا كنون دهها كشته از دو طرف برجاى گذاشته است.

 

تهران ریگی دیگری آبستن است!


تهران ریگی دیگری آبستن است
داود میرشکار ـ زابل
سنی نیوز

قصه‫ی طالبانی که چون قارچ به یک آن در سرزمین افغان روئید؛ افرادی از متن جامعه به سرکردگی ملایی گمنام به نام ملا عمر به فکر تنبیه مردی ظالم و ستمگر که بر گردن مردم در قندهار شهری پسمانده در جنوب افغانستان ، سوار بود می‫افتند. کار به سادگی غیر قابل تصوری انجام می‫گیرد. و این پیروزی گروه ماجراجوی مزبور را تشویق به ادامه برنامه‫ی پاکسازی
جامعه از فساد زورگویان چیره دست مسلح می‫اندازد.
در این دنیایی که حرف اول از آن برنامه‫ریزی و پروژه‫های مدروس و دراز مدت و میزانیه‫های سنگین است، نتیجه دادن فعالیتهایی مردمی چون طالبان که بعدها به شکل شبه نظامی تشکل یافتند برای من حکایتی بسیار جذاب بود، و توانست مرا به کویته شهر مرزی پاکستان با قندهار پایتخت طالبان برساند.
قرار بود همراه بلوچم مرا به یکی از مراکز جذب نیروی طالبان در کویته ببرد تا برای اولین بار با این چهره‫هایی که رسانه‫های غرب از آنها هیولاهایی وحشی به تصویر می‫کشند آشنا شوم.
پایگاه جذب نیرو بسیار شلوغ و پررفت و آمد بود. محوطه‫ی گسترده‫ای که در هر سوی آن مجموعه‫ای از جوانان گرد هم جمع شده‫اند. همراهم در عین حالیکه فعالیت طالبان را در این مرکز برایم شرح می‫داد به گوشه‫ای اشاره کرد و گفت: آن عده از جوانان "طالبان ایران" هستند!!مصطلح طالبان ایران برایم تازگی داشت. با تعجب پرسیدم: طالبان ایرانی دیگر چیست؟ خودم را به گروه طالبان ایرانیها رسانیدم.
با وجودی که شکل و شمایلم با آنها به کلی متفاوت و شاید هم متضاد بود با آغوشی باز و لبخندهایی صمیمانه از من استقبال و پذیرایی کردند. چهره‫هایی کاملا خلاف آنچه در رسانه‫هاست.به آنها گفتم: خبرنگارم و برای اولین بار می‫شنوم در ایران نیز گروهی بنام طالبان وجود دارد. می‫شود این مصطلح جدید را برایم روشن سازید.
شانه‫های جوانان شاد و خوش برخورد همراه با لبها و ابروهایشان به علامت تعجب کج شد.
ادامه دادم؛ به نظر من وجود یک تفکر تک بعدی با دیدی بسیار سنتی و تقلیدی در مقابل هجوم گسترده‫ی فرهنگی و ثقافتی و دینی غرب به افغانستان نیاز مبرم جامعه‫ی افغان است.
افغانستان با وضعی که دارد تنها تفکری تندرو و خودخواه ـ به تعبیر غرب ـ چون طالبان می‫تواند آنرا از خطری که کیان فرهنگی و دینی و بافت سنتی آنرا تهدید می‫کند حفظ نماید.
اما در ظاهر امر وضع ایران بکلی با افغانستان تفاوت دارد. و در حقیقت ملاهای شیعه که حکومت را در کشور بدست گرفتند گروهی تندرو و افراطی و در عین حال تکفیری تشنه‫ی خون و جاه بودند. و پس از سالها خونریزی و ضربه‫های مهلک بر کشور و ویران نمودن بسیاری از زمینه‫های رشد و ترقی، تازه به مرحله‫ای رسیده‫اند که برخی از آنها توان درک زندگی شهری را یافته‫اند. حالا در این جامعه‫ای که اساسا تک بعدی است بروز چیزی بنام طالبان برایم غیر قابل هضم است.
نمی‫دانم جوانهای خوش برخوردی که ظاهرا با حرفهایما لبخند از لبهایشان فرار کرده بود چیزی از تحلیلاتم را متوجه شدند یا خیر، ولی یکی از آنها قیافه‫ای جدی به خود گرفته گفت: آقای محترم! اگر کسی به مادر شما فحش و ناسزا گوید، چه خواهید کرد؟!
فورا دریافتم که منظورش از این حرف دشنان دادن و تهمت زدن شیعه به مادر مؤمنان عائشه‫ی صدیقه همسر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) و اهانت و ناسزا و تکفیر آنها به شاگردان و دست‫پرورده‫های پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) است.
به آرامی گفتم: برادر عزیز! ابوبکر و عمر و عائشه و حفصه و سایر افرادی که شیعه به آنها توهین می‫کند.
شخصیتهایی ساختگی در تاریخ تشیع هستند، تاریخ برای آنها تحریف شده، آخوندهای مذهب فروش از سرداران اسلام مجسمه‫هایی از طغیان و ظلم به تصویر کشیده‫اند، و در حقیقت ملت شیعه ایران ملتی است بسیار مظلوم و گول خورده. شما باید آنها را از خواب غفلت بیدار کنید و از چنگ آخوندهای دروغ پرداز و مذهب فروش نجات دهید. نه اینکه با شمشیرتان سرهایشان را قلم زنید. ملت شیعه ایران به شفقت و مهربانی و ارشاد و هدایت شما و شمعی که بر فراز راهشان روشن کنید نیاز دارد نه به تیغ برانتان!..
حرفهایم چون از قلب برمی‫خواست بر قلبهایشان می‫نشست...
اشکها برگونه‫ی سرخ جوانی که روبرویم نشسته بود جاری شده بود. و از غصه بشدت بخود می‫لرزید. نگاهی بس عمیق به من انداخت و آهی سرد سرداده گفت: برادراز پیاده خبر نداری!آهی سرد سرداده گفت: آقای محترم! که بر فراز راهشان روشن کنید نیاز دارد نه به تیغ برانتان!..
ذاب بود و توا محترم! سواره‫ای و از پیاده خبر نداری! زندگی دیگر برای ما معنا و مفهومی ندارد. من و این آقایی که در کنار شما نشسته و آن برادری که در آن گوشه سر بزیر انداخته اهل یک دهکده‫ایم. ده ما در بین کوههای مرزی با پاکستان است. ما به شهر رفته‫ بودیم تا کپسولهای گازمان را پر کنیم.
وقتی برگشتیم متوجه شدیم نیروهای نظامی ایران با هلیکوپترها افرادشان را روی دهکده‫ی ما پیاده می‫کنند.
ما از پشت سنگها و صخره‫ها شاهد بودیم چگونه پدر و مادر، فرزندان و همسران، خواهران و برادرانمان را به رگبار گلوله بستند. من با چشمان خودم دیدم مادر بزرگ پیرم را جلوی اتاق با آرپیجی زدند.
غصه گلویش را بشدت می‫فشرد. اشک در چشمانش بکلی خشیده بود. بدنش بشدت می‫لرزید. اشک از چشمان من و اطرافیان سرازیر شده بود.
جوان خودش را کنترل کرد و آهی سرد سرداد و در ادامه گفت: دوست عزیز! حکایت دوستان دیگرم از آنچه من چشیده‫ام بسیار تلختر و دردناکتر است. حالا آیا به ما حق نمی‫دهی انتقام خود را از این ددمنشان خونخوار بگیریم.
شما را به خدا گناه ما چیست؟! با فقر و فلاکت زیر بار ظلم و ستم نظام سالهای متمادی صبر کردیم. دین و آئین و مذهبمان را به باد مسخره گرفته‫اند، حق زندگی را از ما سلب کرده‫اند، ما این راه را انتخاب نکرده‫ایم، ما را مجبور ساخته‫اند در این تنها راهی که جلویمان مانده قدم بگذاریم...».
این حکایت دردناکی که خبرنگاری خارجی از طالبان ایرانی در صفحات تاریخ ثبت کرده تفسیری است گویا از علل و اسباب بحران امنیت در مناطق اهل سنت ایران.در این روزهایی که جشن شادی دستگیری عبدالمالک ریگی رسانه‫های گروهی کشور را به رقص و طرب انداخته، شایسته است بزرگان نظام به این نقطه نیز بیندیشند که مشکل نظام و کشور به شاخ یک نوجوانی که اطلاعات کشور از او به عنوان عامل استکبار جهانی نام می‫برد بسته نیست.
قبل از عبدالمالک ریگی منطقه شاهد افرادی دیگر چون؛ مولوی عبدالملک ملازاده، عبدالمنعم عریش، عبدالحمید نوتانی، ابو شهید، ملا کمال، و غیره و غیره با شعارهای کاملا مشابه ـ دفاع از حقوق اهل سنت ایران ـ بوده است.
و این سلسله تا ریشه کن نشدن اسباب و عللی که باعث تزریق روح انتقام جویی در جوانان منطقه می‫شود همچنان ادامه خواهد داشت.
برخورد خشن نظام با اهل سنت کشور بشکل عام، و برخورد غیرحکیمانه و ناشایست آن با اقلیتهای قومی مناطق مرزی نشانه‫گر این است که زایشگاه جور و ستم تهران ریگی‫های دیگری را بزودی برای جامعه‫ی ایرانی خواهد زائید. و این سیاستهای نابخردانه سیر نزولی کشور را شدت خواهد بخشید و ایران زمین را روز بروز بجای ترقی و تقدم و پیشرفت بسوی ویرانه‫ای که بومهای وحشت بر تارهای عنکبوتهای شوم آن تخم گذاشته‫اند نزدیکتر می‫سازد.
نمانیم کین بوم ویران کنند همی غارت از شهر ایران کنند
نخوانند بر ما کسی آفرین چو ویران بود بوم ایران زمین
دریغ است ایران که ویران شود کنام پلنگان و شیران شود

Golbang in BBC

Subject: Golbang in BBC

Date: Thu, 25 Feb 2010 15:12:17 +0000
From: behzad.bolour@bbc.co.uk
To: golbang@hotmail.com

To film our documantries.
The music show featuring Golbang goes out live on TV on Friday the 26th at 19:30 your time.
Here is the direct link on the internet
http://www.bbc.co.uk/persian/tv/2009/01/000000_ptv_live_s.shtml
But the programme will go on a special page that changes weekly. So its there till next Friday.
http://www.bbc.co.uk/persian/tv/2008/12/000000_ptv_kook.shtml
The half hour documantry is separate and goes out live after our music show this Friday night
And also stays on its on page for a week

http://www.bbc.co.uk/persian/tv/2009/01/000000_ptv_purple_crystal.shtml

Since our hotbird transmission is blocked . At the moment we are on oterh satelite channels
http://www.bbc.co.uk/persian/tv/2010/01/100108_eutelsat_tv_promo.shtml

Thanks you & hope you like what you see


Behzad Bolour
Senior Producer & Presenter
BBC Persian Television
Egton House
London
W1A 1AA
+44 7747 802060
+44 20 7765 1460


http://www.golbang.se/
www.myspce.com/golbang
www.youtube.com/golbangband


Tel:0046(8)16 10 56
Tel:004670 4 968 962
Bokning: www.academus.se
Adress: Academus AB
Box 5061
102 42 Stockholm
Sweden

ترور چیست تروریست کیست؟

یک توضیح: بنا نبود به حکومت آخوندی اجازه دهیم با مطرح کردن مساله ریگی اخبار دیگر را تحت الشعاع قرار بدهد! ولی چه می‌توان کرد قدرت رسانه‌ای رژیم بیشتر از ماست، پس باید از این مساله استفاده بهینه کرد و در مقابل حیله‌های حکومت آخوندی ضد حیله‌ای زد و با بدل زدن به رفتار حکومت آثار این حیله را کم و خنثی کرد.

واژه ترور به معنی ایجاد وحشت است، واژه تروریست هم به معنی کسی است که ایجاد وحشت می‌کند. همه اینها هم برای این است که فردی یا گروهی که ایجاد وحشت می‌کند به این وسیله می‌خواهد به اهدافی برسد.

اگر این معانی را بپذیریم می‌توانیم به راحتی بپذیریم که مشکل اصلی سیاسی امروز ایران حکومت آخوندی است، این دولت اسلامی ایران است که بزرگترین و گردن کلفت ترین ایجاد کننده وحشت و تروریست ترین است.
حالا بیایید برای خود تصویری واقع بینانه تر از این ماجرا ترسیم کنیم.
حکومتی داریم که همه ابزار سرکوب و ترور را در اختیار دارد. سرکوب و آزار و ایجاد ترور در جامعه به حدی می‌رسد که وضع استیصال بر جامعه مستولی می‌شود و اکثریت جامعه به شکلی به انفعال کشیده می‌شوند. همه راه‌های اعتراض صلح جویانه بسته می‌شود، کوچکترین مخالفتی با دستگاه حکومتی به سختی سرکوب می‌شود. اکثریت جامعه مورد تعرض قرار گرفته، سرکوب شده، حقوق اولیه‌اش پایمال شده، هیچ راه نجاتی هم وجود ندارد. در چنین شرایطی گروهی که دیگر برای خود هیچ راه مبارزه و مخالفت مدنی را میسر نمی‌بیند دست به مقابله به مثل می‌زند و با ایجاد گروه چریکی به مبارزه مسلحانه با حکومت بر می‌خیزد. آیا این گروه هم تروریست است. در معنی واژه ترور هیچ تردیدی نیست، این گروه هم یک گروه تروریستی است، ولی یک گروه تروریستی که از مشروعیت برخوردار است، مشروعیتی که به علت سرکوبگری رژیم بدست آمده. گروه تروریستی که وحشت را بجای اینکه در دل مردم بیگناه ایجاد کند در دل نیروهای حکومت سرکوبگر ایجاد می‌کند و نیروهای رژیم را از میان بر می‌دارد. آیا به نظر شما ترور پیشین که تعداد زیادی از مزدوران رژیم را به درک واصل کرد عمل ناشایستی بود!؟ آیا شما از این ترور خوشحال نشدید که تعداد زیادی از پاسداران خونخوار رژیم به درک واصل شدند!؟
چنین گروهی در اغلب موارد مورد حمایت و سمپادتی مردم نیز واقع می‌شود. مشکل گروه‌های چریکی از آنجا آغاز می‌شود که این گروه‌ها از ایده آل ها فاصله می‌گیرند و از عقلانیت دور می‌شوند، با نیروهای خارجی همکاری می‌کنند و ننگ سرسپردگی را برای خود می‌خرند. اگر گروه‌های چریکی از ابزار مشروع برای مبارزه خود استفاده کنند و در راه مبارزه به جان و مال انسانهای بی گناه تعرض نکنند، بسیار سریع محبوب مردم خواهند شد و راه مبارزه شان هموار تر خواهد شد. اگر بخواهیم گروه‌های چریکی درگیر در مساله ایران امروز را بررسی کنیم می‌بینیم که اکثر این گروه‌ها در دو زمینه راه خطا پیموده‌اند، اولین خطا همکاری با نیروهای خارجی است و دومین خطا آسیب رساندن به انسان‌های بیگناه است.
گرفتار شدن ریگی رهبر جندالله در تور اطلاعاتی رژیم، نشان از این اشتباه دارد. گروه ریگی وابستگی‌هایی به دولت‌های بیگانه داشته که باعث شد در مراودات سیاسی او و گروهش را به حراج بگذارند، حالا فرق نمی‌کند دولتی که او را فروخته پاکستان بوده یا آمریکا.
ممکن است عده‌ای بر این عقیده باشند که اصولا راه رسیدن به دموکراسی با مبارزه مسلحانه میسر نمی‌شود! در پاسخ به این ادعا کافی است به نمونه‌های بارز بعضی از دموکراسی‌های موجود اشاره نمود که از راه مبارزه مسلحانه به این مهم دست یافته‌اند. اخیر ترین نمونه، کنگره ملی آفریقا (ANC) است، که با مبارزه مدنی همراه با مبارزه مسلحانه موفق شد ملت آفریقای جنوبی را به دموکراسی برساند. فراموش نکنید که اکثر کشورهای اروپایی در دوران جنگ جهانی دوم دولت‌های مشروع خود را از دست دادند و بجای آن گرفتار دولت‌هایی خودکامه و دست نشانده شدند. در اکثر این کشورها گروه‌های آزادی بخش (تروریست) با ضربه زدن به دولت‌های دست نشانده آلمان، موفق شدند همراه و همگام با جنگ نیروهای متفقین شر نازیسم و فاشیسم را از سر اروپا کم کنند. اکثر کشورهای اروپایی نیروهای پارتیزان و چریکی در داخل خود پرورش دادند و همگام با جنگ به مبارزه با رژیم‌های موجود پرداختند.
اگر بخواهیم این حکومت را سرنگون کنیم باید با روش‌هایی در دل دست اندرکاران آن ترس و وحشت ایجاد کنیم، در غیر این صورت آنها به هیچ عنوان حاضر به ترک صندلی‌های قدرت نخواهند بود. برای ایجاد ترس کافی در ارکان رژیم راه دیگری به ذهن من نمی‌رسد، مگر اینکه عده‌ای بخواهند به سبک آلفرد هیچکاک در دل ارکان سرکوبگر رژیم وحشت ایجاد کنند! فراموش نکنید! وقتی که روز عاشورا مردم تهران تقریبا شهر را در کنترل خود در آوردند، تنها با کتک زدن نیروهای سرکوبگر موفق به این کار شدند نه با روشها مسالمت آمیز. این رژیم با روش‌های مسالمت آمیز قابل سرنگون کردن نیست.

خُسن آقا

http://www.pahra.blogsky.com/1388/12/07/post-15547/