Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

«ایران باید از دستگیری ریگی استفاده کند‬» دکتر علی‌رضا نوری‌زاده، تحلیل‌گر سیاسی در گفت‌وگو با زمانه

گرچه مقامات امنیتی ایرانی در نخستین اظهار نظرها در مورد دستگیری عبدالمالک ریگی، همکاری سرویس‌های امنیتی خارجی در این موضوع را رد کرده‌اند؛ اما به نظر نمی‌رسد این کار بدون همکاری و مشارکت سرویس‌های اطلاعاتی و عملیاتی حاضر در منطقه صورت گرفته باشد.

تلویزیون الجزیره به نقل از خبرنگارش در اسلام آباد گفته که آقای ریگی هفته گذشته از سوی پاکستان دستگیر و تحویل مقامات ایرانی شده بود. زمان بازداشت، نحوه دستگیری و زمان اعلام این خبر همگی از موضوعاتی هستند که همچنان در ابهام قرار دارند .
برای بررسی بیشتر این موضوع با دکتر علی‌رضا نوری زاده تحلیل‌گر سیاسی در لندن گفت‌وگو می‌کنم.
آقای نوری‏زاده، طبق گزارش تلویزیون دولتی ایران، بامداد روز سه‏شنبه چهارم اسفند، عبدالمالک ریگی دستگیر شد. وزیر کشور ایران، مصطفی محمد نجار گفته است که دستگیری وی خارج از خاک ایران و در منطقه‏ای در خاک پاکستان اتفاق افتاده است. اما دوباره گفته شد که وی در طی یک پرواز هوایی که از خاک ایران عبور می‌کرد، بازداشت شده است درباره نحوه این دستگیری ابهاماتی زیادی وجود دارد!
دولت جمهوری اسلامی بعد از حادثه‏ی تروریستی وحشتناکی که به کشته شدن شماری از بلند‏پایگان سپاه منجر شد، از طریق ریش‏سفیدان منطقه‏ی بلوچستان و یکی از ائمه‏ی جمعه، با نزدیکان آقای ریگی تماس گرفت و هم‏چنین از دولت پاکستان تقاضا کرد که وساطت کند.
پاکستانی‏ها بعد از سفرهای متعدد مقامات امنیتی ایران به این کشور و مذاکراتی که داشتند، موافقت کردند. ضمن این که طبیعتا پاکستانی‏ها که شاید زمانی با نظر تسامح به فعالیت‏های آقای ریگی و یارانش نگاه می‏کردند، اما این اواخر در چهارچوب مبارزه با بنیادگرایی اسلامی افراطی، سخت‏گیری‏های بیشتری برای او قائل شدند.
تسلیم برادر ریگی و شماری از افراد گروه او به جمهوری اسلامی نیز در این چهارچوب بود. اما بالاخره خود ریگی از یک سایه‏ی امنیتی برخوردار بود.
سرانجام مذاکرات در پاکستان شروع شد. ابتدا آقای ریگی در مذاکرات حاضر نشد و به همین دلیل جمهوری اسلامی آن را متوقف کرد و اصرار کرد که آقای ریگی باید در مذاکرات حضور داشته باشد. گفتند که می‏خواهند از خود او تعهد بگیرند و حاضر نیستند با واسطه با وی گفت‏وگو کنند.


این ماجراها مدت‏ها طول کشید تا سرانجام در ماه گذشته ملاقات با خود آقای ریگی صورت گرفت. یکی از مقامات امنیتی بلند‏پایه‏ی سپاه و هم‏چنین یک مقام وزارت اطلاعات و شمار دیگری از مسئولان و افراد سپاه قدس، زیر نظارت پاکستان و با ضمانتی که پاکستانی‏ها داده بودند، با آقای ریگی ملاقات کردند.
بر طبق اطلاعاتی که تا به‏این‏جا در دسترس است و در همین زمان کوتاه هم روی آن تحقیق شده است، ظاهراً جمهوری اسلامی موفق شده بود تا در درون هیأت همراه آقای ریگی فردی را برای همکاری پیدا کند. روایت دیگری نیز می‏گوید جمهوری اسلامی موفق شده است از تجهیزات بسیار پیشرفته‏ی رصد کردن و دنبال کردن سود بجوید و مکانی را که آقای ریگی بعد از مذاکرات به آن‏جا رفته، پیدا کند.
در واقع از آن‏جا به بعد آقای ریگی مورد تعقیب بوده تا این که جمهوری اسلامی جای مشخص او را در نزدیکی مرزهای ایران پیدا کرد و به دولت پاکستان اطلاع داد. پاکستانی‏ها رفتند آقای ریگی را دستگیر کردند و یک تیم از افراد سپاه هم به داخل پاکستان رفته و او را تحویل گرفتند.
جمهوری اسلامی یک بار دیگر، قبل از مذاکرات‏اش با ریگی‏، این تلاش را انجام داده بود و تیمی را به این منظور به پاکستان فرستاد. اما آن زمان چون با پاکستان هماهنگ نشده نبود، تیم را دستگیر کردند. اما این بار کار با هماهنگی کامل انجام شد.
در نتیجه توانستند آقای ریگی را به ایران منتقل کنند. بعد هم در زاهدان او را سوار هواپیما کردند و نمایشی را که به نظر من، شاید آدم‏های خیلی ساده‏دل را فریب بدهد، به راه انداختند.
هواپیما متعلق به سپاه بود. هیچ شرکت هواپیمایی، چنین هواپیمایی را در سفرهای بین‏المللی‏اش مورد استفاده قرار نمی‏دهد. حتی شیشه‏ی جلوی هواپیما شکسته بود و طبیعتا این صحنه‏سازی یا در داخل خود پایگاه هوایی سپاه صورت گرفته بود یا این که آقای ریگی را با این هواپیما به تهران و یا به پایگاه سپاه در نزدیکی تهران آورده بودند.
در عین حال، دستگیری آقای ریگی نیز چند روز پیش صورت گرفته است. عکس‏های آقای ریگی هم در پایگاه آمریکایی‏ها نیز به نظر من، همه افسانه‏ است. جمهوری اسلامی می‏خواهد عظمت دستگاه اطلاعاتی‏اش را نشان بدهد و در عین حال با این خبر و جنجال در اطراف این خبر، ماجرای تکان‏دهنده‏ی فیلمی را که از جنایات نیروهای انتظامی در کوی دانشگاه به نمایش درآمد، تحت‏الشعاع قرار بدهد.
آقای نوری‏‏زاده، آیا باید جندالله را رگه‏ای از طالبان در منطقه دانست؟ با توجه به این که بسیاری از اعمال و حرکات این گروه شبیه طالبان پاکستان و افغانستان است؟
جندالله از بستر طالبان و از بستر القاعده بیرون آمد. در بیانیه‏ها و اطلاعیه‏هایی هم که ابتدا منتشر می‏کردند، کاملا با یک گروه سلفی بنیاد‏گرا روبرو هستیم که حتی بین خود سنی‏های ایران هم طرف‏دار ندارند. منتها این نکته هم قابل ذکر است که آقای ریگی در طول سال‏های اخیر خیلی متحول شده بود.
عمل‏کرد ایشان همان عملیات انتحاری و شبیه به طالبان القاعده بود، ولی آقای ریگی به مرور از آن بستر فکری دور شد. تغییر نام جندالله خود یکی از دلایل تغییری بود که در عمل‏کرد ایشان حاصل شد. البته بیشتر بیان و خطاب آقای ریگی عوض شد. اما عمل‏کردش تغییر چندانی نکرد.
در عین حال آقای ریگی در چند مورد، تحت فشار افکار عمومی و همین‏طور درخواست‏های نیروهای اپوزیسیون، دست از گروگان‏های خود کشید. یک مورد بسیار روشن و آشکار آن همان گروگان‏های نیروهای انتظامی بودند که ایشان برخی از آنان را آزاد کرد و قول داد که دیگر آدم‏کشی نکند. ولی متاسفانه عملیاتی که علیه نیروهای سپاه انجام گرفت، یک عمل تروریستی در همه‏ی ابعاد آن بود.


اما یک نکته را من می‏توانم در مورد آقای ریگی بگویم؛ آن‏چه وزیر اطلاعات می‏گوید که آقای ریگی و طرف‏دارانش به دنبال طرح بلوچستان بزرگ بودند، صحت ندارد و آن‏‏ها اصلا دنبال چنین حرف‏هایی نبودند. به معنای دیگر، آقای ریگی یک رهبر محلی بلوچ است و نگاهی که در بلوچستان به او می‏شود، همان نگاهی است که در رژیم گذشته به دادشاه می‏شد.
در طول سه چهار سال اخیر در نوع ادبیات و سخن گفتن او تحولی ایجاد شده بود و این طلبه‏ی جوان بیست و چند ساله به مرور به گونه‏ای سخن می‏گفت که نشان می‏داد یا تاثیر یک نیروی فکری قوی‏تر است و یا این که خود استعداد داشته و در عمل یاد گرفته به گونه‏ی دیگری سخن بگوید.
اما تحرکات نیروی جندالله نمی‏توانسته بدون حمایت یک یا چند کشور دیگر، به تنهایی صورت گرفته باشد. نظر شما در رابطه با تحرکات چند ساله‏ی گذشته‏ی گروه جندالله و نقش کشورهای عربستان، آمریکا و پاکستان در این زمینه چیست؟
در این مورد می‏توانم خیلی دقیق بگویم که آقای ریگی بسیار تلاش می‏کرد با کشورهای عربی، به ویژه با عربستان سعودی و با ایالات متحده،بریتانیا، فرانسه و کشورهای دیگر ارتباط برقرار کند و فکر می‏کرد چون این کشورها در حال رویارویی با جمهوری اسلامی هستند، به او کمک می‏کنند.
اما عربستان سعودی از همان ابتدا در را بر روی آقای ریگی بست. یک دلیل عمده‏ی آن هم این بود که خود سعودی‏ها با اسلام سلفی سنی درگیرند و آقای ریگی را هم نمادی از آن اسلام می‏دانستند. ضمن این که اصولا سیاست عربستان بسیار از جنگ شیعه و سنی می‏ترسد.
در ارتباط با آمریکا هم یک بار صدای آمریکا با عبدالمالک ریگی مصاحبه کرد. این مساله باعث توبیخ صدای آمریکا و کسانی شد که این کار را انجام دادند. نکته‏ی جالب این است که من چون چندین نوبت با آقای عبدالمالک ریگی مصاحبه‏ی تلفنی داشتم، خود من هم مورد ملامت برخی از دوستان آمریکایی‏ام، افرادی از میان روزنامه‏نگاران خیلی سرشناس و برجسته قرار گرفتم.
آمریکایی‏ها دستور داده بودند که دیپلمات‏های‏شان یا افرادی که در پاکستان یا افغانستان دارند، به هیچ روی با این گروه تماس نداشته باشند.
دولت بریتانیا هم که از همان ابتدا موضعی بر ضد این گروه گرفته بود. آقای ریگی بسیار علاقه‏مند بود در رسانه‏ها ظاهر شود و صحبت کند، اما هیچ‏کدام از رسانه‏های بریتانیایی یا آمریکایی و یا فرانسوی اصلا تمایلی به گفت‏وگو با ایشان نشان ندادند.
اما سازمان اطلاعات نظامی پاکستان، یکی از مخوف‏ترین سازمان‏های اطلاعاتی در منطقه است. چون جمهوری اسلامی از بلوچ‏های پاکستانی حمایت می‏کرد و به بعضی از بلوچ‏های جدایی‏طلب در پاکستان هم از لحاظ تسلیحات و هم مالی کمک می‏کرد، دولت پاکستان هم از طریق آ‏.اس.آ نه فقط به آقای عبدالمالک ریگی بلکه به گروه‏های دیگر بلوچ منطقه کمک می‏کرد.
این است که ایشان از این کمک برخوردار بود و بدون کمک لجیستیکی پاکستان قادر نبود این همه وقت فعالیت‏های‏اش را دنبال کند.

علی‌رضا نوری‌زاده می‌گوید ایران باید از دستگیری عبدالمالک ریگی استفاده کند برای این که با او به تفاهم برسد و از طریق او بتواند افراد جندالله را به آرامش و دست برداشتن از مبارزه‏ی مسلحانه دعوت کند
آیا دستگیری عبدالمالک ریگی به عنوان بزرگ‏ترین چالش امنیتی جمهوری اسلامی در مرزهای شرقی ایران، نشان از توان بالای اطلاعاتی جمهوری اسلامی دارد؟ یا این که باید آن را به حساب مسائل دیگری گذاشت؟
از نظر من، صبر بسیار مسئولین این پرونده و برنامه‏ریزی خیلی دقیق چندین ماهه و بدون تعجیل، حتی بعد از شکست تجربه‏‏ی چند ماه پیش اعزام ماموران به داخل پاکستان، همکاری اطلاعاتی میان پاکستان و ایران و همین‏طور هماهنگی‏ بین اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات که یکی اطلاعات جمع می‏کرد و دیگری اطلاعات را تحلیل می‏کرد و به مرحله‏ی عملیات می‏رساند، به دستگیری آقای ریگی انجامید.
بدون این که بخواهم از اهمیت دستگیری آقای ریگی بکاهم، یک نکته را متذکر می‏شوم، فکر نکنید دستگیری آقای عبدالمالک ریگی به معنای پایان یافتن این حرکت است.
آقای ریگی در داخل بلوچستان، برای بسیاری از مردم بلوچ به عنوان یک قهرمان ملی شناخته می‏شود. همان‏طور که پیش از انقلاب در دهه‏ی ۳۰ شمسی، دادشاه تبدیل به قهرمان ملی شده بود. غیاب آقای ریگی ضربه‏ی بزرگی به جندالله است، ولی افراد دیگری هم‏ردیف و هم‏عرض او هستند که کار او را دنبال خواهند کرد.
من از این نظر نگران‏ام که دستگیری آقای ریگی که می‏توانست در صورت توافق کلی با او، عامل ترمز کننده باشد و با نفوذ و قدرتی داشت که می‏توانست جلوی تندروی‏های بیشتر افرادش را بگیرد، به صورت یک عامل منفی عمل کند. چرا که الان در غیاب او تمام این افراد زخمی هستند و بدون شک تلاش خواهند کرد ضربه بزنند یا گروگان بگیرند و به هرحال کاری کنند که آقای ریگی اعدام نشود.
چنان که حدود شش ماه پیش قرار بود برادرآقای ریگی را اعدام کنند و اعدام نکردند. دلیل آن هم این بود که افرادی از جمهوری اسلامی دست این گروه است. الان هم همین‏طور است. مثلا یکی از بلند‏پایه‏ترین ماموران اطلاعاتی سپاه قدس، آقای شیبانی در دست جندالله است. سرنوشت او چه خواهد شد؟ همین‏طور افراد دیگری را در گروگان دارند.
این است که نباید فکر کرد تمام شد. متاسفانه الان این جنبش رادیکال‏تر می‏شود و چون عملیات انتحاری را هم توجیه می‏کنند، اگر بخواهند دست به این نوع عملیات بزنند، بسیار خطرناک است.
به نظر من جمهوری اسلامی باید لحن ادبیاتی که در مورد ریگی به‏کار می‏برند را عوض کند چون اهانت‏آمیز است و مردم بلوچستان آن را اهانت به خود تلقی می‏کنند. در ضمن سعی نکنند برای نشان دادن نمایش قدرت‏شان، او را تحقیر کنند. مثلا این نمایشی که از او در تلویزیون با دستان بسته و چشم‏بند نشان می‏دهند و کلاً این شکل برخورد با او خطا است.
اتفاقاً جمهوری اسلامی باید از دستگیری عبدالمالک ریگی استفاده کند برای این که با او به تفاهم برسد و از طریق او بتواند افراد جندالله را به آرامش و دست برداشتن از مبارزه‏ی مسلحانه دعوت کند. اما اگر بخواهند شکنجه‏اش کنند و فردا اعدام‏اش کنند، این زخم چرکین روز به روز بیشتر و بزرگ‏تر خواهد شد


http://zamaaneh.com/analysis/2010/02/print_post_1381.html

No comments:

Post a Comment