یک توضیح: بنا نبود به حکومت آخوندی اجازه دهیم با مطرح کردن مساله ریگی اخبار دیگر را تحت الشعاع قرار بدهد! ولی چه میتوان کرد قدرت رسانهای رژیم بیشتر از ماست، پس باید از این مساله استفاده بهینه کرد و در مقابل حیلههای حکومت آخوندی ضد حیلهای زد و با بدل زدن به رفتار حکومت آثار این حیله را کم و خنثی کرد.
واژه ترور به معنی ایجاد وحشت است، واژه تروریست هم به معنی کسی است که ایجاد وحشت میکند. همه اینها هم برای این است که فردی یا گروهی که ایجاد وحشت میکند به این وسیله میخواهد به اهدافی برسد.
اگر این معانی را بپذیریم میتوانیم به راحتی بپذیریم که مشکل اصلی سیاسی امروز ایران حکومت آخوندی است، این دولت اسلامی ایران است که بزرگترین و گردن کلفت ترین ایجاد کننده وحشت و تروریست ترین است.
حالا بیایید برای خود تصویری واقع بینانه تر از این ماجرا ترسیم کنیم.
حکومتی داریم که همه ابزار سرکوب و ترور را در اختیار دارد. سرکوب و آزار و ایجاد ترور در جامعه به حدی میرسد که وضع استیصال بر جامعه مستولی میشود و اکثریت جامعه به شکلی به انفعال کشیده میشوند. همه راههای اعتراض صلح جویانه بسته میشود، کوچکترین مخالفتی با دستگاه حکومتی به سختی سرکوب میشود. اکثریت جامعه مورد تعرض قرار گرفته، سرکوب شده، حقوق اولیهاش پایمال شده، هیچ راه نجاتی هم وجود ندارد. در چنین شرایطی گروهی که دیگر برای خود هیچ راه مبارزه و مخالفت مدنی را میسر نمیبیند دست به مقابله به مثل میزند و با ایجاد گروه چریکی به مبارزه مسلحانه با حکومت بر میخیزد. آیا این گروه هم تروریست است. در معنی واژه ترور هیچ تردیدی نیست، این گروه هم یک گروه تروریستی است، ولی یک گروه تروریستی که از مشروعیت برخوردار است، مشروعیتی که به علت سرکوبگری رژیم بدست آمده. گروه تروریستی که وحشت را بجای اینکه در دل مردم بیگناه ایجاد کند در دل نیروهای حکومت سرکوبگر ایجاد میکند و نیروهای رژیم را از میان بر میدارد. آیا به نظر شما ترور پیشین که تعداد زیادی از مزدوران رژیم را به درک واصل کرد عمل ناشایستی بود!؟ آیا شما از این ترور خوشحال نشدید که تعداد زیادی از پاسداران خونخوار رژیم به درک واصل شدند!؟
چنین گروهی در اغلب موارد مورد حمایت و سمپادتی مردم نیز واقع میشود. مشکل گروههای چریکی از آنجا آغاز میشود که این گروهها از ایده آل ها فاصله میگیرند و از عقلانیت دور میشوند، با نیروهای خارجی همکاری میکنند و ننگ سرسپردگی را برای خود میخرند. اگر گروههای چریکی از ابزار مشروع برای مبارزه خود استفاده کنند و در راه مبارزه به جان و مال انسانهای بی گناه تعرض نکنند، بسیار سریع محبوب مردم خواهند شد و راه مبارزه شان هموار تر خواهد شد. اگر بخواهیم گروههای چریکی درگیر در مساله ایران امروز را بررسی کنیم میبینیم که اکثر این گروهها در دو زمینه راه خطا پیمودهاند، اولین خطا همکاری با نیروهای خارجی است و دومین خطا آسیب رساندن به انسانهای بیگناه است.
گرفتار شدن ریگی رهبر جندالله در تور اطلاعاتی رژیم، نشان از این اشتباه دارد. گروه ریگی وابستگیهایی به دولتهای بیگانه داشته که باعث شد در مراودات سیاسی او و گروهش را به حراج بگذارند، حالا فرق نمیکند دولتی که او را فروخته پاکستان بوده یا آمریکا.
ممکن است عدهای بر این عقیده باشند که اصولا راه رسیدن به دموکراسی با مبارزه مسلحانه میسر نمیشود! در پاسخ به این ادعا کافی است به نمونههای بارز بعضی از دموکراسیهای موجود اشاره نمود که از راه مبارزه مسلحانه به این مهم دست یافتهاند. اخیر ترین نمونه، کنگره ملی آفریقا (ANC) است، که با مبارزه مدنی همراه با مبارزه مسلحانه موفق شد ملت آفریقای جنوبی را به دموکراسی برساند. فراموش نکنید که اکثر کشورهای اروپایی در دوران جنگ جهانی دوم دولتهای مشروع خود را از دست دادند و بجای آن گرفتار دولتهایی خودکامه و دست نشانده شدند. در اکثر این کشورها گروههای آزادی بخش (تروریست) با ضربه زدن به دولتهای دست نشانده آلمان، موفق شدند همراه و همگام با جنگ نیروهای متفقین شر نازیسم و فاشیسم را از سر اروپا کم کنند. اکثر کشورهای اروپایی نیروهای پارتیزان و چریکی در داخل خود پرورش دادند و همگام با جنگ به مبارزه با رژیمهای موجود پرداختند.
اگر بخواهیم این حکومت را سرنگون کنیم باید با روشهایی در دل دست اندرکاران آن ترس و وحشت ایجاد کنیم، در غیر این صورت آنها به هیچ عنوان حاضر به ترک صندلیهای قدرت نخواهند بود. برای ایجاد ترس کافی در ارکان رژیم راه دیگری به ذهن من نمیرسد، مگر اینکه عدهای بخواهند به سبک آلفرد هیچکاک در دل ارکان سرکوبگر رژیم وحشت ایجاد کنند! فراموش نکنید! وقتی که روز عاشورا مردم تهران تقریبا شهر را در کنترل خود در آوردند، تنها با کتک زدن نیروهای سرکوبگر موفق به این کار شدند نه با روشها مسالمت آمیز. این رژیم با روشهای مسالمت آمیز قابل سرنگون کردن نیست.
خُسن آقا
http://www.pahra.blogsky.com/1388/12/07/post-15547/
No comments:
Post a Comment