Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

Editorial: People’s Right to Know What Happened in Kharotabad

The Kharotabad tragedy was simply as tragic as tragedy can be. The brutal killing of Chechen nationals, mainly women, including a pregnant lady, on May 27th left us all totally speechless as the nation watched on TV the extremely perturbing imagines of the victims of shooting allegedly by the police and the Frontier Corps.

Tragedy aside, we witnessed a rare but an encouraging development for which the government of Balochistan must be commended. The investigations into the incdent, no matter how defective and imperfect, were successfully completed.

It would in fact remove our people’s sense of insecurity if the killings were not probed merely because of the unprecedented international and national pressure on the government of Balochistan. These investigations were completed despite every effort by the Frontier Corps and the official functionaries to torture Dr. Jabar Shah, who carried out the postmortem of the victims and journalist Jamal Tarakai, who testified against the security forces.

In a society where investigations are a rare trend, we congratulate the government of Balochistan for accomplishing this significant goal. We sincerely hope such positive trends will be encouraged and promoted in the future in order to contain human rights violations in Balochistan.

While the completion of the investigations is laudable, people are now wondering what the investigators actually found. Here is where the government of Balochistan now disappoints us by deciding not to publicize the findings of the probe.

For the people of Balochistan, who have suffered for ages because of the excesses of the Frontier Corps, it is not surprising what actually happend in Kharotabad. But it is still important to give the people the right to know who the elements responsible for the killings were. What are the motivations behind such insanity and unprofessional attitude?

Moreover, only the completion of the inquiry does not accomplish what the requirements of justice demand. The real task beings now: Are the families of the shooting victims going to get justice? Are the murderers of the unarmed foreigners going to be punished?

From the past experiences, we know that the powerful elements in the country’s security establishment will strive to protect the personnel responsible for the killings. This time, the government of Balochistan and the judiciary must surprise the naysayers who brand them as “highly predictable”.

In our society, dispensation of justice is unfortunately an unpredictable phenomenon which not many people have seen in their life time.

The Amnesty International has also demanded that the findings of the inquiry should be made public so that the requirements of justice and democracy are met. The government is unwilling to share the details apparently because it does not want to embarrass or ‘demoralize’ its own troops.

On its part, the Amnesty International has rightly argued that “by refusing to make the findings public they are merely confirming the view, now widely held in Pakistan, that state security forces are above the law. In no place is this more true than in Balochistan where the frontier corp and police have for some time now been implicated in a range of human rights abuses.”

The investigations in this particular case have not been totally smooth and flawless. But the government of Balochistan should take this exercise from a positive angle and learn to repeat more such practices in the future. There are a number of cases of human rights violation in Balochistan which need to be probed without any fear and favor.
We should rise as a society which should learn to impart justice not because some foreign countries enjoin us to do so but because we have to learn this important lesson that societies without justice do not have the right to exist.

Malik Siraj Akbar,

Editor-in-Chief The Baloch Hal

http://www.thebalochhal.com/2011/06/editorial-tell-the-people-what-happened-in-kharotabad/
Occupied Balochistan: Daughter of a missing person, Dr Din Muhammad Baloch, has called upon national and international humanitarian organisations to play their due role for immediate recovery of her missing father.

Addressing a press conference at a hunger strike camp set up by relatives of missing persons, she said that her father had been kidnapped by security personnel on June 28, 2009, from his government residence in tehsil Ornach.


“The kidnappers had beaten and tortured my father in front of a watchman and other employees while dragging him towards official vehicles,” she charged. The FIR was registered against a secret agency in Ornach police station but there was no progress in investigation into the illegal detention.

“The eyewitnesses have recorded their statements before the Supreme Court, Balochistan High Court, Judicial Commission and investigation committees that my father is in illegal custody of government functionaries but so far no measure has been taken to recover my father”, she complained, adding that she had also recorded her protest in Islamabad along with other relatives of Baloch missing persons.

“I appealed the humanitarian organisations to intervene in the matter and I had apprehensions that my father would be brutally tortured if steps were not taken to recover him immediately as his body will also be found dumped like the other Baloch missing persons,” she added.

http://www.balochjohd.com/modules/news/article.php?storyid=495

اولين مرجع تقليدي كه در facebook صفحه دار شد

   
به گزارش شيعه آنلاين، بررسي هاي انجام شده خبرنگار ما حاكي از آن است كه در حال حاضر تنها مرجع تقليدي كه در سايت اجتماعي facebook صفحه دارد، حضرت آيت الله سيد محمدتقي مدرسي است.

گفته مي شود به رغم اينكه وي اكنون تنها مرجع تقليدي است كه در facebook صفحه دارد، اولين مرجع تقليدي نيز به شمار مي رود كه در اين سايت اجتماعي داراي صفحه مي شود.

ناگفته نماند بر خلاف بيشتر اعضاي سايت facebook كه صفحه شخصي خود را خودشان راه اندازي و اداره مي كنند، اما صفحه حضرت آيت الله مدرسي توسط اطرافيان و هواداران ايشان راه اندازي شده و به انتشار اخبار، سخنراني و مطالب مربوط و مرتبط با وي مي پردازد.

قابل ذكر است حضرت آيت الله مدرسي از مراجع تقليدي است كه در شهر مقدس كربلاي معلا اقامت دارد و افرادي بوده كه در دوران رژيم بعث سابق عراق، حدود سه دهه ميهمان جمهوري اسلامي ايران بود. وي هر سال ماه رمضان را به ايران سفر مي كند و در كشورمان مي گذراند و در طول ماه مبارك رمضان هر شب مجلس تفسير قرآن كريم در دفتر خود واقع در تهران، خيابان ري، كوچه امامزاده يحيي (ع) برگزار مي كند

خانواده‌اي كه چهار دست و پا راه مي روند

اين تصاوير مربوط به پنج عضو يك خانواده پر جمعيت كرد تركيه اي مي باشد كه از بدو تولد بر روي چهار دست و پا راه ميروند! سن اين ۵ نفر ۱۸ تا ۳۴ سال مي باشد.

به گزارش مشرق، دانشمندان بحثهاي علمي زيادي در باره علت اين نقص فيزيكي كرده برخي از دانشمندان نارسايي مغزي را دليل ۴ دست و پا راه رفتن اين خانواده مي دانند. برخي از محققان نيز اعلام داشته اند اين رفتار بيشتر به يك تكامل معكوس مي ماند تا يك نارسايي مغزي.

آنها اميدوارند كه از اين طريق بتوانند نكات مبهم تكامل انساني را دريابند و نتيجه گرفته اند كه علتش ربط زيادي به ناتواني مغزي ندارد چرا كه خيلي ها هستند كه نقص مغزي دارند اما براحتي روي دوپاي خود راه ميروند. عامل ژنتيكي و يا يك عاملي كه باعث توقف فرماندهي مغز به پاها در دوران كودكي براي رسيدن به تعادل و بالانس بدني شده ميتونه عامل اين مسئله باشه.

انسانها از چند ميليون سال پيش توانستند بتدريج از اين حالت خارج شده و به بالانس امروزي برسند و برخلاف ميمونها، روي دوپا راه بروند. اين حالت كه به آن سوپر بالانس ميگويند در واقع: نقطه گذار از دوران نوزادي ( كه آدمها روي چهار دست و پا راه ميروند) به دوران كودكي ( كه به بالانس كامل ميررسند و روي دو پا راه ميروند) است.

جالبه كه اين خانواده هرگز (تا قبل از اين ويدئو /عكسها) در عمرشان دريا نديده بودند و در اين ويدئو براي اولين بار است كه در ساحل راه ميروند و دريا را با دستهايشان لمس مي كنند.

لزوم داشتن دوست در زندگي


حمايت اجتماعي دوستان مي‌تواند در زمان نگراني و اضطراب باعث احساس ايمني خوبي در فرد بشود و. 

چرا بايد ما گروهي از دوستان را در اطراف خود داشته باشيم
مطالعات در زمينه حمايت اجتماعي نشان مي‌دهد داشتن يك يا دو دوست كه در مواقع لزوم نقش حمايتي دارند حداقل باعث آرامش عاطفي فرد مي‌شود. يك نفر به جاي اينكه مجموعه‌اي از افراد را كه با آنها دوستي عميقي ندارد دور و بر خود جمع كند ، بهتر است دوستان كم اما نزديك و قابل تكيه براي خود پيدا كند. به هر حال داشتن حمايت اجتماعي از جانب چند دوست حمايت كننده بسيار خوب و مفيد است. حتما تصديق مي‌كنيد كه اگر كسي يك دوست صميمي دارد، همواره دلايل خوبي وجود دارد كه بخواهد دوستان تازه‌اي داشته باشد تا بتواند با آنها دوران تازه‌اي را تجربه كند.

- اگر كسي فقط يك دوست داشته باشد كه در مواقع لزوم بتواند به او تكيه كند و روي حمايت او حساب كند ممكن است روزي اين فرد خسته شود يا به هر دليلي در دسترس نباشد، پس بهتر است كه هر كس چند دوست نزديك و قابل اعتماد داشته باشد.

- طبيعي است كه انسان‌هاي مختلف، كارها و خدمات متفاوتي مي‌توانند ارايه كنند، مثلا داشتن يك دوست كه از درايت و منطق خوبي برخوردار است و در موقع لزوم مشاوره فكري مناسبي مي‌تواند ارايه كند، در كنار داشتن دوستي مهربان و دلسوز كه مي‌تواند در شرايط سخت شنونده خوبي باشد و ... مي‌تواند تركيبي از حمايت‌هاي اجتماعي را فراهم آورد كه ممكن است ارايه تمام آنها ازعهده يك نفر بر نيايد.

- دوستان شما هم مي‌توانند براي يكديگر مفيد باشند. به عنوان مثال ممكن است يكي از دوستان شما بتواند دوست ديگرشما را كه خجالتي است از پوسته خود خارج كند و شايد سه نفر شما كه در يك مهماني شركت كنيد مكمل همديگر باشيد.

مطالعات نشان مي‌دهد كه احساس تعلق براي سلامت عاطفي بسيار مهم است؛ كسانيكه حمايت اجتماعي دارند اما فاقد حس تعلق هستند از اين حس عدم تعلق، بيشتر از افسردگي رنج مي‌برند.

چطور مي‌توان دوستان جديد پيدا كرد؟
اگر كسي براي يك شركت بزرگ با يك ساختار اجتماعي وسيع و فرصت‌هاي بسيار براي ملاقات با افراد جديد كار كند، ايجاد دوستي‌هاي تازه بسيار آسان است. با اين حال در ادامه چند راه ملاقات با افراد جديد را با هم بررسي مي‌كنيم:

به يك گروه ورزشي بپيونديد
اگر شما از آن دسته افرادي هستيد كه آغاز گفت و گو با افراد براي‌تان آسان نيست كلاس‌هاي مختلف ورزشي مانند بدن‌سازي، يوگا، ايروبيك يا حتي ورزش‌هاي رزمي كه فضايي صميمي دارند مي‌تواند فرصت مناسبي براي ملاقات افراد تازه ايجاد كند كه شايد از بين آنان بشود يك دوست واقعي پيدا كرد.

يك سرگرمي گروهي براي خود انتخاب كنيد
اگر شما فردي علاقمند به كارهاي دستي و هنري هستيد، مي‌توانيد در يك كلاس هنري ثبت نام كنيد. اگر علاقمند نويسندگي هستيد، شركت در يك كارگاه نويسندگي، فرصت بزرگي را براي شما ايجاد مي‌كند تا هم مهارت خود را در نوشتن ارتقا دهيد، هم فرصت آشنايي با نويسنده‌هاي ديگر براي شما مهيا شود. شركت در يك كلاس كه در راستاي علايق شما باشد هم مي‌تواند باعث رشد و ارتقاي مهارت شما شود هم امكان آشنايي با افرادي را برايتان فراهم مي‌كند كه اشتراكاتي با شما دارند.

داوطلب شويد
همكاري با موسسات خيريه‌اي كه به آنها اعتماد داريد، علاوه بر اينكه به شما احساس مثبت بودن مي‌دهد، خود اين فعاليت راه موثري براي كاهش استرس است ضمن اينكه مي‌توانيد با افرادي ملاقات كنيد كه با قلب‌هاي بزرگ، اشتياق و علاقه شديد به كمك كردن دارند.

مهماني بگيريد يا در مهماني شركت كنيد
اگر شما دوستان خود را به يك مهماني دعوت كنيد و از آنها بخواهيد كه هر كدام يكي از دوستان خود را همراه بياورد، شما با گروه بزرگي از افراد تازه ملاقات خواهيد كرد. يا شايد شما در مهماني دوستان خود بتوانيد با گروه انبوهي از افراد تازه ملاقات كرده و آشنا شويد.

لبخند بزنيد
اين راه ممكن است خيلي ساده و پيش پا افتاده به نظر برسد، اما اگر شما از خودتان حركتي ساده ،كه همان لبخند زدن است، نشان دهيد كه نشانگر تمايل شما به نزديك شدن به ديگر افراد باشد، مي‌تواند باب يك گفت و گو با افراد جديد را باز كند و الزاما تمام اين گفت و گوها نبايد به دوستي تازه‌اي ختم شود بلكه ممكن است فقط يكي از آنها تبديل به يك دوستي نزديك و صميمي شود و همين يك دوستي زندگي شما را دچار تحول كند.

ارتباط مثبت
مثبت بودن يك مهارت است كه به ازدواج و ارتباط با افرادي كه با ازدواج به مجموعه ارتباطي ما اضافه مي‌شوند،‌كمك مي‌كنددر عين حال مي‌تواند موجب كاهش استرس بشود ضمنا در ايجاد بالانس رفتاري بيشتر ما در محيط خانه، محل كار و زندگي موثر است.

سخنان احمدی نژاد که دیشب صدا و سیما ایران ان را پخش نکرد



Ahmadinejad threats to talk with Iranians censured by state run television 

****************

Requirements For Publication Of "Reko Dig" Contracts

Research Team for the mapping of
Baluchistan's natural resources and mines


P.O.BOX 56
0623 OSLO
NORWAY




Barrick Gold Corporation
Brookfield Place
TD Canada Trust Tower
161 Bay Street, Suite 3700
P.O. Box 212
Toronto, Canada M5J 2S1


Requirements for publication of "Reko - Dig" contracts.


You have the largest gold mining company and invested in many mega projects throughout the world.You started investment in Baluchistan Ricodhekk ( Reko-Dig ) project in 2006 with the permission from army generals and cooperation with the Pakistani government in Islamabad.
Barrik Gold Corporation's investment in Balochistan for the gold mining takes place while contracts and details of their contracts with the central government in Islamabad is ambiguous. Many inconsistencies in the Pakistani media reported.


Since you are civilized people and respect the international laws, we expect that you to respect the rights of the Baluch people and human rights in Baluchistan. We require clarification of the existing ambiguities in Reko-dig contracts.




Copi to:


Stephen Harper CanadianPM
Canadian Mineworkers Union


United Steelworkers
Baluch media
International Media




Research Team for the mapping of Baluchistan's natural resources and mines


29 June 2011


Oslo

قرار داد ريکوڈک را علنــی کنيــد

Research Team for the mapping of Baluchistan's natural resources and mines
P.O.BOX 56 
0623 OSLONORWAY

Barrick Gold Corporation
Brookfield Place
TD Canada Trust Tower
161 Bay Street, Suite 3700
P.O. Box 212
Toronto, Canada M5J 2S1
 


شرکت شما که بزرگترين کمپانی استخراج طلا در دنياست سرمايه گذاری خود را در بلوچستان در سال
۲۰۰۶ ميلادی با اجازه ژنرالهای ارتش و همکاری حکومت اسلام آباد آغاز کرد.

سرمايه گـذاری شرکت شما در پروژه ريکوڈک در ديستريکت چاغی در بلوچستان برای استخراج طلا در حالی صورت می گيرد که معاهدات و جزئيات قرارداد های شما با حکومت مرکزی اسلام آباد در ابهام است. تناقضات فراوانی در ميديای پاکستانی در مورد پروژه ريکوڈک منتشر شده اسـت.
از آنجائيکـه انسانهايی متمــدن و پايبند به موازين بين المللی هستيد از شماانتظار می رود تا تا به حقوق بشر و حقوق مردم بلوچ احترام بگذاريــد و تقاضا داريم که برای روشن شدن ابهامات جزئيات قرارداد پروژه ريکـوڈک را علنـی کنيـد.


تيم پژوهشـی منابـع طبيعــی و معـــادن بلـوچستــان

اسلــوـ ۲۹ ژوئــن ۲۰۱۱


تـوجــه:
متن انگليسی اين تقاضای علنـی به شرکت « باريـک گــُلــد» و کپی آن به نخست وزير کانادا، اتحاديه کارگران و معدنچيان کانادا، رسانه های بين المللی ، رسانه های بلوچستان، سازمان ملل متحد، سازمان و تشکلهای مدافع حقوق بشر، احزاب سياسی نروژی و دولت نروژ ارسال شده است.
.

رژيم غذايي لاغري ده روزه

جام جم آنلاين : روزها مي آيد و مي‌گذرد و بسياري از ما مي‌خواهيم وزن خود را كاهش دهيم و البته براي شروع رژيم، مدام امروز و فردا مي‌كنيم. برنامه رژيمي اين هفته گزينه مناسبي براي به فعل رساندن تصميم به لاغري است. در اين برنامه غذايي 10 ناهار وجود دارد كه به شما كمك مي‌كند كه روياي خود را به حقيقت برسانيد.

در اين رژيم تاكيد بر خوردن ميوه و سبزيجات تازه و شير است. بكوشيد از همه موارد استفاده كنيد زيرا هر كدام داراي خواص معجزه‌آسايي است. براي مثال مصرف زياد چربي و كمبود الياف گياهي (فيبر) در رژيم غذايي مي‌تواند باعث بروز بسياري سرطان‌ها چون سرطان روده بزرگ ‌شود. براي پيشگيري از اين بيماري‌ها پيشنهاد مي‌شود به ميزان مصرف ميوه و سبزي روزانه خود بويژه از سبزي‌هاي گروه كلم كه در اين برنامه بسيار از آن استفاده شده،‌ بيفزاييد.

روز اول:
نان ذرت مكزيكي (تورتيلا)،70 گرم گوشت سينه بوقلمون، نيم پيمانه كاهوي خرد شده، 2 قاشق غذاخوري هويج رنده شده و يك قاشق غذاخوري سس سالاد كم‌چرب. اين غذا را همراه مقداري ميوه و يك ليوان شير يك درصد چربي نوش جان فرماييد.

روز دوم:
3 پيمانه پر از اسفناج تازه يا كاهو، نيم پيمانه قاشق غذاخوري گردو، نيم پيمانه كلم بروكلي، يك سوم پيمانه لوبيا قرمز يا قلوه و 2 قاشق غذاخوري سس سالاد كم‌چرب. اين وعده را همراه با نان غلات و تكه‌هاي پنير كم‌چرب سرو فرماييد.


روز سوم:
نان كامل گندم يك كف دست، لوبيا قرمز يك چهارم پيمانه، هويج خرد شده يك چهارم پيمانه، خيار خرد شده يك چهارم پيمانه و تكه‌هاي كوچك فلفل قرمز و 2 قاشق غذاخوري سس سالاد كم‌چرب. اين غذا را با ماست و يك ليوان شير ميل كنيد

روز چهارم:
نان كامل گندم، 2 قاشق غذاخوري پنير فتاي كم‌چرب خرد شده، يك سوم پيمانه برگ اسفناج تازه، يك قاشق چايخوري سس خردل با تكه‌هاي ميوه و يك ليوان شير يك درصد چربي را ميل كنيد.

روز پنجم:
2تكه (به اندازه كف دست) نان كامل غلات با 2 برگ بزرگ كاهو و 70 گرم تن كه روغن آن را گرفته باشيد، يك قاشق غذاخوري سركه بالزاميك، يك قاشق غذاخوري سس مايونز و يك چهارم پيمانه كرفس خرد شده. اين وعده با سالاد، ميوه و يك ليوان شير سويا خورده شود.

روز ششم:
اگر مي‌خواهيد بيرون از خانه غذا بخوريد، كوچك‌ترين سايز چيزبرگر، سالاد با سس يا ساندويج مرغ كباب شده با سس مايونز و هويج و يك ليوان آب پرتغال سفارش دهيد.

روز هفتم:
يك كاسه سوپ مرغ و حبوبات و برنج، كمي سبزيجات هم اضافه كنيد و به همراه ميوه تازه و ساندويج پنير با نان ميل كنيد (از روغن يا كره خيلي كم استفاده شود.)

روز هشتم:
2 تكه نان تست، يك تكه آن را با 2 قاشق غذاخوري آواكادو پوره شده، يك چهارم پيمانه جوانه جو، يك تكه پياز قرمز، يك قاشق چايخوري دانه كنجد، 2 قاشق غذاخوري سس سالاد كم‌چرب و 35 گرم پنير چدار كم‌چرب رنده شده. اين را در فر بگذاريد و گرما دهيد تا پنير آب شود. مي‌توانيد چيزهاي ديگري هم اضافه كنيد تا به شكل ساندويج درآيد. تكه نان تست ديگر را روي آن بگذاريد. اين غذا را با آب گوجه و مقداري ميوه ميل كنيد.

روز نهم:
20 گرم پنير كم‌چرب، 2قاشق غذاخوري مرباي گيلاس و يك چهارم پيمانه هويج خرد شده را بين 2 تكه نان تمام غلات بگذاريد تا شبيه ساندويج شود و همراه يك ليوان شير يك درصد چربي و ميوه نوش جان نماييد.

روز دهم:
2 قاشق‌ چايخوري سس خردل بر نيمي از نان شيرين تمام گندم، يك ورقه پياز، خيار، تكه‌هاي فلفل، برگ اسفناج تازه و پنير كم‌چرب روي آن تكه ديگر نان را قرار دهيد و به همراه سالاد كلم بروكلي با سس كم‌چرب ميل كنيد.

نگاهي ديگر: خاطرات اكبر هاشمي رفسنجاني و حذف روايت كشتار ۶۷

اكبر گنجي

روزنامه نگار و پژوهشگر

اكبر هاشمي رفسنجاني خصلت خوبي دارد كه بايد از آن تمجيد به عمل آورد. او روزانه خاطرات و گزارش كارهايش را نوشته و تاكنون طي ۱۱ جلد آنها را منتشر كرده است كه خاطرات او تا پايان سال ۱۳۶۷ را در برمي گيرد.

همزمان متن كامل خطبه هاي نماز جمعه، مصاحبه ها، سخنراني ها و نطق هاي پيش از دستورش در مجلس به صورت كتاب هاي جداگانه در حال انتشار است. طي سه دهه گذشته او يكي از چهره هاي اصلي جمهوري اسلامي بوده و در دوره هايي- خصوصاً دهه اول انقلاب- قدرتمندترين فرد پس از ولي فقيه بود. به همين دليل، مجموعه كتاب هايي كه او منتشر كرده و خواهد كرد، حجم زيادي اطلاعات در اختيار مورخان و تحليلگران قرار مي دهد تا با استناد به شواهد و قرائن تاريخ را بازسازي كنند.

تاريخ بارها و بارها ساخته مي شود. تاريخ واقعي را همه آدميان با افكار و گفتار و رفتار خود به وجود آورده اند و برساخته اند. اما پس از آن، مورخان طي فرايندي پايان ناپذير، تاريخ را بازسازي كرده و مي كنند؛ تمامي متون تاريخي، برساخته مورخان است. هيچ تصويري از واقعيت، تمامي واقعيت را در بر نمي گيرد و همه تصاوير، گزينشي و متعلق به چشم انداز و منظري خاص هستند.

اكبر هاشمي رفسنجاني نيز از اين حكم مستثنا نيست. كارنامه و خاطرات او هم گزينشي است و مواردي را آگاهانه حذف كرده و مي كند.

در ارديبهشت سال جاري كارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۷ او منتشر شد. حوادث بسيار مهمي در اين سال اتفاق افتاده است. پذيرش قطعنامه شوراي امنيت و پايان جنگ ۸ ساله، حوادثي كه منجر به عزل آيت الله منتظري از قائم مقامي رهبري شد و قتل عام زندانيان سياسي، برخي از آن وقايع هستند.

آقاي رفسنجاني به جزئيات، وقايع جنگ را گزارش كرده است. همه مورخان، فعالين سياسي، مدافعان حقوق بشر و خانواده ي قربانيان در انتظارند تا اطلاعات مهمي در باره قتل عام ۶۷ در اين اثر بيابند؛ اما نتيجه نااميدي مطلق است، براي اينكه به نظر مي رسد اكبر هاشمي رفسنجاني اين رويداد مهم را از تاريخ پاك كرده است. چه علل و دلايلي موجب اين عمل آقاي رفسنجاني شده است؟

جانشين فرمانده كل قوا و برخورد با مجاهدين

بهار سال ۱۳۶۷ براي ايران سال خوبي نبود. همه به كمك صدام حسين شتافته بودند و او با تجهيزات نظامي كامل و استفاده از هر نوع جنگ افزاري شكست هايي را به نيروهاي ايران وارد آورد.

اختلافات سپاه و ارتش و ده ها مسأله ديگر، بستر اين كار را فراهم كرده بود. در ۱۲ خرداد ۶۷، آيت الله خميني به دنبال درخواست رئيس جمهوري وقت، اكبر هاشمي رفسنجاني را به جانشيني فرماندهي كل قوا- "با تمام اختيارات"- منصوب مي كند تا شايد تحرك جديدي ايجاد شود و پيروزي در جنگ و سقوط صدام حسين ممكن گردد.

در دهه اول انقلاب به طور مرتب، جلسه سران قوا با شركت آيت الله علي خامنه اي، آيت الله موسوي اردبيلي، اكبر هاشمي رفسنجاني، مير حسين موسوي و احمد خميني تشكيل مي گرديد. تصميمات اصلي اداره كشور در اين جلسات اتخاذ مي شد. در عين حال، حكم جانشيني فرمانده كل قوا، قدرت آقاي رفسنجاني را به نحو چشمگيري افزايش داد؛ زيرا كشور درگير جنگ بود و جنگ همه چيز را تحت الشعاع خود قرار مي داد.

سازمان مجاهدين خلق از مدت ها قبل به عراق منتقل شده بود. مجاهدين و ارتش صدام در يك جبهه مي جنگيدند. همكاري آنان مطلق بود. به همين دليل صدام حسين آنها را به سلاح هاي سنگين نظامي مجهز كرد تا از طريق فتح نظامي رژيم را سرنگون سازند.

در هشتم فروردين ۶۷ ارتش مجاهدين و ارتش عراق به فكه حمله آوردند. مجاهدين خلق آن عمليات را "آفتاب" ناميدند و گفتند كه مريم رجوي فرماندهي آن را بر عهده داشته و فرمان "آتش" را صادر كرده است. آنان گفتند كه در اين عمليات ۳ هزار و ۵۰۰ تن از سربازان لشگر ۷۷ خراسان را كشته و مجروح كرده و ۵۰۸ تن از آنها را به اسارت در آورده اند.

مجاهدين خلق در ۲۸ خرداد ۶۷ با همكاري ارتش صدام "عمليات چلچراغ" را در منطقه مهران و دهلران انجام دادند. مهران كه در كنترل ارتش ايران بود، سقوط كرد.

مطابق گزارش هاي مجاهدين خلق، در اين عمليات ۸ هزار تن از نيروهاي ايراني كشته و زخمي و يك هزار و ۵۰۰ تن نيز اسير شدند. پس از اين عمليات،"امروز مهران- فردا تهران" به شعار و استراتژي سازمان تبديل شد.

صدام حسين در هشتم تير ۶۷ طي يك سخنراني گفت از طريق ايراني ها جمهوري اسلامي را نابود خواهد كرد و افزود:"قهرماني هاي مجاهدين خلق در مهران مويد اين سخن مي باشد... بعد از مدتي خواهيد ديد كه چگونه مجاهيدن خلق به اعماق خاك خودشان نفوذ خواهند كرد و همين طور پيوستن مردم ايران به صفوف آنها را خواهيد ديد."

در ۳۱ تيرماه سال ۱۳۶۷، مسعود رجوي كليه نيروهاي سازمان را در سالن اجتماعات اشرف جمع كرد و طي يك سخنراني مبسوط آغاز "عمليات فروغ جاويدان" و "فتح تهران" را اعلام كرد و گفت:"براساس تقسيمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهيم رسيد... كاري كه ما مي خواهيم انجام دهيم در حد توان و اشل يك ابرقدرت است؛ چون فقط يك ابرقدرت مي تواند كشوري را ظرف اين مدت تسخير كند... از پايگاه نوژه هم ترسي نداشته باشيد؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور مي دهم هواپيماهاي عراقي بيايند و آنجا را بمباران كنند. پايگاه هوايي تبريز را هم با هواپيما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهيم داد... علاوه بر آن، ضد هوايي و موشك سام ۷ هم كه داريم... هوانيروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستون ها خواهد بود. از نظر هوايي ناراحت نباشيد چون هواپيماهاي عراقي پشتيبان ما هستند و تمام ماشين ها به صورت ستون حركت مي كنند... در اين عمليات نيروهاي زيادي به ما كمك خواهند كرد.از طرفي درب زندان ها كه باز شود آنها هم با ما هستند و با ما همراهي خواهند كرد. نيروهاي زندان بالقوه با ما هستند."

ساعت ۴ بعد از ظهر روز سوم مرداد ماه سال۱۳۶۷، تهاجم ارتش سازمان(عمليات فروغ جاويدان) به ايران آغاز شد. همزمان عراق در كليه جبهه ها ايران را مورد تهاجم قرار داد تا نيروهاي سازمان به راحتي از مرزهاي بين المللي عبور كنند.

به همين دليل، نيروهاي سازمان مجاهدين خلق بدون درگيري پس از عبور از شهرهاي قصر شيرين و سرپل ذهاب ، در ساعت ۳۰/۹ همان شب شهر اسلام آباد را به تصرف در آورد.

در روز پنجم مرداد، نيروهاي سازمان تهاجم به سمت باختران را آغاز كردند. درگيري ها به شدت ادامه داشت و از صبح روز ششم، عقب نشيني نيروهاي سازمان آغاز شد.

در روز هفتم، نيروهاي مجاهدين به طور كامل به داخل مرزهاي عراق رانده شدند. مطابق گزارش هاي رسمي سازمان، ۱۳۰۴ تن از نيروهاي آنان در عمليات فروغ جاويدان كشته شد و ۱۵۰۰ تن از آنها مجروح گرديدند. روشن است كه طي اين عمليات تعداد زيادي از نيروهاي ارتش و سپاه و بسيج نيز كشته و زخمي شدند.

عمليات چلچراغ و فروغ جاويدان سازمان مجاهدين در زمان جانشيني فرماندهي كل قواي اكبر هاشمي رفسنجاني صورت گرفت.

در ساعت ۳ بامداد روز چهارم مرداد، آقاي رفسنجاني به صادق محصولي با تلخي مي گويد:"بروند جدي تر برخورد كنند." او ظهر همان روز، احمد وحيدي را به عنوان فرماندار نظامي كرمانشاه نصب مي كند.

در روز پنجم مرداد، آقاي رفسنجاني مي گويد:"فرصت خوبي به وجود آمده كه در اينجا آنها را منهدم كنيم و شرشان را كم كنيم".

آقاي رفسنجاني روز ششم مرداد مي گويد:"اگر[عمليات عليه مجاهدين]خوب پيش برود، ضربه غير قابل جبراني به آنها وارد خواهد آمد." بعد كه خبرهاي عقب نشيني مجاهدين را به او مي دهند، مي نويسد: "منافقين حسابي قلع و قمع مي شوند."

او در روز هشتم مرداد مي نويسد:"تدارك منافقين خيلي وسيع بوده و ضربه وارده بر آنها خيلي عميق است. يكصد و بيست تانك زرهي دجله، شصت نفربر و ششصد خودرو ديگر، حدود پنج هزار رزمنده و همين تعداد پشتيباني و تداركچي و طرح رسيدن به تهران، خيلي احمقانه و ساده لوحانه و هفتاد درصد انهدام."

به اين ترتيب، اكبر هاشمي رفسنجاني به عنوان جانشين فرمانده كل قوا در شكست تهاجم عراقي ها و مجاهدين موفق عمل مي كند.

قتل عام زندانيان

به شهادت برخي از بازماندگان زنداني ۶۷، اعدام زندانيان در اوين و گهردشت از روز پنجم مرداد ماه سال ۱۳۶۷ آغاز شد، اما تلويزيون ها را در جمعه، هفتم مرداد ماه از بندها جمع آوري كردند، روزنامه ها قطع شد و كليه ملاقات ها از روز هشتم مرداد لغو گرديد.

به همين دليل، شايد بتوان روز هشتم مرداد را به عنوان آغاز قتل عام زندانيان معين كرد. اعدام مجاهدين تا روز ۲۵ شهريور ادامه يافت و از ۵ شهريور اعدام ماركسيست ها آغاز شد.

اكبر هاشمي رفسنجاني امام جمعه نماز روز هفتم مرداد تهران بود. او مي نويسد:"مردم از عمليات مرصاد و شكست منافقين خوشحالند."

آقاي رفسنجاني ضمن توضيحات مبسوط عمليات مجاهدين گفت:"جنگ و صحنه به گونه اي درست شده بود كه اينها توي كيسه آمدند و ما در كيسه را بستيم، چيزي باقي نبود كه عمل بكنند. بنابراين، اين يكي از فتنه هايي است كه بايد از ميان مي رفت و به اين آساني هم نمي شد اين فتنه را خواباند و مدت ها طول مي كشيد تا اين بچه هاي متعصب فريب خورده اي كه اين همه به اينها در زندان ها محبت شد، توبه شان را پذيرفتيم، به عنوان تائب بيرون آمدند و دوباره به آنجا رفتند و برگشتند كه با ملت خودشان بجنگند و براي عراق جاسوسي كنند. اين فتنه بايد يك روزي ريشه كن مي شد."

بدين ترتيب، آقاي رفسنجاني به صراحت مي گويد كه نبايد توبه زندانيان پذيرفته مي شد يا بشود و "اين فتنه بايد يك روزي ريشه كن مي شد."

هفته بعد، آيت الله موسوي اردبيلي امام جمعه نماز ۱۴ مرداد تهران بود. آقاي رفسنجاني مي نويسد:"با آقاي موسوي اردبيلي در باره مطالب خطبه هاي جمعه مذاكره كرديم."

اكبرهاشمي رفسنجاني، جانشين فرمانده كل قوا بود و همه چيز بايد با او هماهنگ مي شد. او به امام جمعه تهران هم نكاتي را كه بايد بيان كند، گوشزد مي كند.

آيت الله موسوي اردبيلي در نماز جمعه ۱۴ مرداد ، ضمن شرح همكاري مجاهدين با صدام و حمله نظامي به ايران و كشتن نظاميان ايران در "عمليات فروغ جاويدان" گفت:"مسأله منافقين براي ما مسأله بود. جمع كثيري از ايران رفته اند و آنجا[عراق] براي خودشان بساط و دستگاه و سازمان درست كرده اند. يك جمعي هم در ايران در زندان ها هستند... مردم بر عليه اينها آن چنان آتشي هستند، قوه قضايي در فشار بسيار سخت افكار عمومي است كه چرا اينها را محاكمه مي كنيد؟ اينها كه محاكمه ندارند، حكمش معلوم، موضوعش هم معلوم است و جزايش نيز معلوم مي باشد. قوه قضايي در فشار است كه اينها چرا محاكمه مي شوند، قوه قضايي در فشار است كه چرا تمام اينها اعدام نمي شوند و يك دسته شان زنداني مي شوند (شعار:"منافق زنداني اعدام بايد گردد" از سوي نمازگزاران)... مردم مي گويند بايد از دم اعدام بشوند...عفو و بيرون كردن[زندانيان] مربوط به قوه قضاييه نيست،اين قوه كارش تا جايي است كه حكم تمام مي شود. بقيه مربوط به جاهاي ديگر است[يعني آيت الله منتظري]... عفو ربطي به قوه قضاييه ندارد و من به شما حق مي دهم، با شما هم هماهنگ هستم،مي گويم نبايد اينها عفو بشوند."

فضاي عمومي ايجاد شده پس از تهاجم نظامي مجاهدين و صدام را نمي توان انكار كرد. اما مسأله اين است كه اعدام زندانيان از يك هفته پيش شروع شده بود و قتل عام زندانيان نه ربطي به خواست مردم داشت و نه هيچ نظام قضايي، زندانيان محكوم به حبس را با شعارهاي گروهي از مردم اعدام مي كند.

همان طور كه گفته شد، در آن دهه مهم ترين تصميمات توسط جلسه سران اتخاذ مي شد. جلسات سران قوا در آن دوره خاص به قرار زير بود: ۸ و ۱۵ و ۱۹ و ۲۲ و ۲۹ مرداد و ۱ و ۵ و ۸ و ۱۲ و ۱۵ و ۱۶ و ۱۹ و ۲۲ و ۲۷ شهريور. وضعيت آن قدر حساس بود كه در ۱۵ شهريور دوبار(صبح و شب) جلسه سران تشكيل مي شود.

آقاي رفسنجاني گزارش همه اين جلسات را نوشته است، اما حتي يك كلمه در آنها در مورد قتل عام زندانيان وجود ندارد. يعني مسأله اي به آن مهمي اصلاً در جلسه سران طرح نمي شود و آنها از دو نامه اعتراضي ۹ و ۱۳ مرداد آيت الله منتظري به آيت الله خميني در مورد اعدام زندانيان و پاسخ مورخ ۱۵/۵/۶۷ آيت الله خميني به اعتراض آيت الله منتظري بي اطلاع هستند؟

آنان از جلسه ۲۴ مرداد آقايان نيري،اشراقي، رئيسي و مصطفي پورمحمدي با آيت الله منتظري در همين مورد هم اطلاع ندارند كه به آيت الله منتظري گفتند:"ما تا الان هفتصد و پنجاه نفر را در تهران اعدام كرده ايم، دويست نفر را هم به عنوان سر موضع از بقيه جدا كرده ايم، كلك اينها را هم بكنيم، بعد هر چه بفرماييد."

اكبر هاشمي رفسنجاني در روز هفتم شهريور در حسينيه ارشاد سخنراني مي كند و به نوشته خودش:"بيشتر در باره سرنوشت ضد انقلاب و به خصوص منافقين."

چند سطر از آن سخنراني در پانوشت خاطرات به شرح زير آمده است:"منافقين جريان خود فروخته اي بودند كه وقتي به بن بست رسيدند، براي رسيدن و دستيابي به نياتشان نه تنها با آمريكا و شوروي بلكه با همه دشمنان كشور و ملت متحد شدند و مضاعف بر همه آنها دست در دست دشمني گذاشتند كه تمامي امكاناتش را براي نابودي اين ملت و كشور بسيج كرده بود. اينها در مقابل اين ادعاي عراق كه مي گويد اروند رود يك رودخانه عراقي است و به همين بهانه هم بود كه جنگ را شروع كردند، چه پاسخي دارند."

در تمام كتاب روزنوشت سال ۱۳۶۷ آقاي رفسنجاني فقط چند سطر اندك در باره مجاهدين وجود دارد كه به نوعي به اعدام زندانيان سياسي مربوط است.

يك هفته پس از آغاز اعدام زندانيان مجاهدين، در روز ۱۲ مرداد، آقاي رفسنجاني مي نويسد:"آقاي سيد رضا زواره اي آمد و تذكراتي در باره منافقين داد." معلوم نيست تذكرات چه بوده است؟ اعدام بيشتر؟ يا اعتراض به اعدام ها؟ شش روز بعد ،در روز ۱۸ مرداد ۱۳۶۷، ملاقاتي با اكبر هاشمي رفسنجاني صورت مي گيرد كه قطعاً مربوط به قتل عام زندانيان سياسي در آن هفته هاست.

او مي نويسد:"آقاي علي شوشتري معاون قضايي و جانشين مسئول سازمان زندان ها آمد و راجع به زنداني ها و مخصوصاً گروهك ها و مسائل اخير آنها در رابطه با شرارت هاي منافقين، اطلاعاتي داد و گفت از حدود پنج هزار زنداني گروهكي، يك سوم بر سر موضع هستند و يك سوم تائب و يك سوم منفصل."

تصوير رسمي اين بود و هست: مجاهدين از قبل به نيروهاي خود در زندان ها اطلاع داده بودند كه قرار است به زودي عمليات فتح ايران صورت گيرد و آنها بايد خود را آماده كنند تا به محض رسيدن ارتش سازمان به آنها بپيوندند و عليه رژيم در جنگ مسلحانه شركت كنند. زنداني هاي مجاهدين هم با آغاز عمليات فروغ جاويدان جشن و سرور در زندان ها برپا كرده بودند. پس اعدام زندانيان به علت محاربه و همكاري با دشمن متجاوز(عراق) صورت پذيرفت.

آقاي رفسنجاني هم مي نويسد كه معاون قوه قضائيه به او در باره مسايل اخير و "شرارت هاي منافقين" در زندان ها و تركيب زندانيان از نظر تواب يا سر موضع بودن به او گزارش مي دهد.

طي مرداد و شهريور حدود چهار هزار زنداني سياسي- اكثراً از مجاهدين- با حكم آيت الله خميني قتل عام شدند. پس از پايان اين قتل عام، در روز پنجم مهرماه سال ۱۳۶۷، آيت الله خميني مجازات زندانيان سياسي زنده مانده را به مجمع تشخيص مصلت نظام واگذار مي كند.

آقاي رفسنجاني مي نويسد:"به جلسه مجمع تشخيص مصلحت رفتم. در مورد مجازات ضد انقلاب مذاكره شد. امام تصميم را به مجمع محول كرده اند. قرار شد مطابق معمول قبل از حوادث اخير عمل شود. وزارت اطلاعات چنين نظري داشت و قضات اوين، نظر تندتري داشتند."

تنها اطلاع جديدي كه در كتاب خاطرات اكبر هاشمي رفسنجاني در باره قتل عام سال ۶۷ وجود دارد، موضوع واگذاري تصميم گيري در باره مجازات باقي مانده زندانيان به مجمع است.

در آن زمان اعضاي مجمع به قرار زير بود: علي خامنه‏اى، اكبرهاشمى رفسنجاني، موسوي اردبيلى، توسلى، موسوى خوئينى‏ها،احمد خميني، مير حسين موسوى و فقهاي شوراي نگهبان.

نكته جالب توجه اين است كه هيأت منصوب شده از سوي آيت الله خميني براي اعدام زندانيان، به قتل عام چهار هزار زنداني راضي نيست و مي خواهد بقيه را هم اعدام كند كه مجمع تصويب مي كند كه امور به روال قبل از مرداد ماه بازگردد.

آقاي رفسنجاني در كل خاطرات خود، فقط در يك مورد به وقوع اعدام ها اعتراف كرده است. روز ۱۶ بهمن سال ۱۳۶۷، وزير امور خارجه فرانسه به ديدار او مي آيد. او به نقض حقوق بشر در ايران هم اعتراض مي كند.

آقاي رفسنجاني مي گويد:" منافقين كه افراد خودشان را در مرصاد از دست داده اند، براي توجيه اشتباه خود، مسئله اعدام ها را بزرگ كرده اند كه تلفات خودشان را كه عمدتاً زنداني هاي سابق، آنها را كه پس از آزادي از زندان به عراق رفته و در اين عمليات كشته شده اند، توجيه نمايند."

پس اعدامي بوده كه منافقين آن را بزرگ كرده اند. آقاي رفسنجاني مي گويد كه زندانيان مجاهدين آزاد شده، به عراق رفته و با شركت در عمليات فروغ جاويدان، كشته شده اند.

نتيجه

خاطرات آيت الله منتظري سال ها پيش منتشر شد و در آن، حكم آيت الله خميني در باره قتل عام زندانيان، نامه هاي اعتراضي آيت الله منتظري و پاسخ آيت الله خميني انتشار يافت. "رنج نامه" احمد خميني نيز در سال ۱۳۶۸ انتشار يافت كه در آن اعدام زندانيان سياسي پذيرفته شده و از آن اقدام دفاع به عمل آمده است.

نامه ششم فروردين ماه سال ۱۳۶۸آيت الله خميني در باره عزل آيت الله منتظري از قائم مقامي رهبري در دهه هفتاد منتشر شد كه در آن، اعدام زندانيان سياسي در تابستان ۱۳۶۷ ذكر شده است.

دادستان فعلي تهران در سال ۱۳۸۸ در پاسخ به اعتراض مهندس موسوي به اعدام ها، وقوع اعدام زندانيان در سال ۶۷ را تأييد كرد. مير حسين موسوي هم يك بار گفت كه اعدام هاي ۶۷ در حوزه اختيارات او نبوده است. اخيراً آيت الله موسوي اردبيلي- رئيس وقت قوه قضائيه- گفته است:"من مخالف بودم! حتي سه بار نامه نوشتم، فرمودند:"كه اينها دروغ مي گويند و سر موضع هستند"، من عرض كردم: "من به اين مطلب نرسيدم" و فرمودند:"ما رسيده ايم!" و نهايتاً با حكم خاص به افراد خاص كار انجام شد! من در آن اعدام ها دخالتي نداشتم."

بدين ترتيب، اكبر هاشمي رفسنجاني پس از گذشت ۲۳ سال از آن كشتار به دنبال محو چيست؟ دو نوع اعدام در آن زمان صورت گرفته است:اول- اعدام اسراي مجاهدين در عمليات فروغ جاويدان. دوم- اعدام زندانيان.

اكبر هاشمي رفسنجاني، جانشين فرمانده كل قوا بود. به طور قطع او مي بايست در باره سرنوشت اسراي مجاهدين در "عمليات فروغ جاويدان" تصميم گيري كند. نمي شد ايراني هايي(مجاهدين)كه به عنوان پياده نظام دشمن متجاوز(صدام حسين) به ميهن حمله كرده و اسير شده اند را بدون مجوز يا حداقل نظر خواهي از جانشين فرمانده كل قوا(با اختيارات كامل) اعدام كرد.

در روز دوم مرداد سال ۱۳۶۷، آيت الله خميني طي حكمي علي رازيني را به عنوان قاضي تخلفات جنگ منصوب كرد و در حكم او نوشت:"هر عملي كه به تشخيص دادگاه موجب شكست جبهه اسلام و يا موجب خسارت جاني بوده و يا مي باشد، مجازات آن اعدام است".

آقاي رفسنجاني به خوبي نشان داده كه آقاي رازيني موارد مهم را با او هماهنگ مي كرده است. مجاهدين، مستقل از خسارات مادي وارد آورده بر ايران، چند هزار ايراني را در آن عمليات كشته و زخمي كردند، اسلام آباد به دست آنها افتاد و نزديك بود كه كرمانشاه را هم بگيرند.

اما اعدام زندانيان. مطابق روايت رسمي جمهوري اسلامي،زندانيان مجاهدين پيشاپيش از حمله سازمان خبر داشته و خشنودي خود را از طريق برپايي جشن و سرود خواني در زندان ها اعلام كرده بودند. آنان قرار بود- به فرمان مسعود رجوي- پس از اشغال هر شهر، به ارتش او پيوسته و در فتح تهران شركت كنند؛ به همين دليل، آنها به عنوان مزدوران دشمن متجاوز در زمان جنگ، اعدام شدند.

اگر اين روايت صحيح باشد، مزدوران دشمن را در زمان جنگ محاكمه صحرايي و سپس اعدام مي كنند. پس باز هم اين امر در حوزه اختيارات فرمانده جنگ بود. حداقل اين است كه بايد آن را به اطلاع جانشين فرمانده كل قوا رسانده باشند و او مخالفت يا موافقت خود را با اين امر اعلام كرده باشد.

به همين دليل به نظر مي رسد كه اكبر هاشمي رفسنجاني به خوبي از تراژدي قتل عام زندانيان سياسي در تابستان ۱۳۶۷ آگاه است. او مي توانست و مي تواند همه را از جزئيات و علل واقعي آن قصه پر غصه آگاه سازد و مانند آيت الله منتظري و آيت الله موسوي اردبيلي، مخالفت يا موافقت خود با آن اقدام را هم روشن سازد.

شايد روايت رسمي نادرست بوده و پروژه اي از پيش طراحي شده براي قتل عام زندانيان وجود داشته است. كمونيست هاي زنداني هيچ ارتباطي با سازمان مجاهدين خلق نداشتند. آنها را براي چه اعدام كردند؟ چرا غير اعدامي هايشان را در اوقات پنج گانه نماز- به دليل امتناع از نماز خواندن- تازيانه مي زدند؟

مسأله، مسأله متهم كردن اكبر هاشمي رفسنجاني نيست. مسأله، مسأله حقيقت است. مسأله، مسأله مسئوليت اخلاقي در برابر جنايت است. يك بار چند هزار زنداني سياسي را از قلمرو حيات حذف كرده اند. بار دوم وجود آنها را از تاريخ حذف مي كنند. به طور مسلم اكبر هاشمي رفسنجاني عمل دوم يعني پاكسازي تاريخ از وجود قرباني را انجام داده است.

چهار كليد موفقيت شغلي


چهار كليد موفقيت شغلي وجود دارد كه مي تواند شما را به شخص با ارزشتري تبديل كند، توانايي هاي شما را مؤثرتر عرضه مي كنند و شما را در حرفه خود با سرعت بيشتر به موفقيت برساند. اين چهار كليد عبارتند از: تخصص، تمايز، تقسيم بندي و تمركز.

1ــ تخصص عبارت است از توانايي شما در بكار بستن استعدادتان آنهام در قسمتي حياتي كه براي كمپاني شما يا مشتريانتان ارزشمند است. انتخاب اين قسمت كه در چه زمينه اي تخصص داشته باشيد در موفقيت بلند مدت شما بسيار را تعيين كننده است. شما در چه زمينه اي تخصص و مهارت داريد؟

2ــ تمايز عبارت است از اينكه چگونه خود را در يك يا چند زمينه كه تخصص داريد يا كارايي شما بهتر است برتري خود را نشان دهيد. توانايي شما در متمايز كردن خود براساس كيفيت كار بالا بسيار مهم و كانون فعاليت شغلي شماست. همانطور كه يك سازمان بايد حداقل در يك زمينه برتري داشته باشد تا رونق لازم را پيدا كند. شما هم به عنوان يك فرد بايد حداقل در يك زمينه كاري برتر باشيد. اگر از كارفرما يا كارمندان شما درباره شما بپرسند:«برتري او در چه زمبنه اي است؟» آنهاچه پاسخ ي در مورد شما خواهند داد؟ در كدام قسمت كار شما برجسته هستيد؟چه كاري را بهتر از هر كسي انجام مي دهيد؟ چه كاري را اگر شما انجام دهيد سود زيادي نصيب سازمان شما مي شود.

اگر تاكنون در حرفه خود يك زمينه را مشخص نكرده ايد تا در آن بهترين باشيد، بايد زودتر اقدام كنيد. به توانايي خود و احتياجات سازمان و مشتريان خود توجه داشته باشيد چگونه بايد باشد؟ چگونه مي توانست باشد؟ نقشه شما براي تبديل شدن به فردي برجسته در حرفه خود چيست؟ و چگونه ميزان برتري خود را چه از نظر دانش و چه از نظر مهارت در يك زمينه كاري اندازه مي گيريد؟ اين اندازه گيري استاندارد شما را براي كارايي نشان مي دهد. بهترين بودن در يك زمينه مهم از شغل و حرفه شما بيشتر از هر چيزي به پيشرفت شما كمك مي كند.

3ــ تقسيم بندي عبارتست از توانايي شما در مشخص كردن افراد و سازمانهايي كه سود بيشتري براي شما دارند. نحوه كار بدين صورت است كه شما به طور واضح مهمترين مشتريان خود را مشخص مي كنيد. و براي جلب رضايت اين گروه خاص از مشتريان تصميم گيري مي كنيد.

اغلب شما مي توانيد خط مشي شغلي خود را با توجه به نياز مشتريان مهم براي ساختن آينده تغيير دهيد.

4ــ تمركز عبارتست از توانايي شما در تمركز ذهني براي روي خدماتي است كه براي آن شخص يا سازمان اهميت دارد.

اين چهار استراتژي (تخصص، تمايز، تقسيم بندي و تمركز) نقطه كانوني حياتي براي رسيدن به دست آوردهاي فوق العاده در سازمان و حرفه شماست.

از خود بپرسيد:« كدام مهارت است كه اگر آن را در خود تقويت كنيد بيشترين اثر مثبت را در حرفه شما به جا مي گذارد؟ پاسخي كه به اين پرسش مي دهيد را به عنوان يك هدف بنويسيد و براي آن يك ضرب العجل تعيين كنيد.براي خود طرح و نقشه داشته باشيد و براي رسيدن به هدف پر تلاش باشيد تا بر آن نائل شويد. اين كليد واقعي رسيدن به موفقيت شغلي است.

Minnehøytidlighet for Professor Saba Dashtyari

Den Balochiske samfunnet i Norge holdt en Minnehøytidlighet den 26. juni 2011 i forbindelse med det politiske drapet på Professor Saba Dashtyari i Shal ( Quetta ). Professor Saba var en forfatter, poet, kunnskapsrik vitenskapsman i Baluchistan universitetet . Han ble drept 1.juni da han var på vei hjem fra universitetet.

Vi baluchere bosatt i Norge betaler hyllest av Professor Saba Dashtyari som martyr av Baluchistan.

Vi fordømmer drapet på Professor Saba Dastyari på det sterkeste og viser avsky over brutaliteten til den pakistanske statsterrorismen, pakistanske hær og panjabi etterretningstjenester i Baluchistan.
Det er åpenbart at staten Pakistan er en teokratisk og terrorist stat.

Den pakistanske hæren, paramilitære styrker og dødskvadroner som har okkupert Baluchistan, terroriserer baloch befolkningen hver eneste dag. Baluchiske ledere som Nawab Nourozkhan, Nawab Akbar Bogthi, Gholam mohamad Baloch, Balaach Baloch, Professor Saba Dashtyari og Murid Bogthi blir drept brutalt.

Vi baluchere bosatt i Norge ber FN, Sikkerhetsrådet, Europa Unionen og andre vestlige land spesielt USA til å reagere mot statsterrorisme i Pakistan som har rammet baluch befolkningen siden okkupasjon av Baluchistan i mars 1948.

Vi appelerer også til den norske staten, politiske partier og menneskerettighets organisasjoner til å engasjere seg for å stoppe terror og etnisk rensing i Baluchistan.



Baluch Komite - Norge

juni 2011

HRCP list of Missing persons in Balochista





*******************************************************


Balochistan slides into chaos on back of government apathy: HRCP

ISLAMABAD: Human rights violations in Pakistan’s southwest province of Balochistan are getting worse as militants and security forces target civilians, while authorities seem unwilling to rein in lawlessness, according to a report released on Wednesday.

The Human Rights Commission of Pakistan (HRCP), an independent non-governmental organisation, said in its report that lawlessness in the province had proliferated at an alarming rate with a growing numbers of targeted killings, kidnappings, enforced disappearances and attacks on religious minorities.

For decades, Balochistan has been facing a low-level insurgency by nationalists who want more control over the province’s natural resources, which they say are unfairly exploited by the federal government.
Zohra Yusuf, HRCP chairwoman, said at least 140 mutilated bodies of people gone missing had been found in the past year.

“A very dangerous trend has emerged that those who disappeared were now found dead on roadsides. The bodies have torture marks,” she told a news conference at an Islamabad hotel.

HRCP report says 143 people have gone missing since 2009 but Yusuf said the number could be much higher because the commission reported only those cases which it could verify.

There was evidence to substantiate families’ claims that victims were kidnapped by security forces or had been killed while in custody, she added.

Yusuf said insurgents and religious extremists were also involved in killings of ethnic and religious minorities.
Balochistan is Pakistan’s largest and poorest province, borders Afghanistan and Iran, and has large mineral reserves, including oil, gas, copper and gold.

Due to the continued violence and insecurity, most foreign and local investors avoid investing money in Balochistan, which hinders its development.

Yusuf warned that the insurgency could flare up if the government continued to fail to implement a political solution to the Balochistan situation.

“The Balochistan government seems non-existent,” she said. “They have surrendered their authority to security forces and they (forces) are calling the shots,” she said.

The full report can be read on the HRCP website here.

http://tribune.com.pk/story/198730/balochistan-sliding-into-chaos-hrcp/

Rights violations worsen in Pakistan's Baluchistan - By Kamran Haider

(Reuters) - Human rights violations in Pakistan's southwest province of Baluchistan are getting worse as militants and security forces target civilians, while authorities seem unwilling to rein in lawlessness, according to a report released Wednesday.

The Human Rights Commission of Pakistan (HRCP), an independent non-governmental organization, said in its report that lawlessness in the province had proliferated at an alarming rate with a growing numbers of targeted killings, kidnappings, enforced disappearances and attacks on religious minorities.

For decades, Baluchistan has been facing a low-level insurgency by nationalists who want more control over the province's natural resources, which they say are unfairly exploited by the federal government.

Zohra Yusuf, HRCP chairwoman, said at least 140 mutilated bodies of people gone missing had been found in the past year.

"A very dangerous trend has emerged that those who disappeared were now found dead on roadsides. The bodies have torture marks," she told a news conference at an Islamabad hotel.

HRCP report says 143 people have gone missing since 2009 but Yusuf said the number could be much higher because the commission reported only those cases which it could verify.

There was evidence to substantiate families' claims that victims were kidnapped by security forces or had been killed while in custody, she added.

Yusuf said insurgents and religious extremists were also involved in killings of ethnic and religious minorities.

Baluchistan is Pakistan's largest and poorest province, borders Afghanistan and Iran, and has large mineral reserves, including oil, gas, copper and gold.

Due to the continued violence and insecurity, most foreign and local investors avoid investing money in Baluchistan, which hinders its development.

Yusuf warned that the insurgency could flare up if the government continued to fail to implement a political solution to the Baluchistan situation.

"The Baluchistan government seems non-existent," she said. "They have surrendered their authority to security forces and they (forces) are calling the shots," she said.

(Editing by Chris Allbritton and Yoko Nishikawa)

http://www.reuters.com/article/2011/06/29/us-pakistan-baluchistan-idUSTRE75S2GP20110629

Jal Hama Maatani Dela - Enkelabi Sot

پرســـی ديـــوان په نميرانيــں استــاد شهيــــد پروفيســرصبـــا دشتيـــاری ءَ

امبـريگيـــں جـون ءِ اولـی روچ يـک تهاريـــں روچــے ءِ هسـاب ءَ مـاں بلوچستان راجدپتـر ( تاريخ ) ءَ نبيســگ بـوت. پاکستـان ءِ بلــوچ دژمنيــں واکدار هنچــو چه استاد صبــا دشتيــاری ءُ آييءِ زانت ءُ زانتکاری ءَ بيمـے ماں وجــود ءَ کپتگ اَت که گـوں بزدلـی ، استــاد ءِ گــٹ تروس کنــگ ءُ کشــگ ءِ پيسله اش کــرت ءُ وتی رستريــں چاروگ اش پرمايئنـت تا بلوچستان ءِ زانت ءُ زانتکاریءِ برزيـں استار ءَ چه ترپگ ءَ مهــن بکننت
اگاں چه شهيـد پروفيسر صبــا دشتيــاری بلوچستــان زانتجــاه ءِ بے درويـں استــاد ءُ بلوچستــان ءِ مزن نـدکـار ءُ سياسـی رهدربـر چـه بلـوچ راج ءَ پچ گرگ بـوت بلئے آ شهيـد ءِ راجی کارکـرد ءُ ادبی چسـت ءُ ائيـر، ندکاری ءُ بلوچی شائــری، پـٹ لـوٹ ءُ شوهازکاری په بلوچ ءُ بلوچستــان ءَ کيمتــی ءُ ابدمانيــں ميراس انـت. سيد هاشمی ريفرنـس کتابجـاه ماں کراچی ءَ گـوں هزاران نــزآورتگيـں کتاب ءُ سياهــگ بلوچستــان ءِ شهيــد ءِ ترپناکيــں هستـی ءُ ابدمانـی ءِ نشــان انت.
شهيد صبا دشتيــاری ءِ شهـادت پيش داريـــت که بلوچستان ءِ جاهل ءُ رستريــں دژمن سک نزورانــت. اے نزوری ءِ سوب ءَ په روچ ءُ رژنايی ءِ کشگ ءَ .لانک اش بستگ
بلــوچ ءُ بلوچســتان ءِ بے زانگيـں دژمناں زانگی انــت کـه شهيدانــی زگريـں هونانــی برکــت ءَ بلوچستــان ءِ آجويــی ءِ کاروان ديم په آهــری منــزل ءَ روان انــت. آ جاهـــلاں زانگ .لوٹيـت که گـوں راجی رهدربرانی شهادت ء بلوچستان ءِ راجی جنــزهچبــر نه اوشتيت
ما ديوان ءِ نشتگيـــں مردم وتی دلپدردی ءَ چـه بلوچ ورناهانی شهادت ءَ درشان کنيـن ءُ جار جنگ لوٹيـــں کـه زانت ءِ شهموکيـں استـار، پروفيســر دشتيــاری ءِ شهــادت ما را سوگيـگ ءُ باز پـدرد کـرت . مـا بــزاں نروژ ءِ جاهمننديــں بلوچ پنجاپ ءِ هونواريـں پئــوج، رستريــں آی.اس.آی ءُ آدگــه اداره يانــی بلــوچ
کشــی ءَ په زپتــی ءَ ايرجنيــں

Journalist asks is Baloch blood thinner than that of a Pakistani in world eyes Continue reading on Examiner.com Journalist asks is Baloch blood thinner than that of a Pakistani in world eyes

Ahmar Mustikhan


A young journalist from Balochistan has made some pertinent observations about the double standards of the Pakistani media when it comes to journalist lives in Occupied Balochistan and has expressed his anguish at the international apathy over the ongloing killings in Balochistan, where 10 Baloch writers and journalists were target killed by Pakistan military and intelligence services during the last one year.

The comments in the notable Baloch Hal webzine came in the wake of an international furore over the killing of Pakistani journalist Saleem Shahzad.

Even U.S. Secretary of State of Hilary Clinton condemned Shahzad's killings.

Baloch writers and intellectuals have welcomed the international outrage over Shahzad killing but are questioning why this is not happening in case of Balochistan and say this is mainly because the media in Balochistan is controlled by Pakistani colonialists who do not share the joys and sorrows of the Baloch people.


Since July last year, Pakistan military, security and intelligence services have killed nearly 200 key Baloch activists including writers, journalists, lawyers, poets, singers, scholars and students to crush the Baloch movement for independence from Pakistan.

Pakistan ambassador to the United States, Husain Haqqani, attended a condolence meeting for Shahzad at the National Press Club where the infamous Inter Services Intelligence was blasted by representatives of the Human Rights Watch, Committee to Protect Journalists and Reporters Without Borders.

On the other hand, Haqqani is known to have opposed meetings regarding the opngoing atrocities in Balochstan at U.S. think-tanks, including the United States Institute for Peace, Middle East Institute and Carnegie Endowment for International Peace.

http://www.examiner.com/foreign-policy-in-baltimore/journalist-asks-is-baloch-blood-thinner-than-that-of-a-pakistani-world-eyes-review?CID=examiner_alerts_article

شپش زدن كل مردم كشورهاي سوئد و دانمارك به خاطر عذاب خدا و استفاده از پنج ميليون جارو برقي براي كشتار شپشها


دستگيري يك دختر در تبريز به جرم بد حجابي و هو كردن و گفتن بي شرف بي شرف به نيروي انتظامي توسط مردم حاضر در صحنه

Pakistani forces operation in Mastung, one killed six arrested

Occupied Balochistan,MASTUNG: Pakistan ATF (Anti-Terrorist Force) and police have carried out a joint operation in Kadhkucha area of Mastung. One person have been killed and six arrested by the occupying forces. Local authorities say they have been kept in dark about the operation.According to details the Pakistani police and ATF raided Dashtboo area of Kadhkucha in Mastung and started a search operation.Sources reported that the residence of the area have strongly resisted the unprovoked action of the security forces and violations of the sanctity of the houses.

Both sides shot live round at each other for several hours. One person named Aziz Ahmad Qalandarni Baloch was killed by Police and ATF firing whereas the security forces have arrested Mohammad Rafiq Qalandrani along with six (6) other people of area. The arrested men have been taken to Quetta. The local authorities (Levis) have not been informed about the operation.

The local notables of different tribes in the area have strongly condemned the police and ATF for carrying out the operation against innocent Baloch residents. They said the forces have violated the sanctity of Baloch houses; tortured and harassed innocent occupants. The notables said at least one men have been killed and several arrested by security forces.They demanded that the arrested men must be released immediately.

http://www.balochjohd.com/modules/news/article.php?storyid=493

مخالفان جمهوری اسلامی شکل نظام سیاسی آینده را در لندن بررسی کردند

لندن نجاح محمد علی ، العربیه.نت
در آخرین روز از کنفرانس مخالفان جمهوری اسلامی در لندن امروز یکشنبه 26 – 6 – 2011 اختلاف بر سر فدرالیسم وتشکیل نظام غیرمتمرکز بر این نشست سایه افکند.

در این کنفرانس که نمایندگان احزاب ، گروه ها و شخصیت های مخالف جمهوری اسلامی حضورداشتند شرکت کنندگان شکل وشمایل نظام آینده پس از جمهوری اسلامی را بررسی کردند.

این کنفرانس که توسط " دفتر مطالعات ایران وعرب " روز یکشنبه 26 – 6 – 2011 برگزار شد برای اولین بار اغلب گروه های مخالف از جمله سلطنت طلبان ، جمهوری خواهان ، راستگرایان ، چپ گراها ، لیبرال ها ، اصلاح طلبان و همچنین رهبران احزاب وشخصیت های قومی را دربرگرفت.

سازمان مجاهدین خلق و سایر گروه های مسلح و تجزیه طلب در این کنفرانس حضور نداشتند.

نمایندگان قومیت ها وملیت های ایرانی به ویژه کریم بنی سعید عبدیان نماینده مردم عرب ، عبدالله مهتدی رهبر کومله ، ناهید بهمنی نماینده جنبش زنان کردستان وسایر نمایندگان قومیت های دیگر خواستار تشکیل نظام فدرال پس از سقوط رژیم کنونی شدند.
فدرالیسم و ممالک متعدد
طرفدران فدرالیسم تاکید کردند در مراحل تاریخی مختلف قومیت های ایرانی ممالک متعددی را در چارچوب امپراتوری واحد تشکیل می دادند.

ضیاء الدین صدراشرافی پژوهشگر ترک در این کنفرانس تاکید کرد با توجه به رشد آگاهی قومی در بین اقلیت های وملیت های ایران برپایی نظام فدرال از تقسیم ایران جلوگیری می کند.

طرفداران فدرالیسم تاکید کردند این شکل از حکومت داری از تکرار ظلم وستمی که ملیت های غیرفارس طی سالهای گذشته از آن رنج بردند جلوگیری خواهد کرد.

حسن شریعتمداری فرزند آیت الله کاظم شریعتمداری از مراجع بزرگ که پس از تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران به تلاش برای ترور" امام خمینی " متهم شده بود نیز خواستار تشکیل نظام فدرال در ایران شد.

مخالفان اما با هشدار از احتمال تقسیم کشور و تبدیل آن به مناطق کوچک و بروز درگیری وجنگ بر سر منابع طبیعی با فدرالیسم مخالفت کردند.

مساله فدرالیسم در روز پایانی کنفرانس لندن به موضوع برجسته این نشست تبدیل شد و اختلاف ها نزدیک بود کنفرانس را از رسیدن به اهداف خود دور سازد.

خالد عزیزی دبیرکل حزب دموکرات کردستان از عدم دعوت نمایندگان گروه های مسلح و تجزیه طلبان به کنفرانس انتقاد کرد.

عزیزی در این کنفرانس در کنار شاهوحسینی نماینده حزب دموکرات کردستان ایران به رهبری مصطفی هجری که پس از اختلاف با حزب مذکور اعلام موجودیت کرده بود ، نشسته بود.
انقلاب های عربی
شهریار آهی مشاور رضا پهلوی فرزند شاه سابق ایران تاکید کرد بهار عربی در این مرحله فضای جدیدی را در ایران تشکیل داده و این امید را برانگیخته است تا مردم با سرزندگی دوباره برای ایجاد تغییر فراگیر در ایران تلاش کنند.

آقای آهی به شکل نظام آینده در ایران نپرداخت اما تاکید کرد مردم ایران حق دارند سرنوشت خود را تعیین کنند و در این دوران مدرن که حوادث توسط جوانان به سرعت رقم می خورد نظامی لایق منزلت خود تاسیس کنند.


مشاور فرزند شاه سابق همچنین به دوران جنگ سرد که با تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران همراه بود نیز اشاره کرد واسنادی ارائه کرد که به گفته او حمایت واشنگتن از ایران در جنگ با عراق را ثابت می کند.

شهریار آهی طی سال های گذشته روابط گسترده ای با نمایندگان سازمان ها وگروه های مخالفی که علیه رژیم شاه مبارزه کرده بودند به هدف توافق بر سر اصول سیاسی مشترک برای تشکیل نظام اینده در ایران ایجاد کرده است.

همچنین در دومین روز این کنفرانس شخصیت های مستقل و نمایندگان جریان های مختلف از جمله شهران طبری رئیس دفتر " رادیو فردا " در لندن سخنرانی کردند.
دشمنی آیت الله خامنه ای با آمریکا
مراد ویسی پژوهشگر امورنظامی در این کنفرانس به شدت از عملکرد آیت الله خامنه ای انتقاد کرد و وی را به پنهان شدن پشت سپر دشمنی با آمریکا متهم کرد.

وی از مخالفان نظام خواست با برقراری ارتباط وتوافق با غرب به دشمنی خودساخته آیت الله خامنه ای با آمریکا کشیده نشوند.

او از کشورهای غربی خواست به مسائل دموکراتیک وحقوق بشری در ایران بیش از مساله اتمی بپردازند تا اینکه مردم ایران مانند انقلابیون عرب در تونس ومصر بتوانند به پیروزی برسند.

مراد ویسی همچنین تاکید کرد برای به چالش کشیدن نظام جمهوری اسلامی ایران باید از انقلاب مردم سوریه حمایت کرد.

از سوی دیگر محسن سازگارا از موسسان سپاه پاسداران ، سازمان ها وتشکیلاتی را که به فساد اقتصادی وسیاسی آلوده هستند به سرکوب اعتراض های پس از انتخابات سال 2009 متهم کرد.

به گفته او سرکوب وحشیانه اعتراض ها از تغییرات سریع در ایران جلوگیری کرد.

همچنین کریم بنی سعید عبدیان نماینده مردم عرب اهواز در این کنفرانس از فعالان جنبش زنان در خارج به دلیل عدم پرداختن به مسائل حقوق زنان در مناطق قومی نشین مانند اهواز ، کردستان و آذربایجان انتقاد کرد.

وی به اظهارات ناهید بهمنی فعال جنبش زنان کرد اشاره کرد وتاکید کرد جنبش سبز حقوق زنان قومیت ها را نادیده گرفته است.

عبدیان همچنین از فعالان جنبش سبز که به گفته او مانند " مجاهدین خلق " خود را به عنوان پایه واساس اپوزسیون می دانند ، انتقاد کرد و از اینکه جنبش سبز با نمایندگان قومیت ها در خارج تماس برقرار نکرده اظهار نارضایتی کرد.

او گفت :" قومیت های غیرفارس خواستار تشکیل جمهوری دموکراتیک ، فدرال و لائیک هستند."

کریم عبدیان تاکید کرد این حداقل خواسته های مردم قومیت های مختلف است.

دراین کنفرانس طرفداران نظام پادشاهی به آن بخش از اظهارات کریم عبدیان که گفته بود " نظام شاه و پادشاهی در ایران به زباله دان تاریخ پیوست " به شدت اعتراض کردند و همچنین هنگام نام بردن اسم " عربستان " برای اهواز ومناطق عرب نشین که تا سال 1936 در ایران رواج داشت بارها سخنرانی وی را با اعتراض قطع کردند.

شرکت کنندگان در پایان کنفرانس از تلویزیون العربیه به دلیل پوشش بی طرفانه رویدادهای ایران اظهارقدردانی کردند.

http://www.alarabiya.net/articles/2011/06/26/154886.html

نگرانی از تجاوزهای گسترده به زندانیان سیاسی در ایران

نوشتۀ ناصر اعتمادی
روزنامۀ انگلیسی گاردین در گزارشی تکان دهنده از طرح گستردۀ تجاوز به زندانیان سیاسی جوان در زندان های جمهوری اسلامی ایران خبر داده است. بر پایۀ این گزارش مقامات زندان جمهوری اسلامی به طور دائم کاندوم یا "پرزرواتیو" در اختیار زندانیان شرور می گذارند و آنان را به تجاوز به زندانیان سیاسی جوان ترغیب می کنند.

روزنامۀ انگلیسی گاردین در گزارشی تکان دهنده از طرح گستردۀ تجاوز به زندانیان سیاسی جوان در زندان های جمهوری اسلامی ایران خبر داده است. بر پایۀ این گزارش مقامات زندان جمهوری اسلامی به طور دائم کاندوم یا "پرزرواتیو" در اختیار زندانیان شرور می گذارند و آنان را به تجاوز به زندانیان سیاسی جوان ترغیب می کنند.
در نامه هایی که برخی از این زندانیان توانسته اند به خانواده هایشان در بیرون از زندان منتقل کنند پرده از فجایعی که در زندان ها بر آنان می رود برداشته اند. مقامات زندان غالباً زندانیان جوان و خوش سیما را با زندانیان جرایم عمومی، یعنی قاتلان و اعضای باندهای مسلح، هم بند می سازند و به این ترتیب، آنان را در معرض تجاوز دائمی از سوی زندانیان شرور قرار می دهند. بر پایۀ برخی گزارش های خود زندانیان، گاه اتفاق می افتد که به یک زندانی چند بار در یک شب تجاوز می شود و یا او را شبانه به زور به سلول های دیگر می برند تا از سوی دیگر زندانیان شرور مورد تجاوز قرار بگیرد.
در این بین، عده ای از همین زندانیان شرور در داخل زندان به قواد و صاحبان برخی زندانیان سیاسی جوان تبدیل شده اند و برای کسب درآمد آنان را به زندانیان دیگر کرایه می دهند تا هدف تجاوز قرار بگیرند.
29 زندانی سیاسی در نامه ای اعتراضی به رییس سازمان زندان های کشور صریحاً اعلام کرده اند که وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران و حکومت اسلامی مسئول و مسبب تجاوز به زندانیان سیاسی هستند.

محمد مصطفایی، حقوقدان و فعال حقوق بشر در نروژ در توضیح انگیزه های شکنجه و آزار جنسی زندانیان سیاسی گفته است : عامل به وجود آورندۀ این وضع در زندان های جمهوری اسلامی ایران این است که قوۀ قضاییه این کشور در کنترل وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران است و تا موقعی که این وضع به قوت خود باقی است موضوع شکنجه و تجاوز به زندانیان اعم از سیاسی و غیرسیاسی در زندان های ایران ادامه خواهد یافت.


http://www.persian.rfi.fr

پیشنهاد های عبدالله اوجالان به دولت ترکیه برای پایان دادن به نبرد مسلحانه

نوشتۀ فواد روستائی
پیشنهادهای اوجالان شامل انجام اصلاحاتی در قانون اساسی برای اعطای خودمختاری منطقه ای به کردها، آموزش زبان کردی و "شرایط نفی کامل خشونت ودست زدن به یک خلع سلاح مبتنی بر بخشش متقابل" می شود.

یکی از رهبران حزب کارگران کرد ترکیه (پ.کا.کا.) امروز (دوشنبه) گفت عبدالله اوجالان، رهبر زندانی این حزب، که هنوز از نفوذ زیادی بر اعضای پ.کا.کا. برخوردار است پیشنهاد هائی را به منظور پایان دادن به رویاروئی ٢٦ ساله میان این حزب و دولت ترکیه به دولت ارائه کرده است.
"مراد قره ایلان"، شخصیت شماره ٢ حزب کارگران کرد ترکیه، ضمن اعلام این خبر افزود در دیداری که مسئولان دولتی در ماه گذشته در زندان با اوجالان داشته اند، اوجالان سه پروتکل را در این زمینه تسلیم آنان کرده است.

اوجالان در سال ١٩٩٩ به زندان ابد محکوم شده و در زندانی در جزیرۀ "ایمرالی" به سر می برد و به نوشتۀ خبرگزاری فرانسه مسئولان دولتی گهگاه با او دیدار و گفتگو می کنند.
روزنامۀ "ملیت" به نقل از "مراد قره ایلان" می نویسد پیشنهادهای اوجالان شامل انجام اصلاحاتی در قانون اساسی برای اعطای خودمختاری منطقه ای به کردها، آموزش زبان کردی و "شرایط نفی کامل خشونت ودست زدن به یک خلع سلاح مبتنی بر بخشش متقابل" می شود.

به گفتۀ این مقام بلندپایۀ پ.کا.کا.، اوجالان همچنین خواستار آن شده است که به انزوای او در این جزیره پایان داده شود تا روند پیشنهادی به گونه ای درست طی طریق کند.

در حال حاضر اوجالان تنها با اعضای خانواده و وکلای خود را ملاقات می کند.
اعضای هیأت رسمی که در ماه گذشته با عبدالله اوجالان ملاقات کرده اند بدون رد این پروتکل ها قول داده اند که آن ها را به دولت تسلیم کنند.

"مراد قره ایلان" به روزنامۀ ملیت گفته است که حزب کارگران کرد ترکیه در انتظار پاسخ دولت آنکارا به این پیشنهادهاست.

دولت ترکیه در سال های اخیر در عرصۀ فرهنگی با موافقت با تأسیس تلویزیون کردی و آموزش خصوصی زبان کردی گام هائی در زمینۀ دادن حقوق کردها به آنان برداشته است اما با خودمختاری منطقه ای آنان در شرق و جنوب شرق آناتولی مخالفت کرده است.

خبرگزاری فرانسه در گزارشی که به پیشنهاد های اوجالان به دولت ترکیه اختصاص داده است می نویسد دولت ترکیه و شماری از کشورهای جهان حزب کارگران کرد ترکیه را یک سازمان تروریستی می دانند.
نیردهای مسلحانه میان پ.کا.کا. و ارتش ترکیه در ربع قرن اخیر از خود بیش از ٤٥٠٠٠ کشته برجای گذاشته است.

"مراد قره ایلان" از انتخابات پارلمانی ١٢ ژوئن سال جاری و ورود ٣٦ فعال سیاسی کرد به پارلمان به عنوان یک "فرصت" یاد کرد اما از ابطال پیروزی یکی از انتخاب شدگان با توسل به آتهام "تبلیغ تروریستی" انتقاد کرد و آن را ضربه ای شدید به انتظارات کردها خواند.

Journalist asks is Baloch blood thinner than that of a Pakistani in world eyes Continue reading on Examiner.com Journalist asks is Baloch blood thinner than that of a Pakistani in world eyes

Ahmar Mustikhan


A young journalist from Balochistan has made some pertinent observations about the double standards of the Pakistani media when it comes to journalist lives in Occupied Balochistan and has expressed his anguish at the international apathy over the ongloing killings in Balochistan, where 10 Baloch writers and journalists were target killed by Pakistan military and intelligence services during the last one year.

The comments in the notable Baloch Hal webzine came in the wake of an international furore over the killing of Pakistani journalist Saleem Shahzad.

Even U.S. Secretary of State of Hilary Clinton condemned Shahzad's killings.

Baloch writers and intellectuals have welcomed the international outrage over Shahzad killing but are questioning why this is not happening in case of Balochistan and say this is mainly because the media in Balochistan is controlled by Pakistani colonialists who do not share the joys and sorrows of the Baloch people.


Since July last year, Pakistan military, security and intelligence services have killed nearly 200 key Baloch activists including writers, journalists, lawyers, poets, singers, scholars and students to crush the Baloch movement for independence from Pakistan.

Pakistan ambassador to the United States, Husain Haqqani, attended a condolence meeting for Shahzad at the National Press Club where the infamous Inter Services Intelligence was blasted by representatives of the Human Rights Watch, Committee to Protect Journalists and Reporters Without Borders.

On the other hand, Haqqani is known to have opposed meetings regarding the opngoing atrocities in Balochstan at U.S. think-tanks, including the United States Institute for Peace, Middle East Institute and Carnegie Endowment for International Peace.

http://www.examiner.com/foreign-policy-in-baltimore/journalist-asks-is-baloch-blood-thinner-than-that-of-a-pakistani-world-eyes-review?CID=examiner_alerts_article

U.S. must condemn Pakistan for Balochistan atrocities, Deamer urges Sen. Casey Continue reading on Examiner.com U.S. must condemn Pakistan for Balochistan atrocities,...Ahmar Mustikhan

A four-member team led by Laurie Deamer, presiding council member of the American Friends of Balochistan, has sought the help of Senator Robert Casey to get justice for the Baloch people in Occupied Balochistan.

The team met with Casey's staffers at the U.S. Capitol. Casey who is chairman of the Senate's Near Eastern and South and Central Asian Affairs Subcommittee was represented by Damian Murphy and Michelle Warren.

The team met Casey's staff as part of A.F.B.'s observance of the International Day in Support of Victims of Torture 2011:



In her missive to Casey, Deamer brought up the following points:

“Since 2005, the 5th military operation started against the Baloch people in Balochistan. There are 1, 300 documented missing Baloch persons and more than 8, 000 Baloch had gone missing throughout Balochistan at one point or another but Pakistan judiciary is blindly ignoring these enforced disappearances and neither is the international community holding such human rights abusers regimes accountable.“1

“Balochistan has a long history of civil and armed unrest since the creation of Pakistan in 1947 and Balochistan's invasion and forced annexation in May 1948, with ethnic Baloch groups advocating greater autonomy within the state or complete separation.”2

“Balochistan holds the largest single source of domestic energy reserves in Pakistan, but Baloch groups argue these resources disproportionately benefit other provinces and ethnic communities.”3

“[T]here is a strong movement for autonomy by its people, who want their share of the province's natural resources. They also want a say in local governance, which is being blocked by Pakistan’s government.”4

“The Baloch people remain one of the poorest communities within Pakistan with some of the lowest literacy and employment rates and life expectancies.5”

Generally, security forces of the Government of the Islamic Republic of Pakistan – in particular the Frontier Corps, Military Intelligence and Inter-Services Intelligence -- have been engaging in the torture, enforced disappearance and killing of people from Balochistan, with journalists, teachers, political activists, students and human rights defenders, being targeted in particular.6

Since July, 2010, nearly 200 extra-judicial killings have been documented. “Most of the victims belong to the Baloch National Front, a coalition of eight different pro-independence organizations. More than a dozen belong to the Balochistan National Party, which advocates the right of self-determination and autonomy.”7



The victims' relatives primarily blame the Pakistani Frontier Corps and intelligence services. Security forces deny the allegations and blame fighting between conflicting Baloch militant groups.8

Family members of opposition fighters are being targeted for disappearances and killings by Pakistani security forces.9 This has created a climate of fear for the families of the disappeared.10

Several lawyers have been the victims of extrajudicial killings and disappearances for acting as defence counsel for Baloch political and human rights activists. Evidence of the use of torture is also reported.11

Baloch political leaders have also been targeted by Pakistani security forces.12

Police have been unwilling to investigate cases of disappearances and killings. They are reported to have been present during abductions and to be colluding with Pakistani security forces.13

Deamer asked Casey to urgently act on behalf of the Baloch people and consider introducing a resolution condemning Islamabad’s treatment of its Baloch citizens, in the same way that you cosponsored the May 2011 resolution holding Syrian president Bashar Al Assad accountable for escalation of the conflict within his borders and human rights violations of his people. You urged Congress and President Obama to "…stand in solidarity with the Syrian people during this dark period in the country's history and support their efforts to bring about democratic change." The Baloch people also seek to govern themselves democratically, and they need your help in holding Islamabad accountable to the political values it claims to champion.


Deamer also brought to the notice of Casey one of the most recent victims of state-sponsored terror, beloved activist and poet Professor Saba Dashtiyari. The Baloch continue to suffer untold human losses, and most alarming (from the point of view of someone in your position, dedicated to pursuing stability in the region), is the rapid disintegration of their leadership base.

"Professor Dashtiyari was one such leader, and we implore you to use all the resources at your disposal to prevent the further depletion of valuable human capital, thereby achieving goals mutually desirable to the Baloch people and to the United States.

Dashtiyari was gunned down by unidentified persons on June 1 while on his way home. Baloch nationalists blamed the death squads of the country’s military for target killing the top scholar.

On June 25, the A.F.B. joined a local Washington D.C. group named Torture Abolition and Survivors Support Coalition in a daylong vigil in support of the victims of torture in front of the White House.

Meanwhile, the A.F.B. has once again urged the United Nations special rapporteurs on torture, extra judicial killings, arbitrary detentions and enforced disappearances to help the people of Balochistan, who want to see their country free.

http://www.examiner.com/foreign-policy-in-baltimore/u-s-must-condemn-pakistan-for-balochistan-atrocities-deamer-urges-casey?CID=examiner_alerts_article