Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

هنرمندی بزرگ درگذشت


کمال خان هوت هنرمند بزرگ بلوچستان هم درگذشت، تا کی باید بنگریم و فکری برای زنده ها نکنیم .خبر تأسف بار درگذشت انسان والا و هنرمند درد آشنا ، مرحوم کمال خان هوت روح و جان تمامی شیفتگان هنر ،انسانیت و دینداری عاشقانه را فسرد و خسارتی جبران ناپذیر بر فرهنگ و هنر بلوچستان وارد کرد.

خواب از چشمم پرید و هرآنچه در ذهن داشتم فرو ریخت و تبدیل به تلخ ترین و غم‌انگیزترین حادثه شد.بلی، استاد کمال خان هوت از میان ما رفت. آن زنده یاد یکی از بهترین آوازخونان موسیقی سنتی بلوچستان بود که سهم سنگینی بر تاریخ موسیقی بلوچستان گذاشته است، امروز در سن 68 سالگی در گذشت. درگذشت این هنرمند بزرگ باید به این سادگی به فراموشی سپرده نشود.



متاسفانه در این دوره نه گوش شنوایی است و نه هم کسی که آنان را مسئولین و متولیان فرهنگ و هنر کشور صدا بزنیم و از آنها خواهش کنیم که از این مرد بزرگ سفرکرده که عمر 68 ساله‌اش را در خدمت موسیقی بلوچستان گذاشت، قدردانی و تجلیل کنند. ما نیز خودمان را در این غم شریک دانسته و مصیبت از دست رفتن این هنرمند فقید را به تمام دوستداران وی و هنرمندان بلوچستان تسلیت گفته و امیدوارم که قدر بزرگانی چون استاد کمال خان هوت را به فراموشی سپرده نشود.


http://www.pahra.blogsky.com/


------------------------------------------------------------

متن سخنرانی شجریان درباره کمال خان هوت

با درود به هنرمندان، اساتید، و همه شرکت‌کنندگان بزرگوار این گردهمایی

برای من مایه خشنودی و مباهات است که امروز با بزرگداشت هنرمندی مردمی و ارجمند، فرهنگ خطه‌ای از ایران زمین را ارج می‌نهیم که متاسفانه آنگونه که شایسته است، آن را نمی‌شناسیم. بلوچستان، سرزمین رازها، حماسه‌ها، و یادگارهای دور از دورانی کهن است. سرزمینی که به باور ایرانیان باستان، یازدهمین سرزمینی است که اهورامزدا در زمین کهن خلق کرده است.

قوم بلوچ، از کهن‌ترین و اصیل‌ترین اقوام ایرانی است. قومی که آن موسیقی موقعیتی سحرانگیز دارد و در نغمه‌های موسیقی‌اش، یاد و خاطره اسطوره‌ای این سرزمین طنین‌انداز اشت. چهره‌های حماسی این سرزمین در شعر و موسیقی و طنین دلکش موسیقی‌دانان این سرزمین زنده‌اند.

موسیقی، عمیق‌ترین و زیباترین شکل بیان روح تاریخی و جمعی یک قوم یا ملت است و چون نیک بنگری، در گوشه گوشه آن و در لحن و آوای آن، گذر یک قوم را در پیچ و خم تاریخ می‌یابی، با همه رنج‌ها و شادی‌هایش. موسیقی، راز درونی روح یک ملت را آشکار می‌کند و از آن رو، نقشی بی بدیل در روح و روان تاریخی و جمعی یک قوم یک ملت دارد. از این رو، گمانم بر این است که بدون دریچه‌ای به موسیقی نمی‌توان فرهنگ یک گروه یا قوم را شناخت.

از برجستگی‌های مهم فرهنگ بلوچ، پیوند عمیق و گسترده آن با موسیقی است. موسیقی بلوچ، با همه جنبه‌های زندگی این قوم همراه است. از اسطوره‌ها و باورهای دینی و عارفانه گرفته تا مسائل کوچک و ملموس زندگی روزمره. از مراسم تولد و مرگ و ازدواج گرفته تا مناسک عبادی. از ماهیگیری و خرماچینی گرفته تا درمان دردهای جسمانی و روحانی مردم.

بلوچستان آئینه روشنی از روح و حافظه جمعی ماست. در این آئینه می‌توان نقش و جایگاه موسیقی را در برانگیختن احساسات معنوی، همبستگی‌های انسانی و روح و عاطفه ملی ایرانیان بازجست. جناب ملاکمال خان که امروز به نام او و موسیقی گرم و پربار سرزمین او گردهم آمده‌ایم، یک دریچه مردمی و فاخر به دریایی از اسرار و گوهرهای ماندگار موسیقایی در سرزمین بلوچستان است.

دریغا که در دنیای جدید میل به یکسان‌سازی و بی‌اعتنایی به رنگ‌های مختلف فرهنگی این سرزمین، تنوع چشم‌‌نواز را در خطر قرار داده است و بیم آن می‌رود که رفته رفته یاد ما و خاطره ما از این زیبایی بی‌مانند فرهنگی تهی شود و سلیقه و ذائقه ما رفته رفته توان خود را در لذت بردن از این ویژگی فرهنگی از کف بدهد. نمی‌توانم حسرت و اندوه خود را پنهان کنم که سرچشمه غنی موسیقی ایرانی که همانا موسیقی مقامی و بومی اقوام مختلف است، بیش از پیش فراموش می‌شود و از دسترس حافظه فرهنگی ما دور می‌ماند.

وسیقی قوم کرد، موسیقی ترک، عرب، ترکمن، موسیقی خاص محلات ایرانی همه و همه گنجینه پرباری از خلاقیت و شکوفایی مردم این سرزمین است و کیست که از داشتن چنین پشتوانه فرهنگی، احساس غرور و سربلندی نکند.

موسیقی ایران زمین، ترکیبی متنوع و غنی از مجموعه نغمه‌ها و آواهایی است که در گوشه گوشه این دیار ساخته و پرداخته شده و هر قوم و نژادی، روح خود را در آن دمیده است. اگر کسی را سودای آن باشد که احساس ایرانی را درک کند و به جهان درونی او راه یابد، نمی‌تواند تنها بخشی از موسیقی آن را برگزیند و بخش‌های دیگر را کنار نهد. بدون شناختن موسیقی بلوچ یا موسیقی کردی یا موسیقی آذری و یا موسیقی دیگر اقوام، نمی‌توان ایرانی را شناخت.

ما از هنرمندان ارجمندی چون ملاکمال‌خان‌ها غفلت کرده‌ایم و نقش بی‌بدیل آنان را در شکوفایی فرهنگ این سرزمین فراموش کرده‌ایم. نادیده انگاشتن نقش مهم ملاکمال‌خان‌ها، محروم کردن موسیقی و فرهنگ ایرانی از سرچشمه‌های آن است.

ماجرای غم انگیز موسیقی ما، نمایه‌ای است از ساحت فرهنگی ایران. برای من ایران زمین همواره طنینی از تنوع و رنگارنگی فرهنگ‌ها داشته است. فرهنگ‌هایی که هر یک ویژگی خود را دارد و چون در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، مفهوم وسیعی به نام ایران را می‌سازند. معتقدم که هیچگاه نباید ایران را تنها معادل فرهنگ این یا آن گروه در نظر گرفت.

آنچه به این مجموعه زیبایی، غنا و وسعت می‌بخشد، همانا تنوع بی‌نظیر و بی‌مانند آن است. تنوعی که حاصل مشارکت همه اقوام‌، گروه‌ها و فرهنگ‌هاست. نمی‌توان فرهنگ ایرانی را بدون شناخت فرهنگ اقوام دیگر شناخت. به جد بر این باورم که فرهنگ ایرانی چیزی نیست مگر ترکیب زیبا و دلنشین فرهنگ همه اقوام. فرهنگ‌هایی که هر یک رنگ ویژه خود را دارند و چون در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، زیبایی بی‌همتای دلنوازی را می‌سازند که فراتر و بالاتر از هر یک از آن‌هاست. اگر بخشی از این تابلو را به هر دلیلی نادیده بگیریم، زیبایی آن را مخدوش کرده‌ایم.

به عنوان کسی که سال‌های زندگی خویش را در عرصه فرهنگ گذرانده و عاشقانه آن را دوست می‌دارد، نمی‌توانم از این غفلت بیم‌ناک نباشم. کافی است نگاهی به نقاط مختلف کشور بیاندازیم تا دریابیم که تنوع لباس، تنوع زبان، تنوع موسیقی، تنوع غذا و آداب و رسوم و مراسم و مانند آن در حال از دست رفتن و فراموشی است. کاش در بین این دستگاه‌های مختلف فرهنگی که بودجه‌های بسیار در اختیار دارند، نهادی بود که حفظ این میرات معنوی را برعهده می‌گرفت و این ذخایر ارجمند را گردآوری می‌کرد. و کاش در بین همه برنامه‌هایی که صدا و سیما پخش می‌کند، بخش‌هایی به صورت جدی به فرهنگ اقوام و گروه‌ها اختصاص می‌یافت تا از این طریق فرزندان ما با فرهنگ متنوع سرزمین خود آشنا شوند. و کاش در کتاب‌های درسی فرزندان ما که در مدرسه، تنوع این فرهنگ‌ها آموخته می‌شد.

فرهنگ عرصه خلق زیبایی و عرصه همدلی است. ناآشنایان و غریبه‌ها با سوءظن به هم می‌نگرند. آنها که زبان یکدیگر را نمی‌دانند، به دیده تردید به هم می‌نگرند. به تعبیر مولانای کبیر، همدلی از همزبانی خوش‌تر است. آنها که از آداب و رسوم هم آگاهی ندارند، خود را متفاوت و تافته جدا بافته می‌دانند. آشنایی، زمینه همدلی است و این فقط در فرهنگ تجلی می‌یابد. فرهنگ‌ها دریچه گروه‌ها و اقوام به یکدیگر است.

اگر هر قومی، فرهنگ خود را تابلوی فرهنگ ملی ببنید، احساس تعلق به فرهنگ ملی تقویت خواهد شد. به همین سان، اگر هر کس با فرهنگ دیگر اقوام آشنا شود، حس دوستی و همدلی نسبت به آن شکل خواهد گرفت. فرهنگ‌ می‌تواند عامل تنش در جامعه باشد، اگر دریچه‌هایش نسبت به دیگران بسته باشد. در آن صورت، خودمداری و خودخواهی فرهنگی می‌تواند به عاملی برای تنش منجر شود. ولی فرهنگ بیش‌تر توان آن را دارد که بر دوستی و همدلی بیافزاید، اگر آن را عرصه حضور و ظهور همگان بدانیم و اگر هر قوم و گروه نقش فرهنگ خویش را در آینه فرهنگ ملی ببیند.

مراسم امروز در بزرگداشت جناب ملاکمال خان از این دید دارای اهمیت است. ما امروز تجلیل هنرمندی را گردآمده‌ایم که در بلوچستان جایگاهی ارزنده و والا دارد. زندگی مردم آن دیار با موسیقی او آمیخته است و می‌توان گفت او بیان موسیقیایی زندگی مردم قوم خود است. مردم، رشادت‌ها و پیروزی‌ها و شکست‌ها و ناکامی‌ها و بطور کلی تاریخ خود را در آثار او می‌یابند.

امیدوارم بزرگداشت شخصیت‌های فرهنگی اقوام مختلف که از سوی موسسه فرهنگ و تمدن ایران زمین آغاز شده، هم‌چنان تدوام یابد و ما بیشتر با فرهنگ دیگر اقوام ایران آشنا شویم و تجلیل از آنها را زمینه‌ای برای تقویت و تحکیم فرهنگ متنوع ملی قرار دهیم.

برای هنرمند عزیز جناب ملاکمال‌خان آرزوی سلامتی و طول عمر دارم. در همین جا از نهادهای فرهنگی که توان مالی دارند، درخواست می‌کنم با سرمایه‌گذاری بر روی آثار اقوام و انتشار آن‌ها، فرصت آشنایی ما را با این فرهنگ‌ها فراهم کنند.

با سپاس از حوصله و شکیبایی که برای شنیدن سخنان این حقیر مبذول داشتید.

سرفراز باشید


لینک خبر:


No comments:

Post a Comment