Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

تاریخ و فرهنگ بلوچستان سامان ناروئی

در دنیا درس مردم شناسی در باره مسائل روز است ولی در ایران نظریه های 50 تا 60 سال پیش در دروس علوم اجتماعی تدریس میشوند . شاید ما فراموش میکنیم که در هیچ درسی (موضوع) یکنواخت باقی نمی ماند وتغییرمی کند همانگونه که فرهنگ ثابت فرهنگ مرده است وبدون تغییر درجامیزند. در تحقیق های فولکلوریک هم شرایط امروز ملاک قرارمیگیرد.

اما می بینیم که برخی نشریه های فرهنگ مردم مطالب 50سال پیش را دارد.الان هم در دانشگاههای ماعشایربرای دانشجویان تعریف میشوند درحالیکه عشایر مانند دیروز زندگی نمیکنند.دکتر روح الامینی استاد دانشگاه معتقد است که دیکرعشایرسوار براسب گله داری نمیکنند بلکه گله وگوسفند رابا کامیون جابجا میکنند وی در این بحث در باره مردم شناسی درقرن 21 بگوید که تکنیک وسایل لباس غذا و ان چیزی که مادرکتابهای 60سال پیش نوشته ایم تغییر کرده است.

واقعیت اینست که مناسبات اجتماعی وزندگی اقوام در دوران گذشته برای نسل کنونی جذاب بوده وازبسیاری ازجهات درخور تحقیق و تفحص واندیشه است ودر عین حال که حاوی مضامین اخلاقی واجتماعی درباب نگرش اقوام گوناگون به جهان پیرامون خود ومسائل انست اندیشه های ساده وعمیق ونکته های باریک درخودنهفته دارد اما با آامیخته شدن زندگی عشلیربانگرش امروزی به زندگی باعث شده است بسیاری ازاداب وعادات وسنتهای خودراکمرنگ ببیندوناچار بازندگی که پیوسته روبه سوی مدرنیته داردسازش کند وداشته های فولکلوریک رادر جنبه های خصوصی تفکر خویش نگاه کنند.

زیرا درطول تحقیقات متوجه شدیم که آداب وسنن خوب ومنحصر بفرد حتی موسیقی که بخشی ازدلبشتگی مردم بلوچستان رادربرمیگرفت کمرنگ شده وبه همراه دیگرخصوصیات عالی بفراموشی سپرده شده است.

استان سیتان وبلوچستان در جنوب شرقی ایران قراردارد که وسعت آن187052کیلومترمربع که ازآن172305

کیلومتر مربع شامل بلوچستان میباشد وازشمال به استان خراسان جنوبی وازغرب به استان کرمان وازجنوب به دریای عمان وازشرق به افغانستان وپاکستان معدود است و به دو ناحیه از نظر پراکنده گی و اقوام قابل تقسیم است

1- سرحدsarhad) )

2- مکران(makoran)

دراین نواحی طوایفی وجوددارند که کمتر مورد تحقیق قزار گرفته اند.قاضی و قدرت قضاوت بطور معمول دراختیار قضاتی است که از سوی دولتهای مرکزی ومحلی منصوب میشوند که در موارد رسیدگی به اختلافات مردم و مشکلات حقوقی اهالی پادر میانی کرده و از انتشار اختلاف جلو گیری بعمل می آورند اما درنواحی مذکوربدلیل بافت قومی قبیله ای اختلافاتی پدید می آید که حل آن به صورتی که طرفین دعوا تمکین

کنند قدرتی فراتراز دولت را میطلبد.زیرا از یکسو بافت اجتماعی وسنت های موجود در آن آنقدر قوی هست که ممکن است روشهای نامطلوب حل اختلاف به درگیری های بیشتر وتلفات انسانی بیانجامد.

مسائل قومی قبیله ای در هنگام بروزوروشهای منحصر بفرد حل اختلاف که درموادی به ازدواج!!منجر میشود نه تنها موجب تعجب صاحب نظرانبوده که از عهده قضات منصوب به دولت بر نمی آیدبلکه منجر به کینه توزیهای شدید و درگیریهای وحشتناک فامیلی میشوند که گه گاهی به چندین نفر تلفات انسانی منجر شده است.

در چنین شرایطی سرداران و ریش سفیدان محلی نقش رهبران محلی وقضاوت مردمی را بر عهده میگیرند واصولا حل اختلافات که تبحر خاصی را میطلبد بوسیله قدرت غیر قابل تصور این ریش سفیدان محلی که جایگاه خاصی در میان مردم منطقه دارند حل و فصل میشوند زیرا پشتوانه انتخاب ریش سفیدان و سرداران آنقدر وزین هست که بتواند قومی را در شرایط بحرانی نجات دهد مردم مکران و سرحد که به ساکنلن جنوبی و شمالی بلوچستان اطلاق میگردد دارای چنین سرداران نامی بودند که حتی جانشان وقبیله ی شان رادر راه اتصال حق به حقدار از دست داده اند.

منطقه مورد نظرما بخش جالق ازتوابع سراوان بوده که در مکران واقع شده استو در انتهای مرز شرقی جمهوری اسلاامی ایران با جمهوری پاکستان واقع شده است.

کماش
کلمه کماش ازترکیب دو کلمه کنک kanakبه معنای برنج بدون شلتوک وماشmash(ازحبوبات)بوده ورنگ آنها درالقای معنی مورد نظراست وبه کسی اطلاق میشودکه ازنظرسنی به حدی رسیده باشدکه محاسن اوترکیب این دورنگ راپیدانموده وبه شرایط بزرگی وزعامت قوم رسیده باشد.

بلوچستان درجنوب شرقی ایران قرارگرفته ودر تاریخ آمده است موطن ایرانیانی است که بعد ازسیر مهاجرت از آسیای صغیرتاشمال ایران وکویر طبس کوههای جنوب کرمان رابرای سکونت انتخاب نموده است.بنا برروایت ابن حوقل در کوههای قفص که معرب کپچ میباشد ودر حالت جمع قفصان وکپچان نامیده میشود دوقوم ساکن میشوند که چون دیگرمردان کوهستان دارای شمایل سترگ واندامی قوی بودند این دو قوم کوچ-کفچ-وبلوچ بودند که به غیر از همدیگر از هیچ قومی هراس نداشتند.

این دوطایفه براثرمرورزمان با هم امیخته شده وحاشیه کوههای کپچان را برای زندگی بر میگزینند والبته با توجه به بررسی نقشه ها در اینمورد که کپچان همان تفتان است یاکوههای جبال بارز(باتوجه به این نکته که هردو رشته کوه در جنوب کرمان واقع شده اند)کسی نظر مشخصی ارائه نکرده است اما با بررسی نقشه های ابن حوقل در کتاب سفر نامه منسوب به وی این موضوع بر بنده ثابت شده است که کپچان همان تفتان است با توجه به این نکته که هموزن بودن عناوین تفتان و کپچان این اعتقاد را بیشتر تقویت میکند.

بلوچستان شامل دو بخش سرحد و مکران میباشد که طوایف متعددی را در بر میگیرد این قوم دارای زبان مخصوص به خود بوده که شامل لهجه های متفاوتی میباشد.به قسمت شمال بلوچستان ازدامنه های کوه آتشفشانی تفتان تا رشته کوههای بزمان و پیر سوران و دره شور تا سبز پوشان در حوالی نصرت آباد سرحداطلاق میشود

مکران به قسمت جنوبی بلوچستان از سراوان تا گوادر-چاه بهار-کنارک-نیکشهر-ایرانشهر و قسمتهای مجاور کرمان ئ هرمزگان اطلاق میگردد.

بلوچستان در طول تاریخ شاهد سقوط وظهور حکومتهای مرکزی بوده و بد لیل دوربودن کمتر مورد توجه حکومتها بوده است ومردم به اشکال مختلف به رتق و فتق امور خویش میپرداختند .از جمله حکومتهای محلی که شامل خان ویا در مواقعی نماینده حکومت بوده است با این توضیحات میخواهیم به این نتیجه برسیم که بلوچ بلاجبار در شرلیطی میزیسته است که به وسیله حکومتهای مرکزی درک نمیشده و یا به دلیل بعد مسافت به صورت سنتی به زندگی خویش ادامه میداده استکه گهگاهی شاهد قیام بر زد حکومتهای وقت و یااستعمارگران بوده استکه از جانب هیچ قدرتی از حکومتهای مرکزی حمایت نمیشده است. ازجمله میتوان به مبارزات بلوچها با آزاد خان حاکم خاران بلوچستان واستعمارگران انگلیسی و امریکایی اشاره نمود.

مبارزات مردم بلوچ با رجینالد درایرجنرال انگلیسی در دوران معاصر در کتاب مهاجمین سرحد نمونه مستندی است که در کتاب مهاجمین سرحد phanthom of the sarhad به آن اشاره مبسوطی صورت گرفته است.بهر روی مردم بلوچستان چه در مصاف بااجانب و چه برای حفظ وتامین امنیت خود وخانواده با مصائب بسیاری گریبانگیر بودند و چون از طرف حکومتهای وقت مورد حمایت قرار نمیگرفتند بالاجبار با مشکلات کنار میامد ند.از طرفی خانها به عنوان قدرت اقتصادی و امنیتی مطرح بودند و هر از گاهی از طرف حکومتها مورد حمایت قرار میگرفتند پس او بناچار با خان از سر سازش در میامد.

از یکسو بدلیل مسائل ارباب و رعیت باید با خان میجنگید واز طرفی دیگر برای تامین امنیت خانواده وزندگی خود مجبور بود تا با بخشیدن(باج دادن)جزئی از محصول و دسترنج خود به خان ازطرفی خان را ازتعرض بازداردو در ضمن از امنیت منتج از حضور خان بهره جوید.

در این شرایط پیچیده اجتماعی است که خان و حکومت وی شکلی مردمی به خود میگیرد وخان به عنوان حامی رعیت از دسترنج وی سهمی در اختیار میگیردبدین ترتیب نقش خان در زندگی مردم پر رنگ میشودودارای سلسله مراتبی نظام مند میشود .

خان به عنوان حاکم محلی تثبیت شده و بعد از او خان کلات قرار میگیرد که در درجه ای پایین ترعهده دارحکومت برنواحی بودو محل استقرارش کلات (قلعه)بود ودر درجه پایین تر از اوسردار بود که طایفه ای را ریاست میکردبعد از سردار میر بود که درجه ای پایین تر داشت.

سردار در فرهنگ سنتی ایران در میان ایلها و چادر نشینها از روزگاران کهن بوده است واز جمله القابی است که به از روزگاران کهن ازسوی ملتها و دولتها به مردان سلحشور واستثنایی داده شده است.سردار در زبان پهلوی سردهارsardhar است به معنای قائد پیشوا رئیس.سردار به منزله سر در پیکر تن و سپاه ولشکراست.

از سرداران مطرح در بلوچستان میتوان به سردار بامریها نواب پسر مرحوم سردار زماخان(زمان خان) و مرحوم سردار مهرالله خان بزرگ طایفه ریگی -سردار جمعه خان(جوما خان)اسماعیل زهی رئیس طایفه اسماعیل زهی(شه بخش) فرزند جیحل و سردار ملکشاه خان رییس طایفه ناروئی و سخی دوست جان رئیس طایفه نوتی زهی هستند نام برد.

از دیگر سرداران بزرگ بلوچها میتوان به سردار یار محمد خان دوزهمی از بزرگان طایفه سردارزایی کدخدا در محمد رئیسی از طایفه رئیسی که به عنوان کماش جالق برای ما در راه به ثمر رساندن این پایان نامه زحمت بسیاری تحمل نمود در این باب برای اطلاع بیشتر خواننده این مطلب را به کتاب عشایر ایران نوشته ایرج افشار سیستانی حوالت میدهیم.

در پایان مقدمه لازم است اشاره کنم که انتخاب ریش سفید و رئیس طایفه به طور معمول بسیار دشوار بوده وشخص میبایست دارای مشخصات بارزومنحصر به فرد میبوده است.پر واضح است که اکثرانتخابها موروثی بوده وشایستگیهای خاصی نیز مد نظر میبوده است.هوش و فراست ایمان به خداوندو شناخت از قوانین شرع مقدس اسلام ازخصوصیات اولیه فرد است ودر کنار آن شخص بایستی دارای شناخت قوی از قوم وطوایف و شناخت ازچگونگی مدارا با طوایف را باید دارا باشد و این میسر نیست مگر با تجربه و همزیستی با طوایف.

کماش بعد از انتخاب توسط دیگران و بزرگان دستاری بلند و سفید را از کماش ماقبل میگیرد و با بستن آن توسط شخص ثالث بطور رسمی انتخاب میگردد

http://pahra2010.blogsky.com/1388/12/21/post-69

No comments:

Post a Comment