حدود چندهفته از اعلام رسمی اما متناقض خبر دستگیری عبدالمالک ریگی رهبر "جنبش مقاومت مردمی ایران (بلوچستان)"میگذرد. هرچه زمان بطرف جلو پیش می رود بیشتر بر ابهامات این قضیه افزوده می شود. سکوت تأمل برانگیز این جنبش نیز در رابطه با نحوهی دستگیری رهبرشان، این ابهامات را بیشتر می کند!
نخستین بار "حیدر مصلحی" وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، در یک کنفرانس خبری اعلام کرد:" پس از مدیریت اطلاعاتی پنج ماهه و تعقیب عبدالمالک ریگی، سردسته گروه جندالله، او در جريان يک سفر هوايی بين دوبی و قرقيزستان بازداشت شده است."
بلافاصله و همان روز وزیر کشور جمهوری اسلامی "مصطفی محمد نجار"،در اظهاراتی کاملا متناقض با سخنان وزیر اطلاعات در جمع خبرنگاران گفت: "ریگی در يك فرصت مناسب خارج از كشور دستگير و همراه معاون و دیگر همراهانش بهداخل منتقل شد!"
پیشتر نیز "حسین سلامی جانشین فرمانده سپاه پاسداران" در مصاحبهای با خبرگزاری فارس، اعلام کرده بود: "عبدالمالک ریگی در پنجم مهرماه در شهر کویته دستگیر و تنها بعد از یک ساعت با مداخله عوامل اطلاعاتی و سرویسهای اطلاعاتی کشور همسایه ایران آزاد شد!"
از سوی دیگر "وبسایت روزنامه جوان، ارگان سپاه پاسداران" پس از اعتراض قرقیزستان به فرود اجباری هواپیمای مسافربری خطوط این کشور،سناریوی دیگری از نحوهی دستگیری ریگی ارائه و خبر از "درگیری هوایی" داد و به نقل از یک مقام ارشد امنیتی نوشت:"هنگامی که خلبان هواپیما از دستور فرود اضطراری استنکاف کرد، دو هواپیمای جنگی نیروی هوایی با شلیک موشک وی را مجبور کردند در فرودگاه فرود بیاید. و اینجا بود که ریگی را بههمراه معاونش "ملا محمد جان" معروف به "حمزه" بازداشت کردیم!"
اما اینهمه آسمان و ریسمان بافی به چه منظوری است؟
با اندکی تأمل براحتی می توان فهمید منظور تنها نشان دادن اقتدار و اشراف اطلاعاتی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ایران در منطقه است که بعلت اختلافات درون جناحی نظام و رقابت "سازمان اطلاعات سپاه" با "وزارت اطلاعات"، بشدت تضعیف شده که درمواردی نیز همدیگر را متهم به لودادن عوامل خود مانند "شهرام امیری" درخارج از مرزهای ایران می نمایند. تناقض گویی های مسوولین نظام در اعلام خبر دستگیری ریگی این امر را بخوبی اثبات می کند.
روایت واقعی دستگیری ریگی چیست؟
به گفتهی مسعود بلوچ، مسوول "انجمن فعالان حقوق بشر بلوچستان" در گفتگو با دویچهوله: "عبدالمالک ریگی با فعالیتهایش کوشش می کرد تا گروههای فشار را در بلوچستان تضعیف و یا از بین ببرد و دوم اینکه سعی میکرد جوانان را از اعتیاد دور کند واختلافات طایفهای را بین بلوچها از بین ببرد و بهمین دلیل نیز درمیان مردم بلوچستان محبوبیت زیادی کسب کردهبود ."
سایر فعالین بلوچ نیز معتقدند ریگی مدتها بود کهتوطئههای سپاه پاسداران در منطقه را خنثی می کرد.
ریگی از یکسو جلو ترانزیت مواد مخدری که - بنا به گزارش سازمان ملل 90 درصد این مادهی خانمانسوز - در افغانستان تولید و توسط هروئین سالاران که "سپاه پاسداران ایران" بخش اعظم این شبکهی مافیای مخوف را تشکیل میدهد ازراه بلوچستان و ایران به اروپا و سایرنقاط دنیا روانه می شودرا گرفته و از این لحاض حسابی موی دماغ سپاه پاسدارن شده بود.
و از سوی دیگر و بنا به تحلیل سپاه پاسداران ریگی می توانست امنیت پروژه احداث خطوط لوله گاز ايران وپاکستان که امتداد آن به هند می رسد و سپاه نقش مجری آن را ایفا می کند را به مخاطره اندازد.
لذا سپاه پاسداران برای بدام انداختن ریگی به نیرنگ متوسل شده و ازهمان ترفند قدیمی در برخورد با ملل تحت ستم ایران یعنی " دام مذاکره و آشتی" استفاده کرد و توسط ریش سفیدان بلوچ عبدالمالک ریگی را برای مذاکره و آتش بس تحت فشار قرار داد تا بدینوسیله و از یک طرف هم تحرکات وی را به مدت 5 ماه-به گفتهی حیدر مصلحی- رصد کرده باشد و از طرف دیگر با مقامات پاکستانی برای دستگیری و استرداد وی وارد معامله شود .
که سفیر پاکستان در تهران،"محمد بخش عباسی" نیز نقش کشورش در این زمینه را تأیید و خیلی مهم توصیف و همزمان تأکید کرد، "بدون کمک اسلام آباد این عملیات چشم انداز موفقی نمی توانست داشته باشد."
در همین رابطه نیز سایت "دیپلماسی ایرانی" (وابسته به اصلاح طلبان) که به تحلیل مسائل خارجی و روابط بین الملل ایران می پردازد، در تحلیلی بسیار دقیق بعداز اعلام خبر دستگیر ریگی به موشکافی ماجرا پرداخت ودر گفت و گو با یک "مقام آگاه امنیتی" به نقش پاکستان در دستگیری ریگی اشاره کرد و در اینباره نوشت:
"دستگیری ریگی با همکاری دستگاه اطلاعاتی پاکستان صورت گرفته است. پاکستانی ها برای خود راهبردی را تعریف کرده اند که بر اساس آن تعاملی را با امریکاییان آغاز کرده اند و در حقیقت به دنبال کاستن از هزینه های شان هستند. مشابه این اقدام را امریکاییان با ایران کرده اند."
این پایگاه اطلاع رسانی در ادامه و به نقل از همان منبع آگاه همچنین افزود:
"در اخبار آمده است که ریگی به هنگام دستگیری در بیمارستانی بوده و این نشان می دهد که با اطلاع پاکستانی ها شرایط دستگیری ریگی برای ایران فراهم شده است.معنی این وقایع این است که اتفاقاتی در جریان است که هنوز مابه ازای آن مشخص نیست؛ در واقع نوعی همکاری میان دستگاه های اطلاعاتی ایران و پاکستان در سایه حمایت امریکا برای دستگیری ریگی در جریان بوده است. اما هنوز مشخص نیست که در قبال این همکاری چه انتظاراتی برای طرفهای مقابل از ایران وجود دارد".
که ایران بلافاصله بعداز استرداد ریگی اعلام داشت: قرارداد فروش گاز به پاکستان را در طول ده روز آینده (نهم اسفند ماه) نهایی خواهد کرد. لازم به ذکراست فروش گاز ایران به پاکستان، با توجه به نرخهای ترجیحی این قرارداد، برای اسلام آباد امتیاز بزرگی محسوب میشود.
بدین ترتیب متوجه می شویم که برخلاف ادعاهای مقامات ایران عبدالمالک ریگی نه در آسمان ایران بلکه درخارج از ایران دستگير و همراه معاونش بهداخل منتقل شده است. وبه قول "رضا تقی زاده تحلیلگر سیاسی، پیش پرداختی به ظاهر قابل ملاحظه برای فراهم ساختن زمینه تغییرات مهم در منطقه می شود."
ولی مقامهای جمهوری اسلامی که بشدت پایههای حکومتشان لرزان شده است سعی کردند تا سناریوی دستگیری عبدالمالک ریگی را "یک عملیات پیچیده و مخوف اطلاعاتی جلوه دهند"و بدینوسیله مردم را بوسیلهی جوخه های سیاهپوش گمنام امام زمان ترسانده و همزمان با نشان دادن اقتدار و وانمود کردن به داشتن اشراف اطلاعاتی، به اپوزسیون خارج از کشور نیز نشان دهند که هیچ کس در خارج از مرزهای ایران ازدست آنها در امان نخواهد بود.
و از همین رو سناریوی جعلی فرود هواپیمای ریگی را به نمایش می گذارندکه کپی برداری ناشیانه ایست از سناریوی قدیمی موساد برای دستگیری "جورج حبش دبیرکل جبهه خلق برای آزادی فلسطین"در سال 1973 برفراز دریای مدیترانه که درآن سال منابع اطلاعاتی موساد در بیروت و طرابلس لیبی از پیش اعلام کرده بودند که "جورج حبش دبیرکل جبهه خلق برای آزادی فلسطین" و مسئول اجرای بسیاری از عملیات نظامی علیه اسرائیلیها در فهرست مسافرانی است که از طرابلس رهسپار دمشق است. از همین روی، دو فروند جنگنده اسرائیلی برفراز دریای مدیترانه سد راه هواپیما شده و آن را مجبور به فرود در فرودگاه تل آویو میکننداما پس از نشستن هواپیما روی باند و پیاده کردن مسافران، معلوم شدکه نه جورج حبش و نه هیچ یک از اعضای گروههای فلسطینی، جزو مسافران این هواپیما نیستند.
کلام آخر اینکه، ریگی هرکه بود و هرچه کرد،علت نبود. بلکه معلول ظلم و تحقیر سیاسی،مذهبی و اجتماعی است که جمهوری اسلامی علیه ملت مظلوم بلوچ و دیگر ملل تحت ستم ساکن در ایران اعمال می دارد.
گرچه شیوهی مبارزاتیش تأمل برانگیز است، اما زمانیکه رژیم وبلاگ نویسی بلوچ مانند یعقوب مهرنهاد را که بصورت مدنی به بازتاب و انعکاس محرومیتهای مردم بلوچستان می پردازد، اعدام می کند!
معلمی کرد مانند "فرزاد کمانگر"را به جرم تدریس زبان کردی به اعدام محکوم می کند!
خواستهای ملی ملل تحت ستم ایران را نادیده می گیرد، به اعتقادات مذهبی آنها توهین و فرهنگ و زبان آنها را تحقیر میکند. مناطق اقلیتهای ملی ایران را از لحاظ اقتصادی توسعهنیافته نگه می دارد و بدینوسیله و آگاهانه موجب ترویج بیکاری، فقر و گسترش اعتیاد دراین مناطق می شود، باید منتظرهمچنین معلولهایی نیز باشد.
با حذف ریگی و ریگیها تنها صورت مسئله پاک شده است،تا ظلم باشد مبارزه نیز ادامه خواهد داشت.
سیدمسعود ناصری
12/03/2010
No comments:
Post a Comment