Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

سرکوب فریاد های ملازاده یاد آور حوادث محرم در کربلا است(4) (5)

جناب آقای عمر خطاب

امروز وقتی می بینیم که اکثریت علمای تشیع با این انجمن نفاق افگن در تضاد قرار دارند و کاری کرده نمیتوانند باید از خود بپرسیم که این ها کی ها هستند؟ چرا این ها علماء و شخصیت های شیعی ایران را که دوشادوش خود شان در جریان انقلاب کار نموده اند سران فتنه میخوانند؟ چرا آقای احمدی نژاد با وجودیکه حتی در میان همفکران خود جای پای ندارد، برای افغانستان ، فلسطین و عراق طرح وبرنامه ارائه مینماید؟ چرا اینها بنام دفاع از تشیع آتش نفاق را در قلب ملت های اسلامی افروخته اند؟ و چرا امروز سلاح ها، بمب ها و مواد منفجره ایرانی از افغانستان تا پاکستان و عراق و از لبنان تا غزه و یمن به منظور ریختن خون مسلمانان بیداد میکند؟ باید از خود به پرسیم که چی هدفی در عقب ایجاد این همه آشوب و نفاق و قتل و غارت توسط عوامل ایران در منطقه و جهان وجود دارد؟ همه شاهد بودیم که این ها حتی به هموطنان خود هم رحم ننموده و در روز عاشورا مردم عزادار خود را با زیر گرفتن بوسیله موتر های نیروی انتظامی بخاک و خون کشیدند؟[9] آیا کشتن عزاداران روز عاشورا برای ایشان مجاز میباشد یا اینکه اینها به یزید های زمانه ما مبدل گردیده و مسلمانان دنیا در خواب غفلت بسر می برند؟ همین ها بودند که آیت الله منتظری را بجرم بزبان آوردن یک کلمهء بنام وحدت شیعه و سنی سی سال تمام زندانی کردند و همین ها هستند که اکنون رفسنجانی ، خاتمی، کروبی و موسوی را سران فتنه نام نهاده اند در حالیکه خود شان سران فتنه میباشند که نه به ملت خود رحم می نمایند و نه به ملل مسلمان دیگر و همهء مسلمانان را یا علی گویان و یا حسین گویان به خاک و خون میکشند. مگر همین ها نبودند که پس از انتخابات به خواهران و برادران مسلمان خود به چنان شدتی در کهریزک تجاوز نمودند که از فریاد و شکایت های آقای کروبی زمین و زمان بناله در آمد که گفت: "عده‌ای از افراد بازداشت ‌شده مطرح نموده‌اند که برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نموده‌اند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کرده‌اند به طوری‌که برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیده‌اند و در کنج خانه‌های خود خزیده‌اند [10]." .

آیا همین است تشیعی که سران حکومت حاکم ایران مدعی دفاع و گسترش آن میباشند؟ انجمن حجتیه که خود را از دوستان امام زمان معرفی مینماید ، چرا بجرم چند تا شعار و شرکت کردن در یک یا دو راه پیمائی قُبُل و دُبُر یاران دیگر امام زمان را یکی میکند؟ هیهات منا الذله! این وقت است که باید همهء شیعیانی که فریب این ها را خورده اند ، فریاد هل من ناصر ینصرنی را سر دهند و به مکر و فریب این غداران که چیزی به جز از مزدوران استعمار برای کشت تخم نفاق و تفرقه در بین مسلمین نمی باشند پی برده و با رها کردن دنبال آنها به شیعیان ناب علوی به پیوندند که روح علی مرتضی (رض) از اعمالی که بنام او و اهل بیت پیغمبر انجام میشود نا خشنود میگردد. این ها بنام حُب علی و حُب اهل بیت پیامبر مردم را از دین بیگانه کرده اند. امروز باید جوانان نازنین شیعه در میان جاده ها و خیابان ها با کارد و قمه و زنجیر خون های خود را بریزند و از اسلام چهره یک دین خرافاتی را به جهان ارائه نمایند تا حکومت این شیاطین پا برجا بماند در حالیکه آخند های حجتیه و آخند های صفویه حتی حاضر نیستند که با برگ گلی هم که شده به شانه و سینه و یا به سر و صورت خود بزنند. اگر قمه زدن و زنجیر زدن که نماد مسیحیت در تشیع صفوی است چیز خوبی میباشد پس چرا تا حالا از وجود یکی از این آخند های نفاق افگن شیعه یک قطره خون هم بطور نمونه بزمین نریخته است. آیا همهء این رسم و وراج ها تنها خاصهء جوانان و عوام الناس است؟

بیائید بالای این لینک ها کلیک نمائید تا وحشت تشیع صفوی را با رسم و رواج های به عاریت گرفته از مسیحیت به تماشا به نشینید :

در تصاویر فوق جوانانی را مشاهده میکنیم که با پطلون های جین ، خود را مانند gay های غربی در وسط سرک ها و ملاء عام برهنه نموده و با سوء استفاده از نام حسین (رض) به نمایش بدمعاشی پرداخته اند و فکر نمیشود که به هیچ معیاری پای بند باشند و یا اینکه بعد از پایان این مراسم بار دیگر به اعمال خلاف و منکرات آغاز ننمایند. جوانانی که اکثراً اوامر و مناهی اسلامی را رعایت ننمایند ، یعنی به صوم و صلواة پای بندی چندانی نداشته و رقص و موسیقی و الکل و چشم چرانی و فساد به عادات روزمره شان مبدل گردیده باشد و حتی همین برهنگی شان در مقابل چشم زنان و مردان در هنگام زنجیر زنی نیز یک عمل نا پسندیده و خلاف شرعی به شمار می آید چگونه میتوانند با این اعمال خویش خود را سمبل محبت حسین (رض) معرفی نمایند؟ آیا این اعمال حُب حسین شمرده میشود و یا اینکه حب حسین در پیاده نمودن سیرت مبارک آن حضرت در ابعاد مختلف زندگی انسانها نشان داده شده میتواند.

جناب آقای خطاب !

من فکر میکنم همین قدر برای معلومات تان در مورد خرافات شیعیان سبائی ، صفوی و حجتیه کافی باشد تا برای شما ثابت شود کسانی که شما را مورد ملامت قرار داده اند به وحدت و اخوت اسلامی علاقه و باوری ندارند. این ها کسانی اند که به نمایندگی از لژ فراماسیون حجتیه ایران در افغانستان فعالیت مینمایند و میخواهند با سوء استفاده از نام وحدت، صدای مردم مسلمان افغانستان و ملازاده را در حلقوم شان خفه نمایند تا با در تاریکی قرار گرفتن عوام الناس برنامه های رذیلانه خود را با دست باز تری به پیش ببرند. امروز که ما در جهانی مملو از علم و دانش و آزادی بیان زندگی مینمائیم چرا از صحبت یک شخصی بنام ملازاده این همه نگرانی و اظطراب تولید میشود و فریاد های حسین گونه او با قیل و قال اعوان ظلمه خفه ساخته میشود؟ آیا بخاطر این نیست که منطق شان در مقابل ملازاده می لنگد و مشت شان باز میشود؟ اگر چنین نیست باید در مقابل حرف های معقول و منطقی او سد و مانع ایجاد نه نمایند.

امروز در افغانستان که یک کشوری با اکثریت اهل سنت میباشد می بینیم که تمام عقاید مردم آن بوسیله عوامل انجمن حجتیه ایران که تعداد شان به پنجاه هزار نفر هم نمیرسد مورد حمله قرار گرفته است. اگر تعداد کل جمعیت اهل سنت افغانستان را بالای 50 هزار شیعهء صفوی و حجتیه تقسیم نمائیم در برابر هر فرد ایشان حدوداً 500 نفر سنی قرار میگیرد. آیا سلب کردن حقوق 500 نفر از پیروان اهل سنت بمنظور خوشی خاطر یک فرد شیعه صفوی و یاحجتیه بر پایهء کدام منطق توجیه شده میتواند؟ مردم افغانستان با شیعیان علوی در طی اعصار و قرون به حدی برادرانه زندگی نموده اند که هیچگاهی آنها را از خود جدا ندانسته اند چون شیعیان علوی کسانی هستند که هیچ وقتی به سب یاران و اهل بیت پیامبر نه پرداخته و هیچ تلاشی از ایشان در راه تحریف عقاید و اندیشه های اسلامی به مشاهده نرسیده است.

همه مردم افغانستان شاهد میباشند که امروز ایرانی ها با مصرف نمودن ملیون ها دالر از طریق عوامل خود در سراسر کشور و با اعمار ده ها مکتب و مدرسه و پوهنتون و تاسیس ده ها اخبار و مجله و تلویزیون بصورت نرم و سیستماتیک عقاید و فرهنگ مردم ما را مورد هدف قرار میدهند اما نام این همه مداخله و جفاکاری را مساعدت های برادرانه و اسلامی گذاشته اند در حالیکه خود شان جمعیت 25 ملیونی اهل سنت ایران را چنان در تنگنا قرار داده اند که حتی از کوچکترین آزادی ها هم آنها را محروم ساخته اند. اگر کمک و مساعدتی بر مبنای اعتقادات اسلامی و بشری وجود میداشت اولتر از همه باید مسلمانانی که در بند رژیم جمهوری اسلامی هستند از آن مستفید میشدند چون آنها از مردم افغانستان به آنها نزدیک تر میباشند. اما این طور نیست بلکه بعوض ساختن مدرسه ، مدارس شان ویران میشود ، بعوض ساختن مساجد مساجد شان بخاک برابر میشود، بعوض مشارکت در حکومت حتی از صدور تذکره و حق رای هم به ایشان جلوگیری میشود. بصراحت گفته میتوانیم که حکومت ایران هزارم حصهء تسهیلاتی را که برای عوامل خود در افغانستان در عرصهء تعلیم و تربیه و نشرات و مطبوعات و مشارکت در قدرت دولتی ایجاد نموده و از آن با چنگ و دندان دفاع مینماید برای مردم اهل سنت ایران ایجاد ننموده است.

امروز عوامل ایران افراد خود را در اردو و پولیس و همه دستگاه های دولتی افغانستان جا بجا نموده و هر چه دل شان میخواهد میگویند در حالیکه تحمل و توان شنیدن حتی یک صدای بنام ملازاده را هم در هزاران کیلومتر دور تر از افغانستان و ایران ندارند و یزید گونه به ابوالحنوق های خود دستور میدهند تا آنرا با تیر قلم های ناپاک خود هدف قرار داده و از پا در آورند. اما افسوس که متصدی تلویزیون پیام افغان هم که نام خود را عمر خطاب گذاشته است نا آگاهانه و یا آگاهانه در خدمت یزیدیان زمان قرار گرفته و مثل کوفیان با شکستن عهد نامه خود بیوفائی را پیشه کرده و با عقاید و فرهنگ یک امت بزرگ پشت میگرداند و بقول بعضی از دوستان دین را در بدل دنیا و یا خوشی خناس های زمانه ما به ثمن قلیلی بفروش میرساند. بدا به حال ملتی که فرهنگیان آن تصمیمات خود مبنی بر مصالح آن ملت را بر اساس مصالح شخصی و نفسی خود اتخاذ و آئینه تمام نمای مصلحت جوئی و معامله گری باشند.

اگر امروز ملازاده بر علیه بیداد و ستم و باطل قیام میکند با الهام از حرکت حضرت حسین (رض) میباشد و باکی ندارد که اگر ابوالحنوق ها ، زرعه ها و شمر های زمانهء ما او را با تیر قلم های ناپاک خود مورد هدف قرار بدهند چون او میداند که چیزی به جز از سر افگندگی دنیا و آخرت نصیب آنها و کسانی که نقش عمر بن سعد را بعهده گرفته اند نخواهد شد. در حادثه کربلا ابوالحنوق جبین مبارک حضرت حسین (رض) را با تیر هدف قرار میدهد ، زرعه بن شریک با شمشیر دست چپ شان را مورد اصابت قرار داده و شمر ابن ذی الجوشن سر مبارک شان را ازتن جدا مینماید . آنها فکر میکردند که با این اعمال ظالمانه و غیر انسانی خود حرکت و مبارزه آزادیخواهانه وعدالتخواهانه حضرت حسین (رض) را خاموش ساخته اند در حالیکه این حرکت به سر مشق بزرگی برای آزادگان جهان مبدل گردید. با توجه به آموزه های حرکت حضرت حسین (رض) به این نتیجه میرسیم که تلاش های کنونی هم برای خفه کردن صدا های حق طلبانه و عدالتخواهانه بجای نخواهد رسید و چیزی به جز از شرمساری دنیا و آخرت نصیب کسانی که با ملازاده به مبارزه بر خاسته اند نخواهد شد.

ادامه دارد

ی نیوز: مردم افغانستان وقتی آقای ملازاده را در شبکه پیام افغان مشاهده نمودند با بی باوری برنامه های آنرا دنبال میکردند و کمتر کسی فکر میکرد تعهدات شما در جهت تداوم برنامه های ملازاده پایدار بماند چون حرکت ها ، صحبت ها و استدلال های شما در جریان برنامه ها ی پیام افغان تصویر یک انسان مذبذب، خود خواه و معامله گر را در ذهن هموطنان ما ترسیم نموده بود و فکر میکردند که پرداختن به کار های بزرگ از انسان های کوچک ساخته نیست که چنین شد.

جناب آقای خطاب ! شما باید بخاطر اعمال غیر موجه خود از تقدیر افرادی از قماش آقای ویس ناصری مغرور نشوید چون تقدیر ایشان چیزی به جز از قدردانی بوسیله یک انسان بی حیا و بی آبرو که بیشتر به یک لنگ حمام شباهت دارد نمی باشد. منجم زاده دلقک بیسواد دیگری میباشد که در تلاش است تا بقول ایرانی ها ادای یک نویسنده را ازخود در آورد. من وقتی هفته گذشته او را دیدم با خود گفتم ای ابوالحنوق تو همان بی معرفتی هستی که با بورس حکومت کمونستی راهی اروپا گردیدی و بعد از ازدواج با یک زن غیر مسلمان همان بیچاره را هم به گمراهی کشانیدی اما حالا دعوی مذهب را براه انداخته ای و میخواهی که مردم ما به خاطر تحقق اهداف انجمن حجتیه در تاریکی نگه داشته شوند. وقتی منجم زاده با شیعیان مینشیند، تمام هم و غم او به مسئله شیعیان اختصاص دارد اما وقتی جملاتی را بروی کاغذ مینویسد، داد وحدت شیعه و سنی را سر میدهد و از آدرس عموم مردم افغانستان حرف میزند. هیچکسی نمیداند که این حق را چی کسی به وی اعطا نموده تا به نمایندگی از ملت مسلمان افغانستان سخن بگوید. من با پر روئی ها و گستاخی های او آشنائی دارم و او را خیلی خوب می شناسم و فکر میکنم همان ابوالحنوق برای وی نام مناسبی است . خلاصه باید به پذیریم که قدردانی بوسیلهء دلقک های از قماش ناصری و منجم زاده کسی را بجائی رسانیده نمیتواند.

جناب آقای خطاب !

شما بعنوان یک انسان مسلمان و افغان نباید مشعل کوچکی از حقگوئی و هدایت را که آنهم در بدل پول در صفحه تلویزیون تان روشن گردیده بود خاموش میکردید چون این کار عقیده اسلامی و غیرت افغانی شما را بزیر سوال برده است. شما نباید فریب حرف های بنام وحدت تسنن و تشیع بر پایه افکار سبائی-صفوی-حجتیه را بخورید چون به نزد آنها چیزی بنام وحدت تسنن و تشیع مفهومی ندارد. این سنی های خوشباور هستند که به مقوله وحدت دل خوش میکنند اما شیعیان سبائی-صفوی-حجتیه این چنین نیستند و آنها از مقوله وحدت که به آن هیچ عقیده هم ندارند استفاده سیاسی و مذهبی کرده و هدفی بجز از ترویج آسانتر افکار و عقاید خود را ندارند. اگر باور ندارید به استماع ویدیوی مستندی به پردازید که یکی از علمای بزرگ شیعه بنام دانشمند را نشان میدهد . او از فراز یکی از منابر ایران فریاد ضد وحدت را بلند کرده و حتی خمینی را که متهم به علاقمندی وحدت در میان شیعه و سنی گردیده نیز تبرئه میکند و میگوید: " بنیان گذار وحدت شیعه و سنی امام نبودند. امام را لکه دارش نکنید. امام نگفتند رهبر انقلاب هم نگفتند یکی دیگر بود که الحمد لله سیلی فاطمةالزهرا را خورد و رفت ". آیا میدانید که منظور آخند به اصطلاح دانشمند از شخص سیلی خورده کیست؟ منظور آقای دانشمند از کسی که بقول او سیلی فاطمةالزهرا را خورده همان آقای مرحوم منتظری است.

آیا شما خود شاهد نبودید که آقای منتظری فقط بخاطر ابراز یک علاقمندی خشک و خالی در مورد وحدت شیعه و سنی سی سال تمام را در حصر و حبس خانگی بسر برد تا اینکه اخیراً وفات یافت. اما تا هنوز هم حاکمیت اسلام ستیز ایران با چوب و چماق بر سر و صورت و گرده های طرفداران او می کوبد و حتی اجازه تدویر یک مراسم ترحیم را هم به هواداران او نمی دهند. بلی این است حقیقت وحدت شیعه و سنی که حتی علمای خود را نیز بجرم تمایل به آن برای سالها نظربند مینمایند.

شما در همین ویدیو می بینید که آخند دانشمند از حضرات خلفای راشدین با چی بی احترامی یاد میکند و همه مردم اهل تسنن جهان را بنابه فقه شیعه بزعم باطل خود بعنوان حرامزاده ثابت مینماید و وقتی به وجد می آید از فراز همین منبر فریاد میزند و با خشم و نفرت میگوید " بر پدر و مادر هر چی سنی است لعنت". برای دیدن این ویدیو به این جا کلیک نمائید تا به مفهوم وحدت شیعه و سنی بیشتر آشنا شوید.

همین آخند دانشمند که از فراز منابر ایرانی به سخنرانی می پردازد در محفل دیگری همه مردم اهل سنت ایران را قاچاقچی و آدمکش خطاب نموده و از دولت ایران میخواهد که حتی جلو بچه دار شدن سنی ها را هم بگیرند و ایشانرا از صدور تذکره و تحصیل هم محروم بگردانند. بالای لینک زیر کلیک نمائید تا با مشاهده این ویدیوی مستند با افکار واقعی و حقیقی شیعیان پیرو انجمن حجتیه در افغانستان بیشتر آشنا شوید.

آیا همین است فلسفه وحدت شیعه و سنی!!! درحالیکه آخند دانشمند از شخصیت های بلند مذهبی ایران بشمار میرود او در همین ویدیو دولت ایران را مورد انتقاد قرار داده و فریاد میزند که اگر میخواهید در حرم ابولوءلوء را به بندید جلو بچه دار شدن مردم اهل سنت ایران را هم بگیرید!

جناب آقای خطاب !

آیا شما تا حالا میدانستید که عده از همین آیات به اصطلاح عظام ایران به زیارت حرم به اصطلاح ابو لوءلوء میروند تا به اصطلاح از مزار این قاتل خائن به فیض ها برسند؟ ابو لوءلوء قاتل حضرت سیدنا عمر (رض) در کاشان ایران حرم بزرگی دارد یعنی بلاتشبیه مثل حرم امام رضا(رض) از خود زایران و مخلصانی دارد و حتی آیت الله های شان مدعی حصول فیض از حرم این قاتل میباشند. آیا این قوم گمراه نمیباشند؟

جناب آقای عمر خطاب! اگر کسانی از مقوله های وحدت شیعه و سنی با شما صحبت کرده باشند شما را اشتباه فهمانده اند. وحدت شیعه و سنی در حقیقت همان چیزی است که قبلا خدمت شما عرض کردم یعنی همیشه باید اکثریت مطلق هموطنان شما که از اهل سنت میباشند بدنبال یک شیعه صفوی یا حجتیهء مسلح به تقیه دویده روان باشند و از همه چیز بخاطر بر آورده شدن اهداف همان یک نفر بنام وحدت شیعه و سنی بگذرند، اماهمان یک نفر شیعه با فریب و خدعه و مظلوم نمائی از تمام توان و امکانات اکثریت مطلق نفوس افغانستان در جهت تحقق اهداف نامشروع خود به بهره برداری به پردازد. مگر همین مردم مظلوم و تشنه وحدت نبودند که وقتی به کوچکترین قدرتی دست پیدا نمودند با کوبیدن میخ های بیست انچه بر فرق برادران اهل سنت خود حسن نیت خویش را در جهت وحدت شیعه و سنی به اثبات رسانیدند؟ آیا همین عاشقان وحدت نبودند که سینه های زنان مسلمان را بریدند و درهمین کابل زیبای شما با ریختن روغن سرخ شده بر گردن های بریده برادران به اصطلاح اهل سنت شان به تماشای رقص مرده یعنی وحدت شیعه و سنی نشستند؟

جناب آقای خطاب!

قسمیکه به همگان معلوم است اکثریت مطلق جمعیت ایران تا زمان صفوی ها سنی بوده که در عهد صفویان جبراً به تغیر مذهب وادار گردیده و شیعه ساخته شده اند. آیا میدانید که بالای بیشتر از 25 ملیون نفر از مردم اهل سنت ایران که تا هنوز بر عقاید خود ثابت مانده اند چی میگذرد؟ اگر از مظالمی که در حق اهل سنت ایران روا داشته شده بطور شاید و باید آگاهی حاصل نمائید نا خود آگاه فریاد خواهید زد که هزار رحمت بر اسرائیل و یهودیان!

آیا شما میدانید که در همین شهر بیست ملیونی تهران، مردم اهل سنت آن شهر که تقریبا سوم حصه نفوس آن را تشکیل میدهند تا حالا مسجدی برای اقامه جماعت ندارند و در شهر های دیگر ایران هم همه روزه علما ، مدارس و مساجد اهل سنت بصورت سیستماتیک نابود میگردند! برای معلومات بیشتر در این زمینه بالای لینک های زیر کلیک فرمائید تا گزارش های از تخریب مدارس و اعدام بزرگان اهل سنت در ایران را مشاهده نمائید. کاری که اسرائیل هم شاید شبیه آن را بندرت انجام داده باشد!


آیا همین است مفهوم وحدت شیعه و سنی که بخاطر تحقق اهداف پلید عدهء محدودی که حتی قرآن ها را به فاضلاب ها انداخته اند دهان ملازاده و کسان دیگری که به بیان حقایق میپردازند بسته شود؟؟؟

جناب آقای خطاب !

اگر دنبال وحدت میگردیم حرف های زیادی است که باید روشن گردد و حقایق بیشماری است که در عقب سوژه وحدت از چشم مردم بدور نگه داشته شده است. باید اجازه ندهیم که مردم بیخبر ما در تاریکی نگهداشته شوند و به گمراهی سوق گردند! باید به شخصیت های با دانشی مانند ملازاده و امثالهم اجازه روشنگری داده شود تا وحدت مورد نظر در یک فضای آزاد ، بر اساس عقل و منطق صورت گرفته و حل مسایل مورد اختلاف از طریق مباحثه و بر مبنای پاسخگوئی علمی و منطقی تحقق پیدا نماید نه اینکه دهان مردم را به بهانه وحدت بدوزند تا هر بلائی که دیگران میخواهند بر سر دین و عقاید شان بیاورند!

امروز که بحث وحدت و تقریب مذاهب اسلامی گوش ها را کر نموده، باید با یک دید نقادانه به حل قضایا پرداخته شود تا تقریب و وحدت مورد ادعا بشکل واقعی آن جامه عمل بپوشاند. تنها ادعای وحدت مصداق وحدت شمرده شده نمیتواند همان قسمیکه گریه و سینه زدن و قمه زدن مصداق اخلاص ، ایمان و مظلومیت شمرده شده نمی تواند، درست مثلیکه گریه برادران حضرت یوسف (ع) با حقیقت در تناقض قرار داشت. آنها برادر خود را به چاه انداخته بودند اما در حضور حضرت یعقوب اشک می ریختند یعنی مشابه همین کاری که شیعیان علی و حسین (رض) در کوفه کردند. همین شیعیان علی و حسین (رض) بودند که حضرت حسین (رض) را با ارسال بیعت نامه های خود به کوفه دعوت نمودند اما هنگام رسیدن در جمع لشکریان ابن زیاد ایستادند و آن حضرت را مظلومانه به شهادت رسانیدند. اما از آن وقت تا کنون با تظاهر به دوستی حضرت حسین(رض) به خاطر برائت از این بدنامی ابدی به سر و صورت خود زده و نوحه سر میدهند. اگر در وجود همان 50 هزار نفری که در کوفه خود را شیعیان علی و حسین میخواندند ذرهء از صداقت و مردانگی موجود میبود باید حد اقل یک صد نفر از ایشان بدفاع از حضرت حسین (رض) بر میخاستند. اما آنها او را مظلومانه در دشت کربلا رها نموده و زندگی ذلت بار دنیا را با خون نواسه رسول خدا خریدند. آیا همین است دوستی با اهل بیت؟؟؟ کسانی که امروز هم سینه میزنند هیچ فرقی با کوفیان و لشکریان یزید ندارند و اگر حضرت حسین (رض) امروز هم زنده میبودند و بار دیگر مورد حمله قرار میگرفتند باز هم همین قوم ایشان را تنها میگذاشتند. به عقیده من سینه زنی ها و نوحه سرائی های محرم مجازات خیانت های این طایفه به اهل بیت نبی اکرم (ص) می باشد که این عقوبت الهی تا قیام قیامت ادامه خواهد داشت.

ادامه دارد ...


No comments:

Post a Comment