خبر اعدام قریبالوقوع سه فعال کرد پس از اجرای حکم اعدام احسان فتاحیان، فضای کردستان را ناآرام کرده است. مسعود کردپور روزنامهنگار کرد میگوید اگر وضع به همین روال پیش رود، احتمال وقوع یک خشونت سراسری کم نخواهد بود.
پس از اجرای سریع حکم اعدام احسان فتاحیان در زندان سنندج، خبر رسید که شیرکو معارفی یک فعال کرد دیگر نیز برای اجرای حکم اعدام به قرنطینه زندان برده شده است. هماکنون دو نام دیگر حبیبالله لطیفی و زینب جلالیان نیز به لیست اعدامیهای استان کردستان اضافه شدهاند.
مسعود کردپور روزنامهنگار و فعال حقوق بشر میگوید فضای کردستان هم از سوی مردم و هم از سوی حکومت بسیار رادیکال شده است.
آقای کردپور گفته میشود که یک هیأت ویژه اجرای اعدام از تهران به کردستان فرستاده شده است. آیا این خبر صحت دارد؟
مسعود کردپور: البته لزومی ندارد که هیأتی برای اجرای اعدام از مرکز به کردستان بیاید یا به هر نقطهی دیگری اعزام شود. چون به هرحال دادگستریها و ادارهی اطلاعات در تمام مناطق استانهای کشور کاملاً مستقل هستند و معمولا احکامی که صادر میشود مراحل قضایی خودش را طی میکند و چون قوه قضاییه در مورد مسائل امنیتی براساس گفتهی بسیاری از وکلا که در پروندههای امنیتی و سیاسی دخالت دارند، استقلال آنچنانی ندارد، در نتیجه اینها اختیار کامل دارند که احکام اعدام یا هر حکمی که لازم باشد را صادر کنند. این احکامی هم که در این مناطق صادر شده، معمولاً مراحل قضایی خودش را طی کرده و در نتیجه به دیوان عالی کشور هم رفتهو اکثراً هم تأیید شده و آمادهی اجرا هستند. بعد از این که پروندهسازی شد یا پرونده در نهادهای امنیتی تکمیل شد، حکم صادر میشود، مراحل قانونیاش طی میشود و آمادهی اجرا میشود که اکثراً هم اجرا شده است.
در حال حاضر چند نفر در کردستان محکوم به اعدامهستند؟
آمارهای مختلفی وجود دارد. ولی حدود ۱۳ نفر الان در کردستان محکوم به اعدام هستند. با توجه به این که وضعیت امنیتی منطقه در سه چهار سال گذشته تغییر کرده، مدیریتها تغییر کرده و فضا در کل رادیکالتر شده است یعنی هم مردم اعتراضاتشان بیشتر شده و هم احزاب و اپوزیسیون از نظر تبلیغات شبکههای بیشتری دارند، با توجه به ناکارآمدی که در زمینهی مدیریت منطقه و کشور بوجود آمده، فضا رادیکالتر شده و درنتیجه مسائل جنبهی امنیتی پیدا کرده یعنی از جنبهی سیاسی و اجتماعی بیرون آمده است. چون آقایان راه حلی دیگری غیر از این که برخورد امنیتی شود و زندانی کنند ندارند در نتیجه این احکام اعدام صادر میشود و بیشتر فعالیتها در واقع زیرزمینی شده است. حتی به افرادی مثل آقای دکتر عبدالله رمضانزاده که سخنگوی دولت بودند، و استاندار این منطقه و در چارچوب قانون و خود نظام جمهوری اسلامی فعالیت میکردند، اینطور برخورد میکنند. وقتی فضا برای اصلاحطلبان این جوری شود، یعنی قطبی شود و حتی افرادی که در چارچوب خود نظام جمهوری اسلامی هم میخواهند فعالیت کنند، نتوانند، دیگر وضعیت جوری میشود که تنها راه چاره زندان است.
از بین آن ۱۳ نفری که گفتید در حال حاضر در کردستان به اعدام محکوم شدهاند، سه نفرشان گویا خیلی اعدامشان قریبالوقوع است. آقای شیرکوه معارفی، حبیبالله لطیفی و خانم زینب جلالیان. آیا خبری از این سه زندانی محکوم به اعدام دارید؟
خبرهای متنوعی از داخل زندانها میآید که میخواهند حکمها را اجرا کنند. این خبرها به خانوادههایشان رسیده که آنها را بردهاند قرنطینهی زندان. من خودم وقتی زندان بودم، کسانی را میبردند قرنطینهی زندان و بعد هم برمیگرداندند و اعدامشان هم نکردند. این شوکی وارد میکند و زندانی احساس میکند که حکم میخواهد اجرا شود. اینها را هم چند دفعه به قرنطینهی زندان و انفرادی بردند یعنی میخواهند حکم را اجرا کنند. ولی عملاً تا الان فقط حکم احسان فتاحیان اجرا شده و ظاهراً شیرکوه معارفی را هم به زندان عمومی سقز برگرداندهاند و الان در بند عمومی است و وکیلشان هم اعلام کرده که حکم ایشان مشکلی ندارد و چند روز پیش هم با خانوادهاش ملاقات کرده.
گفته میشود که این اعدامها به ترور شماری از شخصیتهای مذهبی و حکومتی که اخیراً در سنندج و در یکی دو شهر دیگر کردستان اتفاق افتاد، مربوط است. آیا چنین چیزی به نظر شما میتواند صحت داشته باشد؟
هر عمل مجرمانهای که در منطقه یا در هرجایی اتفاق میافتد، قانون چارچوب کار را مشخص کرده است. اگر در این زمینه کسی متهم شده که این عمل را انجام داده که خب به دادگاه میرود، حکم میگیرد و بررسی میشود و لزومی ندارد که کسی به جای کسی دیگر یا حزبی به جای حزب دیگر در این قضیه مجازات شود. مسئولین قضایی و امنیتی استان خودشان اعلام کردند که این ترورهایی که صورت گرفته، افرادی بودند که مذهبی و اهل سنت و افراطیهای مذهبی و وهابیون بودند که این کار را انجام دادند. اگر قرار باشد کسی مجازات شود، باید همان کسانی مجازات شوند که این کار را انجام دادهاند، نه این که افراد دیگری مجازات شوند و یک حالت انتقامگیری پیدا کند و کسی بجای کسان دیگری مجازات شود. بنابراین من فکر نمیکنم اینها ربطی به همدیگر داشته باشد به آن صورت که افرادی آنجا ترور شدهاند و یک عدهی دیگری را اینجا اعدام کنند.
آقای کردپور الان بخصوص بعد از اعدام احسان فتاحیان و این خبرهایی که هست، جو عمومی کردستان چه طور است؟
میدانید که فضای اینجا همیشه رادیکال بوده، به دلیل محرومیتها و فقری که وجود دارد، بیسوادی خیلی زیاد است. در چنین مناطقی که این مشکلات هست، معمولاً جو احساسی بر مسائل حاکم است. اینجا حساسیت بیشتر است و خود حاکمیت هم برخورد افراطی بیشتری دارد انجام میدهد. اپوزیسیون حداقل بیست شبکهی تلویزیونی ماهوارهای کرد زبان دارد که برای مناطق مختلف کردستان ترکیه، ایران و عراق و سوریه برنامه پخش میکنند. افکارعمومی را عملا این شبکههای مختلف ماهوارهای دارند شکل میدهند و بخش بزرگی از این شبکهها هم تحت نظر اپوزیسیون اداره میشود. یعنی احزاب اپوزیسیون با وجود انشعابات زیادی هم که داشتهاند، این شبکهها را اداره میکنند و روی مسائل، خیلی حساسیت درست میشود. خود حاکمیت باید کاری کند که مسائل جنبهی این چنین امنیتی پیدا نکند. چون یکدفعه با توجه به وضعیتی که در تهران حاکم است و جنبش سبز و این مسائل، اینجا اگر این اعتراضات جنبهی عمومی و سراسری پیدا کند، احتمال دارد که به خشونت کشیده شود و شیرازهی امور ازهم پاشیده شود.
خانوادهها برخوردشان چه طور است، وقتی این خبرها میآید که مثلا یک نفر اعدام شده، آیا از فعالیتفرزندانشان جلوگیری میکنند، یا این که جریتر و رادیکالتر میشوند؟
الان فضا خیلی سیاسی شده. وقتی در تهران که مسائل سیاسی به آن صورت حاد نبود، کل خانواده میآیند مثلاً در سیزده آبان تظاهرات اعتراضی میکنند، در اینجا خیلی وضعیت رادیکالتر است. نمیشود جلوی جوانان را گرفت. وقتی بیکاری بسیار زیاد است، وقتی یک جوان میرود لیسانس هم میگیرد، ولی امیدی ندارد، آیندهای ندارد و بیکار میچرخد، دیگر مجبور میشود یا برود خارج، یا به احزاب اپوزیسیون بپیوندد. چون آنجا هم یک کمی آرمانگرایانه و احساسی برخورد میکنند و جوانها جذب میشوند که بروند اعتراض کنند و خانوادهها نمیتوانند جلویشان را بگیرند. من فکر میکنم اگر این سیاستهایی که تا الان ادامه داشته، ادامه داشته باشد، آخرش به جایی میرسد که خیلی بحران شدیدتری بوجود میآید، جتی شدیدتر از سال ۸۴ که به خاطر کشتن ’’شوانه سید قادری‘‘کردستان یکماه ناآرام بود و اعتراضاتی وجود داشت. من فکر میکنم اینبار اگر این قضایا اتفاق بیفتد، خیلی فضا رادیکالتر میشود. چون آن موقع اصلاحطلبها سرکار بودند، آقای خاتمی سرکار بود و فضا لطیفتر و نرمتر بود.
برای برخی از ناظران این نگرانی وجود دارد که یکبار دیگر فضای کردستان به سالهای ابتدایی انقلاب، سالهای ۵۸ و ۵۹ برگردد که سرکوب خیلی شدیدی در کردستان صورت گرفت. فکر میکنید ممکن است آن دوره دوباره تکرار شود؟
نه، من فکر نمیکنم. اصلاً امکانپذیر نیست که بتوان فضا را به ۳۰ سال پیش برگرداند. همه چیز تغییر کرده است. هم آدمها تغییر کردهاند، هم دنیا تغییر کرده است و هم احزاب تغییر کردهاند. حاکمیت الان خودش مثل آن موقع یکدست نیست. کسانی مثل موسوی و کروبی و خاتمی و حتی هاشمی رفسنجانی الان اپوزیسیون هستند و مخالف سیاستها و وضعیتی که در کشور وجود دارد. بنابراین چنین چیزی اصلاً امکانپذیر نیست که فضا به ۳۰ سال پیش برگردد و اگر بخواهند کسانی با این شیوها حکومت کنند و کشور را مدیریت و اداره کنند، مسلماً وضعیتمان را بجایی میرساند که خیلی بحرانیتر از وضعیت کنونی است و هم چیز را ازهم میپاشاند. به قول معروف نه از تاک، نشان میماند و نه از تاکنشان.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: بهرام محیی
پس از اجرای سریع حکم اعدام احسان فتاحیان در زندان سنندج، خبر رسید که شیرکو معارفی یک فعال کرد دیگر نیز برای اجرای حکم اعدام به قرنطینه زندان برده شده است. هماکنون دو نام دیگر حبیبالله لطیفی و زینب جلالیان نیز به لیست اعدامیهای استان کردستان اضافه شدهاند.
مسعود کردپور روزنامهنگار و فعال حقوق بشر میگوید فضای کردستان هم از سوی مردم و هم از سوی حکومت بسیار رادیکال شده است.
آقای کردپور گفته میشود که یک هیأت ویژه اجرای اعدام از تهران به کردستان فرستاده شده است. آیا این خبر صحت دارد؟
مسعود کردپور: البته لزومی ندارد که هیأتی برای اجرای اعدام از مرکز به کردستان بیاید یا به هر نقطهی دیگری اعزام شود. چون به هرحال دادگستریها و ادارهی اطلاعات در تمام مناطق استانهای کشور کاملاً مستقل هستند و معمولا احکامی که صادر میشود مراحل قضایی خودش را طی میکند و چون قوه قضاییه در مورد مسائل امنیتی براساس گفتهی بسیاری از وکلا که در پروندههای امنیتی و سیاسی دخالت دارند، استقلال آنچنانی ندارد، در نتیجه اینها اختیار کامل دارند که احکام اعدام یا هر حکمی که لازم باشد را صادر کنند. این احکامی هم که در این مناطق صادر شده، معمولاً مراحل قضایی خودش را طی کرده و در نتیجه به دیوان عالی کشور هم رفتهو اکثراً هم تأیید شده و آمادهی اجرا هستند. بعد از این که پروندهسازی شد یا پرونده در نهادهای امنیتی تکمیل شد، حکم صادر میشود، مراحل قانونیاش طی میشود و آمادهی اجرا میشود که اکثراً هم اجرا شده است.
در حال حاضر چند نفر در کردستان محکوم به اعدامهستند؟
آمارهای مختلفی وجود دارد. ولی حدود ۱۳ نفر الان در کردستان محکوم به اعدام هستند. با توجه به این که وضعیت امنیتی منطقه در سه چهار سال گذشته تغییر کرده، مدیریتها تغییر کرده و فضا در کل رادیکالتر شده است یعنی هم مردم اعتراضاتشان بیشتر شده و هم احزاب و اپوزیسیون از نظر تبلیغات شبکههای بیشتری دارند، با توجه به ناکارآمدی که در زمینهی مدیریت منطقه و کشور بوجود آمده، فضا رادیکالتر شده و درنتیجه مسائل جنبهی امنیتی پیدا کرده یعنی از جنبهی سیاسی و اجتماعی بیرون آمده است. چون آقایان راه حلی دیگری غیر از این که برخورد امنیتی شود و زندانی کنند ندارند در نتیجه این احکام اعدام صادر میشود و بیشتر فعالیتها در واقع زیرزمینی شده است. حتی به افرادی مثل آقای دکتر عبدالله رمضانزاده که سخنگوی دولت بودند، و استاندار این منطقه و در چارچوب قانون و خود نظام جمهوری اسلامی فعالیت میکردند، اینطور برخورد میکنند. وقتی فضا برای اصلاحطلبان این جوری شود، یعنی قطبی شود و حتی افرادی که در چارچوب خود نظام جمهوری اسلامی هم میخواهند فعالیت کنند، نتوانند، دیگر وضعیت جوری میشود که تنها راه چاره زندان است.
از بین آن ۱۳ نفری که گفتید در حال حاضر در کردستان به اعدام محکوم شدهاند، سه نفرشان گویا خیلی اعدامشان قریبالوقوع است. آقای شیرکوه معارفی، حبیبالله لطیفی و خانم زینب جلالیان. آیا خبری از این سه زندانی محکوم به اعدام دارید؟
خبرهای متنوعی از داخل زندانها میآید که میخواهند حکمها را اجرا کنند. این خبرها به خانوادههایشان رسیده که آنها را بردهاند قرنطینهی زندان. من خودم وقتی زندان بودم، کسانی را میبردند قرنطینهی زندان و بعد هم برمیگرداندند و اعدامشان هم نکردند. این شوکی وارد میکند و زندانی احساس میکند که حکم میخواهد اجرا شود. اینها را هم چند دفعه به قرنطینهی زندان و انفرادی بردند یعنی میخواهند حکم را اجرا کنند. ولی عملاً تا الان فقط حکم احسان فتاحیان اجرا شده و ظاهراً شیرکوه معارفی را هم به زندان عمومی سقز برگرداندهاند و الان در بند عمومی است و وکیلشان هم اعلام کرده که حکم ایشان مشکلی ندارد و چند روز پیش هم با خانوادهاش ملاقات کرده.
گفته میشود که این اعدامها به ترور شماری از شخصیتهای مذهبی و حکومتی که اخیراً در سنندج و در یکی دو شهر دیگر کردستان اتفاق افتاد، مربوط است. آیا چنین چیزی به نظر شما میتواند صحت داشته باشد؟
هر عمل مجرمانهای که در منطقه یا در هرجایی اتفاق میافتد، قانون چارچوب کار را مشخص کرده است. اگر در این زمینه کسی متهم شده که این عمل را انجام داده که خب به دادگاه میرود، حکم میگیرد و بررسی میشود و لزومی ندارد که کسی به جای کسی دیگر یا حزبی به جای حزب دیگر در این قضیه مجازات شود. مسئولین قضایی و امنیتی استان خودشان اعلام کردند که این ترورهایی که صورت گرفته، افرادی بودند که مذهبی و اهل سنت و افراطیهای مذهبی و وهابیون بودند که این کار را انجام دادند. اگر قرار باشد کسی مجازات شود، باید همان کسانی مجازات شوند که این کار را انجام دادهاند، نه این که افراد دیگری مجازات شوند و یک حالت انتقامگیری پیدا کند و کسی بجای کسان دیگری مجازات شود. بنابراین من فکر نمیکنم اینها ربطی به همدیگر داشته باشد به آن صورت که افرادی آنجا ترور شدهاند و یک عدهی دیگری را اینجا اعدام کنند.
آقای کردپور الان بخصوص بعد از اعدام احسان فتاحیان و این خبرهایی که هست، جو عمومی کردستان چه طور است؟
میدانید که فضای اینجا همیشه رادیکال بوده، به دلیل محرومیتها و فقری که وجود دارد، بیسوادی خیلی زیاد است. در چنین مناطقی که این مشکلات هست، معمولاً جو احساسی بر مسائل حاکم است. اینجا حساسیت بیشتر است و خود حاکمیت هم برخورد افراطی بیشتری دارد انجام میدهد. اپوزیسیون حداقل بیست شبکهی تلویزیونی ماهوارهای کرد زبان دارد که برای مناطق مختلف کردستان ترکیه، ایران و عراق و سوریه برنامه پخش میکنند. افکارعمومی را عملا این شبکههای مختلف ماهوارهای دارند شکل میدهند و بخش بزرگی از این شبکهها هم تحت نظر اپوزیسیون اداره میشود. یعنی احزاب اپوزیسیون با وجود انشعابات زیادی هم که داشتهاند، این شبکهها را اداره میکنند و روی مسائل، خیلی حساسیت درست میشود. خود حاکمیت باید کاری کند که مسائل جنبهی این چنین امنیتی پیدا نکند. چون یکدفعه با توجه به وضعیتی که در تهران حاکم است و جنبش سبز و این مسائل، اینجا اگر این اعتراضات جنبهی عمومی و سراسری پیدا کند، احتمال دارد که به خشونت کشیده شود و شیرازهی امور ازهم پاشیده شود.
خانوادهها برخوردشان چه طور است، وقتی این خبرها میآید که مثلا یک نفر اعدام شده، آیا از فعالیتفرزندانشان جلوگیری میکنند، یا این که جریتر و رادیکالتر میشوند؟
الان فضا خیلی سیاسی شده. وقتی در تهران که مسائل سیاسی به آن صورت حاد نبود، کل خانواده میآیند مثلاً در سیزده آبان تظاهرات اعتراضی میکنند، در اینجا خیلی وضعیت رادیکالتر است. نمیشود جلوی جوانان را گرفت. وقتی بیکاری بسیار زیاد است، وقتی یک جوان میرود لیسانس هم میگیرد، ولی امیدی ندارد، آیندهای ندارد و بیکار میچرخد، دیگر مجبور میشود یا برود خارج، یا به احزاب اپوزیسیون بپیوندد. چون آنجا هم یک کمی آرمانگرایانه و احساسی برخورد میکنند و جوانها جذب میشوند که بروند اعتراض کنند و خانوادهها نمیتوانند جلویشان را بگیرند. من فکر میکنم اگر این سیاستهایی که تا الان ادامه داشته، ادامه داشته باشد، آخرش به جایی میرسد که خیلی بحران شدیدتری بوجود میآید، جتی شدیدتر از سال ۸۴ که به خاطر کشتن ’’شوانه سید قادری‘‘کردستان یکماه ناآرام بود و اعتراضاتی وجود داشت. من فکر میکنم اینبار اگر این قضایا اتفاق بیفتد، خیلی فضا رادیکالتر میشود. چون آن موقع اصلاحطلبها سرکار بودند، آقای خاتمی سرکار بود و فضا لطیفتر و نرمتر بود.
برای برخی از ناظران این نگرانی وجود دارد که یکبار دیگر فضای کردستان به سالهای ابتدایی انقلاب، سالهای ۵۸ و ۵۹ برگردد که سرکوب خیلی شدیدی در کردستان صورت گرفت. فکر میکنید ممکن است آن دوره دوباره تکرار شود؟
نه، من فکر نمیکنم. اصلاً امکانپذیر نیست که بتوان فضا را به ۳۰ سال پیش برگرداند. همه چیز تغییر کرده است. هم آدمها تغییر کردهاند، هم دنیا تغییر کرده است و هم احزاب تغییر کردهاند. حاکمیت الان خودش مثل آن موقع یکدست نیست. کسانی مثل موسوی و کروبی و خاتمی و حتی هاشمی رفسنجانی الان اپوزیسیون هستند و مخالف سیاستها و وضعیتی که در کشور وجود دارد. بنابراین چنین چیزی اصلاً امکانپذیر نیست که فضا به ۳۰ سال پیش برگردد و اگر بخواهند کسانی با این شیوها حکومت کنند و کشور را مدیریت و اداره کنند، مسلماً وضعیتمان را بجایی میرساند که خیلی بحرانیتر از وضعیت کنونی است و هم چیز را ازهم میپاشاند. به قول معروف نه از تاک، نشان میماند و نه از تاکنشان.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: بهرام محیی
No comments:
Post a Comment