گفتوگو با رحیم بندوی سخنگوی حزب دموکرات بلوچستان در باره خشونتهای متقابل در جنوب شرق کشور
اردوان روزبه
پرونده جندالله پرونده بازی است که هر از گاهی با اتفاقات سیستان و بلوجستان رسانهای میشود.
در حالیکه هنوز جزئیات بیشتری از عملیات انتحاری این گروه در کشته شدن فرمانده نیروی زمینی سپاه، سرتیپ شوشتری روشن نشده، دادستان استان سیستان و بلوچستان اعلام کرده است، مدارک و مستنداتی که ارتباط حزب جندالله را با پاکستان نشان میدهد، تحویل پاکستان داده است. این اولین باری نیست که دولت ایران پاکستان را متهم به همکاری با جندالله میکند.
در همین مورد گفتوگویی با رحیم بندوی سخنگوی جبهه دموکرات بلوچستان داشتم و از او پرسیدم:
آیا فکر میکنید اتصال این قضیه به پاکستان در پاسخ بعضی از شایعات دال بر اینکه ممکن است فرماندهان نیروی زمینی در سپاه توسط کسانی غیر از جندالله کشته شدهاند، است؟
مسأله این است که میان پاکستان و جمهوری اسلامی چندین قرارداد رسمی برای استرداد یکبهیک مجرمان امضاء شده است. فکر میکنم شما هم احتمالاً در جریان بودهاید، چندین بار دولت پاکستان تعداد بسیاری از بلوچها را گرفته و تحویل داده است.
در ارتباط با این مسأله که میگویند مستنداتی مبتنی بر حمایت برخی مقامات پاکستان از جندالله دارند - نمیگویند تمام دولت پاکستان بلکه میگویند مقامها یا بخشیهایی از دولت پاکستان – مدتها است که بین جمهوری اسلامی و دولت پاکستان مورد بحث و مذاکره بوده است.
در همین مورد گفتوگویی با رحیم بندوی سخنگوی جبهه دموکرات بلوچستان داشتم و از او پرسیدم:
آیا فکر میکنید اتصال این قضیه به پاکستان در پاسخ بعضی از شایعات دال بر اینکه ممکن است فرماندهان نیروی زمینی در سپاه توسط کسانی غیر از جندالله کشته شدهاند، است؟
مسأله این است که میان پاکستان و جمهوری اسلامی چندین قرارداد رسمی برای استرداد یکبهیک مجرمان امضاء شده است. فکر میکنم شما هم احتمالاً در جریان بودهاید، چندین بار دولت پاکستان تعداد بسیاری از بلوچها را گرفته و تحویل داده است.
در ارتباط با این مسأله که میگویند مستنداتی مبتنی بر حمایت برخی مقامات پاکستان از جندالله دارند - نمیگویند تمام دولت پاکستان بلکه میگویند مقامها یا بخشیهایی از دولت پاکستان – مدتها است که بین جمهوری اسلامی و دولت پاکستان مورد بحث و مذاکره بوده است.
ولی اینکه چرا الان دولت پاکستان عملاً در ارتباط با تحویل یا استرداد جندالله زیر فشار قرار دارد، دلیل آن حقیقتاً روشن نیست.
اولاً از یکطرف جندالله اعلام میکند که در خاک پاکستان نیست. از سوی دیگر خود دولت پاکستان هم بارها این مسأله را مطرح کرده است که جندالله اینجا نیست. اگر عوامل جندالله یا رهبر جندالله آنجا بود، به احتمال قوی دولت پاکستان این کار را راحت انجام میداد.
چون روابط دوستانهی صمیمی و خوبی میان دولت پاکستان و جمهوری اسلامی وجود دارد. من فکر نمیکنم که این مستندات جدیدی که مطرح شده، چیز جدیدی بوده و سوای آن مستندانی باشد که در طول این بحران وجود داشته است، بحرانی که مدتها است در مرز میان پاکستان و بلوچستان وجود داشته است. به قول خودشان تعداد بسیار زیادی را به شکلهای مختلف دستگیر میکنند.
اگر خبر تازهای داشتند، برای تبلیغات خودشان هم که شده، این را اعلام میکردند که از عوامل جندالله هستند یا در فلان انفجار دست داشتهاند. من شخصاً فکر نمیکنم سندهای جدیدی داشته باشند که بتواند از نظر بینالمللی دولت پاکستان را تحت فشار قرار دهد.
ولی اظهارات دولت ایران و یا رئیس دادگستری سیستان و بلوچستان دال بر اظهارات آقای عبدالحمید ریگی است. عبدالحمید ریگی ماهها است که در زندان ایران بسر میبرد و این اطلاعاتی که به آن اشاره میشود، میتواند بازهم تکراری باشد، همانگونه که شما اشاره کردید. فکر میکنید چه هدفی در انفجارها و یا ترورهایی که در سیستان و بلوچستان رخ میدهد دنبال میشود؟
عبدالحمید ریگی یک اسیر است، اسیری که تاکنون چندین بار به طور مشخص از سوی جمهوری اسلامی اعلام شده که وی اعدام شده و باز اظهار شده که نه اشتباه بوده و اعدام نشده است.
عبدالحمید ریگی یک اسیر است، اسیری که تاکنون چندین بار به طور مشخص از سوی جمهوری اسلامی اعلام شده که وی اعدام شده و باز اظهار شده که نه اشتباه بوده و اعدام نشده است.
اینگونه اظهارات که از سوی آقای عبدالحمید میشود، ما اینها را از تلویزیونهای مختلف پیگیری کرده و شنیدهایم.
حتی از «پرس تی. وی» که به صدای بینالمللی انگلیسی زبان جمهوری اسلامی معروف است، همیشه صحبتها یا اظهاراتی را که از ایشان داشتهاند پخش کردهاند.
ولی من شخصاً فکر میکنم نه در درون و نه در صحنهی بینالمللی کسی روی این گونه اظهارات بهعنوان سند و مدرک حساب نمیکند. چون کسی که اسیر و تحت اسارات است، آنهم در سیستم بسیار شناختهشدهی جمهوری اسلامی، وادار به اعتراف اعمال ناکرده میشود، فکر نمیکنم کسی روی اینها بهعنوان دلایل و اسنادی جدی حساب کند.
در ارتباط با انفجارهایی که در بلوچستان رخ میدهند، من فکر میکنم مثل روز روشن است که مردم بلوچ نهتنها در ایران، بلکه در کل منطقه بالاترین آمار فقر، بیکاری، بیماری، اعتیاد و بیسوادی را دارند.
در چنین شرایطی طبیعی خواهد بود که مردم برای بهدست آوردن حقوقشان مقاومت کنند. حالا در شرایط کنونی با توجه به افزایش آگاهی نسبت به حق و حقوق و با توجه به پیشرفت تکنولوژی رسانهای که در دنیا هیچ کسی نمیتواند سد آن شود، طبیعی است که حتی عقبماندهترین فرد بلوچ، فقیرترین فرد بلوچ هم به حق و حقوق خودش تا حدودی آشنایی دارد و وقتی کسی حقوقش را بشناسد، طبیعی است که مقاومت میکند.
حالا چرا در بلوچستان انفجارهایی رخ میدهد، این هم روشن است که انعکاسی است در برابر نحوهی برخورد خود رژیم. چون خود حاکمیت هیچ نوع راهی را برای مبارزهی مدنی باز نگذاشته است و از تنها وسیلهای که حکومت برای پاسخدادن به اعتراضات استفاده کرده و میکند، خشونت است که در برابر آن متأسفانه بخشی از مردم بلوچ در بلوچستان این شیوهی مقاومت را انتخاب کردهاند.
حالا از این قضیه چه دنبال میشود، من فکر میکنم بههرحال نوعی وسیلهی فشار است بر گردانندگان جمهوری اسلامی که هیچ زبانی جز زبان خشونت را نمیفهمند.
این نوعی فشار است تا رژیم جمهوری اسلامی تن دهد به این که به میدان مبارزهی مدنی احترام بگذارد، راهی را باز بگذارد تا مردم از کانال مبارزهی مدنی بتوانند به حق و حقوق خودشان برسند.
نهایتاً این انفجارهایی که رخ میدهند، در واقع نوعی تنش و تقابل میان دولت خشونتآفرین و کسانی است که میخواهند پاسخ خشونت را با خشونت بدهند.
No comments:
Post a Comment