تبعیض تجربه شده

محمد بلوچ

وقتی می گوییم ما از تبعیض رنج می بریم شاید بسیاری از مردم معنی تبعیض را متوجه نشوند بهمین خاطر کمی در مورد این کلمه منفور سخن می گوییم .

تبعیض یعنی فرق قایل شدن. تبعیض یعنی دو نگاه متفاوت.

نمونه ای از تبعیض رایج در استان ما: مثلا : خشک سالی عام بود همه استان ما دچار خشکسالی شد. از شمال تا جنوب استان بحران بوجود آمد همه باغها و قناتها خشکیدند اگر تبعیض نبود میبایست مسولین محترم به همه استان یکسان رسیدگی می کردند در حالیکه چنین نبود همه توجهات و کمکها بطرف سیستان بود مبلغ کلانی بعنوان وام خشکسالی در استان آوردند مردم جنوب استان بخاطر مشکل اعتقادی که نسبت به ربا داشتند خیلی کم وام گرفتند همه این وام را در سیستان توزیع نمودند و بعدا اعلام نمودند این وام برای سیستانی ها بلا عوض و بخشیده شده اما جنوبی ها موظفند وامشان را پس دهند.

مثلا : کمیته امداد که به خیلی از کشورهای خارجی کمک می کند نمی بایست میان مردم درمانده فرق قایل شود در حالیکه هزاران مورد بود که از مراجعه کنندگان سوال می شد سنی هستی یا شیعه؟ وقتی می گفتند سنی . می گفتند این کمکها مختص شیعه هستند و شما بروید به نزد شیخهای خودتان. (تمام نفت و ثروت مملکت دست شما هستند و این ثروت عظیم ملت ایران را به دهها کشور خارجی می فرستید ملاهای بدبخت ما محتاج نان شب خود از کجا بیاورند؟)

مثلا: در گمرکها و جاهایی که کالاهای قاجاق را می گیرفتند وقتی پرونده تشکیل می شد می پرسیدند شیعه هستی یا سنی ؟ اگر می گفتند شیعه هستیم اجناسشان را پس می دادند و اگر سنی بود علاوه بر ظبط کالا جریمه سنگینی میبایست بپردازد.

مثلا: اگر از دست ماموری اشتباهی یک شیعه کشته می شد به او مقام شهید اعطا می گردید و مامور خاطی شدیدا تنبیه می گشت در حالیکه اگر یک سنی عمدا توسط ماموری کشته می شد مامور تشویق می شد و خویشاوندان کشته شده توبیخ و احیانا تحت پیگرد قرار می گرفتند و جنازه مرده را با چه زحمتی تحویل می دادند.

مثلا : در استخدامها و کارها تبعیض آشکار بکار می رود که برای همه مثل روز روشن است. مخصوصا در دولت جدید تبعیض به حد اعلای خودش رسید دیدیم که سعی کردند حتی یک نفر اهل سنت را بخدمت نگیرند چون بحث بومی بودن بود بلوچ ها انتظار داشتند به تناسب جمعیتشان بکار گرفته شوند اما دیدند که چگونه آشکارا تبعیض وحشتناکی به کار بستند از بالا تا پایین حتی یک نفر اهل سنت را بکار نگرفتند جاهایی که نتوانستند برادران زابلی را بگمارند رفتند در بزمان از میان پنج درصد بلوچی که شیعه شدند افرادی را پیدا کردند و آوردند فرماندار و غیره گزاشتند. و تمامی مردم بلوچ اهل سنت را نادیده گرفتند ( قابل ذکر است که ما از وجود برادران بلوچ شیعه در مدیریتها ناراض نیستیم زیرا آنها حداقل دشمنی کمتری با ما دارند)

http://taftana.blogspot.com/2010/07/blog-post_3447.html