Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

انتخاب شهردار زاهدان و چند نکته امان ا... تمنده رو


بالاخره پس از کش و قوس ها و مکاتبات متعدد و چند ماهه وزارت کشور و شورای شهر زاهدان بر سر انتخاب شهردار ٬با صدور حکمی از سوی وزیر کشور ٬اسماعیل حسین زهی به عنوان شهردار زاهدان معرفی شد.در چند ماهه گذشته انتخاب حسین زهی به یکی از جنجالی ترین مسائل سیاسی اجتماعی شهر زاهدان تبدیل شده بود.

حسین زهی دارای ۸ سال سابقه شهرداری و چند سال عضویت در شورای شهر خاش را داشته و دارای مدرک کارشناسی مدیریت می باشد و از مهرماه ۸۷ تاکنون شهردار منطقه ۲ زاهدان بوده است .

شهر زاهدان که بر اساس قانون شهرداری ها در درجه 11 قرار گرفته، از سال 1319 تاکنون 41 شهردار و سرپرست بر مسند اداره آن قرار گرفته اند. شهرداری زاهدان با چهار معاونت، سه مدیریت منطقه، 9 ناحیه، هفت مدیریت داخلی، 19 اداره، 60 واحد و شش سازمان وابسته از بیستم اسفندماه 87 درست در روزهای پایانی سال با استعفای محمدعلی جدلی شهردار وقت، بدون شهردار و با سرپرست اداره می شد.
جدای از مسائل حاشیه ای که بر سر مدرک تحصیلی شهردار جدید ایجاد شد بسیاری اعتقاد دارند دلیل تاخیر در تائید شهردار٬ بلوچ بودن حسین زهی بود. اینکه چرا با بلوچ یا اهلسنت بودن شهردار زاهدان مخالفت می شد بحثی سیاسی و جنجالی است و اعتقاد برخی افراد.اما طولانی شدن انتخاب ساده شهردار زاهدان بعنوان یکی از شهرهای پرمساله کشور که حدود ۹ ماه به طول انجامید و دو طرف ماجرا ( شورای شهر- وزارت کشور ) هر دو بر سر به حق بودن ادعای خود اصرار داشتند خود جای سوال دارد .در طول این مدت شهرداری زاهدان با دو سرپرست ۷ و ۲ ماهه اداره می شد.

جدای از بلاتکلیفی شهروندان و اداره شهری ۸۰۰ هزار نفری با سرپرستی و احیانا عقب ماندن برخی پروژه های شهری بحث رواج شایعات و ایجاد حس بدبینی در بین برخی شهروندان که اکثریت جمعیت این شهر را تشکیل می دهند مساله ای است که باید جدی تر به آن فکر کرد.

اینکه چرا شورای شهر اصرار بر بلوچ بودن شهردار داشت ناشی از انتظاری است که اغلب رای دهندگان به اعضای شورا از آنان داشتند و یا احساس شهروندان بلوچ زاهدان مبنی بر اینکه باید در مدیریتهای کلان شهری و سیاسی منطقه شان نقش داشته باشند نیز مساله دیگری است که می توان بر روی آن تامل کرد.

داشتن سهم در مدیریت استان و عدم احساس شهروند درجه دوم بودن از سوی اقشار اهلسنت مطالبه ای است که هم روحانیون دارای منبر و هم فعالان سیاسی بدون منبر بلوچ مدتهاست خواستار آن بوده و هستند و حضور پر رنگ آنان در انتخابات مختلف تلاشی برای بدست آوردن همین حق است و انصافا راه درستی برای کسب مطالبه شان می باشد .

در تمامی دنیا خصوصا مناطقی که دموکراسی حاکم است کسب قدرت و نفوذ سیاسی از طریق انتخابات و رای مردم حاصل می شود و جناح برنده برای مدت مشخصی قدرت و مسئولیت را در اختیار می گیرد . مبارزات سیاسی برای کسب قدرت نیز از کانال مطبوعات آزاد و احزاب سیاسی شکل می گیرد و در نهایت حزب پیروز قدرت را در اختیار می گیرد.اما در استان سیستان و بلوچستان نه احزاب سیاسی و نه مطبوعات تاثیر گذار در جریان انتخابات نقش دارند بلکه نهادهای سنتی مانند مسجد و منبر و احساسات مذهبی و ایل و طایفه تاثیر گذار اصلی در انتخابات هستند.گرچه باید به این انتخاب مردم احترام گذاشت اما نباید فراموش کرد که دنیا دارد به سمت دیگری پیش می رود و احساسات جای خود را به عقلانیت میدهد و ناگزیر ما نیز باید به این سمت حرکت کنیم.تلاش روشنفکران و تاثیر گزاران قومی و مذهبی نیز باید برای تشکیل احزاب سیاسی و مطبوعات مستقل باشد و مبارزات سیاسی نیز باید بر روی کاغذ و قلم و گفتگو پیگیری شود تا هم جایگاه دین و مذهب حفظ شود و هم در پیروزیها و شکستهای سیاسی و گروکشی های ناشی از آن لطمه ای به جایگاه روحانیون و سران قومی وارد نشود .

و اما شاید دلیل تلاش اقشار بلوچ برای حضور پر رنگ در انتخابات مجلس و شورا این باشد که آنان این جایگاه را تنها معبر ورود به قدرت و کسب جایگاه سیاسی می دانند و بر داشتن شهردار و نماینده بلوچ تاکید می کنند.درست یا نادرست بودن این تصمیم آنان در تلاششان برای کسب هویت و دیدن فرزندانشان در لباس مدیر و مسئول گم می شود اما نکته اینست که اگر آنان به طور طبیعی و بر اساس شایسته سالاری امکان مدیر و مسئول شدن را داشتند شاید اینگونه اصرار بر مدیر شدن نشان نمی دادند.این قضیه تنها در شهر زاهدان مصداق ندارد بلکه در تمامی شهرهای استان شاهد این تلاش هستیم.شعار بومی گرایی استاندار سابق نیز بر این تلاش آنان افزوده است و اهلسنت نیز خود را بومی و بر حق دانسته و تمام تلاش خود را برای کسب مسئولیت به کار می بندند.

نگارنده معتقد بر اینست که اگر همه چیز در جای خود قرار بگیرد و شایستگی علمی و کاری مبنای مسئولیت گرفتن افراد باشد دیگر مجالی برای ترویج شعارهای بومی گرایی و سهم طلبی قومی یا مذهبی نخواهد بود . در قاموس دموکراسی یا فارسی شده آن "مردم سالاری " دیگر مذهب یا قومیت افراد تعیین کننده میزان رشد و کسب مسئولیت افراد نیست بلکه شایستگی مدیریتی و توانمندی آنان است که راه ترقی افراد را هموار می کند نه جناح بندی های قومی و مذهبی.

لذا همه ما باید تلاش کنیم ضمن ترویج عقلانیت به جای احساسات و پیمودن راه علم گرایی به جای قوم گرایی جامعه را به مسیر واقعی آن یعنی آرامش و آسایش برای مردم و شایسته سالاری در دادن مسئولیتها رهنمون شویم و بدانیم که همه اقوام و مذاهب به طور مساوی حق حیات و پیشرفت دارند و در نهایت قبول کنیم که باید زندگی کنیم و بگذاریم دیگران نیز زندگی کنند.

نوشته شده توسط امان ا... تمنده رو

Source: http://www.pahra.blogsky.com/1388/09/19/post-13709

No comments:

Post a Comment