قبل از انقلاب گر چه بلوچستان از نظر اقصادی و سیاسی و آموزش و پرورش رشد چندانی ننموده بود ، اما عزت و دین مردم قابل ارزش و احترام بود ، و اکثر شهرستانها و بخش های اطراف توسط افراد بومی بلوچ اداره میشد ولی از استعمار و استثماراموال آنان خبری نبود .
اما با سر کار آمدن رژیم آخوندی و تشکیل حکومت آخوندها روح و نقش سیاست های قبل از رژیم کاملا محو شد و سیاست استعمار و ظلم بر سر کار آمد و سیاستی که شیعه و سنی را در قالب ایرانی و برابر در خود جای داد و در حقیقت در پشت پرده سیاست با غباری از ظلم و جنایت پوشیده بود و این نوع سیاست لازمه ی این ظلم ها و جنایات و استعمار باید قرار میگرفت ، زیرا رژیم به خوبی میدانست که اولا تمام مرزهای کشور در اختیار اهلسنت هستند و در اول انقلاب این مسئله بسیار خطرناک برای حکومت بود که مبادا در اوضاع انقلاب و هشت سال جنگ استانهای سنی نشین به فکر استقلال بیفتند بنابراین تنها راه چاره را در بین شعارهای عوام فریبانه تحت کلام اسلامی دیدند و از این طریق توانستند حاکمیت خود را بر همه ی ملت تحمیل نمایند.
در مرحله ی دوم سیاست رژیم در این بود تا تمام پست ها و اداره جات را از دست اهلسنت خالی گرداند و این پست ها را در اختیار بگیرد تا دست اهلسنت در آینده به هیچ کجا بند نباشد.
در مرحله ی سوم تنها راه استعمار خقوق بالحقه اهل سنت در این بود که باید اکثریت آنان را در این استانها به اقلیت برسانند چه از طریق ترور و تبعید و .....
و همچنین اقلیت شیعه را که در این استانها بودند بر آنان قالب کردانند و بلوچستان مثال بارز این تبعیض و استعمار قرار گرفت چنانچه دست اهل سنت از تمام پست های دولتی کوتاه شد و 5 درصد زابلی حکومت بلوچستان را در دست گرفت و بر 95 درصد صاحبان بلوچستان حکم میرانند.
در مرحله ی چهارم شروع به نسل کشی در این استانها نمودند وقتی رژیم تمام راههای قانونی برای زندگی و اداره ی آن را بر روی این ملت بست ملت به ناچار مجبور شد برای امرار معاش خویش دست به هر اقدام خلاف قانون بزنند و این بهترین راه برای نسل کشی و ضبط اموال آنان محسوب میشد چنانچه مواد مخدر سرقت آدم ربایی و حمل مواد سوختی و ... در بلوچستان به طور فراوانی شیوع پیدا کردو در این راستا که چه انسانهایی طعمه ی مرگ که نشده اند .
هیچ روزی در بلوچستان نمی گذرد مگر اینکه بیش از ده نفر توسط جلادان رژیم اعدام و ترور میشوند یا بر اثر حمل مواد سوختی کشته و زخمی میشوند یا در اثر مبادلات و معاملات مرزی و سرقت و آدم ربایی کشته و زخمی و حبس میشوند .
با نگاهی ساده خواهیم دریافت که سالانه به چه تعداد از جمعیت اهلسنت و بلوچ کاسته میشود راستی چه کسانی این راهها را بر روی ملت ما گشودند و علت این همه جنایت و ظلم در چیست
چرا آنان دوست دارند نیروی انسانی و مالی بلوچستان در ضعف قرار گیرد.
دکتر سعید بلوچ
http://taftana.blogspot.com/
No comments:
Post a Comment