عبدالرحمن الراشد
ترجمه : محمد حمید
بحث همچنان ادامه خواهد یافت .. چرا در مصر حکومت حسنی مبارک فروپاشید؟ و یا این که چگونه در تونس اتفاقی کوچک منجر به سقوط یکی از مخوف ترین نظام های امنیتی گردید؟ و اینکه چگونه نظام قذافی پس از چهار دهه پایداری در شُرُف فروپاشی وسقوط است؟ و اینکه چگونه نظام حاکم بر سوریه که تا قبل از این تاج وتخت های منطقه را به لرزه در می آورد و تهدیدی برای همه نظام ها به شمار می رفت پس از شعار نویسی کودکان بر در و دیوارهای شهر درعا برای شکایت از اوضاع تراژدی خود شروع شده به یکباره در معرض فروپاشی وسقوط قرار گرفته است و امروز صدای انقلاب در بیش از هفت شهر سوریه شنیده می شود که آشکارا شعارهایی را علیه نظام سر می دهند.
سئوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا قویترین و سرسخت ترین نظام های عربی به لرزه در افتاده و سقوط کردند؟
رویدادهایی که به این مرحله منجر شده اند بر کسی پوشیده نیست اما علل آن همچنان مورد بحث است و به اعتقاد من همه بر این امر واقفند که این فروپاشی ها در نتیجۀ سلسله عواملی به هم پیوسته اتفاق افتاده اند همان هایی که جامعه شناسان به آنها اشاره کرده اند، و در رأس آنها ابن خلدون که در کتاب " مقدمه " موضوعاتی را در مورد علل سقوط حکومتها آورده است. و اینجاست که پی می بریم چگونه کشمکش ها در داخل نظامهای سیاسی وجه مشترک همه آنها است.
در مصر موروثی کردن نظام حکومتی و کشمکش ها در بین جریان های حاکم حسنی مبارک را به مدت بیش از پنج سال به خود مشغول کرد. در این دورۀ پنج ساله رقیبان سیاسی کشمکش ها و هم پیمانی هایی را تجربه کردند. همین مسئله در تونس نیز اتفاق افتاد، به ویژه در میان خاندان همسر بن علی با رقیبان و اطرفیان آن که در مورد این مناقشات اخباری توسط رسانه ها منتشر گردید. همینطور در مورد قذافی که وانمود و افتخار می کند که رهبر است و نه رئیس جمهور، و فرزندان وی که آشکارا بر سر ادارۀ کشور با هم در رقابت و بر سر منافع خود با یکدیگر در کشمکش و نزاع هستند.
علی رغم اینکه موضوع موروثی کردن حکومت در دمشق کم رنگ است اما نفوذ خاندان حاکم و رقابت بین اعضای آن بر سر قدرت و تجارت، در محافل عمومی به جزئی از موضوعات مورد بحث روز تبدیل شده است.
در محافل سوری بحث ها و حرف و حدیث ها دربارۀ کشمکش های درون نظام حاکم بر سوریه حاکی از فرسایش و ریزش درون نظام بوده و این خود انعکاسی از کشمکش ها و نزاع های حقیقی در بین مسئولین عالی رتبه سوری است.
حسنی مبارک در واپسین سالهای حکومتش بر مصر مشغول حل و فصل مناقشه های بین ارکان نظامش شده بود و بر این باور بود که توزیع اختیارات و منافع میان گروه های درگیر چون الشریف و الشاذلی و عزمی و سرور و از این قبیل افراد به پایداری واستواری نظام حاکم کمک می کند و چه بسا زمینه و راه را برای موروثی کردن نظام حکومتی در مصر به نفع فرزندش جمال مبارک هموار سازد.
در این میان حسنی مبارک نقش ملت و گروههای سیاسی دیگر در خارج از قصر خود را به حساب نمی آورد. در واقع کانون های حقیقی سلطه و قدرت در قصر نبوده بلکه بر آمده از خواست واراده مردم است همانطور که بعدها دیده شد وملت مصر که ثابت کرد که خود مهمتر از وزراء و رفقای رئیس جمهور وسرمایه داران است و حتی مهمتر از ارتش.
کشمکش ها رمق نظام های حاکم را گرفته و این نظام ها با مرور زمان پیر شده اند، طبیعی است که نظام لیبی پس از چهار دهه حکومت مطلقه قذافی به یک نظامی ضعیف و بدون جایگزینی مشروع تبدیل شده و علی رغم اینکه خود قذافی به این افتخار می کرد ومی بالید که کشورش را بدون مؤسسات حکومتی و فقط با تشکلهای مردمی رهبری می کند، و اینکه فقط ملت است که کشور را اداره می کند، همواره خاندان قذافی مشغول دعوا بر سر قدرت بوده اند و چه بسا این موضوع تا واپسین روزها هم ادامه یافته لحظات تاریکی که هم اکنون نظام قذافی در آنها به وا نفسا افتاده است.
در تونس در حالی که شخصیت های سیاسی بزرگ ومهمتری وجود داشتند بن علی که خود مردی ناشناخته از میان نیروهای امنیتی بوده پا به عرصۀ قدرت نهاده و جانشین حبیب بورقیبه که رهبری تاریخی و بزرگ بود شد. بن علی که به طور موقت به حکومت رسیده بود برای دو دهه و نصفی به اداره کشور پرداخت و به اهمیت تقویت ساختارها وموسسه های حکومتی به نفع نظام و پایداری و بقای آن آگاه نبوده و آنها را به حاشیه راند. در دمشق نیز فرزند به اشتباه حکومت را از پدر به ارث برده و نظام در سوریه نه حزبی و نه شیوۀ حکومتی واضحی داشته و معلوم نیست که جمهوری است یا پادشاهی و قدرت در بین خاندان ونزدیکان خانوادۀ حاکم بر سوریه گسترده شده است.همه نظام های عربی قوی سقوط کرده و یا اینکه در معرض سقوط هستند زیرا که موسسه های حکومتی را به حاشیه رانده و به جای مد نظر قرار دادن آتش خشم و غضب ملتها به آتش طرفهای درگیر در قدرت پرداخته اند.
منبع: الشرق الاوسط
No comments:
Post a Comment