Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

مردم وزبانها در دره ایندوس پیش ازاسلام

 نوشته: دکتر طارق رحمان
مترجم : یوسف محتشمی
زبان دره ایندوس(پاکستان کنونی)دردوره قبل ازاسلام چه بوده؟ آیا در این ناحیه یک زبان تکلم مشده یا چندین زبان؟ به کدام خط یا خط ها انها نوشته میشد ه اند؟ ایا این حوزه تمدنی دارای یک خانواده زبانی بوده یا چندین خانواده زبانی؟ این سوالات سوالهایی هستند که فقط بوسیله یک زبان شناس نمیتوانند پاسخ داده شوند. برای جواب دادن به این سوالات بایستی از علوم مختلف باستان شناسی ، تاریخ ومردم شناسی استفاده کرد .اجازه بدهید با مدارکی در مورد تمدن دره ایندوس شروع کنیم که نخست به وسیله باستان شناسان کشف شده است.
تمدن دره ایندوس
تمدن دره ایندوس یا همان هاراپا در سال 1920-21 زمانی که مهرهای حکاکی شده ای در نزدیکی ساهیوال کنونی درمحلی به نام هاراپا کشف شدند.
بعدها Rakhal dasBanerjee,john marshal ,E.J.Hmacksy و m.s.vats حفاریهایی را در موهنجودارو در ایالت سند انجام دادند و بقایای یک تمدن مدفون شده را با یک خط تصویری (هیرو گلیف) کشف نمودند . بسیاری از باستان شناسان ازجمله sir morttimer wheelerدرباره این تمدن به دانسته ها در مورد تمدن این دره افزودند .ما اکنون می دانیم که این تمدن تا yamunaدر امتداد بستر رودخانه Ghgger در راجستان,گجرات و تا دهانه رودخانه های NarbadaوTapatiگسترش داشته است.
اگرچه به نظرمیرسد که محل اصلی این تمدن درپاکستان است.این محوطه ها در یک مرحله بعد بین سالها ی57- 1955 زمای که یک باستانشناس پاکستانی F.A. Khanیک شهر پیش از دوره ایندوس (3300-2800قبل از میلاد) را درکوت دیجیkot diji واقع در خیر پور سند کشف کرد .همچنین محوطه هایی بوسیله رفیق موگال در بهاول پورBahawalpur خصوصا در بیابان Cholistanکشف شدند با این کشفیات مشخص شد محدوده این تمدن در کل منطقه پاکستان جنوبی گسترش داشته است.این منطقه به وسیله پرفسوراحمدحسین دانی باستانشناس و سانسکریت شناس معروف پاکستانی زمانی که وی آثار این تمدن را در gumla هفت مایل دورتر از دیره اسماعیل خان کشف کرد گسترش یافت. در واقع دانی شش دوره فرهنگی را شناسایی کرد و پرفسور فرزند علی درانی Farzand Ali Durrani رحمان دیریRahman Dheri که چهارده مایلی شمال شهر دیره اسماعیل خانِDere Ismail Khanواقع است مورد کاوش قرارداد و جزییات بیشتری در مورد گسترش تمد ن شمالغربی در ایالت سرحد را در دسترس قرار داد .
باستانشناسان با این نظریه که ایا مصنوعات فرهنگی از نوعkot-Dijiتمدن جدا گانه ای را بوجود می اورند یا یک مرحله زودتر اتمدن دره سند هستند موافق نیستند . رفیق موگال با ذکر شواهدی از حفاریهایی در Bahawalpur و زاخمهسف شد . نتیجه گرفت که تمام محوطه های مرتبط با kot –Dijiبا همدیگر یک مرحله اساسی تمدن دره سند و نوعی شهر نشینی اولیه را تشکیل میدهند.
اگرچهparpola استدلال میکند این اصطلاح بگونه ای گمراه کننده از ناپیوستگیهایی خبر میدهد .مثلا اصطلاح قبل ازآریان درمقابل آریان . در واقع بسیاری از محققان فرهنگ بعدی راشکل تغییر یافته فرهنگ اولی تلقی میکنند .این مساله شگفت آوراست که اگر تاریخهای فرهنگ دره سند تقریبا2300-2000قبل از میلاد باشند .وتاریخ های kot –Diji2800-3300قبل از میلاد باشند.بنابراین قدمت دوران شهر نشینی در آسیای جنوبی یک هزارسال افزایش می یابد.محدوده این فرهنگ اولیه بوسیله موگال به صورت زیر ارائه شده است:
«نواحی شمال مرکزی بلوچستان ,بخش اعظم سند و پنجاب.بخش کالیبنگان هند و بخش جنوب غربی ایالت سرحد نواحی هستند که احتمالا محدوده فرهنگی Kot-Diji را تشکیل می داده اند .»بنابراین میتوان چنین فرض نمود که ناحیه ای که اکنون پاکستان نامیده میشود شباهت فرهنگی با سه هزار سال قبل از میلاد دارد . اکنون سوال اینست آیا در این محدوده تشابه زبانی نیز وجود داشته است . این سوالیست که نیاز به پاسخ دارد.

زبان دره ایندوس

اگر چه بیشتر از چندنشانه ازفرهنگ Kot-Dijiرمز گشایی نشده اند .F.A.Durraniبا تبعیت از B.B.Lal وB.K.Thapur اظهار میدارد که این نشانه ها ممکن است اغاز نوشتار در دره ایندوس باشد.با وجودی که 4000 نشانه از خط تمدن دره سند کشف شده است که روی سنگ،تکه های سفال و دیگر اشیا حک شده اند .این علایم به شکل رضایت بخشی رمزگشایی نشده اند ،اما تاریخی از تلاشهایی برای چنین رمز گشایی هایی در تازه ترین کتاب asko parpolaدرباره این موضوع در دسترس است.
این خطوط یا حد اقل تصویرها به نظر میر سد که هم شکل هستند اما برای این مساله دلایل کافی وجود ندارد که زبان مورد استعمال در این حوزه نیز یک زبان باشد در واقع مثل تمام قسمتهای جهان زبان باید به لهجه ها یا به گونه های منطقه ای تقسیم شده باشد با این وجود ممکن است که این گونه های زبان به یک خانواده زبانی متعلق باشند پس سوال اینست که این خانواده زبانی چیست ؟
از sir John Marshalشروع می کنیم وی اولین شخصی بود که اظهار داشت زبان تمدن ایندوس دراویدی بوده و بیشتر دانشمندان" فرضیه دراویدی"را جدی گرفته اند piero Meriggi محققی که در رمز گشایی هیروگلیف hitit مشارکت نموده اظهارداشت که براهویی زبان دراویدی که حتی اکنون در بخشهایی از بلوچستان صحبت میشود بایستی زبان اصلی هاراپا Harrapa باشد . اگرچه زبان براهویی تغییرات بسیاری کرده و با زبان بلوچی مخلوط شده است بطوریکه Elfenbeinاشاره میکند نمیتواند دلیل واضحی در این زمینه باشد.محقق اسپانیایی دیگری بنام Jesuit Henry Herasبیش از 1800 متن ایندوس رابه زبان پروتو-دراویدی ترجمه نمود اما رمزگشایی و تئوریهای زبانشناسی او موردقبول واقع نشد.بعدا"محققین روسی به سرپرستی Yurjjv knorozovتحلیل کامپیوتری موشکافانه ازتوزیع نشانه ها انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که این زبان به خانواده زبانی دراویدی تعلق دارد.
اگرچهkamil Zvelebilیک محقق روسی به این نتیجه رسید که قرابت دراویدی زبانproto –indianفقط یک فرضیه جذاب وکاملا قابل قبول باقی میماند.در واقع قابل قبول بودن این فرضیه اینگونه است که بسیاری از اشخاص مثلIravatham Mahadevanیک محقق زبان تامیل قدیم ازان برای پیشنهاد متن هایی از خط ایندوس استفاده کرده است.
F.C.SouthworthوD.M.C.Alpinازریشه های زبان دراویدی برای بازسازی زبان دره ایندوس استفاده کرده اند.Walter.A.Fairservisمتخصص دیگری در این زمینه با اطمینان قابل توجه ای اظهار داشت که زبان هاراپا اساسا یک زبان ابتدایی دراویدی است.حتی Parpalaبعد از بررسی خیلی دقیق ومفصل این مدارک اظهار میدارد که زبان هاراپااحتمالا به خانواده زبان دراویدی تعلق دارد.

تاثیر زبان دراویدی بر زبانهای پاکستانی

اگرخانواده زبان هاراپا دراویدی بوده پس اولین زبانهای منطقه کنونی پاکستان ایندو-آریان نبوده بلکه دراویدی بوده اند.چنین ادعایی به صورت افراطی و بی پایه واساس به وسیله عین الحق فرید کتی یک لغت شناس پاکستانی درچندمورد از آثارش مطرح شده است .دیگر محققان از تئوری انتقال زبانی یا"تداخل"برای توضیح حضوراجزای دراویدی در زبانهای پاکستان استفاده کره اند که کلا" گفته میشود دختران سانسکریت هستند که یک زبان ایندو-آریایی است.
(انتقال یا تداخل :تاثیر قواعد دستوری یک زبان اول بر زبان دیگری که یک شخص یاد میگیرد اشاره میکند.بنا براین اگرپاکستانیها انگلیسی یادبگیرند انها آنرا کما بیش طبق قواعد دستوری زبان اول صحبت میکنند. مادامیکه آنها بیشتر و بیشتر در معرض قواعد دستوری انگلیسی قرار می گیرند آنها انرا مثل گوینده های بومی صحبت میکنند.اگرچه بعضی خصوصیتهای زبان مادری گوینده باقی میماند که همان چیزی است که ما انرا تکیه(لهجه)پنجابی,پشتو,سندی یا اردومی نامیم .
گاهی اوقات یک زبان قدیمی میمیرد و تمام گویندگان زبان جدیدی یاد میگیرند .اما روشی که آنها از این زبان استفاده میکنند تحت تاثیر قواعد دستوری زبان قدیمی قرار می گیرد .)

اگرما این تئوری را بر زبان هند واریایی قدیم اجرا کنیم ,میتوانیم فرض نمائیم که زبان هاراپا که احتمالا"دراویدی بوده,آریایی قدیم را تحت تاثیر قرار داده است.بنابراین زبانهای پاکستانی بنیادی دراویدی دارند .دلیل حضوراین اساس طبق گفته
Beail Takknanحضور صامتهای برگشتی است که در اعضای ایرانی یا اروپایی خانواده هندو- اروپایی وجود ندارد.دلیل دیگر ممکن است وجود خوشه های(گروههای)صامتی در اول واخر کلمات ایرانی,اروپایی وزبانهای دردیکDardicو حتی سانسکریت باشد بنا براین سانسکریت/prem/را دارد که به معنی عشق است.اما گویندگان هندی-اردو انرا/pirem/میگویند.انهامصوتi//را بین دوصامت ابتدایی/p/و/r/قرار میدهند زیرا قوانین دستوری تلفظ آنها(که قواعد واج شناسی نامیده میشود)
صامتهای دسته ای اول کلمات را اجاره نمیدهند .به طورمشابه گویندگان اردو پنجابی و سندی صامتها را در کلمه ای مثل school, stoolوsmallوغیره جدا میکنند . ممکن است به این دلیل باشد که این جداکردن دسته های صامتها در بعضی زبانهای جنوب آسیا که قدیمی تر از سانسکریت هستند وجود دارد.اگرچه این یک پیشنهادی از طرف نویسنده کنونی است که نیاز به تحققیق بیشتر به وسیله زبانشناسانبرای شناخت اصل دارد.

ورود زبانهای ایندو-آریان

بر خلاف تصوری عمومی در پاکستان آریاییها به مانند یک موج بزرگ بر کوهستان شمالی که دراویدی ها بر ان ساکن بودند مسلط نشدند. بلكه براساس گفته محققین آنها حداقل با دوموج عمده به وارد پاکستان امروزي شدند .موج اول تقریبا"2000سال قبل از میلاد ودومی تقریبا" 6قرن بعد پس ازموج دوم وزمانیکه غلبه آنان زبان آنها را درسرتاسرهند شمالی گسترش داده بود.ان زبان رایج یا تعدادی از لهجه های که برای سهولت کار آنها را هندو-آریان باستان مینامیم .زبان موج اول که کوها ی پامیر محدود میشد به عنوان دردیکDardicشناخته میشود در صورتی که دومی ممکن استindicنامیده شود.چارتیکه در نمودار1داده شده است براساس تقسیم بندی George Grerson میباشد که ممکن است برای توضیح رابطه مفید باشد



توضیح :برگرفته ازGrieson vol .1p.120)
زبانهایی که درپاکستان استعمال نمیشوند عموما"حذف شده اند این چارت عنصر دراوید ی را مورد توجه قرار نمی دهد اما نمیتوان درصورت وجود دلایل قابل توجه از آن چشم پوشی نمود دلیل چنین عنصری درواژگان نسبت به نحو...یا تلفظ واضح است .برای مثال کلمات قرضی دراویدی درزبان ریگ ودیک وجود دارد.
شامل Phalam(میوه رسیده)همینطور mukham(دهن) وkhala(کف کوبیده شده) درهاراپا فقط ازیک گاوآهن استفاده میکردند و کلمه ریگ ودیک برای گاوآهن langala است که احتمالا"از کلمه پروتو-دراویدی nangal گرفته شده است .تعداد دراویدی گراها در تمام زمینه ها ی زبان شامل واج شناسی دردوره پسا ریگ و دیک (post Regvedic)افزایش یافته .
طبق گفته burrow:
اکثریت بزرگی ابتدا درزبان کلاسیک ظاهرمیشوند اما در مرحله ابتدایی اش که ابتدا درPanini,Patajaili,mahabharata,srautasutraوغیره ثبت شد اکثریت همچنین درPaliظاهرمیشوند که برای تاریخ سازی مهم است زیرا متن های اصلی را به 300-500سال قبل از میلاد عقب میبرد طبق گفته Parpolaدر 1800سال قبل از میلاد mohenjo-daro متروک شد و زوال کامل فرهنگی در دره بزرگ ایندوس اتفاق افتاد .موقعی که این اتفاق افتاد زبان هاراپا به عنوان یک پایه برای زبان تمدن اریان در دره ایندوس حدود 1000-قبل از میلاد باقیمانده که در این زمان ریگ ودا در دشتهای پنجا ب نوشته میشد

میراث سانسکریت
سانسکریت تقریبا"بمدت1000سال بعنوان زبان بزرگان دره ایندوس بکارمیرفت که عموما"در زمینه های مذهب وحکومت تا پیروزی مسلمانان وجایگزینی فارسی بکار میرفت.بنابراین اگر چه Pratrisکه سرانجام به زبان بومی مردم پاکستان تبدیل شد هم بطورهمزمان استفاده میشدند که بعدا"در این مورد بحث خواهیم کرد .
اجازه بدهید ابتدا به توسعه سانسکریت نگاه بیندازیم :
خود ریگ ودیک به زبان اهمیت میدهد بطوریکه یک الهه در متون ریگ ودا درترجمه Esa Itkane ازخودش بصورت زیرتجلیل میکند :«من بر سرزمین جهان پدر را به دنیا آوردم.رحم(زهدان)من در آبها داخل اقیانوس است . از آنجا من بر تمام موجودات جهان گسترده شده ام و آسمان را باتاج سرم لمس کردم.من تنها کسی هستم که مثل باد میوزد وهمه موجودات را در بر میگیرد.ورآی آسمانها , ورآی زمین.این از بزرگی من است .»
زبان سانسکریت مقدس بود وتغییر در آن بعنوان فساد در تلقی میگردید اما تمام زبانهای زنده دچارتغییرمیشوند و زبانهای گفتاری مردم یعنی praktrisهمیشه درحال تغییربود. این تهدید که زبا ن را دچار رکود میکرد بوسیله ساختن قواعد دستوری خنثی شد.
مشهورترین این گروه قواعد بوسیله دستورنویس بزرگPaniniساخته شد که در Salaturaمتولد شد تقریبا"12مایلی جهانگیرا نزدیک پلAttockواقع در شمالغربی ایالت سرحد پاکستان.درآن روزها این روستا بخشی از gandara(گندهارا) بود که براساس گفتهPainiمشتمل بر دره رود کابل بود وپایگاه مرزی در takhshasils(تاکشاسیل) .
دستورزبانPainiشامل 4000 قاعده دستوری میشود که بصورت شفاهی به مدت 200سال حفظ و منتقل میشدند واصلا" نوشته نمی شدند .زبان متنهای مذهبی آنقدر مقدس بود که خود گرامر تقریبا"یک مقام مرکزی وبی چون وچرا در سیستم آموزشی آریاییهای دره ایندوس کسب میکرد.
چونPaniniدر پاکستان امروزی زندگی میکرد این زبان مخصوص بزرگان همین ناحیه بود که زبان مبنا قرارگرفته بود و به همین دلیل بود که وی در این مورد می نوشت.در واقع متنهای سانسکریت این فرضیه را تایید میکنند.نقل قول های زیر از آنها درترجمه Hockوجود دارند:
1)در منطقه شمالی زبان به خصوص به صورت مجزا صحبت میشود .مردم به شمال میروند تا زبان یاد بگیرند.اگر کسی از انجا بیاید آنها دوست دارند زبان او رابشنوند یا یادبگیرند.
2)ازطریق Pathyla Savasti منطقه شمالی شناسایی شد بنابراین در آنجا تلفظ زبان بهتربود زیرا زبان واقعی همانجا بود(َُSatapatha-Brahmana).
دستآورد
Panini به تنهایی حفظ نمیشدKatayanaوPatajaliکه تفاسیری درباره آثار او نوشتند نیز بخشی از احکام شرعی بودند که محققان آرزومند در مراکز بزرگ یادگیری برهمنی مثل Taxilaتاکسیلا مجبور بودند یاد بگیرند.


ظهورپراکتریس Praktris
به احتمال زیاد هندو آریاییها به یک زبان واحد و استاندارد صحبت نمی کردند بلکه به لهجه های غیراستاندارد قابل فهم و دوجانبه ای صحبت می کردند . مرحله استاندارد شدن بوسیله برهمنها بایستی زودتر از Paniniشروع شده باشد . اما وی آنرا در 400سال قبل از میلاد تکمیل کرد.تا این که زبان بی عیب ونقص سانسکریت به حالت ثابت ماند و نسبت به لهجه های در حال تغییری که بوسیله مردم صحبت میشد بعنوان ملاک در نظر گرفته شد .همانگونه که بزرگان عامه مردم را به دیده تحقیر مینگریستند زبان آنها را نیز تحقیر میکردند . بنا براین Praktrisنشانه دهاتی بودن و بیسوادی بود همان گونه که امروزه هم زبان افراد عادی درنظر گرفته نمی شوند . اما لغتPrakrritiبمعنی ریشه یا"اساس" است بطوریکه kate می گوید از زمانیکه سانسکریت در حال استاندارد شدن بود استعمال میشده است. در سایه همین بینش است که ما میتوانیم توسعه Prakritiرا در زبانهای بومی که امروزی صحبت میشود را مورد مطالعه قرار بدهیم.
براساس گفته Georg Griesonپراکتریت Prakritsابتدایی در روزهای Vedicودایی زبانهای زنده ای بودند .بعدها آنها بوسیله دستورنویسان که گرامر رانوشتند ثابت ماند و زبانهای زنده مردم prakritsدوم یا""Sauraseniنامیده شدند.حتی زمانیکه این زبانها بوسیله دستورزبان نویسان از بین رفتندPrakrit سوم یا"Apabhramasas"متولد شدند تا 1000سال بعداز میلادمسیح حتی Prakritsسوم نیز منسوخ شد ند و ازاین زمان به بعد همانطوریکه خواهیم دید زبانهای پاکستانی مدرن ظهور کردند .اما قبل ازآن که ما ظهور واقعی زبانهای پاکستانی را بررسی کنیم اجازه بدهید زبان Gandhara رابررسی کنیم.


زبان گنداره
براساس گفته A.H.Daniگرایشهای فرهنگی قرون جدید در دره های سواتSwat دیرهDir وپیشاور شناسایی شدند.وبه خاطر محل اصلی آن در این منطقه به"فرهنگ گوری،گنداره نامگذای شد.ساکنان آن Dasasبودند که مارها را پرستش می کردند وقبل از تسلط آریاییها تا هزاره اول قبل از میلاد باید به زبانهای دراویدی سخن گفته باشند .
با این حال اغلب جمعیت این نواحی ازشبه قاره بصورت کامل آریایی درآمدند همانگونه که دیدیم بزرگان این منطقه از زبان سانسکریت استفاده میکردند.اما مردم عادی ازprakrit شمالغربی یا «زبان گنداره » نامیده میشد استفاده میکردند. همانگونه که Gakovskyاظهارمیدارد این زبان ازعناصر زبانهای مردم محلی قبل از هند و اروپایی وقبایل هند و آریان وهمچنین عناصر نژادی ایرانی شرقی ودردیک تشکیل شده است. از بین زبانهای قبل از دردیک زبانهای دردیک موج اول آریاییها که در کوههای پامیر ساکن شدند قبلا"ذکرشده است.
این زبانها همانطوریکه زبانGadhari Dhammapadaتایید میکند زبان هندو آریایی گنداره را تحت تاثیر قرار دادند متن بودایی به خطkharoshtiنوشته شده که در ترکستان چین کشف شده وازArmaicگرفته شده كه بعدا"باجزییات بیشتری بحث خواهد شد.تاریخ این متن 269بعد ازمیلاد است و این زبان به طورنزدیک با کتیبه هایKharoshtiبعداز Asokaآشوکا درشمال غربی هند تطابق دارد و تقریبا"کمتربه بخش پرکریت Dhammapadaشبیه است.علاوه براین با زبانهای دردیک مدرن خصوصیتهای مشترک کافی دارند که به طوریقین میتوان آنرا به این گروه نسبت داد وازبین این زبانها به نظرمیرسد که بیشتربا توروالیTorwaliهم خانواده باشد.torwaliهنوز هم درناحیه کوهستان پاکستان صحبت میشود اما دردیکDardicتنها بر زبان گندهاری تاثیر نگذاشت بلکه پارسی را نیز متاثر کرد.

تاثیر زبان پارسی

جای تعجب نیست که ناحیه گند هارا درقرن ششم قبل از میلاد تحت حکومت پارسيان بوده است.این مساله درکتیبه های داریوش انجایی که یادآوری واضحی از Hinduیعنی خطه پنجاب بعنوان قلمرو شده است نشان داده شده است .دلایل بیشتر از روی کتیبه آرمانیک-یونانی آشوکاasokaگرفته شده است .این اثر متعلق به شاه بزرگ بودایی حدود سال 250ق م در چند مایلی غرب قندهار کنونی در آوریل1957کشف شد.
Carraelliبا نوشتن این کشف اظهار می دارد که این ناحیه یک استان قدیمی ایرانی بوده ومنطقی است فکر کنیم که زبان هخامنشی مورد استفاده در اداره ساتراپ باقیمانده باشد.درطول حکومت مقدونی ا ستفاده از ان ادامه یافته بود و زبان یونانی نیز به آن اضافه شده است . پس از پیروزی موریا Maurya اهمیت Armaicبرای اهداف دولتی دراستانهای قبلی ایرانی به وسیله تاکسیلا وکتیبه های پل درنتهPul-i-Duruntehثابت میشود آرمائیک بشکل موفقیت آمیزی در امپراتوری آسیریان assyrianوسیله عمده ارتباط بین امپراتوری ایران شد.این زبان یک زبان میانجی درگنداره وباکتریا(قسمتی از افغانستان فعلی) که شاه آشوکا احتمالا" از ان استفاده میکرد زیرا مردم قندهار در آنزمان آرمائیک میفهمیدند اگرچه همانطوریکه Gankovskyاشاره دارد زبان مردم عادی فارسی نشد. با این وجود خطی که پرکریت را بوسیله آن خط نوشته میشد از امپراتوری ایران گرفته شده بود وآن Kharoshtiبود.
این خط مثل سایر خطوط نوشتاري خاورمیانه ای از راست به چپ نوشته میشد وA.H.Daniارزش این نشانه ها رادر کتاب مقدماتی اش با حروف عربی مقایسه میکند.این خط نه تنها به وسیله شاهان ایرانی که بر این بخش حکومت میکردند استفاده میشد بلکه به وسیله موریان ها که بر آنها پیروز شده بودند مورد استفاده قرار گرفت.در واقع خط فرمانهای مشهور آشوکا درشهباز گره , shahbazgarhi منصوره Mansera (پاکستان)Kharoshti(احتمالا"منظورزرتشتی میباشد)بود درحالی که فرمانهای سابر نقاط هند برهمایی هستند .این خط به طورعمده درجاهاییکه استان شمالغربی پنجاب وگنگا جمنا شناخته میشونداز قرن سوم قبل از میلاد رایج بوده است .بعدها این خط در ترکستان چین برای تقریبا" یک قرن مورداستفاده قرار گرفت .اما این خط هرچه باشد فرمانهای آشوکا به زبان پرکریت گنداره هستند و نه به زبان ایرانی. قبل از اینکه ما به زبان سند بپردازیم اجازه بدهید نگاهی به تاثیرزبان یونانی در اين منطقه بنماييم که از نظرسطح زبانی آنرا پاکستانی مینامیم.

تاثیرزبان یونانی برزبانهای پاکستان باستان
دراردو برای کلمهGreekیونانی(Yuani)بکار میرود این کلمه ازکلمه فارسیYaunaبه معنی یونان گرفته شده است. بطوریکه یونانیان گریکGreekیونانیانی بودند که در یونا در ترکیه امروزی مستقر شدند واینان برای اولین بار با ایرانیان روبرو شدند و دراثر استعمال این واژه به کل یونانیان تعمیم یافت .ازاین ریشه کلمه سانسکریتYavanaمی آید که در منابع سانسکریت قدیم شامل گرامر Panini به آن برخورد میکنیم . بنابراین طبقAgrawala حکمYavananiفقط در گنداره و شمال غربی در زمان Paniniشناخته می شد.
این امر تعجب آورنیست زیرا در زمانیکه اسکندر درسال 327ق. م وارد این منطقه شد نمایندگان خود را در این مکان گذاشت وآنان درکوههای هندو کش به حياتشان ادامه مي دادند و حکومتشان را در باکتریاBactriaمستقر کرده بودند.در قرن سوم قبل از میلاد شاهان Mauryan(حکومت در180-317ق. م) که از این سلسله آشوکا ازهمه مشهورتر بود. آنان تسلط خود را بر قسمت شمالی شبه قاره از دست دادند.
شاهان یونانیBactria ایالات موریا را در سال 180 ق.م.فتح کردند و زبان یونانی از آنزمان شروع به استفاده در بعضی زمینه ها مثلا":در سکه ها شد . شاه مناندرMenander(130ق.م) پنجاب غربی وگنداره را تا ایندوس به ارث برد و پایتخت خود را تاکسیلا قرارداد .تحت حکومت اوpushkalavatiدرcharsadd کنونی نزدیک پیشاور دوره رشد و شهرت خود را بعنوان یک مرکز یونانی شروع کرد .چون سکه های این شاهان یونانی به زبانKhoroshtiاست وبعضی وقت ها به خطBrahmiاست و واضح است که این خط هرگزمتوقف نشده است و به طور مشابه زبانهای محلی هم استفاده شده اند.
اگرچه زبان یونانی جایگاه برجسته ای داشت وحداقل به وسیله اعیان بکار برده میشد طبق گفته woodcockحداقل به مدت یک قرن و نیم زبان یونانی نه تنها زبان بازرگانی بلکه زبان اشرافی دره کابل وگنداره حداقل تا تاکسیلا باقی ماند بازرگانان وشاهان به صورت متون درسی آموزش داده میشدند همانطوریکه به وسیله تجربیات Appdoniusکه به تاکسیلا سفر کرده بود نشانداده میشود.در اواسط قرن اول پیش از میلاد عمر حکومتهای یونانی در گنداره به پایان رسید به استثنای یک قلمروکوچک در اطراف پیشاور.
سکاها که ازآسیای مرکزی آمده بودند و به یک زبان ایرانی سخن میگفتند برحکومت گنداره مستولی شدند32 ق.م. بعدها آنان زبان خویش را رها کردند و از حامیان قوی سانسکریت شدند.اگرچه آنها استفاده اززبان Khoroshtiویونانی دست برنداشتند در واقع حاکم محلی Ujjanنامه ای به اگوستین سزاردرسال24ق.م به زبان یونانی فرستاد.شاهان سکایی اشکال اساطیری یونانی وهم افسانه های Khoroshtiرا در سکه هایشان حک مي نمودند.همچنین گزارش میشود که زنانSurastaتامدتها اززبان یونانی برای احوالپرسی استفاده میکردند سکاها هم پس ازمدتی تحت تاثیرهندیها قرار گرفتند و زبان آنان رامنعکس کردند برطبقchattapadhayaya:کتیبه های جانشینان Rudradmaهم بیشتر به زبان سانسکریت نوشته شده اند.برعکس کتیبه هایStarakanusمعاصربه زبانPrakritنوشته شده اند که به نظر میرسد زبان عامه مردم بوده باشد.
سکه های بعدیDamaghasadaوپسرشRudradmanبه زبان سانسکریت خالص هستند و کاربرد افسانه های سانسکریت و سکه های بوسیله پسرشSatyadamamنیز ادامه یافت.Rudramanحدود سال 130میلای حکومت میکرد و در دوره حکومت او بود که ناحیهSindhu-Suriraکه بعدا"با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد که سند مدرن وپنجاب جنوبی پاکستان شناخته شده است ازKushanaکه قبلا" برآنهاحکومت میکرد گرفته شد خلاصه حدود سال 200میلادی سانسکریت درسطوح بالایی ترویج میشد و داستانهای کلاسیک سانسکریت در حال گسترش بودند.تاسال 295میلادی سکاها فرمانبردار شاهان ساسانی ایران بودند وتا سال400 میلادی شاهان گوپتا جایگزین ساسانیان شدند و ازسانسکریت حمایت کردند.
طبق گفته A.H.Daiگنداره وپنجاب به وسیله سه خانواده تا اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم حکومت کردند .
Kidara Kushuasبرهندوکش مسلط شد ممکن است که وی بصورت خودمختار زیرنظرساسانیان بوده است ویاشاید تحت سلطهchadraGupta Vikradamita(375-413بعداز میلاد).نکته ایکه برای ما واضح است اینکه فرایند هندی شدن در حال افزایش بود وبرهمایی جایKhoroshtiرا بر روی سکه ها میگیردد و مذهبهای غیربودایی هندی جایگزین بودایی وائین جین میشود که قبلا" در پراکتیا وجود داشتند .
هونهای سفید حتی گنداره را که یک مرکز تمدن بودایی بود درسال450میلادی ویران کردند وSungYunجهانگرد چینی که در سال 520میلادی از این منطقه دیدن میکرد متوجه شد که درتاکسیلا mihirrkula(حدود532.م)حکم رانی میشود که الهه هندو شیوا راپرستش میکردند واز خط برهمایی استفاده می کردند . در قرنهای8تا10میلادی همانگونه که Daniاظهار میدارد ردستShahisافتادShahisهندو که برقسمتی ازافغانستان هم حکومت میکرد احتمالا"به زبان پرکریت رایج در بخش شمال غربی شبه قاره صحبت میکرده است .که میتواند جانشین زبان قنداره باشد که آشوکا حدود 250ق.م به ان صحبت می کرد . اجازه بدهید اکنون به زبان سندی بپردازیم که ما را راهنمایی می کند به سوی زبانهای پاکستانی حدود 1000 میلادی زمانیکه حکومت اسلامی در این مناطق برقرار گردید .

زبان سند
اگرچه عربها زودتر به سند حمله کردند اما این محمدبن قاسم بود که این خطه را قبل از احظار وکشته شدنش فتح کرد حدود سال (712-715م).فتح شمال به وسیله ترکها اندکی قبل از 1000میلادی توسط محمود غزنوی که ابتدا وارد هند شمالی شد آغاز شد برای قرنهای متمادی قبل از فتوحات مسلمین روند توسعه فرهنگی بخشهای شمالی وجنوبی پاکستان مسیرهای مختلفی را پیموده است اگرچه آسان نیست این ادعا را بکنیم که سند مسیر متفاوت از پنجاب و سرحد داشته است.زیراهمیشه مشخص کردن معنی سند آاسان نیست.کشوهای SindhuوSauviraدرمهاباراتا ذکرشده اند وتقریبا"استان کنونی سند وپنجاب جنوبی(سرائیکی)در نظرگرفته شده اند .گرچه بعضی از صاحبنظران آنها را کشورهای همسایه پنجاب وسندوSindhuدر غرب وSaviraدرشرق ایندوس در نظر میگیرند .A.H.Daniتقریبا"Sandhuرا دراستان سندو Saviraرا به نظر وی به طورقطع در شرق روخانه ایندوس وخیلی بالاتر قرار داده است این نظریه به فرضیه جالب زبانشناسی می انجامد که به طور بهتری در سخنان خود Ddaniبه صورت زیر آمده است:
اگر ما این پیشنهاد را بپذیریم فهمیدن این مطلب که چرا زبان سندی به ایندوس پایینی محدود میشود مشکل نیست .در صورتی که سرائیکی اکنون بیشتر درهمان جایی که SavieraتوسطAlberuniتعیین کرده است صحبت میشود با این درک از منطقه سرائیکی زبان اکنون میتوانیم بگوییم که اسم دقیق سراییکی احتمالا" تغییر یافته کلمه اصلی یعنی سُویراکیSauirakiاست که در دوره های مختلف تاریخ مرزهای سند تغییر کرده اند.شاهان هخامنشی 2500سال پیش درکتیبه سنگی به حدود 30 نام از 16 استان آریایی را ارائه داده اند .ازبین آنها ما هندو(سندو)و صفتش هندویا(سندی) را داریم اگرچه مورخین مسلمان بین هند و سند فرق قائلند اما در متون آنها سند تا پاکستان شمالی گسترش یافته است. برای مثال ابن خردادبه و المسعودی قندهار ,ملتان وکنوجKanaujرا از کشورهای سند بحساب می آورند.رشید الدین که کار اوبر اساس کار ابوریحان بیرونی است میگوید :هند از شرق محصور است به چین وماچین از غرب به سند وکابل و از طرف جنوب به دریا و از شمال به کشمیر و کشور ترکان و کوههایmeruقرار دارند.اما کشمیر طبق شواهد Hsien Tsingبه نظر میرسد که بزرگتر از حالا باشد. حدود 640میلادی حتی پنجاب یا قسمتی از آن وابسته به آن شاهنشاهی بود همانگونه که شاهKamishka در آنجا حکومت میکرد وتاکسیلا خراجگذارKia-shi-mi-lo(کشمیر) بوده است این شواهد نشان دهنده آنست که به مدت چند قرن قبل از فتح سند وملتان به توسط اعراب وحدود سه قرن پس از ان ما بایستی دنبال نوعی توسعه فرهنگی جداگانه در سند ونوع دیگری در کشمیروقسمتهایی ازپنجاب و شمال غربی ایالت سرحد باشیم
در سند سلسله رای سپس Brahmin Chach,s تا قرن هشتم ودرافغانستان وبخشی از پنجاب Shahisهندوحکومت میکردند. تا اینکه سبکتکین ترک حدود 922میلادی جی اپلاJea upalaرا شکست داد و بر تمام قلمرو غربی ایندوس شامل پیشاور غلبه کرد درکشمیر یک ماجراجوی مسلمان راجپوت بنام شاه میر(معروف به شمس الدین ) در حدود1339میلادی به تخت نشست .در این دوره زبانهای بومی پاکستان در حال ظهور بودند.

زبانهای پاکستانی در دوران فتح مسلمانان
یکی از عواملی که تعیین اسامی زبانهای شبه قاره را مشکل میسازد اینست که مسلمانان عادت داشتند همه این زبانها را بعنوان هندی,هندوی وهنداوی اشاره کنند.برای مثال طبق گفته البدائونی فرمانده قلعه کالینجار شعری به زبان هندی برای تمجید از سلطان محمود سرود وآنرا برای او ارسال کرد.بعدا"در دوره سلطنت نوه سلطان محمود شاعرانی چون مسعود سعدسلمان و استاد عبدالفرج رونی هر دو مجموعه های شعری (دیوان)به زبان هندی وهمینطور فارسی وعربی داشته اند.هردوی این شاعران حداقل مدت زمانی از زندگیشان درحدود 1114میلادی در لاهور زندگی میکردند واگر آنها به زبان لاهوری مینوشتند به سختی میتواند چیزی باشد که ما اکنون آنرا زبان هندی میدانیمBadaniهمچنین میگوید که شمس الدین ایلتمیش با کمک صاحبنظران هندو 32 داستان درباره خودش را که یک رابطه جالب و موقعیت عجیب از زبان هندوایی به زبان فارسی ترجمه کرد وآنرا "نمای خردافزا"نام گذاشت در این کتاب چیزی که تا کنون کشف نشده است اینست که آیا اصلا" همانگونه که GeorgRakingمترجم تاریخ Badaoniمیگوید از سانسکریت است یا یک اثربه زبان پرکریت بوده است.اگرچه اثردیگر مجمع التواریخ بوسیله ابوصالح ابن شعیب ابن جامی از زبان هندوایی به زبان عربی در سال1026م.ترجمه شد اینجا احتمالا" منظور از هندوانی همان سانسکریت است .
اگرچه مسلمانان تفاوتهای بین بعضی از زبانهای هندی را می دانستند علاوه بر استفاده از کلمه هندی در بعضی ازآثار به این تفاوتها اشاره میکردند برای مثال المسعودی به ما میگوید که زبان سند با زبان هند فرق میکند درحالی که ابن حوقل به مامیگوید که بعد از فتوحات مسلمانان زبان منصوره ,ملتان وبعضی از آن قسمت عربی و سندی است در مکران از فارسی و مکرانی استفاده میشود خلاصه زبان سندی کمی بعد از پیروزی مسلمین در پاکستان جنوبی بعنوان یک زبان جداگانه شناخته شده است .
طبق گفتهGriesonمادر زبان سندی verchdaبوده است که آن زبا ن محاوره ای یا Apabhramsaکشور اطراف ایندوس جنوبی بوده است همچنین مادر انچه را که Grieson,lahndaمینامد بوده است که اکنون انرا سرائیکی یاهندو کو مینامیم طبق گفته همان نویسنده تا سال 1000میلادی هند مرحله پراکریت را پشت سر گذاشته وبه مرحله پرکریتس سوم یعنی زبان محلی هندو –آریان مدرن رسیده است پس همانطورکه A.L Jurnerاظهار میدارد ممکن است زبان سندی بایستی از گروه زبانهای مرتبط به هم بین سالهای 250ق.م وقرن اول میلادی جدا شده باشد.
John Bardreبا استفاده ازشواهد زبان شناسی درباره فقدان کلمات خاصی در هر هزار سال اظهار میدارد که زبانهای سندی و پنجابی بین سالهای 750تا1400م از هم جدا شده اند و اینکه صداهای انفجاری زبان سندی جلوتر از سال 1400و بعد از جدایی سندی از گروه زبانهای مرتبط به هم بوجود آمده است چون زبان سرائیکی هم صداهای انفجاری دارد آن هم ممکن است تقریبا" دراین دوره یک زبان جداگانه شده باشد اما زبان سرائیکی با واژگان یا حد اقل قسمت عمده واژگان اصلی با زبان پنجابی شریک است بطوریکه نویسنده کنونی مطمئن نیست که آیا سرائیکی خواهر پنجابی است که بعضی از خصوصیات سیستم صوتی سندی را قرض گرفته یا خواهر زبانی سندی است همانطوری که Griersonاظهارمی دارد کلمات پنجابی را قرض گرفته است به نظر Grierson زبان پنجابی جانشین زبان takaزبان محاوره ای قسمت شمال مرکزی پنجاب وزبان محاوره ای پنجاب جنوبی است اگرچه این زبان تا بعد از پیروزی مسلمانان با این نام ذکرنشده است در واقع کلمه پنجاب از زبان فارسی گرفته شده است(که معنی پنج آب است)چون پنج رود در این ناحیه جریان دارد وقایع نگاران ایرانی آنرا پنجاب نامیده اند و این اسم جایگزین اسامی قبلی این منطقه شده است اگر چه امیرخسرو در نوشته هایش درسال 1317 زبان لاهور را پنجابی ننامیده بلکه انرا لاهوری گفته است خسرو همچنین از سندی و کشمیری نامبرده نه از پشتو وبلوچی .
این ابوالفضل است که از افغانی(پشتو)درعین اکبری در قرن شانزدهم نام برده است خلاصه اینکه سندی,پنجابی وسرائیکی وبعضی از اشکال هندوکو و همینطور زبانهای دردیک درمنطقه ایکه الان پاکستان را تشکیل داده است صحبت شده است پشتو و بلوچی جزو این موضوع نیستند زیرا آنها فقط در حاشیه مرزهای پاکستان کنونی بوده اند و در قرن دهم موقع ای که پیروزیهای مسلمانان بوقوع پیوست اگرچه اینجا بصورت جزیی ذکر خواهند شد طبق گفتهGankovskyپکتونها به دشتهای پیشاور کهات وپانو درقرن سیزدهم و چهاردهم در سواتکُرم وپنجکُره وهمینطوربه زابZhobو لورالایی Loralaiوکویته ودرقرن پانزدهم و شانزدهم مهاجرت کرده اند زبان بلوچی که همچنین از شاخه ایرانی زبانهای هند و اروپایی بوجود آمده است دیر به موقعیت کنونی خود رسیده است اگر چه در قرن دهم زمانیکه عربها بر قسمتی از بلوچستان حکومت میکردند آنها کلات را که احتمالا" مردم ان هنوز به زبان براهویی سخن میگفتند تسخیر کردند بلوچی هم ممکن است دراطراف وجود داشته باشد اما این زبان در سراسر بلوچستان پاکستان ودیگر نقاط با حملات غزنویان وغوریان گسترش یافت.

نتیجه
پاکستان وارث بعضی ازکهن ترین تمدنهای جهان است زبانهای آن که بخشی از فرهنگ مردم این ناحیه بوده ریشه های باستانی دارد این زبانها بطور کلیدی در قلمرو قدرت استفاده نشده اند زیرا حاکم های این ناحیه عموما"خارجی بوده اند اما خارجیها چه هخامنشیان ایرانی ، یونانیان ،عربهای مسلمان ، ترکها و افغانها و همینطور بریتانیایها هم زبانهای بومی را غنی کرده اند بطوریکه واژگان آنها چند زبانه و متنوع است موقع ایکه مردم این منطقه به اسلام گرویدند کلمات عربی و فارسی بخشی از هویت اسلامی آنها شده و تا هنوز هم باقی مانده اند در یک مفهوم حضور آنها همینطور رسم الخط عربی تمام زبانهای پاکستانی یک نوع یگانگی فرهنگی به آنها میدهد از نظر زبان شناسی پاکستان با دو جهت روبروست .هند: زیرا ریشه های زبانی آن دراویدی و همینطور هندو آریایی است وخاور میانه ای: چون رسم الخط و واژگان ان خیلی مدیون عربی و فارسی است برای انکار هر یک ازاین جهت ها خارج از شور ایدئولوژیکی حداقل از نظر تاریخی صحیح نیست. از نظرزبانشناسی نمودار داده شده درشکل دو یک تصویر دقیق تری از توسعه زبانهای پاکستانی نسبت به نموداری که جلوتر براساس نظر Griesonتنظیم شده نشان میدهد

منبع مطلب اصلی:
http://www.allempires.net/peoples-and-languages-of-pre-islamic-indus-valley_topic19445.html

منابع:

http://baluch.blogfa.com/post-81.aspx

**********************

Mesle ink in nevisande khabar nadaare ke Pakistan bish az 50 saal omr nadare!!! Agar khabar daasht az vaazhe Pakistan:E baastaan sohbat namikard!!!

No comments:

Post a Comment