Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

درسی از تجارب اول انقلاب در بلوچستان

نقش اقشار بلوچ در فردای قیام 
با هزار تاسف باید گفت کشتار همه جانبه ملت بلوچ همچنان ادامه دارد . اما با کمال تاسف باید گفت که روحانیان بلوچ در چند دهه اخیر ، هیچگاه از حق و حقوق مدنی مردم بلوچ دفاع نکرده اند ، حتی از دفاع از مظلومترین اسیر بلوچستان که شهید و اعدامش کردند ( یــعــقــوب مــهــر نــهــاد ) ، ابا ورزیدند ، اما با اینهمه روشنفکران بلوچستان همیشه همیشه در دو دهه اخیر وظیفه خویش دانسته اند که از حقوق انسانی و خواسته های منطقی روحانیان بلوچ همچون همه مردم بلوچستان دفاع نمایند ... روحانیت شاید تا هم اکنون در بلوچستان به یک قشر همگون تبدیل نشده باشد ..

البته اگر هم اکنون روحانیان بلوچ بجای فتوا علیه این و آن ، همچون ملا فاضل ، ملا براهیم ، ملا موسی ، ملا عبدالله روانبد و ... به روشنگری مردم بلوچ و آشنایی انها با تاریخ و زبان و حقوق حقه خویش روی آورند، مردم و جوانان بلوچ از انها سپاسگذار خواهند بود .

اما با هزار تاسف باید گفت ، روحانیان بلوچ در درجه اول با حقوق مدنی هیچ انسانی آشنایی ندارند و تجدد را مترادف با کفر میدانند . پس چگونه ممکن است که خواب را خواب بیدار نماید .
زمانی روحانیان بلوچ علمداران علم و روشنایی در بلوچستان و در بین مردم بلوچ بودند و از همان زاویه مدم به روحانیان سنتی بدیده قدر نگریسته و مینگرند . مبانی فکری ملافاضل ها « طریقت » و گذشت و خدمتگذازی بود نه « شریعت » امروزی ...

نقش ملاهای بلوچ در فردای بهمن 57 یک نقش دوجانبه بود . از یک طرف مردم را به سکون دعوت میکردند و از طرف دیگر از حکومت « انتظار » التفات را داشتند .
بر بستر اینکه جامعه بلوچستان در فردای بهمن 57 یک جامعه از هم گسیخته بود و بلوچستان به روشنفکران چپ ، ملاها ، خوانین و مردم عادی به شکل عریانی تقسیم شده بود که کمترین اعتمادی در بین انها وجود نداشت که هیچ ، بلکه هیچکدام از اقشار فوق به جقوق بشر و حقوق دیگری اعتمادی نداشتند ، حاکمیت توانست پای خویش را در منطقه محکم نماید .
قشر بوروکرات و روشنفکران « تحصیلکرده » بدنبال کسب امتیاز شخصی بودند و بیشتر با ملاها نزدیک بودند ...

حاکمیت جمهوری اسلامی بر بستر تفرقه و عدم آگاهی لازم در بین مردم بلوچ ، امتیازات ناچیزی را که در فردای قیام به مردم بلوچ و مولویها داده بود پس گرفت و تا وقتیکه حاکم شرع مولوی عبدالعزیز یعنی مولوی قمرالدین هم از حاکم شرعی استان پس شد .

البته در اینکه هیچکدام از اقشار فوق برنامه روشنی نداشته اند هیچ شکی نیست . روشنفکران چپ بلوچ در اتوپیا و عالم تخیلات خویش غرق بودند و خواب انقلاب جهانی و انقلاب سوسیالیستی را در خانه های تیمی خویش میدیدند ...

ملاها و خوانین بلوچ شاید بدلیل جیره ای که در رژیم شاه از ساواک دریافت نموده بودند ، از رو شدن اسنادشان میترسیدند از روی اوری به سازماندهی میترسیدند .

در مجموع میتوان گفت در فردای قیام 22 بهمن مردم بلوچ کمترین توهم را نسبت به بدی حاکمیت جدید نداشتند اما در اینکه ملاها توهم بیشتری نسبت به حاکمیت داشتند و در جهت تحکیم آن تلاش نمودند هیچ شکی نیست ...

بر همین بستر لازم است که به گذشته با دیدی وسیعتر بازگشت و از تجارب آن درسهای مفید را استخراج نمود .

این تجارب چه میتوانند باشند ؟

1- به دیدگاههای تجریدی پشت نموده و جامعه بلوچستان و همه اقشار آن را یک جمع کل بدانیم .

2- به حقوق بشر و حقوق انسانی هر فرد ، اعم از وابستگی وی به گروه و قشر و اندیشه خاصی ، توجه نموده ، احترام گذاشته و دفاع نمود .

3- در درجه اول به سازماندهی انجمن ها و تشکل های صنفی مردم و جوانان اعم از کانون های صنفی ، کانون های ورزشی ، انجمن های فرهنگی و ... روی آورد .

4- به علایق و نیازهای مردم توجه نموده و جهت رفع آنها از همه امکانات سود جسته شود .

به رشد فرهنگی مردم و جامعه بیشترین توجه شود .

از گرد آوری تجارب مثبت و منفی و نشر انها ، به آگاهی نسل جدید و مردم بیفزاییم .

جهت حل اختلافها از مباحثه و دیالگ سازنده و رویا رو کار گرفته شود ....

( البته این بحث بسیار بغرنجی است که باید آن را بیشتر شکافت تا از تجاربش استفاده لازم بشود ) .


کریم بلوچ _ تــَهــل

http://www.pahra.blogsky.com/1389/08/04/post-20280/

No comments:

Post a Comment