Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

رضا حسین برتحلیل گر سیاسی --- روحانیت ایران را عقب نگاهداشت، بخش 2

هیچ چیز بیش از خرافاتی کردن ذهن و فرهنگ و آموزش جلو پیشرفت را نمیگیرد. اگر بممالک مختلف نگاه بکنید، میبیند که میزان پیشرفت و رفاه انها، ارتباط مستقیمی به علمی بودن آن ممالک دارد. هر قدر یک مملکت علمی تر است، رفتار عاقلانه تر و منطقی تر بروز میدهد و در نتیجه، در تولید کالا، فکر، فلسفه و اختراعات جدید بیشتر موفق میشود. در چنین شرایطی، روحانیت ایران در صدد خرافاتی کردن بیشتر آموزش و پرورش شده، عوامل عقب ماندگی ایران را تقویت میکند.

هدف بعضی از طبقه روحانیت از شرکت در انقلاب مشروطیت دو نیت بود: یکی خارج کردن بعضی از رقبا مثل شیخ فضل الله از میدان سیاست و دیگری کنترل انقلاب از درون بمنظور حراست منافع خود شان برای دوره بعد از انقلاب. مدارک زیادی وجود دارد که این واقعیت را اثبات میکند. "اگر با این حال بمانیم ( در قیام مشروطه شرکت نکنیم)، پنج سال دیگر، این مملکت اسلامی، بدست خارجه خواهد افتاد. پس، مساله حفظ بیضعه اسلام ما را مکلف کرده است بر حرکت؛ اگر چه حرکت مذبوح باشد." (۱)
در واقع هدف روحانیت حفظ انقلاب مشروطیت از نفوذ روشنفکران سکولار بود. انها که میدانستند، انقلاب به موفقیت خواهد رسید، از سر مصلحت و ا عتبار بخشیدن بخود و اسلام، در آن شرکت کردند و آخر سر توانستند مذهب تشیع را، بعنوان مذهب رسمی در قانون اساسی بگنجان‌ند و بنیان تبعیض را در جامعه ایرانی قانونی کنند.
امروز مبارزان سیاسی باید بسیار هوشیار باشند که مجددا از روحانیت کمک نگیرند که هر گاه انها بدانند، این نظام رفتنی است، دوباره خود را وارد میدان کرده، به طرز دیگری، موقعیت خود را حراست خواهند نمود. در سال ۵۷ چنین کردند. در حالیکه تصور میشد، همه روحانیت طرفدار شاه است.
این را باید در نظر داشت که کار های تقریبا اکثریت روحانیت اثبات میکند که انها از اسلام بعنوان یک منبع درامد و احترام استفاده میکنند، نه یک منبع درست برای بهتر کردن زندگی مردم. زیرا اگر هدفشان بهتر کردن زندگی بود، میبایست در پیشرفت دادن مردم پیشگان میشدند؛ نه اینکه با تمام قوا جلو آنرا بگیرند.
ناظم الاسلام کرمانی مینوسد، " شیخ محمد فیلسوف شیرازی که از حاضرین بود، گفت، " این شیخ فضل الله و شیخ عبد النبی و بعضی دیگرا که می بینیم اگر ... خدا با انها طرف شود و به خلاف ریاست انها رفتار نماید، هر اینه، او را تکفیر می نمایند." (۲)
همینطور که میبیند، مساله, اصلا اسلام نیست، بلکه ریاست است. در سفر خامنه ای به قم، موضوع کاملا روشن بود و آن نشان دادن قدرت ریاست او به مدعیان دیگر ریاست اسلامی بود. کسانی که مردم را مکلف کرده اند که ازشان تقلید کنند و به انها وجوهات شرعی بپردازند، چه چیزی بالاتر از قدرت و پول را، بدون هیچ گونه زحمت، میتوان‌ند به این آسانی بدست بیاورند؟
چرا باید یکی از برنامه های خامنه ای رفتن بچاه جمکران و تشویق خرافات باشد و نه تدارک افتتاح چند کارخانه و بیمارستان و مدرسه؟ زیرا هدف او بهتر کردن زندگی مردم و پیشرفت دادن مملکت نیست. مدرسه و بیمارستان و کارخانه مملکت را صنعتی میکند و و سبب سلامتی مردم و پیشرفت علم میشود. " خلیل ملکی مینویسد، " با انقلاب صنعتی در اروپا، فقط صاحبان امتیازات طبقاتی, خرافات را برای حفظ موقعیت اجتماعی خود رواج میدادند و با علم و دانش مبارزه میکردند- ولی امروز در ایران, علاه بر صاحبان امتیازات طبقاتی قرون وسطایی، صاحبان امتیازات اقتصادی... قرن بیستم ما، نیز با رواج دادن اوهام و خرافات میخواهند از ترقی علم و صنعتمان، از تکامل یافتن لیاقت و ظرفیت صنعتی ما جلوگیری کنند." (۳)
اکنون توجه میکنید که چرا رانتخواری رایج شده و چرا صاحبان امتیازات اقتصادی، بجای مشارکت در تولید کالا و صنعتی کردن مملکت، همراه احمدی نژاد، خرافات را گسترش میدهند. از زمانی که انقلاب شروع شده، خرافاتی کردن ذهن مردم از طریق خرافاتی کردن دانشگاه ها، موجب گردید که یک مملکت در حال پیشرفت، پسروی کند. ایران میتوانست در این ۳۱ سال، بیش از مالزی، هند و چین صنعتی شده و ثروتمند گردد. یعنی ایران میتوانست، اکنون یک طبقه متوسط بیش از ۵۰ میلیون نفری داشته باشد؛ در حالیکه، ۴۹ میلیون نفر آن زیر خط فقر زندگی دردمندی میگذران‌ند.
هیچ چیز بیش از خرافاتی کردن ذهن و فرهنگ و آموزش جلو پیشرفت را نمیگیرد. اگر بممالک مختلف نگاه بکنید، میبیند که میزان پیشرفت و رفاه انها، ارتباط مستقیمی به علمی بودن آن ممالک دارد. هر قدر یک مملکت علمی تر است، رفتار عاقلانه تر و منطقی تر بروز میدهد و در نتیجه، در تولید کالا، فکر، فلسفه و اختراعات جدید بیشتر موفق میشود. در چنین شرایطی، روحانیت ایران در صدد خرافاتی کردن بیشتر آموزش و پرورش شده، عوامل عقب ماندگی ایران را تقویت میکند. انسان میتواند نادان باشد و لی تبهکار نباشد، اما اگر، آدمی دانا ولی تبهکار باشد، جامعه ای مثل ایران را پدید میاورد که فقط تبهکاران میتواننددر آن حکومت کنند.
حتما این ضرب آلمثل از قول انگلیس ها یادتان هست که اگر میخواهید ایرانی ها و عربها ها را کنترل کنید، ایرانی ها را گرسنه و عربها را سیر نگهدارید؟
اکنون میدانید که چرا روحانیت ایرانیان را گرسنه نگاه میدارد؟
۱. تاریخ بیداری ایرانیان، صفحه ۲
۲. همان، صفحه ۶
۳. خلیل ملکی, نقل از روزنامه مهرگان، مورخ ۶ خرداد ماه ۱۳۳۰
ایمیل نویسنده: sarawani@aol.com

برگرفته از : ایرانگلوبال

انتشار از: Eghbal Eghbali

ارسال به شبکه های اجتماعی
بالاترین دنباله Facebook Delicious

نظرات :
2010-10-25 تاریخ
ali نام
ایمیل
جناب حسین بر، مشکلی را که من در اندیشه های شما میبینم، نفی کامل روحانیت است؛ که این در جامعه ایران امکان پذیر نیست. رضا شاه و پسرش کوشش کردند نتوانستند انها را از بین ببرند. البته، امروز عده ای به انها ایراد میگیرند که چرا مثل عطا ترک عمل نکردند و آخوند ها را در دریا نینداختند. اگر این کارا کرده بودند دیکتاتور خوانده میشدند. عده دیگری انتقاد میکنند که خود پهلوی ها هم مذهبی بودند. بهر طریق که عمل میکردند، باز هم انتقاد میشد. راه حل شما چیست؟

Iranglobal

No comments:

Post a Comment