بقلم: رازگو بلوچ
سعی می کنم مطلبم از منظری کلی بیان شود هر چند کتمان نمی کنم که واکنش ها و حساسیت های آقای عبدالکریم خان عزیز ناچار به نوشتن مان کرده است:
هر از گاهی اینجا و یا هر جا از اینجانب و یا هر کس دیگر ممکن است مطلب و یا اشارتی در نکوهش حالات و روابط گذشته خان وبلوچ ذکر شود. احتمالا سه نوع واکنش ممکن است در قبل اینگونه تذکره ها ابراز شود:
1
- بدیهی است عمده آنان که خود را از تبار خوانین می دانند بطور غریزی و بر حسب تعصب طایفه ای بر آشوبند که به نام مقدس طایفه شان و فلان سردار معظم شان توهین شده و چه بسا اگر دستشان برسد در فضای حقیقی زندگی و خارج از انترنت نیز او را رها نکرده و چه آشکار و چه پنهان نفرت و انتقام جویی خود را نثار وی خواهند کرد.
2- در نقطه مقابل اکثریت رنج کشیدگان سابق که یا خود مذلت و مشقت آن دوران را چشیده اند و یا از اجداد خود یا دیگران شنیده اند دلشان خنک شده و دعا به جان نویسنده حق طلب خواهند کرد.
3- عده ای معدود تر هم هستند که یا به مروراز درجه حساسیت شان کم شده و چندان وقعی به موضوع نمی نهند و یا حتی ممکن است با وجود قبول حقیقت ماجرا، طرح آنرا بخاطر بعضی مصلحت ها در اولویت نمی بینند.
تا آنجا که به شخص اینجانب مربوط می شود هر سه این استراتژی ها و واکنش های بر خواسته از آن غلط است و می توان با قدری تعدیل در نگرش هر سه نوع به استراتژی بهینه تری دست یافت . بگذارید موضوع را با طرح این سوال ترکیبی شفاف تر کنیم: در چه شرایطی طرح ظلم خوانین لازم نیست و در چه شرایطی لازم است؟
الف) در چه شرایطی طرح ظلم خوانین لازم نیست؟
1- اگر عمده شان پذیرفته باشند که گذشته اسف باری داشته ایم اما نبش قبر را هم مفید فایده ندانیم.
2- اگر مصداق " توبه بر لب دل پر از ذوق گناه نباشند". یعنی جنایات دیروز را فخر امروزشان ندانند. و به بهانه هایی چون زنده کردن تاریخ بلوچ و غیره بر زخمی که دیروز زده اند نمک نپاشند و به همان بهانه اسباب تحقیر دیگران و تقدیس خود را فراهم نکنند.
3- اگردر رفع نظام چندش آور، غیر انسانی، غیر اخلاقی، غیر علمی ، عیر مرسوم و بازدارنده کاستی و طبقاتی به جای مانده از دیروز بکوشند و دست کم بزرگان و نخبگان شان علنا وعملا اقرار کنند که از آن بیزارند و حاضر به جبران مافاتند تا با یکی شدن حقیقی همگی مان به سرعت به سمت اعتلای ارزشهای انسانی و توسعه اجتماعی گام بر داریم.
4- اگر بر بعد منفی روحیات قدرت طلبی و خود بزرگ بینی شان لگام زده و بعد مثبت آن را که همانا اهل سیاست و کیاست بودن و داشتن روحیاتی نرم و منطقی است برای جامعه بکار گیرند.
ب) در چه شرایطی طرح ظلم خوانین لازم است ؟
1- اگر مشاهده شود افکار منفور و غیر انسانی و روحیه جاه طلبی گذشتگانشان در قرن 21 هم به نسل های بعدی شان منتقل شده و آنها را دچار توهم مجدد نموده است.
2- اگر مشاهده شود سر سختانه از کارنامه ضد انسانی گذشتگان خود دفاع کرده و آنرا مایه مباهات خود می دانند و حتی در مقابل نقد معمولی آن به تندی واکنش نشان دهند.
3- اگر حتی آگاهان، نخبگان و تحصیلکردگان شان هم هنوز دچار دو گانگی ارزشی اند و در حالیکه خود در کشورهای آزاد و بدون تفاخرات پوچ و رتبه بندی های قرون وسطایی از مواهب ارزشهای انسانی برخوردارند و حتی مدعی دفاع از آنند، آنجا که به خودشان مربوط باشد، حرفها و روحیات فسیل شده قرون وسطائی شان را تجویز می کنند.
- اگر مشاهده شود که حتی با وجود داعیه آگاه و مترقی بودن، نوبت به طرح مسائل فوق که برسد دقیقا مثل یک بلوچ کوه نشین و درس نخوانده تعصبات شدید طایفه ای شان را ملاک عمل قرار می دهند.
5- آنگاه که به راحتی به مبارزان مقدس و یا غیر مقدس بلوچ تاخته و آنان را را به چوب شماتت و بدنامی رانده و در ذکر بدکاریهایشان از هیچ کوششی فرو گذار نمی کنند اما نوبت به گذشتگان حتی دور خود شان که برسد یک نقد ساده را بر نمی تابند و چون اسفند از جای بر می جهند.
حال اقای عبدالکریم خان بگویدن با کدام ردیف مخالفند و اگر موافقند در مورد کدام ردیف عملا اقدام مثبتی انجام داده اند؟ کاش ایشان که سی سال است ایران نیستند این تحولات خزنده و زیر پوستی را که امروزه در بطن جامعه در جریان است با خون و گوشت لمس می کرد و نمی گفت که دیگر در بلوچستان اثری از تفکر خان و خانی نیست و آنها در قدرت نیستند.
ما از قدرت گرفتن آنها هم بدمان نمی آید، اما بشرطی که بعنوان عضوی از ما و نه علیه ما هوس قدرت بکنند. شما دهه هاست که بروز نیستیتد. مسائل و شرایط خیلی عوض شده است.
رازگو بلوچ - 8اردیبهشت 1389
No comments:
Post a Comment