Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

تهدید راه رام کردن ایران است یا مذاکره؟

لیونل بوبو، تیری کوویل

مسأله اعمال تحریم و مجازات ایران در روزهای اخیر بار دیگر در اجتماع وزیران خارجه گروه هشت کشور در کانادا مطرح گردید. ناظران معتقدند تنشی که اکنون در بحران هسته ای ایران به وجود آمده، از تهدیدهای به کار گرفته شده طی مذاکرات چند هفته اخیر نشات می گیرد. چنان که رابرت گیبس، سخنگوی کاخ سفید، با اعلام اینکه "رفتار جمهوری اسلامی پی امدهایی به دنبال خواهد داشت" به تهدید این کشور پرداخت.

اکنون این سؤال مطرح است که: آیا استفاده از تهدید طی مذاکرات، استراتژی کارآمدی است؟. تجربه نشان داده که تهدید می تواند نتیجه مذاکره را به نفع تهدیدکننده تغییر دهد و همچنین باعث ایجاد واکنش ها و تأثیرات متقابلی شود که پویایی آن کارآمدیش را مشخص می کند.

کارشناسان معتقدند موضع فعلی ایالات متحده برگرفته از یک نتیجه گیری منطقی پس از روند مذاکراتی ماه سپتامبر در ژنو است. همان جا که اعضای دائم شورای امنیت و آلمان در مورد اینکه اورانیوم ایران در خارج از این کشور غنی شود به توافق رسیدند. ایالات متحده تمامی تلاش خود را در این زمینه به کار گرفت و اکنون وقت آن که ایران را وادار کند تا این پیشنهاد را به عنوان آخرین پیشنهاد بپذیرد. از نظر واشنگتن، اگر پاسخ ایران در این مرحله منفی باشد، امکان هرگونه توافق با ایالات متحده منتفی خواهد بود. معمولاً در مذاکرات باید قدر فرصت ها را دانست.

با این حال، مشخص نیست که چنین منطقی الزاماً بی عیب باشد. در مذاکره در وهله اول باید شکلی از تقابل بین مذاکره کنندگان وجود داشته باشد. به هرحال، "استراتژی تهدید" همیشه نتیجه بخش نیست، فقط وقتی مثمر است که تأثیرات متقابل به واقع روی داده باشد. در غیر این صورت با گذر زمان، رسیدن به توافق از نظر روانی مشکل می شود. در حقیقت، خروج از مذاکرات برای دولتمردان ایرانی مشکل خواهد بود، زیرا برای انجام مذاکره وقت و انرژی گذاشته اند. ولی آیا شرایط امروز چنین است؟ با توجه به ۳۰ سال جنگ مخفی میان ایران و امریکا، آیا می توان این نتیجه را گرفت که اکنون مذاکرات میان این دو کشور به واقع آغاز شده ؟ پاسخ منفی است. هیچ یک از اظهارات اوباما که همگی نشان از عدم خصومت او با مردم و حکومت ایران داشت، به مذاکره نینجامید. در چنین فضایی، استفاده از تهدیدهای مستقیم و آشکار، درحالی که زمان برای مذاکره نیز بسیار کوتاه است، می تواند منجر به سرسختی و لجاجت بیشتر دولتمردان جمهوری اسلامی شود و این درحالی است که آنان در زمینه مقاومت در برابر "استعمارگران خارجی" ید طولایی دارند و این ایده را همواره به ذهن مردم ایران نیز تزریق کرده اند. در زمان ریاست جمهوری بوش شاهد بودیم که چگونه سیاست دولت امریکا به دلیل استفاده مداوم از تهدید و عدم تمایل به مذاکره، به شکست انجامید.

در برخورد با آخرین تحول در پرونده هسته ای ایران تردیدها و تناقض گویی های مقامات جمهوری اسلامی کاملاً فهمیدنی است. در ابتدا، مقامات دولت احمدی نژاد توافق ژنو را پذیرفتند ولی در بازگشت به تهران، این توافق از همه طرف مورد انتقاد قرار گرفت، هم از طرف اصلاح طلبان، هم از طرف اصولگرایان فوق محافظه کار. سپس گسترش بحران سیاسی داخلی باعث شد تا پیشرفت ها متوقف شود.

ازطرف دیگرناظران می گویند رفتار دوگانه محمود احمدی نژاد که در ابتدا اعلام کرد آماده مذاکره است و سپس غنی سازی اورانیوم به میزان ۲۰ درصد را تبلیغ کرد، بدین معنی نیست که ایران نمی خواهد مذاکره کند. یکی از دلایل مهم تناقض ها، سیاست های داخلی است.

از همین روست که گفته می شود به کار بردن تهدید می تواند ناکارآمد ظاهر شود، در حالی که مذاکره با ایران آن هم با وارد کردن کشورهایی مانند برزیل، ترکیه، کره جنوبی، ممکن است راه حل بهتری باشد.

منبع : اكو (روز آنلاین)

No comments:

Post a Comment