Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

معرفی کتاب: شناخت تاریخی بلوچستان

بقلم: رازگو بلوچ


با اقای ناصری نیا در خلال تحقیقات تاریخی اخیرم آشنا شدم، یک آشنایی تلفنی که شیوه مورد ترجیح من است و از همان ابتدا تاکنون باعث ایجاد سمپاتی متقابل ارزشمندی شده است. مدرس دانشگاه است و علاقمند به تحقیق و نگارش در حوزه اجتماعی تاریخی بلوچ.

دوست نداشتم کتاب نشر شده اخیر ایشان بنام " شناخت تاریخی بلوچستان 1 " را در همان ابتدایی که بدستم رسید نقد وتحلیل کنم چرا که صرف حب شخصی بدو آشنایی، شیوه نگارش یا محتوای مباحث تلخ تاریخی هرسه می توانست در احساس و جمع بندی نهایی اثر خود را بگذارد. شاید گذشت این حدود یک ماه هم کافی نباشد اما بهر حال سرکه نقد است بهتر از حلوای نسیه:

فونت زیبای کتاب و طرح وهم انگیز گذرگاه بولان روی جلد آن جاذبه های اول کتاب قبل از آغاز مطالعه اند. قدردانی بجا، یادداشت آغازین و فهرست مطالب بخوبی کلاسه بندی شده اول کتاب همگی حکایت از آن دارند که هم نویسنده قصد داشته کارش را حرفه ای و دقیق ارائه دهد و هم اینکه کار را دست ناشر کارکشته تهرانی سپردن مزایای خاص خود را دارد.

شاید نقطه قوت کتاب نسبت به همه کتب تاریخی اجتماعی منتشر شده در مورد بلوچ را در تعریف دقیق، کارگشا، بسیار الزامی و بقول خودشان "عملیاتی" واژه ها دانست. ما امروزه در ایران هزاران بار کلمه مکران را می شنویم بی آنکه حدودات دقیق آنرا بدانیم. عبارت" بلوچستان بزرگ" تقریبا بصورت تابویی در آمده است که نه در اسناد و مکتوبات و نه حتی در محاورات شفاهی با آن برخورد می کنیم. وقتی از سیستان حرف می زنیم یادمان می رود که سیستان محدوده ای بسیار بزرگ تر در افغانستان فعلی است و زابل و نیمروز شاهنامه در واقع به آن اشارت دارند.

آقای ناصری نیا به شکل زیبا و به نظر اینجانب تابو شکنانه ای به تعریف تک تک عبارات مرتبط با حوزه های جغرافیایی تحقیق خود پرداخته و از همان ابتدا خواننده را به فضایی کارشناسانه و حرفه ای سوق داده است.

رنج بزرگ و سردرگمی کلافه کننده ای که اکثرا در نوشته های تاریخی مرتبط با بلوچستان دامنگیر آن هستیم و در ان مطالب مانند سبک ادبی "جریان سیل ذهن"!! نوشته می شوند در این کتاب تقریبا دیده نمی شود. هم فواصل تاریخی با عنوان های مربوطه تفکیک شده و عبارات و پاراگراف ها تواتر زمانی را بخوبی رعایت کرده اند.

توجه و پرداختن همزمان به حوادث و شخصیت های بخش غیر ایرانی بلوچستان از دید اینجانب برای یک نویسنده غیر بلوچ امتیازی بسیار در خور و منحصر به فرد می باشد.

هر بخش با قسمتی کوتاه اما مفید به نام "برداشت آزاد" به پایان می رسد که در آن نویسنده بدون نگرانی از رفرنس دادنهای مکرر و خسته کننده ( که صد البته الزامی و اجتناب ناپذیرند و بدون آنها مطالب فاقد ارزش تاریخی خواهند بود) حرف خود و جمع بندی شخصی اش را ارائه می دهد.

پرداختن به محتوی و کم و کیف سندیت تاریخی جزء به جزء مطالب از حوصله این نوشته خارج است و بحث کلان کارشناسی را می طلبد اما به عنوان یک خواننده عادی برایم جالب و عجیب بود که کتاب در جایی طایفه "شهنوازی" را جزء "لاشاری" ها دانسته و در ادامه همان مقوله صحبت از محله ای به نام "چابهاری ها" در قشم می کند. البته موضوع وجود چنین محله ای را قبلا شنیده بودم اما قدمتی تاریخی که در کتاب مستتر است قدری عجیب می نماید چرا که خود چابهار نباید چنین قدمتی داشته باشد.

بر خلاف ذهنیت اینجانب طبق توضیحات خارج از کتاب نویسنده محترم، مطالب کتاب چندان تحلیلی نبوده و خیلی از شیوه نگارش کتاب آقای عبدالودود سپاهی (بلوچستان در عصر قاجار) فراتر نرفته است. در حالیکه جای خالی نوشته ای تحلیلی که به نوعی در مورد ابعاد مختلف زندگی مردم بلوچ در گذر زمان ونه صرفا ذکر فتح و فتوحات بپردازد بسیار خالی است.

نه در این کتاب و نه در کتابهای مشابه پاره اطلاعات موجود در منابع، تصویر روشنی از گذشته بلوچ نمی دهند بخصوص موضوع شکل گیری تمدن بلوچ که حفر قنات های شاید باستانی ، هوشاب و سندات های کهن، ورود و یا ابداع انواع ابزار آلات زندگی و کار و کشاورزی، تاریچه ایجاد و نشر انواع هنرهای موسیقی، انواع شعر و لیکو و نعت، طرح های زرگی منحصر به فرد بلوچستان، تاریخچه، طب سنتی، تاریخ ادبیات، تاریخ مذاهب و غیره از مظاهر آن می باشند.

تقریبا همه نوشته های تارخی موجود در باره این سرزمین تمرکز دارند روی موضوع مالیات گیران که گاه بلوچستان از وجود آن خالی بوده (مانند دوران قبل از صفوی) گاه دولت بوده ( هر از گاهی بعد از صفویه) و گاه ضابطین محلی بوده اند (عمدتا قاجار و بعد از آن).

اما اگر کتاب و نوشته ای تاریخی بخواهد از چرخه تکرار و نوشتن از روی دست همان مطالب مشخص و موجود خارج شده و نگاهی نو به تاریخ بلوچ داشته باشد، موضوع مظاهر تمدن تاریخی بلوچ جای کار بسیار دارد.

متاسفانه فقدان منابع مکتوب و مورد تردید بودن موفقیت تحقیقات میدانی و غیر مرسوم بودن پرداختن به این جنبه های مهم باعث شده است که کمتر رغبتی برای اهل تحقیق ایجاد شود.

رازگو بلوچ -30 اردیبهشت 1389

http://insidechild.blogspot.com/

No comments:

Post a Comment