Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

گزارشی از اتاق جنگ ارتش سایبری توسط ف.م.سخن - معرفی سربازان گمنام امام زمان در دو جوخه ی سایبری حمزه و میثم:

1- نام: حسن - نام اینترنتی: ندارد - تخصص: رصد سایت های اینترنتی و جمع آوری و سرهم‌بندی نوشته ها برای درج در روزنامه ی کیهان

2- نام: احمد – نام اینترنتی: مهسا – تخصص: ای میل نویسی با پوشش زن زیبا برای فریب نویسندگان

3- نام: غلام – نام اینترنتی: پیرون – تخصص: تخریب نویسنده ها از طریق ایجاد شک و دودلی در خوانندگان

4- نام: اسماعیل – نام اینترنتی: هوشنگ – تخصص: گذاشتن لینک های انحرافی در سایت های اشتراک لینک

5- نام: قاسم – نام اینترنتی: گوزل – تخصص: نوشتن مطالب پان تورکی و پان عربی و ضد فارس ی برای به‌ جانِ ‌هم ‌انداختنِ مخالفان

6- نام: مسعود – نام اینترنتی: یا حسین میرحسین – تخصص: نوشتن مطالب تند در حمایت از سبزها و فحاشی به غیر سبزها به نحوی که خواننده از هر چه سبز است احساس نفرت کند

7- نام: چنگیز – نام اینترنتی: ذوالفقار – تخصص: تهدید به زدن و کشتن مخالفان

8- نام: یاسر – نام اینترنتی: دکتر ادیب – تخصص: نوشتن کامنت های تحقیرآمیز و دادن رای منفی به نوشته ها برای تضعیف روحیه نویسندگان

9- نام: قربانعلی – نام اینترنتی: بسته به نوع کامنت: کورش شاهِ شاهان، سکولار جمهوری خواه، ... – تخصص: کامنت گذاری به نام اپوزیسیون خارج از کشور به قصد ایجاد تنفر از آن ها

نمونه هایی از عمل‌کرد سربازان گمنام سایبری:

1- گزارش تهیه شده توسط حسن برای کیهان شریعتمداری به تاریخ 27 تیر 1390:

"شبكه صهیونیستی بالاترین معتقد است اصلاح طلبان در جبهه اپوزیسیون مشغول ژانگولربازی وبسایت یكی به میخ و یكی به نعل هستند. یكی از كاربران بالاترین در ارزیابی مواضع متناقض و غیرقابل اعتماد اصلاح طلبان نوشت: این ژانگولری كه این روزها به راه افتاده كه اصلاح طلبان یكی به میخ و یكی به نعل می زنند چه معنی می دهد؟ یكی می گوید من از اصلاح طلبی تبری می جویم، یكی می گوید من اصلاح طلبم و در چارچوب قانون اساسی فعالیت می كنم. اما با این حال باید پرسید چگونه است كه جمهوری اسلامی غالبا یك قدم از اپوزیسیون مخالف در عرصه میدان جلوتر است؟ آیا این به معنی مصالحه های پشت پرده نیست كه در میان به گونه ای دیگر به نمایش گذاشته می شود؟ ایرادهای تاكتیكی جنبش سبز چیست كه رو به انتزاع می رود؟ این شبكه وابسته به معاندین در مطلب دیگری تصریح كرد: جنبش سبز دچار ریزش بدون رویش شده و به نحوی كه می توان گفت اكثریت آنها ریزش كرده اند. علت را باید در عدم همراهی سران با بدنه جنبش، دلسردی گسترده، فراخوان های غلط به خیابان كه باعث سرخوردگی بیشتر شده دانست. كار جنبش خندان حالا به ذكر مصیبت رسیده است. خبرهای غمناك در فیس بوك و تویتر بیشتر از خبر طنزآمیز لایك می شود. بالاترین در مطلب سوم تصریح كرده است: آقا یكی ما را حالی كند. ما این راه سبز امید را نمی شناسیم. نكند باز رژیم ترفندی زده و در میان ما نفوذ كرده است؟ كاربر چهارم بالاترین تصریح می كند: می گویند در قبیله ای برای گرفتن یك مهمانی همه مشغول كار می شوند تا آتش به پا كنند و برای همه آش بپزند. هر كسی به سهم خودش تلاش می كرده یكی هیزم می آورد، یكی آب می آورد، یكی مواد لازم برای آش رو جمع می كرد و یكی آشپزی می كرد. تو این وسط یكی هم بود كه نشسته بود و نه تنها كمكی نمی كرد بلكه به بقیه هم می خندید و مسخره می كرد. آش كه داشت آماده می شد ناگهان دیدند سرو كله این دلقك پیدا شد. چون می دونست كه كمك نكرده و سهمی از آش نمی بره دو تا دونه پشگل بز از روی زمین برداشت و انداخت تو آش و گفت « ما هستیم»!! فلسفه بوجود اومدن به اصطلاح جنبش«ما هستیم» همین پشگل اندازی است. همه می دونند «شما پشگل انداز هستید»."

2- ای میل مهسا به یک نویسنده: من شما را خیلی دوست دارم. راست اش را بگویم عاشق شما شده ام. کاش می شد شما را ببینم. با هم قراری می گذاشتیم و من از نزدیک نویسنده ی محبوب ام را که بزرگ ترین نویسنده ی قرن است می دیدم. من حاضرم برای شما هر کاری بکنم. دوستام به من می گن مهسا تو با این زیبایی و قد و هیکل ات چرا دوست پسر نمی گیری. من می گم یا شما یا هیچ کس دیگر. من حتی از شما نوشتن یاد گرفتم و اگر بخواهید نوشته هایم را برای تان می فرستم که در سایت تان منتشر کنید. کاش می شد شما را ببینم. آه. چه شب هایی را با هم می گذروندیم. حالا که نمیشه. ولی می خوام بگم این یارو نویسنده هه را خیلی مراقب اش باشید. همچین دلم شور می زنه می گم نکنه خدای نکرده... نه. حتما چیزی نیست و دلشوره ی من بیخوده. قربونت برم. می میرم برات. آی لاو یو. 3> 3> 3>

3- کامنت پیرون: میگم‌آ، این یارو نویسنده هه که امروز می گه سبزم، همیشه با آخوندا دست اش تو یک کاسه بوده. من خودم از طریق یک منبع موثق شنیدم یک زمانی توی اوین کار می کرده و تیر خلاص می زده. می گم نکنه یارو مامور باشه و می خواد با این حرف ها ما را گول بزنه که حکومت سر جاش بمونه؟ خیلی مشکوک می زنه. من هیچ وقت بهش اطمینان نکردم. اصلا این بابا چطوری از فرودگاه پا شد اومد خارج؟ مگه ماموران وزارت اطلاعات کور بودند که این بتونه به این راحتی از دست شون در بره؟ نه! حتما کاسه ای زیر نیم کاسه هست...

4- لینک هوشنگ: بچه ها اینم یک لینک با حال برای اینکه حال و هواتون عوض بشه. همه اش که نمیشه رفت راهپیمایی. یه کم هم حال و حول لازمه. حالا فردا تندروها نیان بگن "هوشی" وسط کشت و کشتار لینک های این جوری می ذاره. به خدا قصد بدی ندارم. ضمنا امی واین‌هاوس هم مُرد. خدا رحمت اش کنه...

5- کامنت گوزل: اصلا تمام آتیش ها از گور این فارس های راسیست بلند میشه. این ها نمی ذارن که ما به زبان تورکی و عربی حرف بزنیم که خودشون فارسی حرف بزنند. زنده باد الهام علی یف. زنده باد جنبش الاحواز.

6- کامنت یاحسین میرحسین: شما دروغگوهای پست فطرت عوضی هیچ کدوم‌تون سبز نیستید. سبز فقط ما هستیم. شما کجا رفتید به مهندس موسوی یا شیخ مهدی رای دادید؟ شما ها نبودید که پیش از انتخابات می گفتید باید انتخابات را تحریم کرد؟ شما ها نبودید که می گفتید مهندس موسوی عزیز ما دست اش به خون جوانان در دهه ی شصت آغشته است و باید او را محاکمه کرد؟ حالا چطور شده که هِی مهندس مهندس می کنید. هِی رای من کو رای من کو می کنید. شما کجا رای دادید که حالا رای تان را می خواهید پس بگیرید؟ سبز فقط ماها هستیم. شما ها هم اگر راست می گید برید برای خودتون جنبش درست کنید.

7- ای میل ذوالفقار به یک نویسنده: هوی یاروئه. فکر کردی تو کنج تاریکی نشستی ما نمی دونیم تو کی هستی؟ بدبخت شناسایی شدی. خودت و زن و بچه ات زیر نظر ما هستید. سرنوشت مختاری و پوینده در انتظارته. بی شرف پدر سگ حرومزاده...

8- کامنت دکتر ادیب: نویسنده ی عزیز. من نوشته های شما را خیلی دوست دارم ولی فکر نمی کنید اگر یک کم بروید و استراحت بکنید و چیزی ننویسید، نوشته های تان بهتر می شود؟ متوجه نشده اید که تازگی ها چقدر احمقانه می نویسید؟ آخر این ها را که شما می گویید همه ی ما می دانیم. هر بچه مدرسه ای می تواند مثل شما بنویسد. دوستدار همیشگی شما. کاوه

9- کامنت کورش شاهِ شاهان: مگر اعلی حضرت چه کرد؟ یک مشت جانی بی پدر و مادر مارکسیست روسی مرتجع سرخ و سیاه را گرفت تا مانع از برآغالیدن آن ها بشود و مملکت به این روز نیفتد. خوب کرد. باید بیشتر هم می کرد. سروران! اگر اعلی حضرت رضاشاه دوم به ما پروانه بدهند، همین فردا با سربازانِ جان برکفِ آرتشِ شاهنشاهی، ایران را فتح می کنیم و پروانه نمی دیم موسوی‌چی‌ها با مطرح کردن جنبش سبز و ایجاد همبستگی میان نیروهای مخالف بخواهند سرِ ما را گرم کنند و در میان سلطنت طلبان راستین چَخِش ایجاد شود. ولی به گمان ام اعلی حضرت رضاشاه دوم هم گول این ها را خورده اند و دستبند سبز به خودشان می بندند که ایدون مباد. زنده باد کورش، زنده باد داریوش، مرگ بر مهندس موسوی.


http://my.gooya.com/permalink/3461.html

No comments:

Post a Comment