ممنون از دوست عزيزی که اين نوشته را برای ما فرستادند. بعد از مطالعه آن متوجه شدم که اين نوشته از طرف آقای مير بلوچ به خسرو ملازهی است و در ارتباط با درگيری سايبری اخير حزب مردم با خسرو و وبلاگ پهره است. درگيری که در آن دو طرف درگير خاصا حزبیها دست به کارهايی زده اند که برای من و هر انسان ديگری شرم آور است. من قصد آن را ندارم که وارد اين درگيری شوم و به همين دليل اول نخواستم اين نوشته را در وبلاگ پخش کنم. ولی ديدم که اين نوشته اشاره به يکسری مسائل کرده که برای همگی ما صدق میکنند و آموزنده هستند، لذا دست به انتشار آن زدم. پيام من به آقايان دو طرف درگير اين است که هر چه زودتر اين جنگ و دعوا را کنار بگذارند و آگر نمی توانند به بلوچ وبلوچستان خدمتی کنند اينگونه با تاسيس وبلاگهای فحاشيگری که فقط باعث آبروريزی است ما را شرمسار ساير ملل نکنند. به خاطر داشته باشيد که ملل ديگر هم به اين وبلاگهای شما سر میزنند. پيشنهاد من اين است که ما همگی در اتاقی در پالتاک جمع شده ومسائل را بررسی کرده و دوستان را آشتی دهيم. ادامه اين جنگ و جدالها فقط وقت کشی است و بيشتر به خود شماها ضربه ميزند. من از آقای ميربلوچ تقاضا ميکنم که مقدمات جلسه آشتی را در پالتاک فراهم نمايند.
به اميد صلح و صفا کوچک شما م. بلوچ
****************************************
سلام دوست گرامی
این مقالات برای من ارسال شده بود و من پس از خواندن آنها وبا اصلاح مختصری ، برحسب وظیفه ای که نسبت به خوانندگان ، و احترام به آزادی بیان و مهمتر از همه برای کشف حقایق در مورد اتهامات وارده طرفین دعوا به یک دیگر داشتم ، اقدام به انتشار آنها کردم. امشب جوابیه شما را خواندم ولی چون حاوی کلمات نامساعد بود از انتشار آن خود داری کردم. اگر ملاحظه کنید مقاله قبلی که برای من ارسال شده بود من آنرا همراه با جوابیه شما انتشار دادم.
من سعی میکنم که در این بین بی طرف باقی بمانم. مقالاتی که برای من ارسال میشود باورکنید من نویسنده آنها را نمی شناسم و با نام های مستعار می فرستند. این هم یک نقطه ضعف بزرگی در جامعه ما بلوچ ها میباشد که میخواهیم مبارزه کنیم ولی از افشای هویت خود وحشت داریم من از انتشار این مقالات باورکنید که به هیچوجه قصد رنجش شما را نداشتم و نخواهم داشت اگر در این رابطه قصوری کرده ام امیدوارم که با بزرگواری همیشگی خود مرا عفو نمایید من از انتشار آن وبلاگ کذائی که بنام ویکیلیس برعلیه شما راه انداخته اند خیلی شرمسار گشتم که تا چه حد اخلاق ما افت کرده است و دارد یک سیر قهقرائی را طی میکند. من این گونه کارها را نکوهش میکنم و وقت خودم را با این چیزهای بچگانه تلف نخواهم کرد
خسرو عزیز من از این جدال و درگیری شما با دوستان حزبی خیلی متاسفم. باورکنید کسانی بی نام و نشان و بعنوان دوست و بظاهر خیرخواه قصد داشتند که مرا در چنین چاله ای بیندازند و با این حزب ها درگیر کنند. در نصفه راه من متوجه شدم که این آقایان از من بعنوان یک ابزار برعلیه رقیبان و یا به قولی دشمنان خود استفاده میکنندآن کسانی که مرا تحریک میکردند خودشان جرات ظاهر شدن با نام و مشخصات خود در مقابل حریف را نداشتندولی خوشبختانه من زود متوجه شدم و به خود آمدم و دریافتم که از این درگیریها به جز دشمن تراشی و هدردادن انرژی و در نهایت بی آبرویی و حقارت چیز دیگری عاید من نخواهد شد و تنها ملایان از این اختلافات بهره برداری خواهند کرد. در نهایت من به این نتیجه رسیدم که من خودم مثل سایر دوستان حزبی دارای نقطه ضعف هایی هستم. پس شروع کردم ابتدا به خودکاوی و خودشناسی خودم. متوجه شدم که من قادر به اصلاح حتی فرزندان خود نیستم چه رسد به یک حزب سیاسی و یا رهبران آن. من دریافتم که تنها کسی را که میتوانم اصلاح کنم خودم هستم. پس شروع کردم به اصلاح خودم. به همان نسبت که خودم را اصلاح میکنم میتوانم رابطه بهتری با اطرافیان خود به ویژه فرزندان خود داشته باشم ولی این را میدانم که این هنوز اول راه است و من برای اصلاح خود راه طولانی در پیش دارم. وقتی که خود را خوب شناختم به خود گفتم زهی خیال باطل لشکر! این تو بودی که ادعا داشتی که میخواهی جامعه را اصلاح کنی. الان میدانم که ما همه انسان ها یک سری نقطه ضعفها و یک سری نقطه های قوت داریم. به جای انگشت گذاشتن روی ضعفهای یکدیگر بهتر است که نقاط مثبت یکدیگر را برجسته کنیم از مطرح کردن حقایق وحشت نداشته باشیم اگر هدف اصلاح دوستان است انتقادسازنده و منصفانه بکنیم. انتقادهای بی رحمانه گاهی خوب است ولی نه برای جامعه ما. ما که اکنون در اروپا زندگی میکنیم هنوز آن کوله پشتی فرهنگی خود را که پر از غروربیجا، حسادت،کینه و ریا است خالی نکرده ایم اگر انتقادپذیر بودیم روزگار بهتری داشتیم. آیا ما میدانیم که علیرغم بهترین امکانات جغرافیایی و محیطی و شرایط آب و هوا را دارا هستیم ولی عقب مانده ترین قوم در منطقه خاورمیانه ،نزدیک و دور هستیم. دشمنی ما با یکدیگر چیز تازه ای نیست این دشمنی بخشی از تاریخ ماست که ما همیشه علیه یکدیگر عمل کرده ایم و این برادرکشی ما باعث شده است که درمقابل نیروهای غیر خودی و دشمنان نتوانیم دفاع و مقاومت کنیم.
امروز ما بیشتر از فقر فرهنگی رنج می بریم. قادر به حل مشکلات خود از طریق مسالمت آمیز نیستیم. بجای کمک به یکدیگر مشکلات بیشتری بر هم تحمیل میکنیم. در کارهای همدیگر اعم از کوچکترین کار شخصی و خانوادگی گرفته تا کارهای بزرگ دخالت میکنیم و در تمام کارها هم متخصص هستیم و نظر میدهیم.حزب مردم و اعضای آن بخش کوچکی از همین مردم و فرهنگ هستند. از آنها نباید انتظار داشت که مثل یک حزب مدرن اروپایی عمل کنند.هنوز ما خیلی راه طولانی داریم که به آنجا برسیم افراد این حزب را باید در ظرف خودمان بسنجیم و قضاوت کنیم. کمیت به نظر من زیاد مهم نیست ولی کیفیت کاری آنها را باید در عمل دید که چگونه در جهت اهداف حزبی خود پیش میروند. آیا به قول معرف سازشکار هستند،آیا با هر وسیله ممکن میخواهند به هدف برسند، رابطه آنها با دشمنان جامعه چگونه است، به نظر من هر فرد دلسوزی وظیفه دارد که یک بار نظر و یا انتقاد خود را به آنها گوشزد کند اگر به انتقادهای سازنده توجه نکنند دیر یا زود خودشان ضرر آنرا می بینند. انتقادکننده هم نباید اصرار بورزد که انتقاد او حتما" درست است. حزب مردم در حال گذار از یک حزب ایلی عشیرتی به یک حزب سیاسی / مدنی است آیا موفق خواهد شد یا نه بستگی به توانایی و سیاست خود آنها دارد. اما ما باید به این مساله باید توجه داشته باشیم که به قول معروب " در شهر کوران ، کسی که یک چشم دارد پادشاه است" اکنون در جامعه ما غیر از حزب مردم تشکیلات دیگری وجود ندارد. پس همین حداقل کار حقوق بشری که انجام میدهند و هر از گاهی برعلیه آخوندهای مکار سخنرانی ، مصاحبه و تظاهراتی میکنند قابل قدردانی و سپاسگزاری است.
بگذریم خسرو گرامی من زیادی روده درازی کردم شما که خودتان اهل فرهنگ و ادب هستید و این چیزها را بهتر از من میدانید.فقط یک چیزی را میخواستم یادآوری کنم از زمانی که شما درگیر جدل با حزبیها شده اید کیفیت مطالب پهره افت پیدا کرده است اگر چه گفتن این مطلب برای من خیلی دردناک بود ولی ضروری دانستم که نظر خودم را به شما بگویم.
با آرزوی موفقیت برای شما
میربلوچ
چرا حزب مردم بلوچستان از رسانه های مسقل می ترسد؟
ReplyDeleteسیاستمدار کهنهکار حزب مردم برای حفظ قدرت خود به هر چیزی متوسل می شوند تا چند روزی بیشتر بر اریکه قدرت تکیه بزنند . این سیاستمدار ن دیکتاتور منش که اغلب از محبوبیت کمی در جامعه برخوردارند ، انواع شیوه ها را مورد آزمون قرار می دهند تا مبادا ناچار شوند تا از قدرت خداحافظی کرده و به فرد دیگری واگذار کنند .
این دیکتاتورها ی حزبی در برخورد با هر گونه صدای مخالفی در گام اول تلاش می کنند تا این صدا را خفه کنند تا مبادا افراد دیگری از آن مطلع شده و بخواهند راه آنان را ادامه دهند . این شیوه به عنوان یک روش قدیمی همواره از سوی دیکتاتورها به کار رفته است و در این مورد نمی توان استثنایی قائل شد .
فارغ از این مساله ،دیکتاتورها همواره مخالفان خود را به تبعیت از دشمنان فرضی متهم می کنند و انواع انگ ها را به این افراد می زنند . این رویکرد در عصر حاضر تحول جدیدی را تجربه کرده است و آن تحول این است که رسانه های مسقل جایگزین دشمنان فرضی می شوند که دیکتاتورها آنها را همواره عامل مشکلات موجود وناکارآمدی خود معرفی کرده بودند.
این اتفاق آن زمانی رخ داد که دیکتاتورها به ضریب نفوذ گسترده رسانه ها واقف شدند و آن را عامل مشکلات موجود و بروز صداهای مخالف دانستند. نمونه این رویکرد در دوران اخیر به وفور دیده می شود ..
دیکتاتورها ی حزب مردم بلوچستان در مواجهه با اعتراضات داخلی ابتدا تلاش می کنند که مردم را از دریافت اخبار منع کنند و در گام دوم ، اخبار را به صورت گزینشی در اختیار مردم داخل کشور قرار می دهند تا موقعیت خود را در جامعه مستحکم کنند . البته با وجود تمام ممنوعیت هایی که دیکتاتورها برای مردم در راه کسب اطلاعات ایجاد می کنند اما اخبار موجود از منافذ دیگر خبری به دست مردم می رسد و تداوم قدرت آنان را با مشکل مواجه می کند که در نهایت منجر به سقوط آنها خواهد شد .
عنایت ستوده