Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

سخنان ملا حسنی و عمق فاجعه ... - دکتر گلمراد مرادی

ملاحسنی و اکثر رهبران اسلامی ایران دسته گلهای زیادی به آب داده اند. اما این یکی واقعا شرم آورتر از بقیه است. این آیت الله دلقک این بار در خطبه های نماز جمعه ارومیه که این خطبه ها، می بایستی از ابزارهای تبلیغات سیاسی برای سرا سر مملکت، به قول احمدی نژاد: ما يك كشورآزاد هستيم و ايران قدرت اول جهان است، باشد، و برافکار مردمان ملتهای ایران و جهان تأثیر مثبت بگذارد و مردم را جذب کند، نه دفع! اما در بعضی مواقع با اظهارات ملا غلام رضا حسنی وبرخی دیگر ازاین حضرات نتیجه عکس باید ازآن گرفته شود. البته جامعه دمکرات طلب و آزادیخواه با تمام ضایعه ایکه این جملات قصار برای فرهنگ جامعه ما ببارمی آورد، باید آن را به فال نیک بگیرند. زیرا اینهادارند گورخودرا بادست خود می کنند.

ملاحسنی و اکثر رهبران اسلامی ایران دسته گلهای زیادی به آب داده اند. اما این یکی واقعا شرم آورتر از بقیه است. این آیت الله دلقک این بار در خطبه های نماز جمعه ارومیه که این خطبه ها، می بایستی از ابزارهای تبلیغات سیاسی برای سرا سر مملکت، به قول احمدی نژاد: "ما يك كشورآزاد هستيم" و "ايران قدرت اول جهان است"، باشد، و برافکار مردمان ملتهای ایران و جهان تأثیر مثبت بگذارد و مردم را جذب کند، نه دفع! اما در بعضی مواقع با اظهارات ملا غلام رضا حسنی وبرخی دیگر ازاین حضرات نتیجه عکس باید ازآن گرفته شود. البته جامعه دمکرات طلب و آزادیخواه با تمام ضایعه ایکه این جملات قصار برای فرهنگ جامعه ما ببارمی آورد، باید آن را به فال نیک بگیرند. زیرا اینهادارند گورخودرا بادست خود می کنند. دراین موقعیت کنونی که زنان قهرمان ما روشنترو آگاه تر ازهر برهه ای از زمان شده اند، ملا حسنی بی پروا درباره ظهور ورفتار آنان درجامعه که یکی از مسایل مهم اجتماعی باید باشد با لهجه غلیظ خود و فارسی بی دست و پا و شکسته و بسته، رکیک ترین توهینها را به مقام زن می کند. او می گوید:"زنها به سه دسته تقسیم می شوند، گروه اول زنهای بی حجاب هستند که مانند اتوبوسند یعنی هر کس می تواند سوار آنها بشود. دسته دوم زنهائی که حجاب بدون چادر دارند و معمولا مانتو به تن می کنند و رو سری بر سر دارند. آنها مانند تا کسی هستند که فقط افراد مشخصی را سوار می کنند و بالاخره زن هائی مانند زن بنده که مثل الاغند که فقط یک نفر می تواند از آنها سواری بگیرد". اولا در جامعه ایران ما زن بی حجاب نداریم و این ملای با افکار قرون وسطا فقط قصد توهین به زن را دارد. دوما او با بیان این جملات نه فقط نفرت همه انسانهارابخود چندین برابر می کند، بلکه نفرت ازکسانی که این قدرت و میکروفن را در اختیار او قرار داده اند ونهایتا نفرت ازاسلام که حق و حقوق زنان را در کتب مقدس نادیده می گیرد و یا زیر پا می گذارد و به این افراد جاهل امکان می دهد چنین توهینها وبی حرمتهائی نسبت به نیمی ازجامعه بنماید و درنهایت نفرت از تأیید کنندگان فرصت طلب آن ها خواهد بود. البته اگر این مردک به حد ششم ابتدائی سواد، منش، ادب و تربیت می داشت، می توانست به جای الاغ تاکسی بارسه چرخه برای مثال اش بیآورد که شوفر با زحمت یکنفر را جلو می توانست سوار کند، نه الاغ را. گرچه الاغ حیوان نجیب تری از گوینده این جمله است، اما در فرهنگ ما هر آدم احمقی را با الاغ مقایسه می کنند. بهمین دلیل این مردک باید شرمش بیاید که مادر فرزندانش را احمق خطاب کند. بهرحال این مثال، قرون وسطائی و اسلامی ناب است، در غیر آن صورت او حداقل برای رعایت ادب چنین واژه ای را به کار نمی گرفت. این تنها دسته گل ملا حسنی نبوده و نیست. او درسخنرانی دیگری که ویدئو آن در دست است، واژه "تهدید" ازعربی گرفته شده را، این گونه تفسیر می کند: ته یعنی عقب (باسن) و دید یعنی آن را دیدن. ببینید سواد این مرد و عمق فاجعه را و آنهم در حضور مهمانان زیادی که همه از مقامات عالی رتبه مملکت و در برابر دوربین تلویزیونها چنین شکری را خرد می کند! و هیچ یک از این مقامات به دلیل فرصت طلبی، علنا هیچ اعتراضی به این هجویات نکرده و نمی کنند. 

درجای دیگر ازنظر اقتصادی اظهار می دارد: "اگر مومنين غسل جمعه را انجام ندهند مشكلات كمبود گاز مرتفع مي شود" و یا در نماز جمعه اروميه در مورد قتل مخالفان می گوید:"اگر فرد مشركي را وقتي فهميديم كه واقعاً مشرك شده، بايد او را بسوزانيم؛ اگر با گلوله هم بود اشكالي ندارد". این مرد علنا حکم قتل یک انسان بی گناه را که جرم اش فقط دگراندیشی است، صادر کرده است.
خوب، مردمان ملتهائی که این هجویات را می شنوند وخیلی ساده می پذیرند یا ازکنار آن با خونسردی رد می شوند، از سه حالت خارج نیست: یا این حرف ها را نمی شنوند یا نا آگاه اند و یا بی تفاوت که در نتیجه فرهنگ فرصت طلبی بر آنها حاکم خواهد شد. در غیر آن صورت این نماینده "امام راحل" نمی تواند به خودش اجازه دهد این چنین هجویاتی نه علیه زنان بگوید و نه جرأت می کند این نوع تفسیرها را از واژه ها بدست دهد و نه اجازه دارد درباره وضع اقتصادی یک جامعه این چنین جمله احمقانه ای را بیان کند و یا در مورد "مشرکان" این گونه، علنا اظهار نظر نماید و فتوا صادر کند. در هر حالتی این آدم چون خودش واقعا بوئی از تمدن نبرده است و شیوه برخورد را اصلا یاد نگرفته است، حتا در انتخاب برخی واژه ها برای مثالهای بس ارتجاعی اش، هیچ نوع کوششی به کار نگرفته است و فکر می کند، مردمی که برای شان سخنرانی می نماید ویا آنها به او گوش فرا می دهند، بی شعور اند! من واقعا نمی دانم این مردک خود شیوه نشست و بر خاست و برخورد درجامعه را یاد نگرفته است یا شنوندگان خودرا نادان می پندارد و به هیچ می گیرد. درغیر آنصورت، او حداقل می بایستی در به کار گیری واژه ها که صدها هزار نفر آن را در رادیوها و یا صفحات تلویزیونها می شنوند و می بینند، کمی دقت داشته باشد وبداند واحساس کند که اونماینده مطلق نایب امام زمان است که بریک بخش ازجامعه 70میلیونی ایران حکومت می کند وبرای آنها حرف می زند نه برای خانم بزرگوارش که او را با الاغی مقایسه کرده است. با شنیدن این جملات قصار آدم کم حوصله بیاداین مثال دینی می افتد "خلایق هرچه لایق" و یا بقول سعدی:
"آنکه هفت اقلیم عالم را نهاد + هر کسی را هر چه لایق بود داد".

این مثال قرنها پیش گفته شده و به درد همان دوره می خورد و تمدن امروز نباید اجازه دهد که درقرن بیست و یکم نیز صدق کند. ما اگر با خود صادق باشیم، باید این گونه قضاوت کنیم که واقعا مردمان ملتهای ایران لیاقت بسیار بالاتر وبهتری از حکومت دیکتاتوری محمد رضاشاه و خمینی و ملا حسنی و امثال را دارند. منتها باید قبول کنیم که سطح آگاهی توده های پاکدل پائین نگهداشته شده و این ها خواست همه دیکتاتوران و بویژه از نوع مذهبی افراطی آن بوده و هست. پس ما در چارچوب این جمهوری جهل انتظاری بیش از این نباید داشته باشیم که بهتر از ملا حسنی بر ما حکم راند!! هنگامیکه رهبر تحصیل کرده مملکتی فرصت طلبانه و برای محبوبیت خود اظهار داشته که امام زمان را درخواب دیده و امام او را نجات داده است که واقعیت ندارد واین بیانات درملاء عام فقط یک نوع عوامفریبی بوده، معلوم است از فرزند خلف او انتظاری بیش از همین رهبران جمهوری اسلامی کنونی که برای اداره یک مملکت هنوز با رمل و استرلاب و استخاره سر و کار دارند و بجای حافظ لای قرآن را باز می کنند که اگر خوب آمد، مثلا مانند "سوره تحریم"!، کار را انجام می دهند وگرنه از انجام آن سرباز می زنند، نباید انتظاری داشت که وضع بهتراز این بشود. بنده با اجازه، توجه شمارا به سخنان برخی از دیگر رهبران مملکت بلازده ایران جلب می کنم. آيت الله جوادي آملي، یکی دیگر از این حضرات، گفته است: "دانش مندان فيزيك، شيمي، باران شناسي و زمين شناسي بدون پسوند اسلامي نفهمند". یعنی دانشمندان فیزیک و شیمی و غیره شناس باید یک صفت اسلامی داشته باشند، در غیر آنصورت اگر اسلامی به دنبال نام آنها نباشد نفهمند! من واقعا نمی توانم قبول کنم، اکثر مردمانی که این جملات بسیار احمقانه و چندش آور را از دهان اینها می شنوند و می پذیرند، از نظر سیاسی و حتا از نظر آئینی آگاه باشند! در جای دیگر، خانم شكوفه گلخو، رييس دانشگاه الزهرا گفته است:"بدحجابي زنان موجب فعال شدن غده هيپوفيز مردان در توليد مثل مي شود"(!!) انسان واقعا دلش به حال آن جوانان نخبه و با هوش دانشگاهی می سوزد که امضاء این خانم در زیر پایان نامه تحصیلی آنها باید باشد. البته آدم از اینها با این طرز تفکر هیچ انتظار بهتری نمی تواند داشته باشد! بنده بارها گفته ونوشته ام، تازمانی که برتری طلبی و خودخواهی وتفرقه برجامعه روشنفکری ما حاکم است، تازمانی که غرور کاذب وجاه طلبی برما غلبه کرده و اجازه نمی دهد چیزی را بیشتر ازآنچه که می دانیم یاد بگیریم و فقط خود را عقل کل می خوانیم و دیگران را دیوانه(!) در برهمان پایه زنگ زده خود خواهد چرخید و هر انتظاری بیش از این عبث و بیهوده است. خوب، زمانی که باصطلاح فیلسوف اسلامی و یا یک رئیس دانشگاه یعنی رئیس یک موسسه آموزشی آن گونه که شرح اش رفت، باورداشته باشند، پس آن مثالهای ارتجاعی نظیر:خلایق هرچه لایق، نباید کهنه و بعید به نظر آید.

بنابراین باحاکمیت آدمهائی نظیر ملا غلامرضا حسنی، امام جمعه ارومیه، ما باید در حقیقت شرممان بیاید اگراز فرهنگ کهن ایران و مردمان متمدن آن حرف بزنیم. یک نکته را باید در مد نظر داشته باشیم که از حمله اعراب به این سوی آن تمدن و فرهنگ کهن بجای پیشرفت به عقب باز گردانده شده. بنا براین باید قبول کنیم که جامعه ما به دلیل حاکمیت دیکتاتوران و جلو گیری از تعلیم و تربیت درست و آزاد نقوذ افراطی گرائی، بجای پیشرفت، عقب نگهداشته شده، مانده ایم. من نمی دانم اگر ستار خان و باقرخان، آن قهرمانان آذربایجان و ناجی ایران از زیر بار سیستم مستبده و قرون وسطائی و شیخ محمدخیابانی آذربایجانی و بنیانگذار آزادستان، زنده بودند و جانشین خودرا ملا حسنی می دیدند، چگونه فکر می کردند؟ البته فقط می توان حدس زد، به احتمال قوی همانند ما وجود چنین جانشینی را برای خود در جامعه ایران یک فاجعه می دیدند و برای فرهنگ ها و زبانها و سیاست در این سر زمین یک عقب گرد به حد اقل دویست سال پیش می دانستند. بی تردید آنها نیز شرمشان می آمد که نه فقط چنین جانشینی دارند، بلکه شرمشان می آمد که یک هم ملیتی مانند ملاحسنی دارند.

حاکمبت این افراطیون مقام دوست نتیجه بی مسئولیتی یک گروه خاص در هر جامعه ایست که ما آنها را روشنفکران فرصت طلب می نامیم. من باز هم تکرار می کنم اگر در جامعه ای ناآگاهی و بی تفاوتی رواج داشته باشد، درجه فرصت طلبی بسیار بالا خواهد بود و درچنین جوامعی برخی از روشنفکران برتری طلب، مقام دوست و زندگی بی دقدقه خواه گرایش به "وقت راغنیمت شمردن"، نشان می دهند. اینان خودرا زرنگان جامعه می دانند و هر که خرشد آنان پالان و هر که در شد آنان دالان می شوند. ما نظیر آنها را در انقلاب ایران به روشنی دیدیم. اگر شک دارید از همسایه ها بپرسید کسانی که تا دیروز برای ساواک کار می کردند اگر کم شناخته بودند، با یک توبه ساده در بست در خدمت جمهوری اسلامی در می آمدند و اگر علنا شناخته شده وجنایت کرده بودند، برخی از آنها حد اقل این زرنگی را نشان دادند و قبل از دست گیری و اعدام و یا زندانی، گریختند و برخی فرصت طلبانه، چون دیگر خود حتا با توبه کردن نیز نمی توانستند نوکر رژیم جدید شوند، فرزندان خودرا درخدمت رژیم در می آوردند. تازه از همه اینها بگذریم، افراد دیگری مانند گنجی و سازگارا و امثال را می توان نام برد که ازفرصت طلبان زرنگ بودند. بدون شک، اینها اگر برای مثال حتا رژیم شاهنشاهی مجددا سرکار بیاید، ازآن آدمهائی خواهند بود که توی صف خواهند ایستاد و ازهوادار آن خواهند شد. در واقع فرصت طلبی عامل اصلی تولید دیکتاتوری مذهبی و غیر مذهبی است. اینها از سادگی و پاکدلی اطرافیان خود سوء استفاده می کنند و با وصف این که هیچ احساسی و سواد اجتماعی ندارند وحتا یاد نگرفته اند، الفبای تربیت و رفتار درست رارعایت کنند. اینجور آدمها برای رسیدن به هدف خویش دروغ می گویند، بلوف وتهمت می زنند ومی توانند خودرا خوب بفروشند و نه اینکه خود هیچ نمی خواهند بیشتر یاد بگیرن، بلکه مایل نیستند دیگران هم چیزی بفهمند. آلمانی ها به این نوع آدم ها می گویند "اسکروپل لوزه منش"یعنی آدمهای بی وجدان و بی پرنسیپ که خودرا از زرنگان جامعه می دانند. مامثلا در صف آپوزیسیون زیاد داریم که اینها حتا چشم دیدن کسانی را ندارند که واقعیت را بیان کند و از هر فرصتی برای زهر ریختن خود استفاده می کنند. نمونه آن کامنت نویسی بی نام و نشان در پای مطالب است. تنها راه مبارزه با این چنین آدمها که نمی خواهند خود چیز بیشتری یاد بگیرند و مانع فراگیری دیگران نیز می شوند، فقط به انزوا کشاندن آنان است، نه چیز دیگر. البته در کوتاه مدت احتمالا موفقیت ازآن آنان باشد، اما در دراز مدت مسئله معلم و نوشتن نام مارو درویش مارگیر و نقاشی شکل مار است. اطمینان داریم که روزی دست این نوع افراد رو خواهد شد وکشیدن شکل مار دیگر درد آنها را دارو نخواهد کرد. در همین جمهوری اسلامی کنونی، فراوان داریم از این شارلاتانهای بی سواد اما زرنگ که برخی از آنها را نام بردیم. اکنون باید دید فرصت طلبان زرنگی، مانند سردار رادان که یکی از فرماندهان سپاه، و صادق محصولی وزیر سابق کشور دراین جو چگونه بر خورد و رفتار می کنند؟ من این ها ونظیرشان رافرصت طلبان کلاسیک نام می گذارم که دراین پست و مقام، چه می گویند وچکار می کنند. اینان بر عکس گنجی ها و امثال تا لحظه آخر عمر نا میمون رژیم خواهند ایستاد و بعد از فرار ذخیره در خارج هم دارند. در واقع آنها از احمقانه ترین و بی مورد ترین مسئله در جامعه ملا زده حرف می زنند و چرب زبانی بیشتری می کنند و در پیاز پاک کنی مهارت عجیبی دارند. برای نمونه به این جمله سردار رادان توجه کنید که گفته است: "قرار گرفتن چكمه برروي شلوار به دليل نشان دادن بخشي از برجستگي بدن از مصاديق شرع است و تبرج به حساب ميآيد". خوب، همین مردک از طرفی نمایش های ورزشی کشتی گیران با شلوار کوتاه و پیراهن رکابی را نگاه می کند و احتمالا غیراسلامی نمی داند و به زعم ایشان مجاز باید باشند، اما از طرف دیگر پوشیدن چکمه بر روی شلوار را تبرج یا خودرا آراستن وزینت کردن، می نامد و یا صادق محصولی گفته است: "من صد و شصت میلیارد تومان ثروت را درمدت ده سال از راه معاملات حلال (!) به دست آورده ام"، نقل بمعنی. اینهابا این بیانات قصد دارند فقط مردم را سرگرم کنند، اما رادان و محصولی، نه به حرفهای خود باوردارند ونه عمل می کنند. بویژه این آقای صادق محصولی خوب می داند که جملات اش احمقانه ترین، بی معنا ترین و پوچ ترین اند. لذا ازراه "حلال" اسلامی هیچ کسی نمی تواند دراین مدت کوتاه یعنی ده سال میلیاردر شود. اینهابا این کارهاتولید افراطی گرائی می کنند و افراطی گرائی از احمقی و یا نا آگاهی سرچشمه می گیرد. یعنی اگر قادر به پاسخ پرسشی نشدند آن را به خدا می سپارند چون او می داند و این ساده ترین کلاهبرداری است که در جامعه ملا حسنی زده ما بطور وسیع تبلیغ اش می کنند.

هایدلبرگ، آلمان فدرال 27.7.2011 دکتر گلمراد مرادی
g-moradi@t-online.de
ایمیل نویسنده: Dr.GolmoradMoradi@t-online.de

برگرفته از : ایران گلو.بال

No comments:

Post a Comment