هنوز بعد ا زخبر بستری شدن استاد پست جدیدی تو وبلاگ نزده بودم که خبر در گذشت او رسید و به قول شاعر گاهی چه زود دیر میشود..از امروز است که جامعه زنده کش و مرده پرست ما شروع به تمجید و تعریف از استاد بامری بکند و او را به عرش ببرد اما در بودنش کسی به فکر او نبود و او با سختی دوران بیماری را با مرگ به پایان رساند.استادی که هنرمند استان سیستان و بلوچستان بود و هزینه درمانش را اداره کل فرهنگ و ارشاد کرمان تامین کرد...
وی مدتی بود که با بیماری سرطان روده دست و پنجه نرم میکرد و در ابتدای خرداد ماه ۹۰ در بیمارستان افضلیپور کرمان تحت عمل جراحی قرار گرفته بود.
بامری در سال ۱۳۳۰در ایرانشهر متولد شد و از سن ۸ سالگی به کار موسیقی وخوانندگی روی آورد.
وی از کودکی آموختن ساز دهلک را آغاز کرد و سپس به خوانندگی پرداخت.
او مقام اول جشنوارههایی چون نینوازان، موسیقی حماسی، آیینه و آواز، موسیقی فجر، ذکر و ذاکرین و موسیقی نواحی کرمان را کسب کرده است و در مجموع بیش از ۷۰ لوح تقدیر و سپاس در کارنامهی حرفهای موسیقایی خود داشت.
بامری همچنین در کشورهای فرانسه، آلمان، امارات، ونزوئلا، هلند و ترکیه کنسرتهایی را برگزار کرده بود و از مشهورترین خوانندگان صوت یا ترانههای مردمی بلوچستان به سبک قدیم به شمار میرفت.
گفتنی است ماشاالله بامری در طی برگزاری هفتمین جشنواره موسیقی نواحی به عنوان بزرگترین پژوهشگر موسیقی سیستان و بلوچستان مورد تقدیر قرار گرفته بود.
هنر آواز استاد ماشالله آتقدر زبانزد خاص و عام بود که اگر کسی ۴۰ سال پیش آواز او را شنیده بود و سال پیش مجدد آنرا می شنید میگفت در زیبایی صدای او کمترین تغییری ایجاد نشده است.
استاد بامری اصالتا اهل شهرستان جدیدالتاسیس دلگان در محدوده جغرافیایی ایرانشهر بود و در همین شهر زندگی و با آن وداع نمود. دلگان از خواستگاه های موسیقی بلوچی بشمار میرود و رقص دو چاپی و چهار چاپی و دهل و سرنای آن معروف می باشد.بامری همچنین در زمینهی خوانندگی و آهنگسازی، آموزش به جوانان و همکاری با گروههای مختلف موسیقی فعالیت داشت .
وقتی گروه موسیقی رستاک در یکی از به یاد ماندنی ترین آثار موسیقی محلی کشور پس از انقلاب در تلاشی بدیع و در یک مجموعه اقدام به باز خوانی تعدادی از آثار موسیقی محلی کشور کرد٬تنها خواننده ای از استان ما که صدا و موسیقی اش در این مجموعه نفیس جای گرفت استاد بامری بود و او در این مجموعه پر فروش ٬زیبایی موسیقی بلوچی را به کشور بیشتر شناساند و با هر بار دیدن و شنیدن این اثر هنری احساس افتخار به انسان دست می دهد.این آهنگ معروف با عبارت با مسمای " مروچی من نشته حیرانان..." شروع می شود که واقعا حیرانی برخی هم استانی های هنر ناپسند را حکایت می کند..
استاد بامری سابقه حضور در جشنواره های بزرگ موسیقی و کسب مقامهای متعدد را در کارنامه خود دارد اما مرگ زود هنگامش او را از ادامه افتخار آفرینی و جامعه را از لذت شنیدن آواز و هنرنمایی اش محروم کرد .متاسفانه ماشالله از خودش مراقبت نکرد و جامعه هم در مراقبت از او دریغ و اهمال کرد..
اهمیت هنرمندانی چون استاد بامری در این است که آنها با شکم چسبیده به بدن به دنیا می آیند با همان شکم کم توقع زندگی و هنرآفرینی می کنند و با شکمی بدون برآمدگی چون زنان حامله از دنیا می روند با این تفاوت که از خود از خود آثاری به یادگار می گذارند که افتخار قومی هستند بدون اینکه ادعایی داشته باشند و جامعه برایشان کرامت چندانی قائل باشد .اما همین جامعه هنرمند کش به ثروتمندان و برخی دیگر شکم پرستان بی هنر چنان احترامی میگذارد که آنان خود را سرآمدان جامعه می دانند و در محافلشان هنرمندان را" چاپی و سرنایی" خطاب میکنند و با این تفکر عاقبتی جز جهل و تاریکی در انتظار چنین جامعه ای نیست.
به هرحال ما ماشالله را از دست دادیم همانگونه که کمالن حوت را از دست دادیم بدون اینکه قدرشان را بدانیم فردا روز هم نوبت اسندار و زنگشاهی و..میرسد و ما در خانه و ماشینمان از موسیقی و هنرشان لذت می بریم و آنان و خانواده هایشان از نداری و بی توجهی حسرت می خورند..
هم اکنون که این خطها را می نویسم مراسم تشییع جنازه استاد بامری در ایرانشهر در حال برگزاری است.برای این استاد فقید و همه هنرمندان درگذشته این دیار آرزوی رحمت الهی داریم روحش شاد .با قرائت حمد و سوره ای و تقدیم به روح بلندشان.
http://amanertebat.blogfa.com/post-1372.aspx
No comments:
Post a Comment