Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

به مناست بیستمین سالګرد وفات میر غوث بخش بزنجو بابای بلوچستان


بلوچستان سرزمین مرد خیزیست که اشخاص مشهور نظیر میر گل خان نصیر، عبدالواحد آزاد جمالدینی، عطا شاد، مراد ساحر، اکبر بگتی، خیر بخش مری، عطاالله مینگل، شیرومری، بابای بلوچستان میر غوث بخش بزنجو را در دامن خویش پرورش داده است همین شعرا، نویسندگان، سران قبایل و سیاستمدار ان بخاطر آزادی بلوچستان از خود فداکاری نموده اند که در همین جمله، میر غوث بخش بزنجو قافله سالار تلقی میشود.

بابای بلوچستان میرغوث بخش بزنجو در سال ۱۹۱۷م در منطقه عقب افتاده « آواران» قریه «شانک» در منزل میر سفر خان تولد شد اوتعلق به طایفه حملانی شاه بزنجو دارد و ریش سفید طایفه خویش در منطقه نامبرده همین میرسفرخان بود. او هنوز سالی را پشت سرگذشتانده بود که پدر داعی اجل را لبیک گفت.

بابا بزنجو تعلیمات ابتدایی را در مکتب سندیمن های سکول به پایان رساند، او بعد از زلزله سال ۱۹۳۵م به کراچی رفت و در آنجا با افراد آزادیخواه بلوچستان و زعمای قبایل بلوچ آشنایی حاصل نمود که در جمله یاران ذکر شده محمد حسین عنقا، نسیم تلوی و قادر بخش نظامانی شامل بودند.

بابای بلوچستان در کراچی شامل مکتب سند شد و به تعلیم ادامه داد، او در جریان تحصیل به ورزش فوتبال علاقه و افر داشت و در ردیف باز یکنان خوب بشمار میرفت.

او بعداً به علی گر رفت و در سال ۱۹۳۹ از مکتب علی گر فارغ شد و به کراچی عودت نمود.

در این زمان فضای سیاسی بلوچستان اوضاع و احوال دیگری داشت. جنبش مردمی ضد استعمار انگلیس ، و به زعامت عبدالعزیز کرد (کلات ستـیت نیشنل پارتی) بنیاد گذاشته شده و فعالیت هایش اوج گرفته بود، این جنبش در آن زمان به یک حزب نیرومند مردمی تبدیل شده بود و جلسه سالانه آن در شهر مستونگ تدویر یافت.

« بابای بلوچستان بحیث یک عضو این حزب در این اجلاس سهم گرفت. حکومت انگلیسی به کمک سرداران محل به آنها حمله کردند و در روز دوم جلسه بر فعالیت این حزب قیودات وضع شد، و عده یی از زعمای حزب دستگیر و زندانی شدند از جمله عبدالرحیم خواجه خیل، میر محمد فاضل، ملک فیض محمد، مولانا محمد عمر، مولانا عرض محمد یکجا با بابای بلوچستان در کلات زندانی گشتند».(۱)

مدت بعد مناقشه آزادی ریاست کلات مطرح شد که آیا کلات با پاکستان یکجا شود یا اینکه مستقل گردد. بدین مناسبت خان کلات اجلاس جرگه شافهی را غرض اتخاذ تصمیم نهای دعوت کرد، همه اشتراک کنندگان در جلسه مخالفت خویش را با پیوستن بلوچستان به پاکستان اعلام نمودند یکی از نطاقان خیلی مهم این اجلاس که در دسامبر سال ۱۹۴۷م تحت ریاست میر احمد یار خان، خان کلات Khan of Kalat دایر گردید، میرغوث بخش بزنجو عضو دارالعوام بود، او در این جلسه گفت :

گرچه موضوع یکی شدن با پاکستان خیلی حساس و نازک است ولی با آنهم پریشانی ما را زیاد نمی سازد، او اضافه نمود:

بر همه شما معلوم است که از کلات خود ما هم می توانیم حفاظت نمایم و این را همه ما می دانیم که ما کی هستیم و حفاظت جان خود را کرده می توانیم اما این را هم میدانیم که بعضی مردم و کشورها به ما چه نظری دارند، افغانستان و ایران گرچه فرهنگ و تمدن جداگانه دارند، ما هم به مثابه یک قوم فرهنگ خود را داریم، ما همه مسلمان هستیم و منظور این نیست که ما آزادی خویش را به کسی دیگری مدغم نمائیم. هر گاه خاص موضوع ادغام ما در پاکستان بخاطر ضروری است که او یک کشور اسلامی است پس باید افغانستان و ایران هم در پاکستان مدغم شوند، برای ما نمونه های سند و پنجاب را می زنند، در این هر دو ایالات کدام قوم عمده وجود ندارد، بلکه ترکیبی از اقوام خورد و کوچک اند، آنها تهذیب و تمدن جداگانه ندارند، بلکه این موضوع جداگانه است که انگلیسها کی ها را بزور در حلقه غلامی خویش شامل ساخته اند. حکومت بلوچها که بلوچستان نام دارد، این را هم غلام کرده بودند، با وجود آنکه ما بارها بغاوت کردیم، مگر انگلیسها قوم ظالم اند، آزادی ما را از ما گرفتند، مگر قبل از آنها ما هیچگاه بخش از هند نبوده ایم.

این خواهش و تمنای پاکستان، که کلات بمثابه رهبر بلوچستان که وطن آبائی و اجدادی بلوچها است در پاکستان مدغم شود غیر قابل قبول است، زیرا که کردارو روابط ما با پاکستان چه بوده او با ما چه کرد بر هیچکس پوشیده نیست، خان قبل از ظهور پاکستان اعضای مسلم لیک را در ساحه خویش جای داد، برای آنها مسکن ساخت، وسایط ترانسپورتی خویش را در اختیار شان گذاشت، بنابر امر خان کلات اکثریت بلوچها برای مسلم لیک رای دادند و آنها را کامیاب ساخت، مگر باز هم آنها با ما چه کردند، مناطق همسایه ما لسبیله و خاران را که برادران ما و عضو بدن ما اند برای مانداد.

پاکستان غرض حل این موضوع، از هر نوع مذاکره ابأ ورزید و شرط گذاشت تا که بلوچها سرخویش را پائین نیاندازند و نزد ما سر شان هم خم نگردد ما هیچگاه با آنها مذاکره نمی نمائیم.

برتانوی ها در زمان تسلط خویش لسبیله و خاران را از کلات ما جدا ساختند و بدون مشوره ما این محلات را برای پاکستان دادند.

ما به پاکستان در فضای عزت و حرمت دوستی میخواهیم نه در ذلت، مگر هرگز آماده نیستیم که با پاکستان یکجا شویم، ما از مرگ نمی ترسیم مگر راه را برای مرگ دو نیم کرور بلوچ هموار نمی سازیم، ما هرگز چنین گناه بزرگ را مرتکب نخواهیم شد، ما ننگ و ناموس بلوچها را برباد نمی دهیم.

بابای بلوچستان همچنان افزود:

ما هر گاه پول نداریم ولی صاحب ذخایر طبیعی هستیم، ما دارای بنادر و بحر آزاد هستیم ما پطرول داریم، ما را از لحاظ اقتصادی مجبور به غلامی نمی توانند بسازند، هرگاه پاکستان تعهداتی میخواهد با ما داشته باشد، ما دست خویش را بسویش دراز می کنیم و هر گاه بخواهد ما را به زنجیر اسارت ببندد، هرگز نمی پذیریم و هرگاه پاکستان به همین فکر و روحیه باشد فرد فردی بلوچ بر خلاف پاکستان می جنگند.(۲)

با تاسف خان کلات بعداً الحاق بلوچستان را با پاکستان بر خلاف اراده بلوچها و تصمیم اتخاذ شده جرگه شاهی که هیچ نوع قانونیت نداشت امضا نمود و پاکستان یک سال بعد در مارچ ۱۹۴۸م بلوچستان را اشغال نمود.

در سال ۱۹۵۵م بابای بلوچستان غوث بخش بزنجو و شهزاده عبدالکریم خان برادر کوچک خان کلات اساس حزب را بنام « استمان گل» ( حزب خلق) گذاشتند که بعداً همین حزب به نام National Awami Party (حزب ملی عوامی) مسمی شد.

در سال ۱۹۶۲م زعمای بلوچ هر یک خیر بخش مری، نواب اکبر بگتی و عطاالله مینگل با میرغوث بخش بزنجو همراه شدند و وی را بحیث قافله سالار کاروان تحرکات سیاسی خویش برگزیدند.

که همین موقع انتخابات اسامبله یی آغاز شد و در نتیجه عطاالله مینگل، خیر بخش مری و احمد نواز بگتی بحیث اعضای اسامبله انتخاب گردیدند.

در انتخابات سال ۱۹۷۰م،(حزب ملی عوامی) (NAP) در ایالات بلوچستان و سرحد برنده شد، میرغوث بخش بزنجو بحیث گورنر و سردار عطاالله مینگل بحیث وزیر اعلی بلوچستان انتخاب گردیدند، ولی سه ماه بعد حکومت NAP) (در بلوچستان را ذریعه ذوالفقار علی بوتو بر اساس توصیه رضا شاه، شاه ایران حین بازگشت از سفر رسمی تهران منحل و زعمای ایالتی این حزب دستگیر و زندانی شدند که بابای بلوچستان نیز از زمره آنان بود.

بابا بزنجو در سال ۱۹۷۹میلادی حزب چپ گرای را بنام «حزب ملی پاکستان» تاسیس کرد که این حزب در سال ۱۹۸۱به ایتلاف احیای دموکراسی و بعد از وفات مذکور در سال ۱۹۹۲م به اتحاد دموکراتیک پیوست.

بزنجو در انتخابات سال ۱۹۸۸م در انتخابات کاندید گشت ولی برنده نشد زیرا به خلاف وی جبهه تشکیل گشت و سردار عطاالله مینگل و نواب اکبر بگتی با این الاینس اتحاد نمودند که در نتیجه بابای بلوچستان ناکام گشت.

میرغوث بخش بزنجو در سال ۱۹۸۹م بیمار شد و غرض علاج و تداوی به لندن سفر کرد که دکتوران عجز خویش را در تداوی او ابراز داشتند، او در جولای همین سال به بلوچستان بازگشت و از آنجا به کراچی رفت و در شفاخانه آغا خان بستر شد و ۱۱ اگست همین سال دو روز قبل از سالگرد اعلام استقلال بلوچستان داعی اجل را لبیک گفت.

گرچه از رحلت جانگداز وی بیست سال سپری شد اما زنده یاد بزنجو نمرد و همیش در خاطره ها باقی ماند نقش و سهم او در دفاع از بلوچها و استقلال بلوچستان ماندگار خواهد بود.

مأخذ :

۱ـ بلوچی زند، شماره ۲۲ اگست سال ۲، بابای بلوچستان میرغوث بزنجو، حسن جانان بادینی، ص۲۹.

۲ـ پردلی عبدالستار، خان کلات، سیمه ییز مطالعات، شماره دوم سال چهارم سال۱۳۸۸، ص ۳۹ـ

انشار یافته در "پهره"

http://estoun.blogfa.com/post-260.aspx

No comments:

Post a Comment