آزاد (آجو) بلوچستان (Free Balochistan) عبدالستار پردلی
بلوچستان سرزمین بلوچها است و بلوچی زبان کهن آریایی است، بلوچستان در بین کشورهای پاکستان، ایران و افغانستان موقعیت دارد حدوداً ششصد هزار کیلومتر مربع مساحت داشته و ۱۶۰۰مایل ساحل بحری دارد که سواحل آن از گمباران (Gambaran) ( بندر عباس) شروع و تا کلانچی ( کراچی) امتداد دارد.
از لحاظ کمی بلوچها صرف در بلوچستان شرقی و ایالات سند، پنجاب و پشتونخواه خیبر ۲۵میلیون نفوس دارند و علاوتاً در ایران، افغانستان، عمان، امارات متحده عربی، ترکمنستان، عربستان سعودي، کویت، عراق و کینیا وغیره پراگنده اند.
شماره | اسم کشور | نفوس بلوچها | سال احصائیه گیری |
۱ | بلوچستان و پاکستان | ۲۵میلیون | |
۲ | ایران | ۴.۱میلیون | ۱۹۹۸ |
۳ | افغانستان | ۱.۱میلیون | ۱۹۹۸ |
۴ | عمان | 407هزار | ۲۰۰۰ |
۵ | امارات متحده عربی | ۲۱۵هزار | ۲۰۰۰ |
۶ | ترکمنستان | ۷۵هزار | ۱۹۹۸ |
۷ | کویت | ۲۰هزار | ۱۹۹۳ |
۸ | قطر | ۱۳هزار | ۲۰۰۷ |
۹ | عربستان سعودی | ۱۲هزار | ۲۰۰۷ |
۱۰ | صومالیا | ۸.۵هزار | ۲۰۰۷ |
بلوچستان از لحاظ ژئوپولیتکی منطقه یست در محدوده غرب، جنوب و جنوب شرق اسیا و حلقه اتصالی اسیای مرکزی و اروپا با جنوب شرق اسیا و بحر هند بشمار میرود.
در دورنما بزرگترین حلقه انتقال گاز و انرژی اسیای مرکزی و ایران به هند و پاکستان بوده و در معادلات جهان از جایگاه خاص برخوردار خواهد بود اما دم نقد تصویر از عقب نگه داشتگی، بی سوادی، بیماری و انسانهادربدر به دنبال کار ارائه مینماید و علاوتاً سرحد میان شرق میانه یعنی سرحد میان انبوه ترین منابع انرژی جهان و پیشرفته ترین صنایع دنیا میباشد.
در زمان حکومت شاه با همکاری حکومت امریکا طرحهای بزرگ منطقه یی پیریزی شد، نقش ایران بمثابه ژاندارم منطقه برجسته گردید و این بازی را در سرکوبی مخالفان سلطان قابوس در عمان و سرکوبی نهضت آزادیخواهان دهه هفتاد بلوچستان به نخو برجسته یی ایفا کرد.
درین موقع امریکا حضور پر رنگ سیاسی – نظامی در منطقه داشت و از طریق پایگاه های بحری کنارک ( متصل به بندر تجارتی چابهار) و گوادر همه تحرکات حریفان خویش بخصوص اتحاد شوروی را در بزرگترین بحر ازاد یعنی بحر هند زیر نظر گرفت.
با سقوط شاه در ایران و تعقیب سیاست ضد امریکای زعامت جدید ایران و گروگان گیری در سفارت امریکا و تلاش ناموفق امریکایی ها در نجات گروگانها روابط گرم دیروزی انجماد یافت و فعالیت امریکا در بنادر فوق کمرنگ تر شد، اما امریکا در تکاپوی احیای نقش گذشته خویش در منطقه شد درست از همان موقع تا به حال رژیم اخوندی حاکم در ایران را زیر فشار دارد تا به ایفای نقش ویژه غرب در ایران و منطقه گردن نهد، هر چند تحریکات تازه را بر این کشور تحمیل نموده و سعی میکند تا از طریق حمایت و پشتیبانی سازمانهای مخالف رژیم درجه فشار به دولت ایران را ارتقا دهد.
ايران و بلوچها :
فارس سرزمین وسیع بوده است، در برهه های تاریخ گاهی تا مصر پیشروی داشته است و زمانی امپراطوریش کابورا را در شرق در برگرفته است، هر خاندان چه ماد بوده یا اشکان، چه ساسان بوده یا پهلوی، هر کدام حدود اربعه و تمدن خود را داشته است، فارس زمانی برتوران تسلط داشته و گاهی هم مسخر ترکان بوده است و قبایل مختلف آنها نظیر غزنوی ها، سلجوقی ها، قاجارها وغیره زمام امور را در دست داشته اند.
در فارس اقوام مختلف عرب، ترک، کرد، لر، آذری، بلوچ وغیره تحت حاکمیت پارس ها زنده گی کرده اند، درین جا ادیان گوناگون و مذاهب متنوع موجود بوده است، زمانی دین زردشت نفوذ کامل داشته و هم وقتی پرچم سبز اسلام سمبول دولت مداری بوده است، عیسویان و یهودیان هم در این کشور با موقعیت های مختلف سکونت داشته و دارند.
شیعه مذهب دولتی و سایر مذاهب در شمال و جنوب و شرق و غرب بسرسی برند، بهایی ها و مزدکی ها نیز فعالیت دارند و اما در مورد بلوچها: بلوص که معرب بلوچ است، یکی از معانی لغوی آن « ... علامتی را گویند که بر تیزی تاق و ایوان نصب کنند و نام ولایتی هم هست و تاج خروس را نیز گفته اند و آن گوشتی باشد که بر سر خروس رسته است، بدین ترتیب از آنجا که برخی از بلوچان دستار خود را مانند تاج خروس بر سر خویش استوار میکنند، ممکن است به این نام خوانده شده باشند». (۲)
اخلاق بلوچها را چنین توصیف کنند « بلوچ مردیست آزاد، جنگجو، شجاع، مهمان نواز، دیندار، راستگو، درست کارو کارکن». ( جعفری ۱۳۴۳(ب): ۸۷۰)
ایرج افشار سیستانی در اثر خویش چابهار و دریای پارس از جعفری در رابطه به شرف مئیار بلوچها می نویسد : « شرف» یا «مئیار» بلوچ عبارت است از :
۱ـ پذیرائی و مواظبت از مهمان.
۲ـ امانت داری و درستکاری.
۳ـ در پناه گرفتن هر کسی که تقاضا نماید و محافظت و نگهداری از او تا پاجای .
۴ـ گرفتن بئریا انتقام یعنی خونی در بدل خونی که ریخته شود مگر آنکه خون آشتی را استوار گرداند.
۵ـ پرهیز ار کشتن زن و پسر نابالغ، کولی و کسی که غیر دین باشد ولی با آرامش در همسایگی بلوچان به کار و زنده گی بپردازد.
۶ـ پرهیز از کشتن دشمن یکه به زیارت گاهی پناه گزین شده باشد.
۷ـ آمرزیدن دشمن اگر از زنی از طایفه او برای آمرزش خواهی آید.
۸ـ آتش بس و آشتی اگر کسی قران بر سرنها ده و میانجی گردد.
۹ـ کشتن زنا کار چون او را زنها رنشاید». ( همانجا : ص ۸۷۲)
بلوچها قوم آزاده بوده اند که هیچگاه بر سر کشان سر تسلیم فرود نکرده اند، در زمان انوش روان شاه پارس بی اطاعتی کرده با او جنگیدند و مقهور این شاه ظالم شدند و در نتیجه فراوان بلوچ اعم از زن و مرد کشته شدند و در نتیجه با تحمل تلفات سنگین ناگزیر شده و از شورش دست برداشتند مگر مبارزه به نحو و شکل دیگری جریان یافت.
بلوچها همیشه غرض دفاع از سرزمین خویش با اجنبی ها و استعمار گران و ایادی شان جنگیده اند، اسکندری که با لشکر قدرت مند و شکست ناپذیر خویش به هر زمینکه وارد میشد هیچ نیروی در برابر وی یارای مقاومت نداشت در بلوچستان (حدود ۳۳۰قبل از میلاد) در مانده شد، که مورخ همسفر وی درینباره نویسد :
« هرگز اسکندر را آن گونه غمگین و اند وهناک ندیده بودند، هنگامی که پیشقر اول لشکر ظفر مند اسکندر به سرکردگی ( لئن ناتوس) سردار معروف وارد خاک بلوچستان شد.
دلاوران سخت کوش و شجاع بلوچ، در مدت کوتاه آماده جنگ با قوای یونانی و مقدونی گردیده، آنچنان با آنها مبارزه کردند که سردار اسکندر تاب مقاومت نیاورده و لشکر یانش تارومار شدند، شهرت و شجاعت و جنگجوی بلوچها و لطمه جانسوزی که به قوای اسکندر وارد آورده بودند، در تمام قلمرو منتشر گردید، ازینرو صلابت و ابهتی را که اسکندر درمیان ممالک مختلف داشت از دست داد و بسیاری از حکام و فرمانروایان کشور ها یاغی شدند و خزاین و ذخایر اسکندر را که در اختیار آنان بود تصرف کردند».(۴)
استعمار گران پرتگالی در اوایل ۹۲۰میلادی تحت پوشش تجارت وارد قلمروی آبی بلوچستان یعنی دریای مکران شدند، گاه و بیگاه دست به غارت و دزدی دریایی میزدند، بلوچها به مقصد دفاع از کشتی های تجارتی، ماهی گیری و تأمین مصؤنیت قلمروی آبی خویش تحت زعامت سردار شیر حمل با آنها جنگیدند، پرتگالی ها در یک نبرد نابرابر حمل را ( سال ۹۲۵میلادی) دستگیر و زندانی ساخته هر قدر تلاش کردند تا وی را تطمیع نموده و سرانجام به یک قومندان زبده یی خویش مبدل سازند که او نپذیرفت و سرانجام تیر باران شد.
استعمار کهنه کار انگلیس که صدمات فراوان و آسیب های زیاد از دلاورمردان بلوچ دیده بود تجزیه سرزمین بلوچها و الحاق توته های آنرا به حاکمیت های دیگر و ابسته به خود بحیث سیاست رسمی دنبال کرد، از جوانان بلوچ در رقابت استعماری در افریقا استفاده کرد و آنها را به سود خویش برعلیه پرتگالی ها در زامبیا و مصر استعمال کرد با آنهم استعمار سیتران بلوچ نظیر دادشه و بخشوک برای انگلیسها بقدر کافی در بلوچستان درد سر خلق کردند، چریکهای بلوچ مشکلات زیاد در برابر امتداد خط تلگرافی کراچی – چابهار و عمان بوجود می آوردند.
میرمهراب خان (Khan of Kalat) دارای روابط و مناسبات حسنه بازعمای افغانی بود، زمانیکه انگلیسها اراده تجاوز به افغانستان را نمودند، تنگی بولان در بلوچستان را بروی ارتش متجاوز بست ، انگلیسها مقهور شده با سپاه و لشکر بزرگ بر او حمله کردند، خان کلات درین نبرد نابرابر مقاومت نکرده به کلات عقب نشینی نمود، انگلیسها با توپخانه سنگین بر کلات حمله کرده شاه بلوچستان را با ۴۰۰ تن از یارانش در ارگ شاهی کلات شهید ساختند ( ۱۳نومبر ۱۸۳۹م) در همینجا انگلیسها در صدد تجزیه بلوچستان برآمدند.
مامور انگلیس گولد اسمیت نقشه یی را طرح و خط مرزی بین بلوچها از کوه سلیمان ( مرز افغانستان و دولت شاهی بلوچستان) تا دریای مکران به طول ۱۱۷۳کیلومتر امتداد داد و در اکتوبر ۱۸۷۰م با ناصر الدین شاه درین رابطه مذاکره کرد و سر انجام سال بعد قسمت از بدنه بلوچستان را از آن جدا نموده و در کنترول خود نگه کرد و بعداً درسال ۱۹۲۰م به ناصر الدین شاه گجر (قاجار) تسلیم داد.
بلوچها هیچگاه تسلیم حکام پارس نشده و پیوسته در جنگ و جدال با آنها بسر برده و شاهان ضعیف را بحساب نمی آوردند، از همینجا بود که در دوران شاهان بزرگ حاکم بر پارس تصمیم بر سر کوبی بلوچها تحت عناوین مبارزه با سرداران و خوانین سرکش، اشرار مسلح و قاچاقبران صورت می گرفت، بدون تردید عملیات نظامی فوق برای طرفین هزینه مادی و انسانی سنگین داشته است، هرگاه اصفهان و تهران موفق میشدند که بعد از کشتار فراوان نفوذ خویش را بر بلوچستان تامین نمایند آنهم فقط تا سطح تخریب باقی می ماند نه سازنده گی.
ولایت سیستان و بلوچستان در زمان رضا شاه پهلوی تشکیل شد با وجودیکه بخش بلوچستان ۱۵۵۰۰۰کیلومتر مربع را احتوا می نماید ولی سیستان نسبت به بلوچستان مقدم شد و عمدتاً رهبری بلوچستان غربی به سیستانی ها داده شد که تا حال همین پالیسی تعقیب میشود که البته انگیزه این اقدام روی اساسات مذهبی و قومی استوار است، در طول مدت زمانیکه غرب بلوچستان به ایران داده شد هیچ یکی از زعمای پارسی بفکر رفاه بلوچها نبوده و حداقل اقدام را در مورد بهبود تامینات اجتماعی شان بجا نیاورده اند، زمامداران پارس کهن و ایران موجود بلوچستان را حقیقتاً از خود ندانسته اند و بدین مناسبت غرض محرومیت زدایی منطقه اقدام موثر روی دست گرفته نشده است.
بلوچستان غربی با دریای مکران ساحل طولانی داشته و دارای بنادر نظیر چابهار، تیس، پزم، راخج، کنارک، گواتر وغیره است، چابهار بندر عمده تجارتی بلوچستان است و سایر بنادر در خدمت صیادی و ماهیگیری اند. زمانی توجه به انکشاف بندر چابهار مبذول شد که در نتیجه پیشروی عراق در خاک ایران بنادر غربی ایران در تیررس سلاح های ثقیل آنها قرار گرفت با آنهم از سرمایه گذاری های بلوچها نه تنها استقبال نشد بلکه شرایط فوق العاده و تسهیلات فراوان بانکی و اداری برای پارس ها واهل تشیع فراهم شد.
قابل ذکر است که خانواده پهلوی و شخص رضا شاه میانه خوبی با بلوچها نداشت وقتاً فوقتاً بلوچستان تحت آماج حملات بیرحمانه نیروهای ارتش و لشکر کشی های وی قرار می گرفت، هزاران بلوچ به قتل رسیده و بلوچستان در حقیقت زندانی برای بلوچها گشت و حکام سود جو و نماینده گان با صلاحیت تهران به اعمال شنیع و غیر انسانی در برابر بلوچها مبادرت ورزیدند.
ژاندار مری کل کشور برای توجیه اعمال ضد بشری و سرپوش گذاشتن روی حرکات افسران مزدور و بیروکرات، مبادرت به گزارشهای دروغین و دوراز واقعیت پرداخته، سران آزاده، پاک اندیش و میهن پرست بلوچ را خاین و اشرار معرفی کرده و جزا می دادند که این عمل حکام باعث می شد که بلوچها همواره منتظر فرصت مناسب برای نشاندادن عکس العمل اصولی و قیام برعلیه دولت باشند.
ترور و وحشت سیاست رسمی مقامات ایرانی است، سردار مولا داد برادر میر عبدی خان رئیس قبیله سردار زی بعد از بر سر اقتدار شدن رژیم آخوندی از مکران به کراچی مهاجر شد وی حینیکه از مسجد به سوی منزل خویش روان بود توسط ماموران ایران به شهادت رسید.
در دهه شصت یکی از شخصیت های طراز اول مذهبی و سیاسی نه تنها بلوچها بلکه از اهل تسنن ایران بنام مولوی عبدالملک ملا زاده در پاکستان کشته شدبه علت شرایط خاص اقلیمی و کمی نزولات آسمانی از یکسو و اعتقاد رهبران مبنی بر اینکه روزی نه روزی این سرزمین را از دست میدهند بنابرین بلوچستان عقب نگه داشته شد، این عقب مانده گی و مظلومیت دلایل دیگر هم دارد که از جمله دوی آن برجسته تر است :
نخست ظلم و بی انصافی زمامداران که از آغاز تا انتها، از ابتدا تا امروز برعلیه بلوچها برجاست، سبب دوم که برجسته تر از دلیل اول بوده بی اتفاقی درونی خود بلوچها است، تاریخ این قوم گواه است آنقدریکه بلوچها از بی اتفاقی و بی اعتمادی درونی آسیب دیده اند از عامل اول بیشتر است.
رژیم پهلوی بیش از دیگران نسبت به قوم بلوچ دشمنی داشت بارها تحت نام مبارزه با اشرار مسلح و نبرد با قاچاقبران و سران قبایل بر بلوچستان لشکر کشی کرد، این رژیم حتی موفقیت های بلوچها را در بلوچستان شرقی تحمل نموده نمی توانست چنانچه بعد آنکه (NAP) در ۱۹۷۲م برنده انتخابات در بلوچستان شد و تحت زعامت میرغوث بخش بزنجو بابای بلوچستان حکومت بلوچی تشکیل شد آتش خصومت و کینه پهلوی ها بیشتر زبانه کشید، شاه در ملاقات خویش با ذوالفقار علی بوتو که مصروف باز دید رسمی از تهران بود بصراحت از او خواست تا دولت (NAP) را منحل سازد.
شاه هراس داشت که با نیرومند شدن جنبش در بلوچستان، بلوچهای آزادیخواه در غرب بلوچستان منسجم تر گردیده و وضع به ضرر پارسی ها انکشاف خواهد نمود و رضا شاه با این خواست خویش دو نشانه گرفت. بعد از آنکه ذوالفقار علی بوتو چراغ سبز حمایت رژیم پهلوی را دریافت کرد، حین بازگشت از تهران به اسلام آباد بهانه ابداع کرد که گویا سلاح و مهمات روسی در سفارتخانه عراق مقیم اسلام آباد که برای میهن پرستان بلوچ آدرس شده بود کشف گردید او حکومت بلوچستان رامنحل و لیدر شپ آنرا زندانی ساخت.
با این اقدام بوتو سه خواست رژیم پهلوی بر آورده شد، اولاً اینکه تبلیغات ضد شوروی وسیعاً سازماندهی شد که گویا در امور داخلی پاکستان مداخله می نماید و در پشت پرده از تشکیل دولت بلوچستان آزاد حمایت می نماید، ثانیاً وحدت و اتحاد بلوچهای وطندوست را که بیش از پیش بمیان آمده و تقویه می گردید خدشه دار ساخت و ثالثاً پای عراق دشمن دیرینه ایران آنهم توسط کشور سومی بمیان کشیده شد که در صدد بی ثبات ساختن منطقه است.
بعد از انحلال حکومت (NAP) بلوچها اردوی آزادیبخش (Baluch Labration Army) را تشکیل و به سرعت صفوف آنرا تقویه و در نبرد مسلحانه با نیروهای پاکستانی برخاستند، دولت پاکستان در سرکوبی و مبارزه با این ارتش عاجز ماند و از گسترش نفوذ و تقویه صفوف آن نتوانست جلوگیری نماید. درین فرصت نیروهای ژاندارم منطقه شاه ایران به کمک نظامی اسلام آباد شتافت که در نتیجه تشریک مساعی ارتش های پاکستان و ایران و بمبارد مان قوی و آتش متکاثف توپچی و نقش فعال هلیکوپترهای کوبرا و پیاده ساختن نیروی گارد خاص موقتاً مقاومت مردمی بلوچها بعد از چهار سال جنگ گوریلای در هم شکست.
فهمیده نمی شود که این تلاش زمامداران ضد بلوچ ایران – پاکستان تاچه زمان کار برد خواهد داشت که بلوچها را در زندان نه فهمی و بیسوادی و دور از دسترسی به اطلاعات جمعی نگه دارند.
سایت پهره از قول فعالان حقوق بشر بلوچستان ۲۰۰۹/۷/۱۹ نوشت : یکی دیگر از مخالفان رژیم ( موسی بلوچ زهی) که در تربت زندانی بود توسط پاکستان علی الرغم خطر شکنجه و اعدام به ایران تحویل داده شد در اواخر جوزای سال پار دولت پاکستان چهار بلوچ مخالف رژیم منجمله عبدالحمید ریگی را در فرودگاه اسلام اباد به منسوبین دستگاه اطلاعات رژیم تحویل داد، هکذا در اسفند همین سال ادریس بلوچ، عبدالصبور بلوچ، ریاض احمد بلوچ، محمد علی بلوچ و محمد آشای بلوچ را که در کویته زندانی بودند تحویل عمال رژیم ایران داد و همه اینها بعداً به جوخه های اعدام سپرده شدند که این خود نشاندهنده طیف وسیع از همکاری های و رژیم اشغالگر و دشمن بلوچ را نشان میدهند.
حال گذشت آن دوران که اعراب توته های عسل را در دهن خرسان پنجابی به پاداش لگدمال کردن بلوچها می انداختند، تحولات سریع حق خواهی عمق و پهنای بیشتر می یابد و سرانجام دکتاتور ها و فرعونها از اریکه قدرت بزیر می افتند، تحولات امروز جهان عرب را زمانیکه مرور نمائیم می بینیم که چطور در فاصله زمان کوتاهی از تونس تا بحرین این موج همه اعراب را فرا می گیرد و پیکرهای غولان سیاسی حاکم یکی پی دیگری در زیرگرمای انتقال قدرت به مردم آب میشوند و برای همیش در زیر زمین نیست و نابود می گردند.
رژیم اخوندی هر روز در برابر بلوچها از کلک جدید استفاده می نماید که گرفتن شناسنامه های برخی از اهالی بلوچستان و اخراج آنها از بلوچستان به بهانه ایرانی نبودن مشکلات عدیده ای را برای بلوچها بمیان آورده است هر روز به شدت و پهنای موج جدید اخراج برخی از اقوام و عشایر در بلوچستان افزون بعمل می آید»
علاوتاً هر چند یک بار جنازه از هزاران جنازه شهید گمنام بلوچ در کوه ها و دره ها به چشم میخورد، قریب ۸۵سال است که بلوچها هزینه بی عدالتی ها و دسایس انگلیس و پارسی ها را می پردازند، بهترین فرزندان بلوچ زنده گی خویش را در پیشگاه آزادی بلوچستان نثار می کند که بطور نمونه از جوان و ژورنالیست رشید بلوچ یعقوب مهرنهاد میتوان نام برد که در دزاپ توسط کوردلان سیه درونان عمامه بسر به شهادت رسید.
با تحلیل تحولات بلوچستان چنین نتیجه بدست می آید که هم دولت پاکستان و هم ایران سیاست مشابه و تقریباً یک رنگی را نسبت به بلوچ و بلوچستان تعقیب می نمایند که آن عبارت از تعقیب پالیسی اقلیت سازی بلوچها در بلوچستان، استفاده بی چون و چرا از منابع زیر زمینی در بلوچستان، دو رنگه داشتن و محروم ساختن بلوچها از نعمت تحصیل و سواد، بی توجهی در حل پرابلم بیکاری، صحت و سلامتی آنها و تعقیب سیاست سرکوبگرانه، تقویه حضور نظامی در منطقه بلوچستان و تقویه نقش غیر بلوچها در استخدام پروژه های انکشافی.
پاکستان در بدل مبلغ ناچیزی زمینهای بلوچها را در اختیار پنجابی ها قرار میدهد و رژیم ایران برای غیر بلوچها و اهل تشیع و فارسی ها تسهیلات بزرگ بانکی و دولتی را در سرمایه گذاری ها و استفاده از منابع چابهار و بلوچستان فراهم می نماید بلوچستان از لحاظ نبود تسهیلات نفت و گاز و خطوط مواصلاتی و تامیناتی رفاهی و کم توجهی در مقیاس سایر مناطق در رتبه اول قرار دارد و بحیث سمبول فقر نگه داشته شده است.
در بلوچستان غربی نامهای بلوچی محلات به پارسی تبدیل شد ( مثلاً دزآپ به زاهدان پهره به ایران شهر وغیره) مقامات دولتی محلی به اقلیت شیعه زابلی تفویض شده و نقش انگیزه های مذهبی و قومی را برجسته کرده و در جه تابعیت بلوچها در اخیر فهرست جای داده اند.
رژیم ایران هرگاه کسی را گرفتار، شکنجه و بعداً اعدام نماید اعضای قبیله وی را که از نزدیکان او اند بجرم قرابت خانوادگی دستگیر و در سیاه چال ها انداخته و بیرحمانه شکنجه می نماید که اغلباً زیر شکنجه جان می دهند و بعداً برای گم کردن رد پای خویش و جراحات مشهود و آثار شکنجه مقتولین را در جای نامعلوم دفن می نماید بطور مثال می توان از شیر محمد شه بخش فرزند میرزا که از وابستگان حاجی خدابخش شه بخش بود تذکر داد، در گرفتاری های نزدیکان حاجی مذکور که در وهله اول ۱۶نفر بودند حتی نابینای را که عطاالله فرزند ولی محمد شه بخش نام داشت نیز باز داشت کردند.
در مقابل مبارزان ضد رژیم به نحو از انحا عکس العمل بالمثل نشان داده و ناگزیر به عمل انتقام جویانه متوصل می ګردند که بعضاً افراد بیگناه نیز شکار میشوند در حقیقت خود رژیم عامل و آغاز گر چنین عکس العمل های نامناسب است و بعداً غوغای را از طریق رسانه های وابسته به خود در رابطه به اعمال اجباری مجاهدان بلوچ براه می اندازد.
در دوران شاه بلوچستان بحیث تبعیدگاه مخالفان نظام بود چنانچه رهبر موجود ایران خامنه ای مدت را در ایران شهر تبعید بود و بلوچها بنابر خصلت مهمان نوازی که دارند داروندار خویش را در طبق اخلاص گذشته و در پیشروی این آیت الله ناسپاس قرار دادند اما در عوض همین شخص بلوچستاان را استان محروم اعلام نمود بدون آنکه برای رفع محرومیت اقدام مفید را انجام دهد دلیل این امر روشن است از یکسو چپی ها در بلوچستان نفوذ کردند و شعار های آنها بلوچهای نادار و محروم را جذب نمودند.
در نخستین انتخابات انجام شده بعد از سال ۱۳۵۷در ایران شهر عضو چرایک های فدایی خلق برنده شد و چپی ها در دهه شصت با ایجاد سازمان سرمچاران حضور سیاسی خویش را به نمایش گذاشتند که در حال حاضر هم نقش آنها در مبارزات مسلحانه ضد دولت برجسته است و از طرف دیگر مذهب حنفی در بلوچستان از نقش برجسته یی برخوردارد است و با وجود تلاشهای زیاد، شیعه از رشد چندان برخوردار نیست اینها عواملی اند که بلوچستان به میدان رقابت و آزمایش میان رژیم ایران و قوتهای فرا منطقه یی تبدیل میگردد.
در اوضاع و احوالیکه بلوچها از دایره ملتی – مذهبی دور پرانده میشوند خود را مستحق میدانند که سازمانهای مربوط به خود را ایجاد نمایند، این سازمانها می توانند رنگ و رخ مذهبی داشته باشند یا که قومی، در چوکات سیاست و فرهنگ فعال باشند یا که چارچوب سازمانهای ازادیبخش و مسلحانه.
یکی از زمره این سازمانها جندالله است که اکنون پایگاه مردمی در بلوچستان دارد، اعضای آن در بین مردم اند، در کوه و جنگل گشت و گذار دارند، هر چند زمانی به پوسته های نظامی وادارات دولتی هجوم می برند اسلحه به غنیمت گرفته و گروگان گیری می نمایند، با اسلحه غنیمتی می جنگند و گروگانهای را با افراد اسیر شده خویش معاوضه می کنند چون ایشان مجال تنفس سیاسی را ندارند ناگزیر به اسلحه روی می آورند.
شاید رهبران و موسیین چنین سازمانها در وهله نخست سرشناس نباشند نظیر عبدالمالک ریگی شهید اما به مرور زمان به شخصت های شناخته شده و قابل اعتبار مبدل میگردند و حمایت مردم را به خود جلب می کنند، حاکمان موجود ایران خود زمانی گم نام بودند و در غار ها زنده گی می کردند و سازمانهای شانرا کسی نمی شناخت.
زعمای جمهوری اسلامی بگویند که بالاخره پاسخ ۴۲در صدی سنی های ایران که ۳۲سال است بخاطر دریافت یک بلست جای برای سجده کردن در پایتخت یک کشور اسلامی که حدود ده میلیون نفوس دارن چیست؟ ایا سرانجام بی حوصله نمی شوند؟ هرگاه راهپمایی کنند ایادی وهابیت گفته برای شان مجوز داده نمی شود.
رژیم حاکم بر ایران بلوچها را همیشه مقصر میداند فعالیت های آزادیخواهانه آنها را غیر مشروع دانسته و هر اقدام غیر بشری خود را انسانی توجیه نموده و کمبودی ها را برگردن مجاهدان بلوچ انداخته و از مراجع بین المللی تائید صحت و سقم اقدامات خود را انتظار دارند چنانچه احمدی نژاد رئیس جمهور ایران در طی یاداشتی که اپریل سال گذشته عنوانی بان کی مون سرمنشی سازمان ملل با ضمیمه فلم ویدیو یی از جریان پرس و پال دستگاه استخباراتی ایران از عبدالمالک ریگی فرستاد از او خواست تا جنایات ریگی و حامیان را محکوم نماید.
هرگاه ریگی و حامیانش در طی یک دهه، کناهانی را بر علیه ایران مرتکب شده اند پس چرا بانکی مون برخورد های ظالمانه اشغالگران پارس را که بعد از سال ۱۹۲۸م برعلیه بلوچها بصورت منظم و خیلی خشن صورت میگیرد محکوم ننماید؟
ببنید هرگاه در فلسطین کسی کشته شود فلم و خبر آن به رسانه های جهانی ارسال میشود، حتی رژیم ایران غوغای بپامی نماید و قیام در برابر اشغالگر را مقاومت ملی می خواند و اما در بلوچستان هر روز دها تن به چوبه دار فرستاده میشوند به زندانها روانه میگردند نه از اینها خبری نشر میشود و نه کسی پیکار آزادی خواهانه شان را در برابر اشغالگران، نهضت مقاومت می خواند بلکه در عوض تروریست نامیده میشوند، تفاوت راه بین از زمین تا اسمان، حال بلوچها معتقد گشته اند که باید مستقیماً بخاطر آزادی بلوچستان بجنگند و راه دیگری برای نجات شان از خفت و مصیبت وجود ندارد آنها جواهر قیمتی اند که بدست های ناپاک پاکستانی ها و ایرانی ها بافتند قاچاق شده و به فروش میرسند، دیگر اسلحه مذهب برای آنها کار بردندرد زیرا تیکه داردان مذهب در مکه، الازهر، قم و رائوند نشسته اند و فتوا صادر می نمایند، اینها بلوچ اند و بقدر کافی مشکلات در سرراهی رسید به پیروزی وجود دارد نباید کمر شان را ز یر بار و مشکلات سیاسی دیگران خم کنند.
بلوچستان :
بلوچستان ۳۴۷۱۹۰کیلومترمربع مساحت دارد و ۴۲در صد کل پاکستان را احتوا می نماید، ۹۰ در صد گاز تولیدی در پاکستان از بلوچستان استخراج میشود و دارای معادن بزرگ طلا که عبارت اند از سائندک و ریکودک میباشد که اولی توسط چینای ها و دومی ذریعه استرالیای ها استخراج می گردند.
کویته مرکز بلوچستان بوده و بندر گوادر زیر ساخت است که البته بشکل اجازه به چینای ها داده شده است در نظر است که این بندر با بنادر دوبی، هانگ کانگ و سینگاپور رقابت نماید، چینای ها امنیت گوادر را در دم نقد ذریعه یک پایگاه بحری تامین می نمایند، از بندر گوادر به سهولت تنگه هرمز و بخش از بحر هند نظارت میشود چینای ها با استفاده از تخنیک پیش رفته تحرکات نظامی را کنترول نمایند و علاوتاً در سواحل بلوچستان بنادر اورماړه، پاسنی جیونی و سونمیانی نیز قابل استفاده اند.
بلوچستان دارای ۹۰۰ مایل ساحل بوده که در آبها و سواحل آن معادن بزرگ نفت و گاز ذخیره است بلوچستان مرکز آزمایشات اتمی پاکستان است و پیش از شصت هزار نیروی نظامی پاکستان در بلوچستان مستقر اند.
بلوچستان در ۲۷مارچ ۱۹۴۸م توسط پاکستان اشغال شد، بلوچها این روز را یوم سیاه اعلام نموده و بر دیوار و کوچه ها تکه های سیاه را نصب و باز و بند سیاه به بازوی خویش می بندند، بلوچستان قبل از اشغال مدت هفت و نیم ماه مستقل و آزاد بود، این آزادی را بتاریخ ۱۳ اگست ۱۹۴۷م اجرای بار اول رسم گذشت با شکوه جشن گرفته وجرگه شاهی را ایجاد کرد، این جرگه متشکل از دو بخش بنامهای دارالامرا و دارالعوام بود که کاپی از مجالس بریتانیا بود.
بلوچستان در زمان استعمار انگلیس به بلوچستان ریاستی و بلوچستان ایجنت گورنر تجزیه شد و دیره اسماعیل خان و دیره غازی خان از آن جدا و به صوبه های دیگر وصل شدند.
در اپریل ۱۹۵۲م ریاست های کلات، خاران، مکران و لسبیلا شامل اتحادیه بلوچستان شده و خان کلات ریاست این اتحادیه را بعهده گرفت وی را بعنوان رئیس جمهور خطاب می نمودند، پاکستان سه سال بعد به تجزیه بلوچستان دست زد و غرض تضعیف جنبش آزادیخواهانه بلوچها در گام نخست خاران و مکران را به ون یونت ارتباط داد و در اقدام بعدی لسبیلا را از بلوچستان جدا و به کراچی الحاق داد.
در سال ۱۹۵۸م نیروهای نظامی پاکستان شهر کلات را به توپ بستند، شهر و ارگ خان کلات ( میری کلات) شدیداً خساره مند شده اعضای خانواده خان زخمی وخودش دستگیر و به کویته انتقال یافت.
در نتیجه این اقدام پاکستان، قیام مردمی در سراسر بلوچستان آغاز شد، سردار نور محمد خان به کوه اسپلنج پناه برده رهبری قیام را بعهده گرفت و متعاقباً نیروهای مسلح میرنیک محمد خان مینگل و نواب نوروز خان زرکزی به وی پیوستند.
درین موقع میر مستی خان و میر بهادر خان عده از امریکاییان را که روانه کند او بودند گرفتار و بعد از اخذ تعهد یکه ایشان صدای قیام بلوچها را بگوش جهانیان میرسانند آزادساختند.
جنبش ازادیخواهانه بلوچها هر چند گاهی به اوج میرسید و نسبت نبود حامیان بیرونی موقتاً تضعیف می گردید، در سال ۱۹۰۸ م جهاد برعلیه انگلیسها شدت یافت، نور محمدمشهور به نورا مینگل بعد از آنکه انگلیسها سردار شکر خان و میر نورالدین خان را گرفتار نمودند نیروی گوریلایی را بر ضد انگلیسها بسیج و وارد معرکه نمود، این مبارز نستوه و قهرمان سترگ و حمامعه آفرین بلوچ در سال ۱۹۱۷م توسط انگلیسها دستگیر و به حبس عمری محکوم شد در زندان جان سپرد پاکستانی ها یکجا به انگلیسها بلوچها را فریب دادند چنانچه ۴اگست ۱۹۴۷خان کلات با ویسرا مونت بیتن و محمد علی جناح در دهلی ملاقات نمود و به ۱۱ اگست اعلامیه آتی نشانی و به نشر رسید :
حکومت پاکستان ریاست کلات را بحیث یک ریاست آزاد و خود مختار می شناسد، بنابرین بر مبنای تعهدات و تعلقات یکه با بریتانیا انجام داده است با سایر ریاست های هندوستان تفاوت دارد، در مورد مسایل دیگر نظیر دفاعی، خارجی و وسایل ارسال ومرسولات، مذاکرات بیشتری لازم است که در کراچی صورت خواهد گرفت.
در جلسه ماه دسمبر ۱۹۴۷م دارالعوام که در ډاډ ر تدویر یافت به اتفاق آرا به آزادی بلوچستان رای صادر شد و هیچگاه پیوستن به فدراسیون پاکستان مورد تایید بلوچها قرار نگرفته است.
در جنگهای سال های ۱۹۷۳- ۱۹۷۷بلوچستان هشتاد هزار سپاهی پاکستانی و پنجاه و پنج هزار گوریلای بلوچ باهم جنگیدند، پاکستان غرض تحکیم مواضع خویش سیاست چونی سازی را بر گزیده و بلوچستان را به یک گارنیزیون مدار بسته تبدیل کرده و به عملیاتهای حق و ناحق دست زد، طبق گزارش Asian legal recourse Center در طی سالهای ۲۰۰۱- ۲۰۰۵م بیش از چهار هزار بلوچ در جریان عملیات نظامی به شهادت رسید.
پاکستان در جریان سالهای اخیر سیاست ترور و نابود سازی فزیکی زعمای آزادیخواه بلوچ را جایگزین سیاست عملیات نظامی سافت، در اگست ۲۰۰۶م نواب محمد اکبر بگتی رئیس قبیله بگتی و رئیس سازمان سیاسی « جمهوری وطن پارتی» را به شهادت رساند.
مدت زمان کوتاهی بعد از آن میر بالاچ مری جوان رهبر سازمان « بلوچ لیبریشن آرمی» را ذریعه سوپر سیکورتی گارد (SSG) کشت .
درین اواخر پاکستان افراد زیادی از رهبران و فعالان جنبش آزادیخواهی بلوچ را کشت که این امر رویکرد جدید محافل حاکمه پاکستان را نشان میدهد زیرا بر سیاست اختطاف لنگر انداخته شد، ده ها رهبر بلوچ اعم از زن و مرد نخست اختطاف شده، در جاهای نامعلوم نگه داشته شده، شکنجه گردیده و سرانجام از بین برده شده اند بدون آنکه کسی مسولیت و دستگیری و اختطاف آنها را بپذیرد هم اکنون عده زیاد از خانواده های بلوچ هر سوبه سراغ گم شدگان خویش سرگردان اند.
درین اواخر کمیسیونی در بلوچستان غرض دریافت سرنوشت مفقو الاثر های سیاستمدار تشکیل شده بود که با واکنش جدی و منفی نیروهای امنیتی و نظامی پاکستان مواجه شد به تاریخ ۳ اپریل ۲۰۰۹م.
۱ـ میر غلام محمد بلوچ رئیس جنبش ملی بلوچ
Baloch National Movement (BNM)
۲ـ میر لالا منیر بلوچ
۳ـ شیر محمد بلوچ عضو رهبری
Baloch Republican Party (BRP)
زمانیکه در دفتر کچکول علی در تربت سرگرم بررسی مسایل مربوط به گم شدگان بودند توسط اعضای شبکه اطلاعاتی پاکستان Pakistan Intelligence Service روز جمعه دستگیر و به جای نامعلوم انتقال یافتند و در شب چهار شنبه بعدی جنازه های آنها درتپه های Padark پدارک در بیست مایلی تربت قسمی یافت شدند که از هلیکوپترهای نظامی بزیر انداخته شده بودند نا پاکان در حال حاضر بلوچها را می ربایند ولی منکر میشوند و در عوض می گویند که آنها به دبی رفته اند، به افغانستان رفته اند.
روزنامه نیویارک تایمز بر اساس گزارش ۲۳نومبر ۲۰۱۰ وزارت خارجه امریکا نوشت : « ارگانهای امنیتی پاکستان اکثراً فعالین سیاسی بلوچ و اعضای حرکت آزادیخواه بلوچ را تحت نام مبارزه با تروریزم دستگیر نموده، توقیف کرده و شکنجه می نماید که اکثراً زیر شکنجه جان میدهند».
قابل ذکر است که در اگست ۲۰۰۹ رحمان ملک وزیر امور داخله پاکستان پذیرفت که ۱۲۹۱تن از همچو زندانیان ناپدید اند و از طرف دیگر اسناد افشا شده سفارت امریکا که در ویکی لیکس صورت گرفت نشان میدهد ۸۲۰۷تن از زمره همچو محبوسین لا درک اند.
در دوران حکومت ضیأ الحق نیز بیش از هشت هزار بلوچ زنده مفقود شدند زعمای بلوچ از سازمان ملل میخواهند که حکام پاکستانی و اختطاف کنندګان بلوچ را بحیث مجرم و جنایت کار جنگی مورد با زپرس قرار دهد پنجابی ها و فارسی ها باید سیاست ترور و بلوچ دزدی را یکسو بگذارند و بدانند که با گذشت هر روز صفوف بلوچها برای قربانی غرض دستیابی به آزادی فشرده تر و طویل تر می گردد.
به باور بلوچها، تاخیر درین راه عامل باخت میشود تا حدیکه وجود ملت بلوچ در بلوچستان با خطر نابودی مواجه میشود، بدین ملحوظ بلوچها ناگزیراند برای زنده ماندن ملت بلوچ بمیرند و بنا به گفته خیر بخش مری که در مصاحبه با هفته نامه کارگران پاکستان که در ۳ حمل ۱۳۸۹ « پهره روتاک» به نشر رسید : دیگر نسل جوان بلوچ حاضر نیست که در کنار میزی بنشیند که غذایش را دیگران صرف می کنند، حال بلوچها قانع نیستند که بی سواد باقی بمانند تا چپراسی ، موتر شوی یا پادوی هوتل شوند.
اکنون بلوچها بیشتر در عرصه سیاست و پیکار فعال گردیده اند تشکیل The Government of Balochistan in Exile گامسیت به پیش اکنون این دولت و در راس Mr Azaad Kahn Baloch جنرال سکرتر این دولت همه جانبه در راه ارتقا هویت بلوچ و آزادی بلوچستان تلاش می نمایند اکنون ملت بلوچ با تاریخ پنج هزار ساله خویش نمی خواهد که بیش از این اسیر ملت باشد که تاریخش از زنده گی یک نسل هم کوچکتر است. علت مهم پسمانی بلوچها و عدم توصل شان به اهداف و بخصوص استقلال درین نهفته است که زعمای شان بیشتر خود خواه بوده اند آنها همه مسایل را با دید قبیلوی نگاه کردند حتی رهبران بلوچ بعضاً ترجیع دادند که در کنار بلوچ نه استند بلکه در مقابل آن قرار گیرند شکست بابای بلوچستان میرغوث بخش بزنجو در انتخابات سال ۱۹۸۹م ثبوت این ادعا است.
در اوایل قرن ۲۱جنبش ازادیخواهی بلوچها شدت بیشتر یافت، در سال ۲۰۰۶م میر سلیمان داود خان کلات جلسه سران قبایل بلوچ را در قصر شاهی کلات دعوت نمود، منظور از این دعوت بحث پیرامون مسایل زیر بود :
- بحران جاری پاکستان، اشغال بلوچستان.
- چگونگی نظامی پنجابی ها و نیروهای عسکری پاکستان در بلوچستان
- قتل نواب اکبر خان بگتی توسط جنرال پرویز مشرف دیکتاتور نظامی پاکستان
- میگا پروجکتس
- اتحاد قبایل بلوچ جهت مقابله با مداخلات خارجی در بلوچستان (۳).
ترور جزء سیاست رسمی دولت پاکستان است، چندی قبل آی اس ای به ژورنالیست افغانی نواب محمد نوری پیشنهاد کرد که براهمداغ بگتی نواسه شهید اکبر بگتی رهبر بلوچ لشکر Balchistan Liberation Army و سفیر هند را بکشد و مبلغ دو میلیون و سیصد هزار دالر امریکایی مزد دریافت نماید. دستگاه استخباراتی این مبلغ را در کابل نزدیک زرگر امانت گذاشت. اما زمانیکه او نتوانست و نخواست این تقاضا را بر آورده سازد او خانواده اش تهدید به مرگ شد.
پارسال دولت پاکستان هند را متهم نمود که با بگتی کمک مالی و تسلیحاتی کرده و در آموزش افراد مربوط به بلوچ آجویی لشکر که وی آنرا رهبری می نماید مساعدت می کند، بر اهمداغ در طی صحبتی تصریح کرد که حال بیشتر از ده هزار جوان تحت امر او در ولایات جنوبی افغانستان ذریعه امریکایی ها آموزش می بینند حال اگر امریکا کفاره تا خیر در حمایت از جنبش آزادیخواهی بلوچها را دیرتر می پردازد چه عیب دارد این کار را باید امریکا در سال ۱۹۴۷انجام میداد.
بمنظور ارتقای موثریت مبارزه بر علیه پاکستان و نیل به آزادی و بیرون راندن پاکستان از بلوچستان در سال ۲۰۰۱ارتش آزادیبخش بلوچ تاسیس شد و بر علیه پاکستان به عملیات نظامی پرداخت، در جریان سخنرانی پرویز مشرف حاکم نظامی پاکستان در کوهلو ۲۰۰۵م توسط آزادیخواهان بلوچ چند راکت به محل گردهمایی فیر شد، زمانیکه حکومت پاکستان یک هئیت نظامی را غرض ارزیابی به محل فرستاد هلیکوتر حامل آنها سقوط داده شد در سالهای ۲۰۰۳ – ۲۰۰۴در منطقه کم کول و توابع آن ۱۱۷حمله راکتی صورت گرفت ۴۸ماین منفجر شد و ۱۰۵حمله به تاسیسات دولتی براه افتاد.
حال خواستهای بلوچها از چارچوب خود مختاری و ایجاد نظم فدرالی به مطالبه استقلال خواهی ارتقا نموده است، بلوچها میخواهند که در همسایگی پاکستان، افغانستان و ایران بلوچستان آزاد را تاسیس نمایند بدین منظور سیاست بلوچی و ملی جایگزین پالیسی قبیلوی گردیده است بطور مثال زمانی اعضای BLA از قبیله مری متشکل بودند ولی حال اکثریت قاطع صفوف این اردو را بلوچهای سایر قبایل احتوا می نمایند.
نتيجه گيری :
تلاش انسان آزاد در سمت و سوی است که دیگر مرزها مانع خواستها و مطالبات آن نگردد، اروپایی ها هم اکنون به این آروزی خویش جامه عمل پوشیده اند اکنون یک سویدنی بدون ویزه حق دارد تا به انگلیستان، یونان، فرانسه وغیره سفر نماید و کسی از او نمی پرسد که چرا از شرق داخل شدی و حال از غرب بیرون میشوی، پس چرا یک بلوچ یکه از بلوچستان غربی بخواهد به بلوچستان شرقی سفر نماید مجبور شود که از بیگانگان یعنی پارسی ها اجازه خروج گیرد و از پنجابی ها ویزه دخولی دریافت کند در حالیکه در سرزمین خود سفر میکند، سر زمینکه هیچگاه رنگ و بو و زبان و فرهنگ آن برایش بیگانه نیست.
استعمار بریتانیا بلوچستان را بخاطر منافع خویش به بلوچستان غربی، شرقی و شمالی تقسیم کردن، بلوچها از اول مخالفت خویش را با این مرزبندی ها ابراز کردند و تا حال فراوان قربانی دادند و تا تشکیل بلوچستان بزرگ و واحد به پیکار خویش ادامه داده و خواهند رزمید.
« مدتها قبل از امرور در سال ۱۹۹۲مجله تکبیر پاکستان از قول یک ژورنال نظامی پنتاگون نقشه یی را به نشر سپرد که مطابق آن تا سال ۲۰۲۰ تغییرات وسیع در جغرافیایی منطقه پیشبینی شده است» (۴)
مطابق آن بنام بلوچستان یک کشور مستقل بمیان می آید که با بلوچستان پاکستان یک حصه کمی از افغانستان و ایران با آن یکجا گردیده و بلوچستان بزرگ بمیان می آید، بلوچستان بزرگیکه چند دهه است که مبارزان بلوچ که بخاطر بدست آوردن آن مبارزه می نمایند و دها بلوچ بخاطر این داعیه سران خویش را قربان نموده اند( همانجا).
بلوچستان بزرگ، بلوچستان سیکولاریستی خواهد بود این بلوچستان همه چیز، نیروی انسانی، منابع و معادن و افر زیر زمینی، مالداری و زراعت، منابع مطمین و پردر آمد انرژیتیکی بادی و آفتابی دارد و بنابر نبشته سایت پهره دامداری در بلوچستان می تواند چنان توسعه یابد که طی اولین سالهای آزادی کامل درین زمینه مردم ما را خودکفا کند به مرور زمان بازدهی دامداری بیش از نیاز بلوچستان خواهد بود با اطمینان میتوان گفت که محصولات کشاورزی و دامی مازادبر مصرف خواهیم داشت که می تواند از صادرات مهم بلوچستان غنی به کشورهای مجاور منجمله پارس و پنجاب باشد.
پاکستان بطور تخمین ۲۵تریلیون فت مکعب گاز ذخیره دارد که ۱۹ تریلیون آن در بلوچستان قرار دارد.
بر پایه گذارش های نشریه نفت و گاز، ذخایر تایید شده نفت پاکستان بالغ بر ۳۰۰ میلیون بشکه است که بیشتر آن در بلوچستان قرار دارد، بر آورده های دیگر نشان میدهد که ذخایر نفت در بلوچستان به ۶ تریلیون بشکه میرسد که برخی از آنها در ساحل آبی و برخی در بستر دریا قرار دارد. (۵)
ذخایر انرژی استراتیژیک بلوچستان موجب شده است تا آزادی خواهان بلوچ از موقعیت خوبتر برخوردار شوند و بنا به گفته شوسودفسکی « شواهدی در دست است که شورشیان بلوچ از سوی انگلستان و امریکا حمایت مالی و آموزشی میشوند».
جگړن رالف پترز استاد علوم نظامی در مقاله که در شماره جولای ۲۰۰۶مجله نیروهای مسلح به نشر رسید معتقد است که هیچ راهی مگر تشکیل کشوری به نام بلوچستان بزرگ و یا بلوچستان آزاد نمی تواند موجب از هم کسیختگی پاکستان شود ( پیک نت همانجا)
حال وقت آن فرا رسیده است آنانیکه دیروز بلوچستان را تجزیه نمودند بر اساس منافع موجود خویش دوباره وصل نمایند، این مسئله هم به سود بلوچها و هم به سود امریکایی ها وانگلیسا است.
با تشکیل بلوچستان آزاد و سیکولاریستی، بلوچها به آرمان دیرینه خویش میرسند و هم حامیان آن به منافع کلان خویش دسترسی پیدا می کنند مثلاً ایالات متحده امریکا چه سودی خواهد داشت؟
- امریکا به راه مطمین غرض اکمالات لوژستیکی نیروهای خویش در افغانستان و منطقه و از طریق بلوچستان با نیروهای خویش که در کشور های عربی وضع الجیش دارند دسترسی خواهد داشت.
- امریکا می تواند در بنادر کنارک چابهار و گوادر پایگاه های بحری گذشته را احیا و از دسترسی چین به بندرگوادر جلوگیری نماید.
- کشورهای آسیای مرکزی که محاط به خشکه اند به آبها فقط از طریق روسیه دسترسی دارند، امریکا می تواند از وابستگی این کشور ها به روسیه آنها را بی نیاز و از طریق بنادر بلوچستان ترانزیت اموال تجارتی شان راتضمین نماید.
- امریکا می تواند از مخازن انرژی و افر بلوچستان بر اساس منافع متقابله سود برد.
- در سال ۱۹۹۷م معاون رئیس جمهور امریکا در امور امنیت ملی رسماً گفت : باید توجه خاص به منطقه کسپین مبذول گردد که این توجه از طریق بلوچستان بزرگ صورت گرفته می تواند و از سوی دیگر ازین طریق امریکا به هدف بزرگ خویش که جلوگیری از دسترسی چین به بحر هند از کوتاه ترین راه است خواهد رسید.
- با ایجاد بلوچستان سیکولاریست ایالات متحده از یکسو بر نظام باج دهی پاکستان نقطه پایان می کذارد و از سوی دیگر بر علاوه استفاده از بحیره مکران و خط آبی بلوچستان که از حب یعنی هشت کیلومتری کلانچی ( کراچی) آغاز و تا گمباران ( بندر عباس) ادامه دارد می تواند با اضافه از بنادر گوادر و چابهار از سایر بنادر این کشور مستفید گردد.
ماخذ :
۱- سیمای تاریخی بلوچستان مولف محقق عبدالغنی دامنی انتشارات پاسگارد ۱۳۸۰چاپ تهران ص ۲۷.
۲ـ مجله سیمه ییز مطالعات سال سوم شماره ۳ مقاله ستار پردلی دوسیه بلوچستان در محکمه بین المللی.
۳ـ مجله سیمه ییز مطالعات شماره دوم سال چهارم ۱۳۸۸خان کلات مقاله ستار پردلی.
۴ـ مرکز تحقیقاتی و مشورتی افغان، شماره دوم مقاله بلوچستان ص ۱۰۸.
۵ـ پیک نت : G Label research مقاله تحلیلی میشل شوسودفسکی ترجمه با یرام منصوری.
منبع :فصلنامه مركزمطالعات منطقه يي افغانستان
سال پنجم.شماره چهارم زمستان1389
No comments:
Post a Comment