Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

سهم بلوچستان فقیر: ستم ملی، ستم مذهبی، و اعدام

بلوچستان، ازعقب ماندگی فوق العاده ای در تمام زمینه های اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی رنج میبرد. بدون شک استان بلوچستان که اکثریت جمعیت آنرا بلوچ ها تشکیل میدهند فقیرترین وتوسعه نایافته ترین استان ایران است با پیروان دیگر ادیان، مذاهب واقوام ایران.

ابتدا نظری کوتاه به سیاست جمهوری اسلامی در این استان میافکنیم .رژیم جمهوری اسلامی با شعار وحدت اسلامی و برابری و برادری امت اسلامی و مدارا و احترام به دیگر ادیان، حاکمیت خود را آغاز کرد، اما دیری نپائید که ماهیت و مقاصد پنهانی خود را آشکار کرد وغیر از شیعیان طرفدار ولایت فقیه پیروان دیگر ادیان و فرقه های اسلامی غیرشیعه مورد تبعیض و حتی ستم قرار گرفتند.

ادیان رسمی مانند مسیحی، یهودی و زرتشتی هرچند در مجلس شورای اسلامی دارای نماینده بودند و در برگزاری مناسک و مراسم مذهبی خود ازاد بودند اما در عرصه های دیگر با مشکلات و سختگیریهای جدی مواجه شدند، اجباری کردن رعایت حجاب اسلامی، نداشتن حق انتشار روزنامه وعدم امکان دستیابی به شغل های دولتی در سطوح بالای اداری و ممنوعیت از استخدام در نیروهای نظامی و انتظامی را میتوان از جمله عملکردهای تبعیض آمیز جمهوری اسلامی در باره هموطنان غیر مسلمان نام برد.

افزون بر اینگونه تضعیقات، رژیم با برخوردهای کینه توزانه وغیرانسانی واتهامات بی اساس موجبات قتل و زندانی شدن پیروان دیگر ادیان شده است.

در این سال ها بخشی از مردم کشورمان که از شیوه های ستم گرانه رژیم به ستوه آمده واز آئین اسلام سر خورده شده بودند به آئین مسیحیت گرویدند و رژیم برای جلوگیری از افزایش روند گرایش مردم به مسیحیت چند نفر از کشیش های مسیحی را بقتل رساند و چند نفر از هموطنان یهودی را به اتهام جاسوسی برای اسرائیل به زندان محکوم کرد.

سختگیری های نظام اسلامی فقط شامل ادیان غیراسلامی نبود بلکه پیروان دیگر فرقه های اسلام و حتی بعضی از فرقه های شیعه نیز از جور و ستم رژیم در امان نبودند، بقتل رساندن و اعدام چند تن از رهبران مذهبی اهل تسنن، ویران کردن خانقاه دراویش شاه نعمت الهی، صفی علیشاهی و گنابادی وتبدیل مقبره شاه نعمت اله ولی در ماهان به باشگاه ورزشی، از جمله اقدامات تبعیص آمیز و انحصار طلبانه رژیم در این زمینه است. در شهر تهران که حدود پانصد هزار نفر پیرو اهل تسنن زندگی میکنند تا بحال نتوانستند اجازه ایجاد یک مسجد را بدست آورند.

پیروان اهل حق (یارسان) در استان کرمانشاهان نیز از گزند تبعیض رژیم در امان نبودند. وادار کردن اجباری آنان به اجرای مراسم اسلامی و تراشیدن سبیل مردان اهل حق که از جلوه های ظاهری اعتقادشان بود باعث گردید که بخشی از این هموطنان فقیر و محروم ما ناچار به عراق کوچ کردند که متاسفانه بخشی ار آنان هنوز در اردوگاههای عراق در شرایط نامناسبی بسر میبرند، حکایت فاجعه بار این هموطنان در سی سال گذشته در این اردوگاه ها بیسار دردناک میباشد اما جنایت کارانه ترین نحوه برخورد رژیم، با پیروان آئین بهائی بود که همچنان ادامه دارد.

از نظر ستم قومی کارنامه سراسر جنایت بار رژیم بر همگان آشکار است و خلقهای کرد، آذری، ترکمن، عربهای خوزستان و بلوچ سالهاست این ستم را تحمل میکنند اما مبارزه علیه این بیداد نیز همچنان ادامه دارد.

قتل عام مردم روستاهای ایندرقاش، قارنا و قلاتان در کردستان، کشتار رهبران خلق ترکمن و اعدام عربهای خوزستان را میتوان بمثابه نمونه کوچکی از اعمال جنایتکارانه رژیم نام برد.
خلق بلوچ مانند ترکمنها و کردها از دو جانب تحت ستم قومی ومذهبی قرار دارد اما بلوچستان مشکلات و دردهای مضاعف دیگری را نیز بدوش میکشد. در بلوچستان افزون بر ستم قومی ومذهبی، فقر مادی و فرهنگی، موقعیت جغرافیائی و همجواری با پاکستان و افغانستان دو کشور تولید کننده مواد مخدر عوامل دیگری هستند که زندگی را بر مردم بلوچ سختتر ورنجبارتر ساخته است.

در آغاز انقلاب، رژیم برای تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی و وانمود کردن خود به عنوان حامی تهیدستان زندگی مردم بشاگرد را که فقیرترین بخش استان بلوچستان است در تلویزیون به نمایش گذاشت واعلام تعهد کردند که مردم این منطقه محروم از این پس تحت حاکمیت اسلامی به رفاه و سعادت خواهند رسید، اما در این سالها حتی یک دهم بود جه اختصاصی شهر قم را به بلوچستان اختصاص نداده اند، از این رو در بلوچستان فقیر و محروم به علت کمبود کارگاهها و کارخانه ها در مقایسه با دیگر مناطق ایران خیل عظیم جوانان بیکار بلوچ را ناچار ساخته است تا به یکی از فاجعه بارترین و خطرناکترین حرفه ها یعنی قاچاق مواد مخدر روی آورند و بهمین جهت تعداد زیادی از جوانان بلوچ یا در درگیری با نیروهای انتظامی کشته، اعدام و یا به حبس های طولانی محکوم شده اند، در واقع جوانان بلوچ برای تامین معاش خانواده همواره با خطر مرگ مواجه اند اما کلان قاچاقچیان که برخی از آنان از وابستگان رژیم هستند سودهای کلان بدست میاورند.

از اینرو اکثر جوانان بلوچ از داشتن یک زندگی معمولی که شایستگی و حق آنرا دارند محرومند واز دام قاچاقچیان نیز امکان رهائی ندارند در چنین شرایطی مردم محروم بلوج در تمام عرصه های صنعتی، علمی، فرهنگی وورزشی نتوانسته اند همسان با دیگر هموطنان خود به رشد و پیشرفت نسبی برسند و متاسفانه فرهنگ و آداب و رسوم وزبان و همچنین درد و رنج مردم بلوچ برای یقیه مردم ایران تقریبا ناشناخته است.


رژیم دراین سالها نه تنها از نظر توسعه اقتصادی، ایجاد کار و اعتلای دانش و فرهنگ اقدام موثری انجام نداده بلکه با معرفی آنها در افکار عمومی بعنوان قاچاقچی، آنانرا تحقیر می کند و حتی اعتقادات مذهبی آنان را مورد اهانت واستهزاء قرار میدهد. آخوندی بنام دانشمند که از دانش بهره ای ندارد در سخنرانی ها یا در وااقع روضه خوانی ها به اعتقاذات مذهب تسنن اهانت می کند و بلوچ ها را هروئین فروش معرفی میکند.

در چنین شرایط تبعیض آمیز و غیرانسانی که در بلوچستان حاکم است بدیهی است که بخشی از جوانان بجان آمده از این همه بیداد یرای دستیابی به آزادی وعدالت بپا خیزند زیرا همواره در تاریخ ملت ها شاهد بوده ایم که ملت های تحت ظلم و ستم برای رسیدن به حقوق انسانی خود به مبارزه روی آورده اند وقوم بلوچ هم از این قاعده مثتثنی نیست، در واقع این سیاستهای ستمگرانه رژیم است که تفنگ را در دستان کسانی مانند عبدالمالک ریگی قرار میدهد... هر چند که مبارزه مسلحانه، آزادی و دموکراسی را به ارمغان نخواهد آورد.

امید است که مبارزین بلوچ از این پس مبارزه مدنی وغیرمسلحانه را برای کسب حقوق خود انتخاب کنند وهمپای دیگر مردم ایران در مبارزات آزادیخواهانه وعدالت جویانه شرکت کنند زیرا سرنوشت خلق تهیدست وتحت ستم بلوچ فقط در چهار چوب ایرانی دموکراتیک ومبتنی بر عدالت اجتماعی و برخورداری خلق های ایران از حقوق مسلم خویش میسر است.

http://www.poosheh.com/new-poosheh/maghallat-231-1.html

No comments:

Post a Comment