اعتراضات در کردستان عراق، نگاهها از بیرون
همن سیدی
تحلیلگر مسایل سیاسی
چهل روز از تجمعاتی اعتراضی دربخشی از کردستان عراق میگذرد
چهل روز از تجمعاتی اعتراضی دربخشی از کردستان عراق میگذرد، اعتراضاتی که در پی کشتهشدن چند نفراز سوی حزب دمکرات کردستان عراق در سلیمانیه، به تجمعاتی روزانه در میدان " سرا" ی این شهر منجر شده و به شماری از شهرهای دیگر هم سرایت کرده است.
این اعتراضات هم از لحاظ نوع مطالبات و هم از نظر مقطع زمانی، با موج تحولات منطقه شباهت هایی دارد، اما از نظر مدت زمان حضور مردم در خیابان ها از یک سو و شمار قربانیان از سوی دیگر، با سایر رویدادهای منطقه متفاوت است.
در حالیکه اعتراضات، چهمین روز خود را سپری کرده اما شمار قربانیان از انگشتان دست فراتر نرفته است که این نشان از تفاوت عملکرد طرفین یعنی معترضین و حاکمیت - در مقایسه با برخوردهای مشابه و جاری- دارد.
همچنان که روند تحولات و اعتراضات از درون ادامه دارد، از بیرون هم نگاههای متفاوتی به این اعتراضات دوخته شده است، از نگاه مردم و احزاب سایر مناطق کردستان گرفته تا نگاه قدرت های منطقه و جهان همه با برداشت ها و ž7;یاست های متفاوت به تعقیب این رویدادها پرداختهاند.
افکار عمومی کردستان ایران
در روزهای نخستین این اعتراضات، مردم کردستان ایران که بیشتر از کانال احزاب حاکم و مقامات حکومتی، رویدادهای کردستان عراق را تعقیب میکنند، با نگرانی معترضان را آشوبگر و " ضد کرد" و عامل خارجی میدانستند.
اخباری هم که از سوی دستگاههای تبلیغاتی حکومت کردستان منتشر میشد، در راستای همین نگاه بود: نشست مخفی رئیس اپوزیسیون با مقامات ایران و ورود دو تروریست انتحاری از مرزهای ایران به خاک کردستان عراق- اخباری که صحت آنها هیچگاه ثابت نشد- تردیدی در این مورد باقی نگذاشته بود.
اما پس از مدتی و در پی کنجکاوی مردم و جان گرفتن رسانههای مخالفین و همچنین شباهت ادعای مقامات حکومتی با تبلیغات سایر حاکمان - که برای مردم کرد در ایران هم غریبه نیست- این نگاه کمکم تغییر کرد و بعد احساسی تحلیل ها، جای خود را به واقعبینی سیاسی داد؛ این واقعیت که در یک حکومت کردی هم میتواند فساد وجود داشته باشد و حقوق شهروندان پایمال شود و مسئولین با خشونت جواب خواستههای آنها را بدهند.
احزاب کردستان ایران
کردستان عراق یکی از مناطق کم تنش طی سالهای پس از سقوط صدام حسین بوده است
اکثر این احزاب که در کردستان عراق مستقر هستند، با حساسیت رویدادهای پیرامون خود را تعقیب میکنند و در واقع نوعی سرنوشت مشترک برای آنها و کردستان عراق به وجود آمده است.
این احزاب با صدور بیانیههایی، به صورت رسمی در برابر تحولات احتمالی آینده و اعتراضات مردمی موضع گرفتند. آنها حمله مردم به مراکز دولتی و دفتر حزب حاکم را قویا محکوم کردند، اما راجع به کشتار مردم و بستن آنها به مسلسل از سوی حاکمیت، کاملا سکوت کردند.
این دوگانگی شاید ریشه در خاطرات تلخ آنها ازدوران نا آرامیهای کردستان عراق دارد، در پی تنشهای سیاسی در دهه هفتاد کردستان عراق، احزاب کردستان ایران که آنجا مستقر بودند بیشترین تلفات را متحمل شدند و در گیرودار جنگ داخلی، شماری از اعضا و حتی کادرهای رهبری خود را از دست دادند.
اما شاید این سکوت از وابستگی آنها به احزاب کردستان عراق هم تعبیر داشته باشد؛ این گمان که این احزاب از سوی احزاب حاکم کمک مالی دریافت میکنند، همواره وجود داشته ولی هیچگاه ثابت نشده است. به همین دلیل مشتاقان اثبات این کمک ها، دوباره ادعا میکنند که این سکوت نشان میدهد که وابستگی مالی نه تنها وجود دارد که به وابستگی سیاسی هم منجر شده است.
جمهوری اسلامی ایران
تشکیل حکومت منطقهای کردستان در دهه هفتاد چالشی بزرگ برای جمهوری اسلامی بود که 5;یدانست بازتاب آن، تنها در آن سوی مرزها نمیماند.
جمهوری اسلامی که از همان روزهای آغازین به قدرت رسیدن، با خواست های کردها مشکل داشت، تشکیل یک حکومت فدرال و منطقهای را در مجاورت مرزهای کردستان ایران بسیار خطرناک یافت. تا قبل از این، حاکمیت ایران خود را با سایر حاکمیت های منطقه که با کردها مشکل دارند مقایسه میکرد و ادعای برتری داشت.
یکی از مسئولین کردستان عراق برای نگارنده تعریف کرد که در دوران مبارزه، مقامات ایرانی رفتار بعثیها را به رخ آنها میکشیدند و ادعا میکردند که ایران تنها کشوری است که قسمتی از خاک خود- البته تنها در حد یک استان- را رسما به عنوان کردستان به رسمیت میشناسد، اما در پی سرنگونی بعثیها و تشکیل حکومت فدرال، این ادعا ها پایان یافت.
شادی مردم کردستان ایران در پی تصویب فدرالیسم در قانون اساسی عراق، مقامات جمهوری اسلامی را به وحشت انداخته بود، بدیهی است با چنین احساسی، اکنون جمهوری اسلامی باید از ناآرامیها و اعتراضات کردستان عراق خوشحال باشد و رسانه های غیررسمی آن هم - از جمله سایت تابناک وابسته به محسن رضایی- از پوشش غلو آمیز و پرآب و تاب اعتراضات دریغ نمیکند. این شادی و رضایت، تامدتی گمان دست داشتن ایران در آشوب ها را تقویت میکرد، اما همان گونه که اشاره شد، به مرور نشان داده شد که این نقش حتی اگر وجود هم داشته باشد بسیار کمرنگ است و نمیتوان جوهر اعتراضات برحق ملتی را به ریشهای خارجی برگرداند.
افکار عمومی کردستان ترکیه
در سالهای اخیر احزاب کرد در قالب انتخابات های مختلف با هم رقابت کرده اند
در مورد تحولات اخیر به آسانی نمیتوان مرزی بین افکار عمومی کردستان ترکیه و مواضع حزب کارگران کردستان قائل شد.
شاید در امور داخلی ترکیه، کردها گاهی مواضعی مستقل از این حزب اتخاذکنند، اما راجع به تحولات کردستان عراق بسیار متاثر ازمواضع دستگاههای تبلیغاتی پ کاکا هستند. مراودات اجتماعی بین این دو منطقه از کردستان - برخلاف کردستان ایران و عراق- زیاد گرم و قوی نیست.
از نظر جغرافیایی هم وجود چریک های حزب کارگران کردستان در نوار مرزی، رفت و آمد را دشوار کرده است. این حزب هیچ گاه روابط حسنهای با حکومت کردستان عراق نداشته و در سیاست رسمی خود همواره آنها را به عدم قاطعیت در برابر ترکیه و اتخاذ" مواضع ضدملی" متهم کرده است.
پ کاکا برخلاف احزاب کردستان ایران، در عمق خاک کردستان عراق پایگاه و نمایندگی ندارد و با ایجاد منطقهای مستقل در قندیل تا کنون توانسته است استقلال سیاسی خود را از حکومت کردستان حفظ کند، شاید از تضعیف آنها هم ناراضی نباشد، به این امید که بتواند به تقویت جریان های سیاسی وابسته به خود بپردازد و حتی حوزه سیاسی- جغرافیای خود را در قلمرو کنونی گسترش دهد.
دولت ترکیه
آنچه جای تعجب بود عدم استقبل دولتمردان ترکیه از ناآرامیهای کردستان عراق است، آنها که بسیار بیش از ایران به تشکیل حکومت فدرال کردستان حساسیت داشتند و حتی چند بار به تهدید و تحریم آن پرداخته بودند، میبایست از نارضایتیها خوشحال باشند و از آن استفاده کنند.
اما نه تنها از آن استقبال نکردند، بلکه نگرانی خود را هم ابراز داشته و در اوج ناآرامیها، معاون وزارت امور خارجه را هم به دیدار بارزانی فرستادند. شاید همان احتمال که شادی پ کاکا را در پی خواهد داشت، نگرانی آنها را شدت بخشیده باشد.
تقویت جایگاه و قدرت پ کاکا برای ترکیه که اکنون در دوران طلایی سیاست و اقتصاد خود به سر میبرد، کابوسی خواهد بود که همه بلندپروازی های داخلی و خارجی آنها را با چالشی جدی روبه رو خواهد کرد.
از دیگر سو، نگرانی از رشد فرهنگ سیاسی در پی رویدادهای کردستان عراق و تقویت نهادهای مدنی و مردمی، به تعمیق بحران های داخلی ترکیه در امور اقلیت ها منجر خواهد شد.
گزینه های پیشروی کردستان عراق، همه به انحلال حکومت و یا آشوب و ناآرامی محدود نخواهد بود، برعکس ممکن است -چنان که تحولات چهل روز اخیر هم نشان داده است- این اعتراضات به بهبود وضع موجود و مبارزه با فساد و تقویت قانونمداری بینجامد، پس نگاه تیز ترکیه بیدلیل هم نگران نیست.
سفر امروز اردوغان به عراق و دیدار احتمالی از کردستان هم به دلسوزی نخست وزیر ترکیه برای مردم عراق و کردستان تعبیر نمیشود و شاید تنها تلاشی باشد برای یافتن گزینههایی کمهزینهتر برای ترکیه.
آمریکا و متحدان غربی
مسعود بارزانی و جلال طالبانی دو چهره سیاسی کرد که در سالهای اخیر حضوری فعال در راس هرم سیاسی عراق داشته اند
شاید حجم زیاد و روند سریع تحولات خاورمیانه، توجیهی باشد در دست رسانههای غربی بهویژه امریکا که ادعا کنند به علت پرداختن به تحولات منطقه، مجالی برای پوشش رویدادهای کردستان عراق نداشتهاند، اما این توجیه منطقی به نظر نمی آید.
در سال های اخیر، به هر بهانهای رسانههای غربی، آرامی و امنیت کردستان عراق را به رخ مخالفان میکشیدند و در برابر شکست در شهرهای عربنشین عراق، پیشرفت و رفاه در کردستان را بخش قابل دفاع از کارنامه خود در عراق معرفی میکردند.
حلبچه و بنای یادبود قربانیان بمباران شیمیایی، پاتوق هیاتهای غربی شده بود که میخواستند نقش خود را در دستاوردهای جنگ پررنگ تر کنند، حتی کولین پاول، وزیر سابق امورخارجه آمریکا هم پایش به آنجا باز شد.
اکنون برای کشورهای غربی دشوار است که قبول کنند حکومتی که قرار بود الگویی برای سایر کشورهای خاورمیانه بشود، خود مورد خشم و غضب مردم واقع شده است.
رسانههای آمریکا تحت فشار احزاب کردستان عراق، نخست سعی کردند که به مانند تحولات بحرین، نقش جمهوری اسلامی را پررنگ کنند، اما در پی ادامه اعتراضات و تاکید آنها بر خواستههای دمکراتیک ترجیح دادند در برابر روند تحولات فعلا; سکوت اختیار کنند.
اما سکوت تنها گزینه منطقی نیست. غربیها اگر واقعا نگران دستاوردهای خود و تقویت روند دمکرسیخواهی هستند میتوانند با انتقاد از شرایط حاکم، از حرکت مردم حمایت کنند.
حمایت آنها ممکن است هم به کاهش خشم معترضین کمک کند و هم با برقراری حکومت قانون و شفافیت - این بار در عمل و نه در حد شعار- حکومت کردستان را به الگویی دیگر در پیش روی تحولات خاورمیانه تبدیل کنند، به گونهای که گزینه تحولات آینده، تنها به سرنگونی یک حکومت و آغاز دولتی کاملا نوپا و بیتجربه محدود نشود.
این گزینه تنها پیش روی افرادی چون حاکم لیبی خواهد بود که تن به تغییر و رفرم ندهد و سایر حکومت ها، یا به شیوه مسالمت آمیز قدرت را واگذار کنند و یا در صورت وجود اندک پتانسیلی از اصلاح، به همراه اپوزیسیون، به اصلاحاتی بنیادی دست بزنند؛ درگیر کردن اپوزیسیون در کارهای اجرایی، هم بخشی از خواستهها ر ابرآورده میکند هم به واقعبینانه شدن خواستهها منجر خواهد شد.
به هر حال آنچه در کردستان عراق روی میدهد، کارگاهی است سیاسی که ممکن است نتایجی متفاوت را در پی داشته باشد، نتایجی که عواقب آن نباید از نگاه کارشناسان سیاسی و رسانه های جهانی به دور بماند.
No comments:
Post a Comment