Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

نابودى فيزيکى ملت بلوچ: بخش چھام پايانى

نابودى فيزيکى ملت بلوج امرى عادى نيست

(توضيح ھيئت تحريريه وبسايت" استمان": اين نوشته آقاى م-و-کوھگنجى که به دليل طولانى بودن آن درچند قسمت پخش ميشود، مدتھا پيش به دست ما رسيده بود اما به دليل نوع فورمت تايپى آن قادر به گذاشتن آن در وبسايت نبوديم۔ اينک پس از تايپ مجدد و با رعايت کامل امانت دارى، اينک تقديم حضور فعالان سياسى است تا با نگاھھاى تيزبين خود واجه م-و- کوھگنجى را براى بيشتر و بھتر نوشتن در اين زمينه يارى رسانند۔)

بخش چھارم:
سبزکلاه ھا و جریانھای اوباش
سیاستھای ضد انسانی و شوم ج.ا، برھر گوشه زندگی مردم بلوچ اثر ويرانگرش را گذاشته است. آخوندھا و سران محلی شيعه درھمان روزھای اول بعد از قبضه کردن قدرت سیاسی،علاوه بر استقبال از نيروھاى سرکوبگر سپاه، جھاد و بسيج و غيره از ديگر استانھا وشھرستانھاى ايران، در زاھدان به زیر چتر شیعه عثنی عشر و با حمایت مستقیم ولایت فقیه به سازمان دھی سبز کلاه ھای زابلی و جریانھای مسلح اوباش پرداختند. موانع فراوان برای کل افراد جامعه بلوچ ایجاد کردند. برای ادامه تحصیل دانش جویان و حتی دانش آموزان بلوچ بھانه واشکال تراشیدند ومانع پیشرفت گشتند. بدون کم ترین احترام به سنتھای مردم، به سوؑ استفاده غیر انسانی پرداختند و از ھر چه که بوی خون و کشتار از آن بر می آمد، فرو گذار نکردند. جنگ نا برابر خود را با ترور و گروگان گیری و سرکوب علنی مردم بلوچ زیر پوششھای انجمنھای اسلامی، انواع حسینه ھای زابلی، یزدی، کرمانی، مشھدی، بیرجندی، اصفاھانی و ....اسلامی با گشتھای آدم خوار و سایر نیروھای مسلح ضد انسانی ھنوز ادامه می دھند و ازھیچ جنایتی در حق مردم ما دریغ نمی ورزند. ج. ا روی تمامی حکومتھای متجاوز گذشته ایران را سفید کرده وجنایاتش در حق مردم بلوچ به ھیچ وجه قابل مقایسه باوحشی گریھای رژیم ھای غزنوی، صفوی، افشار حتی قاجار و رضاخانی نیست. قاجارھا ھر از چندگاھی مانند اقوام وحشی به سرزمین و مردم بلوچ حمله می کردنند و به قتل، غارت و تجاوز می پرداختند و مانند سر گردنه بگیران و دزدان بار و بنه می بستنند و می رفتنند، اما، آدم خواران ج.ا به این قانع نیستند. آنھا مانند شته در بلوچستان لانه کرده اند و به ھر طریق ممکن نابودی کامل ملت بلوچ و حذف نام سرزمین بلوچستان را با برنامه ای تنظیم شده، در الویت خاص برنامه اجرایی خود قرار داده اند و پیش می برند. نام دانشگاه بلوچستان را به دانشگاه بلوچستان و سيستان مبدل کردند و در بسيارى از مکاتبات رسمى از نام استان بلوچستان و سيستان خود دارى و فقط به نام استان سيستان اکفا مى کنند و.... ، اگر رژیم پھلوی به زندانی و شکنجه عنصر آگاه بلوچ اکتفا می کرد و بطور فیزیکی مردم عادی را به حال خود می گذاشت، آدم خواران و آدم ربایان ج.ا نه تنھا از اعدام قشر آگاه بلوچ لذت می برند، بلکه گزندش تمام اقشار و طبقات جامعه بلوچ، از زن و مرد، پیر و کودک، دانشجو ودانش آموز، نوازنده و خواننده، ھنرمند وبی ھنر، مذھبی و غیر مذھبی تا دھقان و کارگر، بازاری و تجار را در بر گرفته و شامل می شود. سیاستھای سیاه اندیشان حاکم نه تنھا به اعدام و زندان و شکجه و شکست دگر اندیشان و مخالفان منتھا می شود، بلکه با شدتی تمام موجودیت اقلیتھای ملی ایران را به زیر سوؑال برده است.مليتھای ایران از جمله عربھا، ترکمنان، کردھا، بلوچھا و آذریھا مورد بى مھرى، غضب خود پرستی و قدرت طلبی حاکمان شیعه قرار گرفته اند و در آتش خشم اندیشه ھای احمقانه و انتقام جویانه مذھبی و تبعیض گرایانه می سوزند.

در بلوچستان آخوندھا از ھمان روز اول مبنای کار خود را بر سیستم ترور و ترس و وحشت در میان مردم بلوچ قرار دادند. صدھا و ھزاران دست فروش خرده پای دوره گرد و راننده و غیره ھدف آماج گلوله ھاى داغ پاسداران وحشى تربىت نشده نظامى قرار گرفتند تا اول زھر چشمی از ملت بلوچ بگیرند و به ھر نحو ممکن بلوچھا را زیر شدیدترین فشارھای ضد انسانی فرھنگی، اقتصادی و سیاسی قرار دھند و دوم به مرزھای مصنوعی و غیر قانونی که از زمان تقصیم، بذل و بخشش بلوچستان توسط امپریالیسم انگلیس در سال ١٨٧١ صورت پذیرفت، رسمیت بدھند و به خیال با ایجاد چنین وضیعتی کنترل کامل بر بلوچستان و ملت بلوچ بگسترانند و ملت بلوچ را یکباره و برای ھمیشه کنترل و به زیر سلطه در آورند و تا نيست کردنش پيش بروند. تجاوزھای تجاوزگران ج.ا بلوچھای آن سوی مرزھای مصنوعى را در امان نمی گذارند. ھر وقت که دل جنایت کاران می خواھد به بمباران و موشک باران بلوچ ھای اطراف مرزھای ساختگی می پردازند. به عنوان نمونه از کشتار طیفه یار محمد زھی و گمشادزھی در سال ١٣٥٨ در اطراف خاش و ماشکیل(ماشکید) و رودوک و ترور نا موفق سردار خان محمد رھبر طیفه یار محمد زھی در اطراف کویؑته می توان یاد کرد. امروز شدت جنایتھای رژیم ج.ا نبست به ملت بلوچ در ھرسه طرف افزوده شده است.

این حقیقت را باید بپذیرند که ھمهؑ بلوچ ھای تقصیم شده اعضای یک تنند و یک ملت واحد ھستند. تقسیم بلوچستان ھم بخاطر شکست سیاستھای استعماری انگلیس در ھند و نیز بزرگ ترین شکست تاریخی اش در کلات بلوچستان شرقی به دست خود ملت بلوچ بود. تقسیم بلوچستان ھم بر اھداف استعمارگرانه، سودجویانه و کینه توزانه صورت گرفت تا چند صباحی دیگر منافع جھان خوارانه انگلیس در این منطقه حفظ شود و از ھمان روز و ساعت و دقیقه اول سال ١٨٧١ میلادی، مردم بلوچ با شدیدترین اعتراضات بر مرزھای مصنوعی امپریالیسم انگلیس مھر باطل کوبیدند و ھر گز در عمل جدایی خود را نپذیرفته اند. تقصيم بلوچستان يک فرضيه و امرى اجبارى بود و نه يک ضرورت لازم تاريخى، پاره کردن آن جھت تعمين منافع و امنيت ديگران بوده است. اکنون سالم نگھه داشتن ديوارھاى جدايى بين ملت بلوچ، براى ايران، پاکستان و افغانستان بيش از حد خسارت بار است و ھر روز گوشه اى از ديوار جدايى با اتحاد و آگاھى مردم بلوچ فرو مى پاشد. اتحاد جماھير شوروى و کل غرب با آن ھمه توان نظامى و مالى نتوانستند از فرو پاشى ديوار بين ملت آلمان جلوگيرى کنند. آلمانھا نه با توپ و تانک و نه با تفنگ و جنگ چريکى مخفيانه و انتحارى، بلکه با رقص وموسيقى، اواز وشادى ديوار جدايى را با کلنگ و چکش از ميان خود بر داشتند. تقصيم بلوچستان و جدا نگھه داشتن ملت بلوچ ازھم قرار دادى آسمانى و خدايى نيست، اين سه ضلعى شوم قابل شکست است. مردم بلوچ در شدید ترین شرايط کنترل و وحشتناک ترین شرایط پلیسی ھر سه کشور ایران، پاکستان و افغانستان با بی باکی تمام به روابط فرھنگی و خونی و تجاری خود ادامه می دھند. کنترل و تفتیش رژیم ھای نظامی و دیکتاتوری ھای فردی را به مسخره می گیرند وعملی احمقانه می شمارند، استحکام درونی ملت بلوچ در ھر سه بخش بلوچستان روز به روز افزون می شود و با مشکلاتی که حکمرانان ایران،پاکستان وافغانستان پیش پای مردم بلوچ می گذارند، ملت بلوچ ثابت قدمتر از قبل گام بر می دارد. تا قبل از بھمن٥٧ مرزھای مصنوعی کاملاً در اختیار مردم بلوچ بود و اکنون ھم با نظامی گری و حکومت اعلام نشده نظامی بر مردم بلوچ در ایران و پاکستان و وضعیت خطرناک افغانستان، مردم بلوچ در بعدی وسیع به روابط تجاری و فرھنگی خود در سه قطعه بلوچستان ازھم جدا شده مبادرت می ورزند.

با وجود بمب بارانھا و موشک بارانھاى سنگىن بر دوطرف مرز مصنوعى از طرف سران نامردم اىران و پاکستان، سنگ اندازیھا، کانال کشیھا و ساختن دیوارھای عریض و طویل با ارتفاع چند متری، سیم خار دار کشىدن و مین گذاری کردن و استخدام جاسوس محلی و غیر محلی و استفاده از تکنولوژی مدرن براى ردىابى و نیز دریافت میلیونھا دولار نقد و -- ماشین الات لوجستیکی از سازمان ملل و کشورھای روپایی و غیره تحت نام مبارزه با مواد مخدر، امروز ھنوز رژیم ج.ا نتوانسته از تردد و رفت و آمد و رابطه داشتن مردم بلوچ با ھم جلو گیری کند. کنترل شدید در پاسگاه ھای مرزی بر رفت و آمد مردم بلوچ، فقط تعداد قربانیان مردم عادی بلوچ را افزون گشته است. رژیم ج.ا بخاطر پوشاندن جنایاتش بر عليه مردم بلوچ و بخصوص بر سر مرزھای ساختگی انگلیس، ھم می خواھد مبارزات مردم بلوچ را بد نام کند و چھره ای دیگر بپوشاند و وارونه نشان دھد و ھم بدون سر و صدا به کشتار ضد انسانى مردم عادی بلوچ به اصطلاح مرزنشین ادامه دھد. تبلیغات وسیعی ھم به راه انداخته است و از زدن ھر تھمت و استفاده ھر نيرنگى که بتواند مردم بلوچ را از پا در بىاورد، درىغ نخواھد کرد تا مردم بلوچ را قاچاقچى و عامل به اعتیاد کشیدن ملیونھای از مردم ایران معرفی کند و بدون داشتن حق وکیل و محاکمه توسط قاضی عادل و بی طرف، جوانان بلوچ را مخفیانه به زیر شکنجه به شھادت مى رساند و اگر کسی متوجه شد، اعلام می کند که قاچاقچی بود و از این طریق نان می خورد و به خیال به اھداف ضد بلوچی خود، یعنی ایجاد دشمنی بین بلوچ و مردمی که ھنوز توھم نسبی به شعارھای مذھبی شیعه ایسم حکومت عدل على دارند، رسیده باشد و به سادگی نیروھای سرکوب را برعلیه مردم بلوچ بسیج و برای نابودی و ویرانگری به بلوچستان بفرستد. ھدف ديگر رژیم ھمانطور که ذکر شد، تبلیغ برای جلب نظر سران کشورھای اروپایی وسازمان ملل بر عليه قاچاق مواد مخدر است. سالھاست که کشورھای پیشرفته جھان با غول مواد مخدر درگیرند و بیش از ٩٥ درصد مواد مخدر مصرفی کشورھای جھان در افغانستان تیھه و از طریق کشورھای بلوک سابق شوروی، پاکستان و کشورھاى افرىقاىى و نىز بیشترین سھم از ایران به ترکیه و از آنجا در اروپا پخش می شود. رژیم تاکنون موفق بوده کمکھای نقدی و غىر نقدى مالی کلانی از طریق سازمان ملل و کشورھای اروپایی به بھانه مبارزه با قاچاق مواد مخدر ھر ساله دریافت کند.

اما، حقیقت چىز ديگرى است، داستان قاچاق در ايران و از طريق ايران سر درازى دارد و احتىاج به برسى طولانى وکامل دارد. فقط به اىن ساده اکتفا مى کنيم که قاچاق فروشان عمده و اصلى، داراى ھر مليتى که باشند، با دست اندر کاران قدرت دولتى اىران با ھم بر سر يک سفره رنگىن مى نشىنند و از ھم گلايه مى کنند و نافشان با دربار فساد آخوندى و سيستم رشوه خوارى و نظامى گرى پاکستان گره کوره خورده است. از ماؑموران بالا رتبه و سران اطلاعات رژىم در منطقه گرفته تا به ماؑموران و جیره خواران درجه پايين مى رسد، تھه و بن رشته اصلی ھمه مخدر فروشان وسوداگران بزرگ مرگ به عمامه بزرگان رژیم اىران دوخته و با بندتومون جنرالھاى پاکستان وصل است. اول بدون چرب کردن سبيل جنرالھا ارتش پاکستان و واریز کردن سھم امام فقیه به حساب بانکى اش، يک گرم مواد مخدر نه وارد ايران مى شود و نه ھم و در داخل ايران پخش خواھد شد. سازمانھاى اطلاعاتى ھر سه رژىم به نوبه خيش از مکان تھىه مواد مخدر، ساعت حرکت کاروانھا به مقصد و مقصد نھايى، مقدار وزن و ارزش، استراحت گاه بىن راھى و نىز متعلق به کداميک از سران و يا وابستگان در بار رژىم است، کاملا خبر دارند و تحت حمايتھاى رسمى نقل وانتقالھا صورت مى پذىرد.

فقرى غير وصف شدنى بر مردم بلوچ حاکميت دارد و آنھا را وادار مى کند براى تھيه لقمه نانى به ھر شغلى دست زد، با حاکميت ج.ا مردم به انواع مشاغل سياه کاذب روى آورده اند. قاچاق مواد سوختى روزانه در ھر گوشه و کنار بلوچستان ده ھا قربانى مى گيرد، قاچاق فروشان مواد سوختى که در نبود ھيچ نوع شغل و در آمدى از اين طريق زندگى مى کنند يا توسط گشتھا، بدون چون وچرا و ايستى به مرگ مى رسند ويا در اثر دلھره و ترس باعث تصادفات وحشتناک و مرگ خود و ديگران در جاده ھا مى شوند و اگر بگوييم بعد از اعدامھاى دولتى، مرگ قاچاق فروشان مواد سوختى بلوچ در مرتبه دوم قرار دارد، چندان مبالغه نگفته ايم.

رشوه خواری ھم داستانى طولانى در ايران دارد و خصلت ذاتی دو رژیم پھلوی و جمھوری اسلامی در بلوچستان غربى بوده و نیز ھست. در رژیم پھلوی در بخشھای اداری، کار مندان معمولی غیر بومی رژیم طی ھمان چند سال اول که ھنوز افراد خانواده و فامیل را به بلوچستان نیاورده بودند، به قول خودشان، اول باىد به فکرباز نشستگی بود و از رشوه خواری، يعنى سرمايه گذارى در زادگاه، يعنى خريد خانه، باغ،چند دستگاه دکان و ماشىنى براى چند سال بعد که بلوچستان را ترک خواھند کرد، بودند و بالاترىن درصد کليه کارمندان غىر بومى، بلوچستان را با بار وبونه سنگىن ترک مى کردند و از رفاه خوبى در زادگاه بھره مند ھستند. در بخش نظامی از سرباز معمولی غیر بومی گرفته تا به فرماندھان و غیره، در خور مقام و کار آیی، رشوه دریافت می کردند و مى کنند. دست اندرکاران اداری و نظامی در رژیم اسلامی درست ھمان سیستم پھلوی را با چند تا فرق حفظ کرده اند و به چند تایی که از ھمه مھمتر است، اشاره می کنیم.١، تعداد رشوه گيران و رشوه خواران در رژىم ج.ا به مراتب بیشتر شده و سھم امام ھم باید جداگانه به یکی از حسابھای بانکی اش واریز شود. ٢. مبلغ و وزن رشوه سنگىنتر از زمان پھلوی است. ٣. دیگر احتیاجی به پنھان کاری نيست و رشوه تحت نامھای مختلف اسلامی، شرعی وعلنی در خواست مى شود و مبلغ تعین می گردد. ھر مقامى که بيشتر رشوه بخورد و بگيرد در بار فساد آخوندى عزىزتر و نورچشمى تر است. رشوه دھندگان بر سر مرزھا عبارتند از کوله بار پشت کشان، دوچرخه بار کشان که به حمل چند کىلوچاى، لپه، برنج ودال ... براى کمک به برادران و خواھران کوچکتر و خانواده فقير و يا تيھه معاش براى فرزندان خود مجبور ھستند، به تنکشى بار بپردازند. سابق از حيوانات مانند شتر و خر استفاده مى شد ولى بر برکت سر ج.ا ديگر خر و شترى نمانده که براى بار کشى از آنھا استفاده کرد، فقيران و يتيمان بلوچ که اکثر جامعه بلوچ را در بر گرفته اند، براى سير کردن شکم خود و فرزندان در نبودکار مناسب، اکنون به اىن شغل روى آورده اند. افسران پليس راه بدون کوچکترين خطا رانندگان بلوچ را براى مدتھا بر سر جادھا نگھه مى دارند با دريافت ھر مبلغ و استفاده از تلفن راننده براى ٢٠ دقيقه اى و بيشتر ھم قانع ھستند.

ماؑموران نظامى تنھا به تغذىه تخم مرغ، مرغ وخروس روستاىىان فقير ديگر قانع نيستنند،روستاييان و شھر نشينھاى بلوچ براى گرفتن امتىاز برق يا کنتر سه فاز براى جوشکارى، لوله کشى و ثبت خانه گليشان و غىره، باىد مبلغى خارج از توان به ماؑموران مربوطه پرداخت کنند. رشوه خواری به عنوان يک قانون اسلامى رسميت کامل ادارى دارد و تا مغز استخوان کليهؑ ماموران رژىم و سيستم دولت ج.ا رسوخ کرده است و در مانى ھم غير از درھم کوبىدن کليت رژيم ج.ا علاجش را نخواھد کرد. رىؑس پاسگاه مرزى بستگى به محل جغرافىاىى پاسگاه دارد، مبلغ قرار دادى سھميه ماھىانه را بايد به فرمانده بلاترپرداخت و از آنجا سھم مقامھاى محلى تا به جناب رھبر مى رسد، به نوبه خود پرداخت مى شود. نمونه ھاى به ثبت رسيده که شناسنامه فرزندان بلوچ بزور توسط مامورين از آنھا گرفته شده و رسماً در اداره ثبت احوال عکس دار شده و به افغانھا به مبلغ گرانى فروخته شده و بلوچ تھديد شده که خفه بماند صدايش بلند نشود. حالا، قضاوت با شما دوستان عزيز که چه بر سر ملت بلوچ مى آيد و صبر عيوبى اش تا کجا قد داده است؟ منصفانه قضاوت کنيد که بعد از آن ھمه کشتار و جناىت و رشوه دادن و....، ياغى شدن حق اوست يا که به اىن لجنزار ج.ا تن بدھد و نامش را بگذارد زندگى کردن و به اين شيوه ادامه دھد!؟

علاوهبرافرادى جوان غير بومى شھرستانھاى ايران که رژىم براى مکيدن خون ملت بلوچ تربىت مى کند ومى فرستد، کليه سازمانھاى اسلامى ج.ا و نيز تمامى انجمنھاى اسلامى و بخصوص حجتيه ھا و حسينيه ھاى زابلى، بيرجندى، کرمانى، بمى، يزدى، اصفاھانى، مشھدى، و غيره و غيره تعمين و تربيت کننده کادرھاى اصلى سرکوب نىروھاى نظامى وغيررسمى رژىم ھستنند و نىز از حماىت و امکانات مالى وسىع دولتى و خصوصى بر خور دار مى باشند و ابشخور ھمه آنھا به سازمان اطلاعات و جاسوسى رژىم بند است و سازمان يافته به تبليغ وترويج ايده ھاى ضد انسانى و ضد بلوچى مى پردازند و در عمليات بلوچ ربايى و ترور مستقيم شرکت مى کنند و به ھرچه که از آن رنگ وبوى بلوچى بر مى آيد به جانش مسلحانه لشکر مى کشند. رژىم براى نابودى ملت بلوچ و فرھنگش از ھر وسيله اى که در اختيار دارد و يا مى تواند اجاره کند، استفاده مى کند، مردم بلوچ اجازه ندارند براى فرزندانشان از نامھاى بلوچى استفاده کنند و يا نام قھرمانان ملى خيش را بر فرزندان بگذارند. انتخاب نامھاى بلوچى چه نا ھم آھنگى با فرھنگ اسلامى ج.ا دارد؟ و يا چه ضربه اى به امنىت ملى ايران عزىز مى رساند؟ مگر مفھومى غىر از اىن دارد که ملت بلوچ را با تمام کليتش نسيت کرد و به قبرستان گمنام تارىخ فرستاد تا ھىچ نام و نشانى از آنھا باقى نماند. احتىاجى چندانى براى اثبات مطالب فوق لازم نيست، حيات بيست و ھشت سال و عمل کرد رژىم ج.ا طى اين مدت اثبات اىن مطلب است. آيا اين سوال بر انگيز نيست که رژيم ج.ا جنايت و تاريکى را از حد مرزھاى انسانى گذرانده است؟

ھدف نھاىى ج.ا در بلوچستان نابود کردن ملت بلوچ است، نيروھاى سرکوبگر احتياج به فرمان و ھماھنگى از بالا براى سرکوب ندارند، بلکه ھمه با اين ھدف که با دشمن دين و سر زمينشان مى جنگند از قبل تربقت و آماده شده اند و ھر گروهى ھر طور،ھر زمان، ھر کجا و در ھر محله شھر، روستا و جاده و بيابان به ھر نوع سرکوبى که دوست دارد، مى پردازد و از آزادى عمل و حمايت کامل بزرگان و درباريان ج.ا بر خوردار ھستند. ھر لحظه که به عمر رژىم مى افزايد، از عمر کل ملت بلوچ کاسته مى شود و در کليه زمىنه ھا وضع مردم بلوچ از بد و بدتر به بدترىن دوران تاريخشان تبدىل مى شود و وضيعتى غير قابل وصف وزنده ماندن بر ملت بلوچ طى بيست وھشت سال گذشته حاکم بوده است. علاوه بر اھداف پنھان تئوريسينھاى و بزرگان دربار آخوندى، ساده و خلاصه به جمع بندى اھداف کليدى که تا کنون آخوندھا بسا روشن در بلوچستان به آن عمل کرده اند، مى پردازيم.

ھمان طور که ذکر شد، نابودى فىزىکى وھويتى ملت بلوچ به ھر فرم ممکن و به ھر قيمت گرانى که تمام شود، ازجمله اعدام، ترور، شکنجه، زندان، فرارى و کوچاندن از سرزمين مادرى و ابا اجدادى، بھا ندادن به آموزش و پرورش کودکان ونوجوانان بلوچ، بوجود نىاوردن و فراھم نکردن امکانات بھداشتى- درمانى براى مردم بلوچ،گذاشتن سد معبر ورودى به دبيرستانھا و دانشگاه ھا براى علاقه مندان بلوچ به تحصيل، فراھم نکردن محيط سالم کار براى مردم بلوچ، تھيه آسان مواد ريشه بر افکن مخدر به قيمت بسيار ارزان در اختيار نوجوانان و جوانان بلوچ و اجازه پخش آن، تحريک و تشويق و دامن زدن به درگيرى ھاى خانمان سوز بين طواىف بلوچ و حمايت و مسلح کردن طايفه اى بر عليه طايفه ديگرى، ( ادامه درگيرى چندين ساله بىن طايفه ريگى و يار محمدزھى که به کشتن ده ھا انسان بى گناه از ھر دو طايفه اجامىد وکشتار خونين طايفه يار محمدزھى و گمشادزھى توسط خود رژيم که ھنوز ھم به شکلى ادامه دارد، در گيريھاى دامنه دار بين طايفه عمرزھى و بلوچھاى زرد کوهى، درگيريھاى طايفه برھانزھى و محمود زھى با مير بلوچ زھى، دگيريھاى طايفه سمال زھى- شه بخش با کمبرزھى ايجاد اختلاف بين طايفه يار محمد زھى و بامرى ھاى دلگان و نمونه ھاى بسىارى از اىن قبيل مى توان نام برد که به دستور سران رژيم وتوسط مامورين بالاى اطلاعات رژيم تغذيه و باز توليد مى شوند)، بالا نگه داشتن قيمت کالاھاى اوليه و حياتى مورد نياز مردم بلوچ نسبت به ساير استانھا و باز گذاشتن دست نذول خواران و دلالان کالا در بلوچستان و کنترل نکردن قيمتھاى سر به فلک کشيده کالاھا نسبت به ساير استانھا، سخت گيريھاى بى معنى بر سر مرزھاى آبى و خشکى که مردم بلوچ بخش عمده معاش شان را از اين طريق تھيه مى کردند و در آمدى براى مردم فقير محسوب مى شد. کنترل شديد ماھى گيران و خريد محصولاتشان به قيمت بسيار ناذل، پايين نگه داشتن دستمزھاى کارگران و کارگران دوره گرد فصلى ساختمانى، يارى نکردن به دھقانان و پرورش دھندگان حيوانات اھلى در خشک ساليھاى پى در پى. تقصيم زمينھاى مردم بلوچ به قطعه ھاى کوچک در اطراف روستاھا و جاده ھا و باز فروش به خود بلوچھا براى سر پناھى به قيمت بسيار گران، مھر ورزى ج.ا نسبت به مردم بلوچ است. بيشتر زمينھاى باير ملت بلوچ در اطراف شھرھا به قطعه ھاى چند ھکتارى تقصيم شده و به به نام افراد زابلى به ثبت رسمى رسيده است. ايجاد ھزاران مسئله دست و پاگير ادارى و تبىعيض بيش از حد در حق مردم بلوچ و نپذيرفتن فارغ التحصيلين بلوچ حتى به شغلھاى پايين ادارى، واگذارى زمينھاى مناسب کشاورزى شھر و روستا به مھاجرىن غير بومى و شيعه از ديگر استانھا و تعمين کليه امکانات رفاھى مالى و جانى و برترى دادنشان در کليه زمينه ھا و امور با حمايت کامل نظامى نظام و کلا ايجاد شرايط غير امن و غير ممکن براى زندگى اکثريت اقشار جامعه بلوچ. به تصرف دار آوردن کليه املاک مناسب آباد و باير بنام منابع طبيعى و....، رھبر فقيه و تئورى پردازان ج.ا در پىش برد و پىش رفت اين سياست ھر چند که نا بجا عمل کرده اند، تا حال کاملا و بسيار موفق بوده اند و بدون مزاحمت کم توانسته اند به جلو بتازانند.

اگر ھم رژيم ج.ا بفرض نتوانست از روشھاى فوق ملت بلوچ را از ميان بردارد، از زشت ترين حربه بھم زدن تادل جمعىت استفاده مى کند. رژيم با کوچاندن افراد شيعه از ديگر استانھا و تھيه امکانات وسيع و امنيت لازم و واگزارى زمينھاى آب دار و حاصل خيز و مناسب باردھى مردم بلوچ به آنھا، سياست به ھم زدن بافت جمعيت را پيش مى برد. تئورى پردازان رژيم با بى شرمى تمام اعلام مى کنند که براى فرزندان بلوچ شناسنامه صادر نشود و تولد در جامعه بلوچ تحت کنترل شديد قرار گيرد. جمعيت مھاجر شيعه که بر ميراث اجداد ملت بلوچ پھنه گرفته، نه تنھا از حمايت مالى وسيع و حمايت بى چون چراى نظامى ارگانھاى رسمى سرکوب رژيم جھل و فساد و خون برخوردار است بلکه از حمايت سازمانھا و انجمنھاى به اصطلاح غير دولتى و غير نظامى نيز بر خوردار مى باشند! قضاوت يک بلوچ به عمل کرد کل طرفداران ج.ا در بلوچستان نسبت به ملت بلوچ، چيزى غير از يک موضع نظامى نيست. رژيم دقيقاً سياست صھونيسم دولتھاى ترور و آدم خوار اسرائل را با ھمان تاکتيکھا دربلوچستان به مراتب وبا خشونت و شدت بيشتر با ملت بلوچ پيش مى برد تا ملت بلوچ مجبور و محکوم به اقليتى کوچک در سر زمين ابا اجداديشان شوند که قرنھا در آن زيسته و در طول تاريخ غمبارشان با چنگ و دندان از آن دفاع کرده و با مھاجمين و تجاوزگران جنگيده اند وخون پرداخته اند. تادل نا برابر جمعيت با سرعتى که آخوندھا دوست دارند، ھنوز بھم نخورده و در يک کشاکش و نبرد نابرابر پيش مى رود. از آن جھت که آخوند جماعت ناتوان و برنامه اى حساب شده براى کنترل جمعيت شيعه ندارد و کلاً اعتقادى به مھار سالم جمعيت ندارد و بر آن است که انقلاب اسلامى به جھان صادر کند، بر افزايش جمعيت شيعه معتقد است، معادله نابرابر جمعيت شيعه در بلوچستان زمانى به درازا نخواھد کشيد که به نفع کامل آخوندھا حل شود. اگر پيش روان وپيش تازان انقلاب بلوچستان بزودى بخود نيايند و به اندازه لازم از خود تيز بينى وھوشيارى به خرج ندھند و از فاجعه اى که درحال بوقوع پيوستن است جلوگيرى نکنند، شاھد عملى گشتن سياستھاى کامل اپارتادى و صھونيستى رژيم نسبت به ملت بلوچ خواھيم بود و ما نه تنھا مھر سکوت بر نابودى تدريجى ملت بلوچ کوبيده ايم، بلکه نا توان و بى عمل ناظر نابودى کامل ملت بلوچ در بلوچستان غربى به دست آدم خواران و آدم کشان حاکم ايران خواھيم بود. اين خطاى بزرگ روشن فکران و پيشگامان بلوچ از نگاه تاريخ بخشيدنى نخواھد بود.

سياست خارجى رژيم بر دخالت در امور کشورھا و تربيت و تقويت کردن گروه ھاى طرفدار در خارج از مرزھاى ايران است. شيعه يان و ھزاره ھاى پاکستان و افغانستان مھمترين ياران و متحدان استراتژيکى رژيم قبل از لبنان و سوريه و عراق ھستند. رژيم ج.ا ازھمان ابتدا به اھميت اين مھم پى برد و سرمايه گذاريھاى کلانى کرد و بر روى شيعه ھاى پاکستان و افغانستان حسابھاى جدى باز کرد. از ابتداى سال ١٣٥٨ تعدادى از آخوندھاى شيعه پاکستانى را به عنوان قاضى در بلوچستان براى اعدام و کشتار مردم بلوچ به استخدام گرفت و نيز ھمچنين به پرورش جاسوس و تروريست در ميان شيعه يان در آن سوى مرزھاى مصنوعى پرداخت. شيعه يان پاکستان و ھزاره ھا نقش فعالى در شناسايى مبارزين بلوچ بر عھده دارند و مستقيم از کنسلگرى ج.ا در کوئته و سفارت در مرکز رھنمود مى گيرند و تغذيه مى شوند و ساليانه چندين بار به بھانه زيارت به ايران براى آموزشھاى جاسوسى و تروريستى مسافرت مى کنند. به خصوص در شھرھاى مذھبى مشھد و قم آموزشھاى لازم را دريافت مى کنند و از طريق بيت المال مردم ايران کليه ھزينه ھا پرداخت و جيره مرتب ماھيانه دريافت مى کنند. رژيم با در دست داشتن کنترل شيعه يان پاکستان و افغانستان نفوذ خود را براحتى بر کشورھاى مسلمان و بلوک سابق اتحاد شوروى مى افزايد و به تربيت وايجاد گروه ھاى دست پرورده در آنجاھا مبادرت مى ورزد و ھم اکنون نشانه ھا و زمزمه ھاى نفوذ ج.ا را مى توان در حرکتھاى سياسى بعضى گروه ھاى طرفدادر در کشورھاى سابق بلوک اتحاد جماھير شوروى کم و بيش مشاھده کرد. رژيم ھم در پاکستان که وضع ناجورى دارد، مى تواند شيعه ھا را علم کند و ھم به وضعيت متزلزل و بى سامان موجود در افغانستان به افزايد.عمق اھميت اين موضوع وقتى بيشتر مشخص مى شود که نظرى به سياستھاى وحرکتھاى رژيم ج.ا در لبنان و کمکھاى بىليون دلارى وفنى و سازماندھى گروه حسن نصرالله بياندازيم و نيز مرورى بر سياستھاى ج.ا در عراق و ادامه جنگ ويران گر طولانى منطقه داشته باشيم و نيز تلاشھاى و سياستھاى بدون وقفه رژيم نبست به حمايت و تقويت و سازماندھى شيعه ھاى عراق قبل از تجاوز و تصرف عراق توسط امريکا و تشويق و کشيدن پا امريکا و کمکھاى بى دريغ سازمان جاسوسى ايران به امريکا براى تصرف عراق در زمان رىس جمھورى آيت الله خاطمى و نيز ادامه تجاوز امريکا به عراق را پى گيريم و دقيق شويم وھمين طور چراغ سبز نشان دادن و کشيدن پا امريکا بر عليه طالبان به افغانستان وکمکھاى لجستيکى و سياسى به جريان شاه مصود را ازنظر ناندازيم، به عمق سياستھاى سرکوب ھمگانى ملت بلوچ پى خواھيم برد. با حال و وضع موجود و شرايط حاکم بر منطقه، اھميت رابطه حسنه ايران با شيعه ھاى پاکستان و افغانستان با ارزشتر از اھميت رابطه شيعه ھاى لبنان و عراق است، زيرا که رژيم شيعه ھاى لبنان و عراق را در شرايط بنن بستى قرار داده که راه ديگرى جز ماندن حامى ايران ندارند و ھمچنين رژيم ج.ا ادعاى مالکيت تاريخى بر خاک کشورھاى سابق بلوک شوروى را ھم در سر دارد. بودن بلوچستانى، بدون وجود ملت بلوچ، خوابھا و روياھاى تئوريسينھا و رھبران ج.ا را به واقيعت انکار ناپذيرى تبديل خواھد کرد. ج.ا ھم تنھا راه رسيدن به اھداف فوق را در نابودى ملت بلوچ ارزيابى کرده است و ھرجنايت رژيم نسبت به ملت بلوچ، قدمى به نزديکى اين روياھا است تا بتواند بدون مانع ابتکار عمل را در موقع اضترارى در دست بگيرد.

بلوچستان ھر چند که در ظاھر داراى طبيعتى خشک و سوزانى است و در بعضى بخشھا در سالھاى کم باران با کمبود آب روبرو است و در مناطق ديگر داراى آبھاى ذخيره زير زمينى فراوانى مى باشد و زمينھاى کشاورزى داراى ترکيبات مناسب طبيعى شن،رس و آھک ھستند و پربارترين زمينھاى جوان براى بار دھى به شمار مى روند و تقريباً کليه محصولات کمياب در چھار فصل سال در آن بعمل مى آيند و بنا بر تحقيقات زمين شناسى که در اواخر ده حيات رژيم شاه صورت پذيرفت، حاکمان بر اين حقيقت واقف گشتند که بلوچستان تنھا يک منطقه خشک و خالى و بى منفعت نيست که به آسانى از آن گذشت، بلکه با ظاھر خشکش باطنى بس غنى وغير قابل وصف دارد و چشم بسيارى از بزرگان و کوچکان جھان غارت و چپاول را به خود دوخته است. پس پيش و قبل از آنکه مردمش به آگاھى، انسجام و يگانگى برسند، بايد به نظامى کردن کل آن پرداخت. اين يک روى سکه است، روى ديگر آن، بلوچستان منطقه استراتژيکى بسيار مھمى است و از اين جھت ھم چشم بسيارى را به خود جلب کرده است و از دير زمانى رقابتھا بر غارت کردن و کشتار مردمش شروع شده است.

اجراى کليه طرحھاى در ظاھر آبادانى از قبيل جاده سازى، حضور گستردتر ادارات دولتى وسرازير کردن جميعت بيشتر غير بومى به بلوچستان و بازگرداندن دوباره آرتش، گواه از نقشه نظاميگرى و سرکوب شديدتر ملت بلوچ توسط رژيم شاه بود. آخوندھا ميراث تفکرات شاھى را به جان دل و گوش باز خريدند و به شدت بيشتر از شاه و رژيمش به آنھا دل بسته اند و سرکوب ملت بلوچ را تفريح و لذت زندگى خود قرار داده اند. تعداد پايگاه ھا و نيروھاى نظامى وانتظامى ج.ا در بلوچ چندين برابر نسبت به رژيم قبلى افزون گشته است و تقريباً ج.ا يک حکومت نظامى فاشيستى غير رسمى و اعلام نشده بر مردم بلوچ عملاً تحميل کرده است و آخوندھا را به ھدف داشتن بلوچستانى خالى از ملت زنده بلوچ نزديکتر کرده است و حاکمان ضلل الله بدون مانعى جدى براى اھداف خيال پردازانه جھانگيرانه روبرو نبوده اند و توانسته اند پل مستقيم مستحکم ارتباط صدور انقلاب اسلامى شيعه ايسم خودشان را در قسمت بسيار مھم استراتژيکى جھان بسازند و عملاً و مستقيم به تربيت و سازماندھى گروه ھاى سياه ترور در آن سوى مرز در ميان اقليت شيعه پاکستان و افغانستان اقدام کرده اند و فرمان از ميان برداشتن مخالفين بلوچ و ترور ديگر مخالفين را در خارج از مرزھاى پاکستان و افغانستان صادر مى کنند و ناظر به صدور انقلاب اسلامى به خارج از چھارچوب عرضى ايران(صدور انقلاب يعنى ترور مخالفين و بھم زدن و دخالت در زندگى مردم کشورھاى ديگر) ھستند و زمان کافى در اختيار دارند تا از نزديک مسائل منطقه را مطالعه و مورد تجزيه و تحليل قراد دھند و به آسانى به دخالت و خراب کارى در مسائل ديگران اعمال نفوذ ورزند. با نبود وجود حاضر يک حزب قوى و توانمندى ملى که پاسخ گوى تجاوزھاى ج.ا نسبت به ملت بلوچ باشد و نيز حافظ منافع ملى و عمومى ملت بلوچ باشد، برنامه ريزان و تئورى پردازان ج.ا به اھداف شوم نابود کردن فيزيکى ملت بلوچ نزديکتر و نزديکتر مى شوند. مردم بلوچ ھم از شاخه سنى حنفى ھستند و ھم به عنوان يک ملت از دير زمانى با حکومتھاى مرکزى مسئله داشته اند و وجودشان مانع سريع رسيدن آخوندھا به صدور انقلاب اسلامى شان در اين بخش از منطقه شده است. با نبود مانع بلوچ آخوندھا به موقع به تحريک در ميان اقليت شيعه پاکستان و افغانستان مبادرت مى ورزند و استفاده مى برند و امتياز کسب مى کنند. رھبران رژيم سخت مشتاق ھستند که در امور داخلى کشورھاى آسياى مرکزى و بلوک سابق شوروى نفوذ سياسى واقتصادى داشته باشند. فروش ارزان انرژى به کشورھاى پاکستان، آسياى مرکزى، ھند و چين که مشتريان بلقوه اى محسوب مى شوند، مسله اى ديگر است که رژيم با پرداخت باجھاى کلان دل بدست بياورد با وجود بلوچستانى غير امن، امنيت صدور انرژى که رژم مسرانه بر آن پا مى فشارد، تضمين نخواھد بود و در معامله سرکوب ملت بلوچ آن را نبايد کم اھميت جلوه داد و رژيم با يک تير رھا کردن به چندين ھدف خرابکارانه اش دست خواھد يافت.ھم به نابودى فيزيکى و ھويتى ملت بلوچ رسيده، ھم انقلاب اسلامى اش را صادر کرده است و خوابھاى شيرين تر براى دست يافتن به ادعاى مالکيت بر سرزمينھاى تاريخى بلوک سابق شوروى را به واقيعت خواھد رساند!

ارمغانھاى ج.ا براى مردم بلوچ بسيار خلاصه به اين ترتيب است. لبخند بدل به گريه شده است، جاى عروسى وشادى را ماتم و غم گرفته است. خورشت لقمه نان بلوچ، زھر شده است و خلاصه زندگى يک جھنم بى مرز شده است. اما، سروز و دو بيتى و ليکو از زندان مانند برنج زاران چه ھوا از کوه ھا و بيابانھاى بلوچستان مى رويد و بقول بلوچھا ''فرشء يک سر مرک وآدگه سر زند و عاروسي انت'' و سران ج.ا اطمينان داشته باشند که ملتى که اين گونه زندگى کرده و مى کند به دست ج.ا نابود نخواھد شد و بھتر است که جناب رھبر ذره اى از عقل ھم کمک بگيرد و قبل از آنکه صبر دسته جمعى و ايوبى ملت بلوچ بسر برسد، به خون سر کشيدن ملت مظلوم بلوچ پايان دھد. پايان

م.و.کوهگنجى بھار ١٣٨٦

Writer: م۔و۔کوگنجى

Publisher: drb

Source: م۔و۔کوھگنجى

Source: http://www.ostomaan.org/articles/%D8%B3%D9%85%D8%A7-%D9%88-%D9%87%D8%A7%D9%84/6805

No comments:

Post a Comment