Makoran (Balochistans coast area)
مکران
شامل کوههای خاوری – باختری است که از سواحل دریای عمان تا فروافتادگی جازموریان دنباله دارد. مرز باختری این کوهها توسط خط عمان (گسل میناب) از زون برخوردی زاگرس جدا میشود و در خاور پس از گذر از بلوچستان پاکستان تا محور لاس بلا (Las Bela) ادامه مییابد. در امتداد محور لاس بلا، گسلهای چپگرد « چمن(Chaman Fault) » و «اُرناچ نال (Ornach Nal) معرف یک زون ترادیسی بین زون فرورانش مکران و زون برخوردی هند – اوراسیا است.
گفتنی است که از 160 هزارکیلومتر مربع گسترة مکران، حدود 70 هزارکیلومتر مربع آن در ایران و بقیه در پاکستان است . از دیدگاه زمینشناسی، اشتوکلین (1974) بر این باور است که این رشته کوه، یک زمیندرز کهن است که به چهرة یک منشور بر افزایشی، از کرتاسة پسین یا ترشیری پیشین تا هولوسن، در فرا دیوارة یک زون فرورانش کم ژرفا و کم شیب قرار دارد.زمین ریختشناسی مکران پیوند نزدیک با الگوی ساختاری، شدت چینخوردگی و سنگ رخسارهها دارد. در یک نگاه کلی، بلنــدی این رشته کوه از شمال به جنوب کاستی میگیرد. اسنید (1970)، مکران را به سه واحد فیزیوگرافی « پـادگانههای دریایی » به موازات ساحــل، « نهشتههـای آبرفتی شمال پادگانههــا » و « تپهها و بلندیهای مکران » تقسیم میکند. از سیمای ریختشناختی شاخص مکران میتوان به آمیزههای رنگین، برونزدهای چهرهساز فلیشهای وحشی(Wild Flysch) ، آمیزههای زمینساختی (Tectonic Melange) و سواحل بالا آمدة ( (Raised Beach پلکانی، خلیجهای نعلـی شکل و گلفشانها اشاره کرد. بخش دریایی مکران به علت شیب تند فلات قاره پهنـــای کمی دارد و در فاصلة 25 کیلومتری از ساحل، ژرفای آب به 200 متر میرسد. گفتنی است که خمش سنگ کره اقیانوسی پیش از فرورانش و به ویژه عملکرد گسلهای راندگی از عوامل چهرهساز مکراناند.
تاریخچة چینهای مکران
مکران نوعی اشتقاق درونقارهای، به سن ژوراسیک پسین – کرتاسة پیشین (گلنی و همکاران، 1990) در سکوی ایران است که با توجه به رفتار امواج صوتی و سرعت امواج در پیسنگ، با اقیانوسزایی همراه بوده است. به همین دلیل، پیسنگ ناحیه نوعی پوستة اقیانوسی با میانگین ستبرای حدود 7 کیلومتر است که با توالی ستبری از رسوبهای فلیشگونه و گاه شبه مولاس پوشیده شده که ممکن است تا حدود 10هزار متر ضخامت داشته باشند. در یک راستای شمال به جنوب، پوشش رسوبی روی پیسنگ، جوانتر است. در شمالیترین بخش مکران مجموعهای ا4 پوستههای اقیانوسی و رسوبات پلاژیک کرتاسة بالا رخنمون دارند که به طور عموم با ردیفهای فلیشی کرتاسة بالا – ائوسن پوشیده و یا در آمیختهاند. بخش میانی مکران با فلیشهای الیگوسن، با چند دگرشیبی موازی درون سازندی و یک دگرشیبی زاویهای در بالا، پوشیده شده است. رسوبهای میوسن، به ویژه پلیوسن، بیشتر رخسارة آواری دارد که بخش میانی تا ساحل دریای عمان را زیر پوشش دارند. جوانترین رسوبهای مکران، ماسهسنگهای سست و کم سیمان به سن پلیو – پلیستوسن است که به ویژه در نواحی ساحلی با پادگانههای دریایی کواترنری پوشیده شدهاند. به دلیل شرایط حاکم بر زون فرورانش، واحدهای زمینساختی – چینهنگاشتی یاد شده، گاهی نظم چینهای ندارند. در حاشیة شمالی کوههای بشاگرد، آمیزهای از پوستههای اقیانوسی وجود دارد که نمونــة بارزی از آمیزههای رنگین ایران است. در پهلوی جنوبی کوههای بشاگرد، آمیزهای از اولیستولیتهای وابسته به پیسنگ و فلیشهای پالئوژن وجود دارد که به آن « فلیش وحشی » نام داده شده است. آمیزة دیگر این ناحیه، آمیزههای رسوبی است که در اثر گسلش و چینخوردگی شکل گرفته است. آمیزههای سهگانة یاد شده که به طور عمده در کنار گسلهای فعال رخنمون دارند، نشان دهندة ناآرامیهای شدید و جریانهای آشفته در حوضة رسوبی هستند.
زمینساخت مکران
در ناحیةمکران، چینها روند تقریبی خاوری – باختری دارند (شکل 2-23) که با جهت بیشینة کوتاهشدگی و فشار بیشینه در راستای شمال خاور، هماهنگی دارد. کوتاهشدگی، بیشتر، با راندگی همراه است، به گونهای که به تقریب مرز بسیاری از واحدهای سنگ چینهای از نوع راندگی است. بدینسان، ساختار مکران، الگویی فلسی(Imabricated) دارد که فلسها با گسلهای معکوس پر شیب مرزبندی میشوند و فرجام آن رانـده شدن فلس از پسخشکـی ( (Hinterland (N-NE) به سمت پیشخشکی (Foreland) (S – SW) است. این ساختار در اثر رویدادی پدید آمده که اوج آن در میوسن بوده و از آن پس نیز با شدت کمتری همچنان ادامه دارد زیرا که به لحاظ تداوم فرورانش، در ناحیة مکران،گسلها هنوز فعالاند و زمین به بالا آمدن ادامه میدهد که این عمل با چینخوردگی، کوتاهشدگی و با پسروی خط ساحلی همراه است. گفتنی است که: – راندگیها سبب شدهاند تا پوستة مکران از 50 تا 70 درصد کوتاه شود. – عامل چینخوردگی، به طور عمده، فشارهای ناشی از فرورانش پوستة اقیانوسی عمان به زیر مکران است که با عملکرد گسلهای راندگی شدت مییابد به گونهای که رویداد گسل آفرینی با چینخوردگی شدید پرکلینال با برتری الگوی جناغی همراه است. – با توجه به زمان آغاز فرورانش، پدیدة چینخوردگی از کرتاسة پسین آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد. – از شمال به جنوب، شدت چینخوردگی کاهش مییابد، به گونهای که در مکران ساحلی چینخوردگی و گسلش معکوس وجود ندارند و یا بسیار ناچیز و اتفاقی هستند.«گسل» های مکران، از نظر زمان پیدایش و نقش، از چند نوعاند : «گسلهای طولی(Longitudinal Faults) » که در آغاز از نوع گسلهای نرمال بوده و همزمان با شکلگیری حوضه به وجود آمدهاند ولی، در رژیمهای فشارشی بعدی به گسلهای راندگی با شیب تند به سمت شمال و شمال خاوری تبدیل شدهاند. از ادامة گسلها در ژرفا اطلاعی در دست نیست ولی کینگ و همکاران (1975)، ادامةگسلها را تا عمق 20 کیلومتر میدانند. «گسلهای مزدوج (Conjugated Faults) »، که از نظر روند و نوع به دو گروه قابل تقسیماند. گروه نخست، دارای روند شمال باختری هستند که سازوکار امتداد لغز راستگرد دارند. گروه دوم، دارای روند شمال خاوری با سازوکار حرکتی امتداد لغز چپگردند. گسلهای مزدوج، روند خاوری – باختری ساختارها را قطع میکنند و به یک همگرایی به طرف شمال، در داخل منشور برافزاینده اشاره دارند. «گسلهای نرمال (Normal Fault » که در ساحل مکران دیده میشوند. زمان پیدایش آنها کواترنر دانسته شده و پذیرفته شده است که خطی بودن حاشیة شمالی پادگانههای دریایی و همچنین، بالا آمدن سواحل مکران نتیجة عملکرد این گسلهاست و حرکتهای قائم این گسلها سبب شده تا پادگانههای دریایی در سطوح تراز گوناگون سامان گیرند.
فرورانش مکران
همان گونه که گفته شد مکران نوعی منشور برافزاینده است که در فرادیوارة یک زون فرورانش کم ژرفا جای دارد. در این ناحیه، اگرچه عمل فرورانش از کرتاسة پسین آغاز شده، ولی هنوز برخورد نهایی صفحهها صورت نگرفته است (لوپیشون، 1968). به همینرو، در حال حاضر عمل کوهزایی در مکران همچنان در حال انجام است. باید گفت که، در ناحیة مکران، صفحة رورانده سنگ کرة قارهای است. کمان ماگمایی حاصل از فرورانش، شامل سه مرکز آتشفشانی اصلی کوه سلطان در پاکستان، تفتان و بزمان، با ویژگی آتشفشانی جزایر کمانی است (ژیرو، 1976 و درویشزاده، 1354) (شکل 2-24) . طول این کمان 450 کیلومتر و پهنای آن حدود 150 کیلومتر است و فاصلة آن تا ژرفنای مکران از 400 کیلومتر در باختر (در ایران) تا 600 کیلومتر در خاور (در پاکستان) متغیر است. شمار مخروطها منحصر به سه قلة یاد شده نیست. عکسهای هوایی دست کم نشانگر 16 مرکز فوران در زمان کواترنر است. دو راستای زمینساختی، سه مرکز فوران را از هم جـــدا میکند. زون گسلی مرز خاوری لوت مرز میان دو آتشفشان بزمان و تفتان است و مرز خاوری کوههای خاور ایران ، به احتمال گسل هریرود، مرز میان تفتان و سلطان است. این گسلها جابجایی افقی قابل ملاحظهای دارند ولی بر آتشفشانهای کواترنر اثر ندارند. به همین لحاظ به گمان گانسر (1971) میان ساختارهای سطحی و زیرسطحی ژرفتر تفاوت اساسی وجود دارد.آتشفشانهای بزمان، تفتان و کوه سلطان در یک امتداد خطی سامان نگرفتهاند. ژاکوب و کیتمیر (1979) بر این گمانند که سنگ کرة فرو رونده تا محل خمش یکپارچه است. ولی، از محل خمش، صفحة فرورونده در اثر گسلهای بزرگ ترادیس عمود بر ژرفنا به چهار قطعه تقسیم شده است. سامانگیری کانونهای زمینلرزه در امتداد شمالی – جنوبی، مؤید وجود گسلهای ترادیس دانسته شده است. محل شکستگیهای ترادیس به صورت قطع شدگی در زنجیرة آتشفشانی مشخص است. این قطعات به نامهای باختری، مرکزی – باختری، مرکزی – خاوری و قطعة خاوری نامگذاری شدهاند . قطعة باختری (A)، به دلیل شیب ملایم (کمتر از 10 درجه) صفحة فرو رونده، پویایی آتشفشانی ندارد. قطعة خاوری نیز مخروطهای مرکب پیشرفته ندارد. در دو قطعة مرکزیB) و C)، که دارای مراکز آتشفشانی هستند، شیب صفحه فرورونده بیشتر است (مرکزی – باختری ْ38 – ْ50، مرکزی – خاوری ْ19 – ْ28). شیب کم قطعات A و D، به مجاورت و تماس آنها با سنگ کرة قارهای مجاور، نسبت داده شده است. قطعة A با خط عمان در تماس است که محل برخورد صفحة عربی و ورق ایران است. قطعة D نیز محدود به گسل ترادیس چمن است که محل برخورد صفحههای هند و ایران است. گفتنی است که: – مشخصترین سیمای لبة فرورونده زون بنیوف است که به طور عموم در ژرفای تقریبی100 کیلومتر و به طور مستقیم در زیر کمان آتشفشانی جای دارد. – بررسی زمینلرزههای مکران نشان میدهد که فعالیتهای لرزهای کم ژرفا از ساحل شروع و در داخل خشکی تا فاصلة حدود 70 کیلومتر از ساحل ادامه مییابند. از این نقطه زمینلرزهها به دلیل آغاز خمش ژرفتر میشوند. ژرف شدن کانون زمینلرزهها ادامه مییابد تا این که در جنوب کمان آتشفشانی به ژرفای 80 کیلومتر میرسد. در پایینتر از این ژرفا، زون لرزهای بسیار ضعیف است و تنها چند کانون بین 80 تا 100 کیلومتر ثبت شده است. – پهنای سیستم کمان – ژرفنایArc Trench Gap) ) مکران در حدود 400 کیلومتر، (ایران) تا 600 کیلومتر، (پاکستان) است که از نظر پهنا، در نوع خود بی همتا است. میزان فرورانش مکران ژاکوب و کیتمیر (1979)، میزان فرورانش کنونی را 4 تا 5 سانتیمتر در سال میدانند. با فرض ثابت بودن مقدار، اگر آغاز فرورانش را دست کم از زمان ائوسن (60 میلیون سال) بدانیم، باید در طول این زمان، حدود 2400 تا 2000 کیلومتر از پوستة اقیانوسی عمان در اثر عمل فرورانش از میان رفته باشد. یادآور میشود، اندازة میزان فرورانش در ائوسن و الیگوسن کاهش داشته ولی دوباره در میوسن فزونی یافته و تا زمان حاضر نیز ادامه دارد. در بارة جایگاه فرورانش باید گفت که پندار همگان بر آن است که در زمان کرتاسه، گودال فرورانش در جازموریان بوده ولی در مراحل پیدرپی، جبهة فرورونده به سمت جنوب عقب نشسته و فلیشهای ائوسن، الیگوسن 000 را بر جای گذاشته است، به گونهای که در حال حاضر زون فرورانش به مغاک عمان رسیده است.
واحدهای زمینساختی مکران
از نگاه « زمینساختی »، تاکنون مکران را به سه روش تقسیم بندی کردهاند. نخستین و سادهترین تقسیمبندی، تقسیم مکران به دو بخش شمالی (مکران داخلی) و جنوبی (مکران بیرونی) است. این دو بخش پیسنگ افیولیتی دارند و با باریکهای از پوستة قارهای، به نام کمپلکس دورکان، از یکدیگر جدا شدهاند. پوستة قارهای با پهنای 50 کیلومتر و درازای 250 کیلومتر، شامل سنگهای کربنیفر، پرمین، ژوراسیک و کرتاسه است که با سنگهای افیولیتی و سنگهای دگرگونی همراه هستند. مکران شمالی با بومهای افیولیتی کرتاسه – پالئوسن و نهشتههای پلاژیک آن زمان مشخص است. در مکران جنوبی، رخسارههای فلیش تا پایابی کم عمق دیده میشوند که در یک ژرفنای اقیانوسی پویا انباشته شدهاند. ارشدی (1982) پوستة قارهای جدا کنندة مکران شمالی از مکران جنوبی را لبة جنوبی بلوک لوت میداند که پس از جدا شدن به درون حوضة فلیشی مکران رها شده است. مککال (1985)، پوستة قارهای موردنظر را ادامة جنوب خاوری زون سنندج – سیرجان، در پهنة مکران میداند. افتخارنژاد (گفتة شفاهی) این پوستة قارهای را جدا کنندة نوار افیولیتی بیرونی (Outer Axial Ophiolite Belt) از درونی (Inner Axial Ophiolite Belt) میداند. فرهودی و کریگ (1977) با توجه به روند فزایندة سن نهشتهها از جنوب به شمال، دگرشکلی موجود و فزونی گرفتن ارتفاع، مکران را نوعی سیستم کمانی جنبا (Active Arc System) دانستهاند که در شکلگیری آن، فرورانش پوستة اقیانوسی عمان به زیر مکران نقش بنیادی داشته است (شکل 2-24). به نظر ایشان، فرورانش در فاصلة 400 کیلومتری از ساحل انجام گرفته و پیش از فرورانش، سنگکرة خمیده شده و ذوب پوستة اقیانوسی سبب شکلگیری سنگهای ماگمایی بلندیهای بزمان شده است. در این نظریه، پهنة مکران به دو واحد زمینساختی تقسیم شده است.یکی بخش پایین افتادة جازموریان که نوعی حوضة پیش کمان در حال فرونشینی(Subsiding Fore Arc Basin) است و دیگری، بخش بالا آمدة جنوبی که از کوههای بشاگرد تا ژرفای اقیانوس عمان ادامه دارد و خود از دو بخش حوضة شیبSlope Basin) ) و پرشدگی ژرفنا (Trench Fill) تشکیل شده است. پهنای شیب – ژرفنا حدود 300 کیلومتر است. بنابراین شیب ورق پاییــن رونده حدود یک درجه برآورد میشود. به عقیدة مککال (1985)، پهنة مکران شامل 4 ایالت زمینساختی جداگانه است: 1-گودال خشکیزایی جازموریان (Jaz – e – Murian Epirogenic Depression) ، با رسوبهای کواترنر پوشیده شده است. در بیشتر گزارشهای زمینشناسی موجود، این فرونشست را بخشی از ایران مرکزی و دنبالة بلوک لوت دانستهاند ولی برداشتهای ژئوفیزیک هوایی اخیر، گویای آن است که پیسنگ این فروافتادگی جوان، از نوع پوستههای افیولیتی است. این گونه حوضههای پیشکمانی در دیگر زونهای فرورانش نیز گزارش شده که گاه توانی شایان توجه از هیدروکربن دارند. 2-کافت فرعی یا زون گسترش کافت مانند(Rift Like Spreading Zone) ، این بخش در اواخر ژوراسیک یا اوایل کرتاسه شکل گرفته و تا اوایل ائوسن حوضة کافتی باریکی را تشکیل میداده است. در این بخش مجموعهای از سنگهای افیولیتی به همراه رسوبهای پلاژیک کرتاسة بالا و فلیشهای آهکی پالئوسن، به صورت مخلوط برونزد دارند. 3-زون کربناتی پیشکمانی(Carbonate Fore Arc) ، این بخش باریکهای از پوستة قارهای با سنگهایی از نوع سکوی قارهای است که گاه آن را بخش جدا شدة بلوک لوت و گاه ادامة زون سنندج – سیرجان میدانند. 4-زون ژرفنای اقیانوسی (Trench )»، این بخش، یک زون فرورانش واقعی با سنگهایی از مجموعههای افیولیتی و رسوبهای پلاژیک تریاس بالا – پالئوسن است. که با رسوبهای فلیشی – مولاسی پوشیده شده و تا ساحل مکران شامل چهار بخش است. الف) زون فلیشی ائوسن، ب) زون فلیشی الیگوسن – میوسن، ج) زون رسوبهای نریتیک میوسن، د) زون ساحلی با رسوبهای کم ژرفای مولاسی میوسن بالایی – پلیوسن .
توان معدنی مکران
وجود گلفشانها و چشمههای گازی، معرف وجود گاز دانسته شده است، ولی تاکنون هیدروکربن قابل ملاحظهای دیده نشده است. با وجود این، در ناحیة برون کرانهای (Offshore) پاکستان نشانههایی از هیدروکربن قابل بازیافت، پیدا شده است که ذخیرة آن بین 14 تا 16 میلیون بشکه نفت و یا معادل گازی آن برآورد میشود.در حاشیة شمالی مکران، در حد فاصل ایرانشهر – میناب، در مجموعههای افیولیتی پیسنگ، کانسارها و نشانههای معدنی چندی دیده میشود که مهمترین آنها عبارتند از:- کانسارهای کرومیت گوتیج، سرزه، گندتیهان، کوشوک، مختارآباد، رمشگ و میرآب.- کانیسازی مس از نوع سولفید تودهای و گرمایی مانند مس شیخعالی و احمدآباد. در پاکستان هم پیسنگ افیولیتی ذخایری از کرومیت دارد. ذخایر کرومیت اسلامباغ (هندوباغ) در نزدیکی کویته از آن جمله است.
لرزهزمینساخت مکران
هنگامی که صفحهای به زیر صفحة دیگر میرود، مقدار لرزهخیزی بالا است، در حالی که، به عنوان یک زون فرورانش فعال، در مکران توان لرزهخیزی بسیار ضعیف است. این امر به دو دلیل است. یکی فرورانش کم شیب. دوم این که در مکران مجموعة برافزایشی درآب است و به دلیل وجود آب در منافذ سنگها، رفتار سنگها پلاستیک است و نه شکننده. به گفتة دیگر، وجود آب، نیروهای مؤثر را کاهش میدهد. با این حال، وجود پادگانههای دریایی و وجود 9 گلفشان، نشانة پویایی این پهنه است که از آن جمله میتوان به زمینلرزة 1945 پاسنی اورمارا پاکستان با بزرگی 3/8 اشاره کرد. همانگونه که گفته شد، تا فاصلة 70 کیلومتری ساحل، رومرکز زمینلرزههای مکران کم ژرفا هستند (ژاکوب و گیتمیر، 1979) ولی پس از فاصلة 70 کیلومتری، زمینلرزهها کانون ژرفتری دارند به گونهای که در جنوب کمان ماگمایی، به ژرفای حدود 80 کیلومتر میرسد.
http://daggar.wordpress.com
No comments:
Post a Comment