Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

نکاتی درباره: ضرورت مبارزه مسلحانه ، اهداف مبارزه مسلحانه ،حامیان مبارزه مسلحانه، و خصلت رهبران مبارزه ، در ایران :

حسن ماسالی
تحلیل گر مسایل سیاسی

نکاتی درباره: ضرورت مبارزه مسلحانه ، اهداف مبارزه مسلحانه ،حامیان مبارزه مسلحانه، و خصلت رهبران مبارزه ، در ایران :

مقاله آموزنده آقای ماسالی برای آگاهی افکار عمومی در ایرانگلوبال منتشر می شود.بدیهی ست که نمی توان اشکال مبارزه را به مردم دیکته کرد؛ چرا که شکل مبارزه از کوران جنبش و توسط کنشگران زاده می شود و ملت جان به لب رسیده، متناسب با شرایط و مراحل پیکار، از تاکتیک های مختلف برای پائین کشیدن فاشیسم اسلامی بهره خواهند گرفت.واقعیت اینست که مشکل امروز جنبش نه کمبود تفنگچی، بلکه فقدان اراده واحد ملی و قطب نیرومند و سامانیافته آزادیخواه، دمکرات، لائیک و دادخواه برای گذر از جمهوری اسلامی ست. تحمیل جنگ مسلحانه زودرس و نابرابر به جنبش، لطمات جبران ناپذیری به روند سازمانیابی سراسری جنبش های اجتماعی زنان، دانشجویان و کارگران و تکوین اراده دمکراتیک ملی وارد خواهد کرد.

انتخاب شیوه های مبارزه، امری اراده گرایانه نیست ، بلکه بر اساس خصلت و عملکرد قدرت حاکم، بر اساس شرایط و مناسبا ت سیاسی- اجتماعی – فرهنگی جامعه، و بر اساس امکانات و توانائی های نیروهای اجتماعی و تحت ستم، مشخص و تعیین میشوند.
تجربه های تاریخی ایران وخیلی ازکشورهای جهان نشان داده اند که برای مقابله با " دیکتاتوری های کلاسیک" و برای حل بسیاری ازناهنجاریهای سیاسی و اجتماعی ، میتوان با بسیج همه جانبه مردم ، و با ایجاد یک تشکیلات قدرتمند سیاسی که درسراسر کشور از حمایت مردم برخوردار باشد، از طریق را هکارهای "مسا لمت آمیز" به نتیجه رسید. اما موارد تاریخی معینی نیز در ایران و جهان وجود داشته اند که " راهکارهای مسالمت آمیز" کار ساز و اثر بخش نبوده اند.
بطور نمونه ، پس از پیدایش " قدرت فاشیسم " در آلمان ، ایتالیا و ژاپن، احزاب و گروههای سیاسی این کشورها که در چارچوب " دمکراسی پارلمانی بورژوائی " بطور مسالمت آمیز با همدیگر مخالفت و رقابت میکردند، مجبور شدند که گروههای مسلح برای مقابله با فاشیسم ایجاد کنند و دولت های کشورهای اروپا و آمریکا و شوروی نیز بطور رسمی اعلام جنگ کردند و با توسل به نیروهای مسلح، بمقابله بر خاستند.

قبل و پس از بقدرت رسیدن خمینی و شکل گیری " جمهوری اسلامی" در سال 1357( 1979) در ایران، برخی سیاستمداران و مبارزین دور اندیش ، دیکتاتوری واپسگرایانه و خونینی را پیش بینی میکردند. اما بسیاری از محافل "چپ سنتی"(مارکسیست های اسلامی: طرفداران شوروی – چین – آلبانی) خمینی را بعنوان "رهبر ضد امپریالیست" پذیرفتند . و بسیاری از محافل " لیبرال" ، با توسل به " تئوری های التقاطی" ، ساده لوحانه از استقرار رژیم خمینی استقبال کردند. خمینی و انصار ارتجاعی اش ، برای اینکه قدرت خود را تثبیت کنند ، به" ایدئولوژی اسلامی" (شعور کاذب ) و بینش و منش عصر حجر که آمیخته به " فاشیسم " بود، متوسل شدند و قتل عام معترضان ، مخالفان و حتی " متحدین سابق" خود را بیرحمانه باجرا در آوردند. این بینش و منش و سیاست ، پس از سی و یک سال همچنان ادامه دارند.

راهکارها و شیو ه های مبارزه با رژیم اسلامی – فاشیستی در گذشته:
گروههای سیاسی ایران ، در سی و یک سال گذشته با شیوه های مختلفی در برابر این رژیم ایستادگی کرده اند . برخی از آنان حتی با توسل به مبارزه مسلحانه ، قهرمانانه جنگیده اند و قربانیان بیشماری نیز داده اند.
اما ببینیم مشکل اساسی ما در اتخاذ شیوه و راهکار های مبارزه چه بود ه اند که تاکنون موفق نشده ایم و این رژیم قادر است همچنان ، به سیاست ترور ، اختناق و جنایت علیه بشریت ادامه دهد؟

همانطور که اشاره رفت، در سی و یکسال گذشته ، برخی ازگروهها به مبارزه مسلحانه نیز روی آورده بودند و هم اکنون نیز در برخی نقاط ایران " درگیری های مسلحانه" روی میدهند. بنابراین هدف ما از طرح " ضرورت مبارزه مسلحانه " چیست ؟
به باورمن، راهکارها و" شیوه های مبارزه " را نباید بطور انتزاعی و یا با مفاهیم کلی و" شعارگونه" مطرح کنیم.
ضروری است که تعریف همه جانبه ای درباره : شیوه مبارزه، راهکارهای تحقق آن، هدف هائی که دنبال میکنیم، و نیروهای سیاسی و اجتماعی که آنرا با جرا در می آورند و از آن حمایت میکنند، نیز ارائه بدهیم؛ وگرنه به نتایح مطلوبی نخواهیم رسید.
مشکل اساسی نیروهای سیاسی ایران دراتخاذ " شیوه های مبارزه" و راهکارهای تحقق آن، کدامند؟

الف- اکثر ما فعالیتن سیا سی ،"عادت " کرده ایم وقتی که درباره شیوه مبارزه "مسا لمت آمیز" یا " قهرآمیز " اظهار نظر میکنیم ، آنرا با " مطلق نگری " طرح کنیم . مثلا : یا طر فدار "مطلق" مبارزه مسالمت آمیز هستیم ، و یا طرفدار بی چون و چرای مبارزه قهر آمیز میشویم. مسائل بغرنج سیاسی و مبارزاتی را بطور " عام" و " شعارگونه" مطرح میکنیم ؛ درباره شرایط مشخص جامعه ،خصلت و توانائی های سازمانهای مبارز، خصلت و قدرت حامیان مبارزه، تحلیل بعمل نمی آوریم و درباره اجزا و ابعاد مختلف عملکرد خودمان در جامعه ، و نتایحی که در آینده ببار می آورد ، توجه نمیکنیم و از آن طفره میرویم.

ب- شیوه های مبارز هیچگاه نباید بطور " تک بعدی " مطرح شوند . تصمیم گیری درباره شیوه های مبارز ، بطور اساسی در ارتباط با شرایط سیاسی – اجتماعی حاکم و در ارتباط با خصلتها و عملکرد های نیروی حاکم اتخاذ میشوند. اگرامکانات و منفذ اثر بخشی برای برخورد آراء و عقاید و حق مشارکت مردم ودگر اندیشان برای تعیین سرنوشت خویش ، بوجود بیاید، باید از آن استفاده کرد .اما نه آنگونه که نیروهای حیله گر حاکمیت و برخی عناصر و محافل " فرصت طلب" و نوکر منش، در سی سال گذشته برای فریب مردم و"نجات حاکمیت" ، باحرا درآوردند.

در جامعه ای که حاکمیت آن روزمره سیاست : سرکوب، ترور، سنگسار، اعدام، شکنجه را در دستور کار خود قرار داده است ، چه باید کرد؟
آیا باید "سر تسلیم " فرود بیاوریم و چنین مناسبات فاشیستی را بعنوان " تقدیر الهی " بپذیریم ؟ نه ، ما باید تدابیری بیاندیشیم تا به یک نیروی سازمان یافته وهدفمند در سراسر کشور تبدیل شویم و با اتخاذ سیاست های باز و شفاف در راه مصالح مردم گام برداریم وبا بینش و منش و استمرار بخشیدن عملکردهای انقلابی و ترقیخواهانه خود اعتماد مردم را جلب کنیم تا از حمایت بیدریغ آنان برخوردار شویم.

ما نباید بگذاریم مردم بی پناه قربانی شوند و خودمان ( بعنوان مدعیان مبارزه) نیز " قربانیان بی آزاری" برای انحصارگران قدرت باشیم.
ج- امر بدیهی دیگر اینستکه : نیروهای سیاسی واجتماعی از توانائی و امکانات مساوی برای مبارزه برخوردار نیستند. بنابراین ، با " صدور فرامین" یک حزب یا یک فرد ، نمیتوان همه افراد و اقشار اجتماعی را وادار به پذیرش " شیوه مبارزه تک بعدی" کرد. لذا ، برای اینکه مبارزه اجتماعی و سیاسی به نتیجه مطلوبی برسند، باید راهکارها و شیوهای متنوعی اتخاذ شوند تا هر فرد و گروه اجتماعی براسا س توانائی ، استعداد و امکاناتش بطور " داوطلبانه " در آن شرکت کند. آنچه که اهمیت دارد، اینستکه : همگی - حتی کسانی که در خانه خود نشسته اند و قادر به حرکت نیستند- این رژیم را بطور بنیادی نپذیرند .

سیاست بازی های فرصت طلبانه و نوکر منشانه برخی از گروهها و محافل که میخواهند " هم از توبره بخورند و هم از آخور" باید بر ملا شوند. چنین افراد و محافلی ، جایگاهی در میان اپوزیسیون سکولار – دمکرات ایران ندارند.
د- مبارزه اجتماعی و سیاسی باید هدفمند باشند. راهکا رها و شیوه های مبارزه نیز باید در ارتباط با اهداف و خواست های ترقیخواهانه تعقیب شوند و نیروهائی که ادعای ترقیخواهی - دمکراسی خواهی - سکولاریسم و رفع تبعیض در جامعه میکنند ، نباید گامی برخلاف اهداف و آرمانهای مطرح شده ، بردارند. بطور مثال: اگر برای سکولاریسم- دمکراسی خواهی و برابری طلبی مبارزه میکنیم ، نمیتوانیم با نیروهای واپسگرا و ضد دمکراتیک متحد شویم.

ز- برای اینکه مبارزه اجتماعی و سیاسی ( مسالمت آمیز یا مسلحانه) به نتیجه مطلوبی برسد، ضروری است که نیروهای سیاسی و اجتماعی که اهداف مشترکی را تعقیب میکنند، از "هماهنگی ،همبستگی و سازمان یافتگی سراسری وقدرتمندی " برخوردار باشند، و افراد با درایت و آزاد اندیشی جنبش را هدایت کنند. سیاست" همه باهم" و یا " فرقه گرایانه و سکتاریستی " را باید به زباله دان تاریخ سپرد.

بطور خلاصه : فقدان چشم انداز دراز مدت ، فقدان همبستگی سراسری، فقدان همآهنگی وسا زمان یافتگی قدرتمند، همچنین خصلت هائی نظیر " خود مرکز بینی " و "هژمونی طلبی" های فردی و گروهی ، نقش برجسته ای در شکست و ناکامی گذشته جنبش سیاسی و مبارزاتی ما ایرانیان داشته اند.

بنابراین: حق نداریم با" صدور فرامین توخالی " مردم دردمند را به خیابانها بکشانیم و آنان را قربانی کنیم؛ و سپس " شهادت نامه" انتشار دهیم و مثل آخوندهها تجویز کنیم که " گریه کنیم صواب است".
ما موقعی میتوانیم مردم و نیروهای اجتماعی را به شرکت در مبارزه رودر رو، فراخوانیم که پیشاپیش در راه سازمان یافتگی و تدارکات مبارزاتی ، گام های اساسی و استوار برداشته باشیم.

همین سیاست بازی های آنچنانی باعث شده است که مردم به اکثر گروههای سیاسی اعتماد نمیکنند و دشمنان مردم نیز به" فرهنگ عدم اعتماد بهمدیگر" در جامعه دامن میزنند.
بنابراین ، فعالین و مبارزین دردمند ایران ، وظایف پیچیده و بغرنجی باید بر عهده بگیرند ؛ تنها با بدست گرفتن اسلحه و با جانبازی، قادر نخواهیم شد که مشکلات عظیم اجتماعی را حل کنیم.

قبل از اینکه درباره لزوم " مبارزه مسلحانه" علیه حکومت اسلامی – فاشیستی صحبت کنیم، باید برای خودمان و برای مردم و همه مبارزین روشن کنیم که برای چه میخواهیم اسلحه بدست بگیریم ؟ و به برخی از پرسش ها ئی که در اینباره مطرح هستند، با درایت پاسخ بدهیم.
آیا با بدست گرفتن " تفنگ" ، آرمانهای انسا ند وستا نه، دمکراسی خواهانه و برابری طلبانه را قربانی " قدرت تفنگ " میکنیم؟
آیا مثل برخی از انقلابیون گذشته، اعتقاد داریم که " قدرت از لوله تفنگ بر میخیزد"؛ یا اینکه اعتقاد داریم " قدرت ، از طریق دانش و کاردانی مبارزین سیاسی ، ومشارکت دمکراتیک و سازمان یافته مردم ستمد یده" باید شکل بگیرد!!!

آیا اعتقاد داریم که یکی از گروهها و احزاب موجود ایران ، به تنهائی میتواند نقش " قدرت جایگزین" را ایفا کند و مسئولیت بزرگ تاریخی – اجتماعی " آلترناتیو " را برعهده بگیرد، یا اینکه ضروریست در را ه اتحاد و همبستگی نیروهای سکولار- دمکرات- برابری طلب ، در سراسر ایران گام برداریم؟

آیا درک ما از مبارزه مسلحانه، دخالت تخریبگرانه و سود جویانه قدر تهای خارجی است ، یا اینکه میخواهیم ضمن توسل به" فنون سازماندهی و مبارزه در شرایط ترور و اختناق"، کمترین صدمه به مردم و جامعه وارد شود؟
آیا ضمن توسل بمبارزه مسلحا نه میخواهیم همه اشکال مبارزات سیاسی ، صنفی ، سندیکائی مسالمت آمیز وکوشش های همه جانبه مرد م را در چارچوب "دفاع از حقوق بشر و حقوق مدنی" تخطئه کنیم، یا اینکه بیش از گذشته به آنان یاری خواهیم رساند؟
آیا درک ما از مبارزه مسلحانه ، ایجاد گروهها ئی نظیر " جندالله" دربرابر" حزب الله" برای کسب قدرت " فرقه گرایانه" خواهد بود، یا براساس آرمانهای ترقیخواهانه گام برمیداریم؟

آیا درک ما از مبارزه مسلحانه ، حاکم ساختن " قدرت تفنگ" در جامعه است ،؛ یا اینکه عقیده داریم که " مبارزه مسلحانه" میتواند بعنوان یکی از ابزار" جابجا کردن قدرت سیاسی " تلقی گردد؛ بشرطی که از طرف نیروهای سیاسی کاردان ،مهار شود و در خدمت اهداف و آرمانهای سیاسی و انسا ندوستانه و ترقیخواهانه قرار بگیرد.
باتوجه به مبانی اعلام شده ، ایجاد یک تشکیلات نظامی و ایجاد یک " بازوی مسلح" برای دفاع از تهاجم خشونتبار نیروهای ارتجاعی و فاشیستی در ایران، ضرورتی اجتناب نا پذیر میباشد.

برای این منظور باید بدون جنجال و هیاهو، در سراسر نقاط کشور "هسته های سیاسی- نظامی " ، با رعایت مسائل ایمنی، ایجاد کنیم .
ضروری است که با رعایت " فنون مبارزه در شرایط ترور و اختناق"، از هم اکنون کارهای " تدارکاتی" برای ایجاد" بازوهای مسلح" در سراسر کشور فعالیتهای خود را آغازکنیم تا بمرور " شورای رهبری دستجمعی" از نظر سیاسی و نظامی شکل بگیرد.
پیشاپیش باید خیلی باز و شفاف اعلام کنیم که " با چند زن و مرد جنگی" و یا با " ترور چند تن از مزدوران رژیم" نه تنها به نتیجه مطلوبی نمیرسیم، بلکه لطمات و ضربه های مهلکی به مبارزین و مردم وارد خواهد شد .
ما بدنبال " شهادت طلبی" نیستیم، بلکه میخواهیم شرایطی بوجود آوریم که با پرداختن کمترین هزینه انسانی و مالی،بزرگتر ضربات را بدشمن وارد سازیم.

امور تدارکاتی و ایجاد شبکه های سیاسی – نظامی ، باید آنچنان در سراسر کشور توسعه یابند - و از جمله در درون نیروهای انتظامی ایجاد گردند - که بتوانیم قاطعانه از جنبش سیاسی و مدنی مردم حمایت کنیم و توانائی آنرا داشته باشیم که ستون فقرات رژیم را متلاشی سازیم.
هیجدهم اوت 
2011

hmassali@aol.com
سایت نویسنده: www.iranomid.com
ایمیل نویسنده: HMassali@aol.com

برگرفته از : ایرانگلوبال

No comments:

Post a Comment