دكتر سودبخش
كلمه : بهرنگ سودبخش به روز گفت كه از پدرش خواسته بودند بنويسد قربانيان كهريزك بر اثر بيماري مننژيت فوت كرده اند و بيماران او كه از جمله ازاد شدگان كهريزك بوده اند نيز مبتلا به مننژيت هستند. اما او حاضر نشد دروغ بگويد و كشته شد؛اكنون هم با گذشت نزديك ۱۱ ماه از كشته شدن اين استاد دانشگاه هيچ گونه رسيدگي به شكايت خانواده اش نشده است.
دكتر عبدالرضا سودبخش، استاد دانشگاه و رئيس درمانگاه عفوني بيمارستان امام خميني ۳۰ شهريور ۸۹ در مقابل مطب اش ترور شد. بلافاصله بعد از ترور دكتر سودبخش، فرمانده نيروي انتظامي هرگونه ارتباط او با پرونده كهريزك و بازداشت شدگان كهريزك را رد كرد اما گزارش ها حكايت از اين داشت كه اين پزشك متخصص بيماري هاي عفوني، تعدادي از كساني را كه در زندان مورد تجاوز قرار گرفته بودند معاينه كرده بود. همچنين تعدادي از بازداشت شدگان بازداشتگاه كهريزك كه دچار بيماري هاي عفوني در مجاري ادراري و تناسلي شده بودند پس از آزادي براي درمان به او مراجعه كرده بودند.
اكنون بهرنگ سودبخش، فرزند دكتر سودبخش ضمن تاييد اين مساله مي گويد: پدرم را كشتند چون حاضر نبود دروغ بگويد و دروغ نگفت.
متن كامل مصاحبه با بهرنگ سودبخش را در ذيل بخوانيد:
آقاي سودبخش ۱۱ ماه از ترور پدرتان مي گذرد و در آستانه سالگرد ترور او هستيم پرونده در چه مرحله اي است؟
هيچ گونه بررسي نشده، هيچ فردي حتي به عنوان مظنون بازداشت نشده و هر چه هم كه پي گيري كرديم فقط گفتند پرونده دارد جلو ميرود و ديگر هيچ جوابي به ما ندادند.
همان ابتدا مدعي شدند كه انگيزه قتل پدر شما شخصي بوده اما در اين زمينه نيز توضيحي ندادند و كلا قضيه مسكوت ماند؟
بله . اما خودشان هم خوب ميدانستند كه اصلا مساله شخصي نبوده. ما هم اطمينان كامل داريم كه به هيچ عنوان قضيه شخصي نبود. پدر من نه اينقدر مال و منال داشت كه كسي به خاطر پول او را بكشد نه دشمني داشت. تمام بيمارانش او را دوست داشتند و رابطه بسيار خوبي با بيمارانش داشت. حتي براي مراسم ترجيم او بسياري از افرادي كه مي آمدند ما نمي شناختيم و وقتي خود را معرفي ميكردند مي فهميديم كه بيماران پدرم بوده اند. پدر من انسان درستي بود او هر طور مي توانست به بيمارانش كمك ميكرد.حتي يكبار وقتي مادرم حساب و كتاب ميكرد متوجه شد حدود ۱۲ ميليون از حساب كم است،از پدرم كه پرسيد متوجه شديم يكي از بيمارانش نياز داشته و پدرم حتي چك و سفته اي نگرفته و پول را به او داده. او از اين كارها زياد ميكرد؛در اداره آگاهي هم ما گفتيم كه اگر مساله اين باشد كه پدر من مي بايست شاكي مي بود نه كسي كه پولي را گرفته و رفته. خود ماموران اداره آگاهي هم مي گفتند اين مساله نمي تواند درست باشد.
ما هم در اداره آگاهي گفتيم مطمئن ايم به هيچ عنوان قتل عادي و شخصي نبوده. جالب اين است كه در اداره آگاهي از من سئوالات عجيبي ميكردند. من از هند برگشته بودم و سئوالاتي كه ميكردند درباره زندگي در هند بود. كرايه خانه چطور است؟ قيمت نان چقدر است؟ پول بنزين چقدر است و … يعني انگار كسي بخواهد به هند سفر كند و اطلاعاتي نياز دارد. سئوالي كه مربوط به پدرم باشد اصلا نمي پرسيدند . تنها سئوالي كه در اين مورد كردند اين بود كه به كسي مشكوك هستيد؟ من هم نوشتم به هيچ عنوان و مطمئن ام كه شخصي نبود.
و بعد گفته شد كه پرونده را از اداره آگاهي گرفته اند. پرونده پدرتان الان كجاست؟خبري داريد؟
ما هيچ خبري نداريم به هيچ يك از سئوالات ما پاسخ ندادند؛ براي هيچ يك از ابهامات ما جوابي نداشتند.
ممكن است توضيح دهيد ابهامات و سئوالات شما چه بوده؟
نيم ساعت تمام دو موتور سوار كه دو تركه بودند بدون داشتن كلاه كاسكت در محل مي چرخيدند و خيلي ها آنها را ديده اند. قيافه شان را ديده اند. يعني اين آدم ها اينقدر به خودشان اطمينان داشتند كه بدون كلاه كاسكت و ماسك ويراژ ميدادند و در محل مي چرخيدند. بعد هم كه از پهلوي بابا به او شليك كرده اند. يعني احتمال ميدادند كه پدرم جليقه ضد گلوله دارد و جليقه را برتن كرده باشد لذا از زاويه پهلو كه جليقه كاور نميكند به او شليك كردند. همين نشان ميدهد كه كاملا تعليم ديده بودند. همان موقع يك تاكسي بوده كه خيابان را براي ده دقيقه بسته بود اما مسئولين هيچ حرفي از اين تاكسي نمي زنند و نميگويند اين تاكسي چه نقشي داشت، چرا خيابان را بسته بود و … پي گيري هم كه كرديم گفتند دوربين هاي محل در ان ساعت كار نميكردند. شما ببينيد قتل و جنايت در همه جاي دنيا اتفاق مي افتد اما اينكه دوربين ها دقيقا ده دقيقه از كار بيفتد آن هم ده دقيقه اي كه پدرم ترور شده، راننده تاكسي شناسايي نشود و قاتلان تعليم ديده به راحتي بدون ماسك و كاسكت بيايند بكشند و بروند و ۱۱ ماه بگذرد و هيچ مظنوني هم بازداشت نشود واقعا در هيچ جاي دنيا اتفاق نمي افتد. اين قضيه ديگر كاملا معلوم است كه كجا و چگونه تعليم ديده بودند و …
فكر ميكنيد اين افراد كجا تعليم ديده اند؟ در اصل از كجا ساماندهي شده بودند؟
ببينيد خيلي چيزها روشن است. اين افراد صدا خفه كن داشتند براي اسلحه شان كه جرم آن از داشتن خود اسلحه در ايران سنگين تر است چون جرم سياسي به دنبال دارد و … اينقدر هم مطمئن بودند كه نيم ساعت بدون كاسكت مي چرخيدند و بعد هم كه كشتند با خيال راحت مسير خلاف جهت بلوار كشاورز را حركت كرده و به راحتي رفته اند. بعد از ترور پدرم هم دقيقا تا ۷ دقيقه بعد بيش از ۱۰۰ مامور ريخته اند آنجا از ارگان هاي مختلف. خب چطور اين همه نيرو يكباره با اين سرعت حضور يافته اند؟ آماده باش بوده و خبر داشته اند؟ خب اگر ما چنين امنيت و چنين سرعت عمل بالايي در مملكت مان داريم چطور تا به حال با گذشت ۱۱ ماه حتي يك مظنون هم بازداشت نشده؟ چطور دقيقا ده دقيقه اي دوربين هاي بلوار كشاورز از كار افتاده كه پدر من ترور شده؟ داروخانه همان جا و مطب دوربين مدار بسته داشتند. فيلم ها را اقايان بردند خب آيا چهره قاتل در اين فيلم ها نيست؟ اين واقعا غير ممكن است. ما پرسيديم و درخواست كرديم اين فيلم ها را ببينند و جواب دهند اما پاسخي به ما ندادند . من با اطمينان مي گويم كسي كه خيلي زور و قدرت دارد پشت اين قضيه است. حتي به ما گفته اند كه فردي قيافه ها را ديده بوده و براي چهره نگاري به آگاهي رفته اما او رابا كتك بيرون كرده اند. برادرم يك نفر را پيدا كرده بود كه همان ساعت در همان محل جريمه شده بود؛بعد از آقايان پرسيده بود چطور دوربين ها شماره ماشين اين فرد را ثبت و بعد او را جريمه كرده اند اما چهره قاتل ثبت نشده؟ هيچ جوابي ندادند و باز گفتند دوربين ها آن موقع كار نميكرده.
گفته مي شد برخي بازداشت شدگان بازداشتگاه كهريزك بيمار پدر شما بودند اما همان زمان فرمانده نيروي انتظامي ارتباط پدرتان با كهريزك را رد كرد و گفت پدرتان ربطي به پرونده كهريزك نداشته.
اين دقيقا مثل اين است كه بگوند من به پدرم هيچ ربطي ندارم! مگر مي شود؟ همه مدارك پدر من هست پرونده هاي پزشكي او ثبت شده برخي از بيماراني كه پدرم داشت كساني بودند كه در زندان به آنها تجاوز شده بود. پدر من پزشك متخصص بيماري هاي عفوني بود. من دقيقا يادم است مدتي بود به شدت به هم ريخته بود طوري كه مي فهميديم اتفاقي افتاده. آن روزها خيلي توي خودش بود. وقتي به او مي گفتيم چي شده حرفي نميزد اما يكبار گفت چقدر نامرد هستند چگونه توانسته اند به يك بچه ۱۸ ساله در حدي تجاوز كنند كه فوت كند؟ اخر چطور توانستند اينطور به بچه هاي مردم تجاوز كنند و … پرونده هاي پزشكي پدرم هست و نمي توان اين مساله را با انكار تمام كرد.
آقاي سودبخش شما معتقديد پدرتان را به خاطر اينكه از تجاوز ها در زندان بخصوص بازداشت گاه كهريزك اطلاعات داشت كشتند؟
بله . پدر من انسان بسيار درستي بود، او شرافتمندانه زندگي كرد و هرگز دروغ نگفت. آدم بسيار ساده اي بود و هميشه در چارچوب قانون و اخلاق زندگي كرد. به او گفته بودند درباره قربانيان كهريزك رسما گواهي دهد كه تشخيص اش مننژيت است. اما پدر من گفته بود بايد آنها را ببيند. بعد كه ديده بود گفته بود اين بچه ها زير شكنجه فوت كرده اند و مننژيت نبوده. درباره بيماراني هم كه از ميان آزاد شدگان بازداشتگاه كهريزك داشت گفته بودند كه اگر به آنها گواهي ميدهد بايد عفونت مجاري تناسلي آنها را ناشي از مننژيت بنويسد اما پدرم نپذيرفته بود. او حتي يكبار با راديو آلمان مصاحبه كرد و درباره عفونت و بسته بودن لوله هاي ادراري برخي از آزاد شدگان حرف هايي زد. همان موقع كه پدرم ترور شد چند ساعت بعد پرواز داشت و قرار بود براي ديدن برادرم به خارج از كشور سفر كند. ما سه برادريم كه خارج از ايران زندگي ميكرديم اما مادر و خواهرم ايران بودند. آقايان گمان ميكردند پدرم، خانواده اش را از ايران خارج كرده و خود نيز ميخواهد خارج شود. حتي اين را بعدا در روزنامه اي نوشتند كه او خانواده اش را به خارج منتقل كرده بود و … فكر ميكردند پدرم ميرود امريكا و در فضايي بازتر تمام اطلاعاتش را رو ميكند و با توضيحات كامل همه چيز را مي گويد. چون پدرم جزو معدود كساني بود كه اطلاعات دقيق داشت.
حال با اين اوصاف چه ميخواهيد بكنيد؟ ۱۱ ماه گذشته و هيچ رسيدگي نشده چگونه ميخواهيد مساله ترور پدرتان را پيگيري كنيد؟
اگر رسيدگي نكنند و قاتل و قاتلان را معرفي نكنند قطعا ازطريق نهادهاي بين المللي اقدام خواهيم كرد.
آقاي سودبخش اگر صحبت خاصي در پايان داريد بفرماييد.
پدر من واقعا آدم خوبي بود، كساني كه او را از نزديك ديده اند مي دانند چه مي گويم. او بزرگترين بنيان زندگي ما بود كه از ما گرفتند فقط به اين خاطر كه آدم درستي بود. فقط به اين خاطر كه دروغ نگفت. از او خواستند دروغ بگويد اما نگفت. او تمام زندگي ما بود كه گرفتند و متاسفانه فعلا چشم انداز برگزاري دادگاهي عادلانه براي محاكمه قاتلان او رانمي بينم اما قطعا پي گير خواهيم بود و هرگز اجازه نخواهيم داد قاتلان پدرم به راحتي مساله را خاتمه دهند.
No comments:
Post a Comment