Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

اپوزیسیون متواریان بلوچ و استراتژی فریب - استـــون - ابراهیم حسین بر ۵ اوت ۲۰۱۱


احساس بر این است که در سنوات اخیر در میان فعالان سیاسی بلوچ، جریان افراط سیاسی به موازات حرکت های شدید و خشونت طلب مذهبی در حال تقویت و ریشه گیری است. همانگونه که حکومت پهلوی با شعارهای وطن پرستی و آریامهری توانست نیم قرن سلطه خود را بر سرزمین ایران دوام بخشد، امروز هم جریان های فرصت طلب متاثر از دستگاه فراماسون به منظور طرح و نمود خود از همان شعارهای برگرفته از ناسیونالیسم و احیای فرهنگی و سیاسی ملت ها استفاده خواهند کرد و در زیر اینگونه پوشش ها اهداف خود را محقق می سازند. طرح مطالبات سیاسی، فرهنگی و مذهبی بلوچ در واقع ابزاری برای سوق دادن جوانان جویای نام و ناآگاه به پرتگاه انحراف و نابودی این سرزمین از سوی اپوزیسیون شکست خورده سیاسیون مدعی بلوچ گشته است. همان که گفته‌اند "قالب را حفظ و محتوا را عوض کنید".
آنگونه که من می بینم تنها دارایی اپوزیسیون (در واقع آنچه آنها می پندارند، می توان گفت ابزار، نه دارایی)، مردمی با اصالت و متمدن با هویت بلوچ هستند که رنج ها و خوشی ها دیده اند و امید به ساختن فرداهای خود بر مبنای تمام ارزش های انسانی و تعلق قومی و مذهبی خود دارند. این ابزار ارزشمند اما با دریایی از فرصت ها بنام بلوچستان متضمن گردیده و آنچنان در این شغالان طمع انداخته است که رویای تصاحب این گوهر گرانبها، خواب از چشمانشان ربوده است.
طرح زیرکانه اشغال بلوچستان! و تمایل به استقلال و جدایی و باز گذاشتن راه برای نیروهای پشت سر، از قرائن این انحراف است.
پس از جدایی بیش از 450 هزار کیلومتر مربع از حوزه جغرافیایی بلوچستان و ضمیمه آن به سرزمین های تحت استعمار انگلیس، تلاش برای تجزیه و تقسیم بلوچستان از دهه 1870 میلادی توسط انگلستان و گماشتگان داخلی در این منطقه وجود داشته است و احزاب کنونی مدعی دفاع از حقوق بلوچ نیز همچون اسلاف گذشته شان شعار تحقق جهانی سازی ملت ها را با شیوه ای فریبنده تر در دستور کار خود قرار داده و برّنده تر از شمشیر آخته ی پهلوی بر بلوچ و بلوچستان تاخته اند.
اما با شکلگیری و هدفگیری این حلقه ها سوال های بسیاری مطرح است، اینکه چه انگیزه ای برای طرح مجدد استقلال و جدایی طلبی بلوچستان وجود دارد؟ این همه سخن از تجزیه آن هم زمانیکه ملت های منطقه و جهان بیدار گشته و به حکام مستبد تحت امر امپریالیسم جهانی و صهیونیست پشت کرده اند و حال که نهضت عظیم بیداری و حتی نادیده گرفتن مرزهای فیزیکی بین ملت ها در حال شکل گیری است، برای چیست؟ چه انگیزه‌ عقلایی می‌تواند پشت این کار وجود داشته باشد؟
باید کاملا هشیار بود که بر خلاف آنچه برخی رندانه و احیانا مزوارنه القا می کنند، مخالفت با بلوچستان مستقل به هیچ روی به معنای مخالفت با بلوچستان و سنت های معقول بلوچ نیست. بلوچستان در زمره ی ایران، سرزمین ماست و محبوب هر بلوچ است، اما وطن دوستی غیر از "بلوچستان زدگی" است.
باید گفت حساسیت دلسوزانه نسبت به این مسئله، ناشی از تعصب ضد بلوچ و یا طرح یک حساسیت بنام بلوچستان نیست، بلکه مخالفت با علم کردن بلوچستان به عنوان سرزمینی مستقل از ملت هایی است که تاریخ و فرهنگش با هویت و سیر فرهنگی و تاریخی آنان درهم آمیخته است.
اکنون که در جامعه بلوچستان، دیگر سردمداران تجزیه گرایی سری در سرها ندارند و این گفتمان رو به انزواست، کوبیدن بر کوس جدایی طلبی و یا بهانه "فدرال خواهی" مضحکانه بنظر می رسد. بی شک این نظریات جدید چیزی جز نوساخته ای بر ویرانه نیست.
در توجیه رشد فزاینده احزاب و جریان های تجزیه طلب، باید گفت بحران اقتصادی جهان غرب و سقوط غول اقتصادی جهان را می توان مهمترین دلیل توجه بیش از اندازه این دولت ها به فرهنگ های کوچکتر جهان و تفکیک مرزهای قومی به خصوص در منطقه خاورمیانه دانست.
امپراطوری سرمایه داری به کمک ناسیونالیسم افراطی، فرهنگ ها و هویت های مشخص و متمایز را به سوی توسعه طلبی سوق می دهد تا در اقصی نقاط جهان به تاخت و تاز بپردازد، ناسیونالیسم افراطی در واقع به عنوان بازاریاب امپریالیست ها در جوامع کثیرالملل عمل می کند. آنان برای مصون ماندن از رخنه ی بحران و ورشکستگی به درون اقتصاد خود، به حرکت های قومی و تحریک ملی گرایی افسار گسیخته و تجزیه طلب بها داده و این حمایت را در پروسه دفاع از حقوق بشر و آزادی ملت ها می گنجانند.
ناسیونالیسم افراطی در حقیقت سلاحی شده است در دست سرمایه داری برای نفوذ در ملت ها جهت تصرف بازارهای جهانی.
برای تحلیل درست تر درباره این جریانات شاید گذر زمان بهتر بتواند گوشه های بیشتری را از ماهیت واقعی آنان نمایان سازد.

No comments:

Post a Comment