Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

نظام اخلاقی جمهوری اسلامی‌: تحمیل، آزمندی، نیرنگ و دروغ

غیر از سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی، روش‌های رهبری و حکومت‌داری، و نظام حقوقی جمهوری اسلامی، می‌توان این نظام را از حیث نظام یا نظام‌ها و رفتار‌اخلاقی‌اش در سی و چند سال اخیر مورد داوری قرار داد. در این داوری می‌توان رفتار و گفتار رهبری، اعضای نهادهای حاکم و احزاب و گروه‌های حاکم در دوره‌های مختلف را ملاک بررسی و داوری قرار داد. گفتمان غالب بر ادبیات و رفتار حاکمان جمهوری اسلامی نمایانگر نظام اخلاقی و خصوصیات اخلاقی آنهاست. طبعا مجموعه‌ای از خصائل در دوره‌های مختلف ثابت مانده و مجموعه‌ای دیگر مرتبا تغییر کرده‌اند.

رذائلی مثل خوف (ترس از دشمن و توطئه‌اندیشی)، خودبزرگ‌بینی (خود را رهبر جهان اسلام پنداشتن و جامعه خود را محل صدور خیر و فضیلت تلقی کردن، و نیز قشر روحانی را نزدیک‌ترین قشر به خدا تصور کردن)، سوء‌ظن به مردم (برخلاف اصل برائت همه مردم را گناهکار فرض کردن، مگر آن که خلافش ثابت شود)، خیانت در امانت (استفاده از قدرت برای اتلاف منابع انسانی و طبیعی مردم به جای حل مشکلات آنها) و تحمیل (اجبار مردم به برخی اقوال و رفتارها که نه اخلاقی‌اند و نه شرعی تا حد ریاکاری و تظاهر با توجیه امر به معروف و نهی از منکر) همواره بر همه‌ حاکمان جمهوری اسلامی کمابیش حاکم بوده است. تواضع آنها و ابراز خادم بودن نیز تنها نوعی تعارف در سال‌های اولیه‌ عمر این نظام بود که به‌سرعت به کنار رفت.

دهه‌ اول: غلبه، تحمیل و عدم مسئولیت

در دهه‌ اول عمر جمهوری اسلامی سه رخداد مهم در جریان بود: میل غلبه بر رقبای سیاسی و چیرگی بر دیگران که به قساوت در حذف آنها انجامید (از جمله حذف گروه‌های سیاسی مخالف و انقلاب فرهنگی)، تحمیل سبک زندگی روحانیت بر مردم که در گزینش‌های ایدئولوژیک و اجرای احکام اسلامی در ملاء عام و تحمیل حجاب بر زنان متجلی شد، و تجربه‌ جنگ که با دیدگاه «ما مکلف به انجام تکالیف هستیم و نه نتیجه» به اقداماتی کاملا غیرمسئولانه انجامید و ده‌ها هزار نفر بر اساس این دیدگاه کشته و زخمی شدند. خلف وعده یا تناقض میان حرف و عمل، رفتار غیراخلاقی حکومت در سراسر این دهه بود.

دهه‌ دوم: آزمندی و چپاول

مقامات جمهوری اسلامی در این دوره با سیاست‌های تعدیل و سازندگی در تحصیل مال از هر طریقی استفاده کردند و به خاطر آن به دشمنی با دیگران پرداختند. این مقامات که در دهه‌ شصت و به خاطر جنگ عموما در چپاول بیت‌المال دست‌شان بسته بود دهه‌ هفتاد را فرصتی برای رسیدن به خواسته‌های خود در فقدان مطبوعات آزاد و نظارت نهادهای انتخابی یافتند. توجیه مقامات بالای حکومت در آزاد گذاشتن خود و دیگران در اختصاص اموال عمومی به خود آن بود که تمکن مالی آنها را بر اریکه‌ قدرت نگاه می‌دارد و مخالفان که به این منابع دسترسی ندارند نمی‌توانند قدرت رقابت به دست آورده و حکومت دینی را از معنای خود تهی کنند.

دهه‌ سوم: نیرنگ و ارعاب

در دهه‌ سوم با روی کار آمدن اصلاح‌طلبان در قوای مجریه و مقننه حداقل این دو قوه مبلغ غلبه بر زور و تحمیل نبودند، بلکه تلاش می‌کردند تا حدی از تحمیل‌ها بکاهند که با سد قوای قهریه و دستگاه رهبری نظام مواجه می‌شوند. همچنین با به حاشیه رفتن هاشمی رفسنجانی چپاول اموال ملی نیز کاهش می‌یابد. اما وضعیت حاکمیت دوگانه به سیاست خدعه و مکر اقتدارگرایان علیه نهادهای انتخابی و نیروهای اصلاح‌طلب منتهی می‌شود. اقتدارگرایان در این دوره ماسک عدالت‌خواهی و مبارزه با فساد را بر چهره می‌زنند تا طبقات فقیر و حاشیه‌ شهر را با خود همراه کنند. همچنین دستگاه تبلیغاتی حکومت همه‌ منتقدان اقتدارگرایی و اقتدارگرایان را عنصر بیگانه معرفی می‌کند. مخالفان جدی نیز با ترور و خانه‌نشینی مواجه می‌شوند.

دهه‌ چهارم: دروغ، تقلب، جور و شرارت

از ابتدای دوره‌ ریاست جمهوری احمدی‌نژاد میزان دروغ‌گویی مقامات و تقلب آنها به نحو چشمگیری افزایش یافت. این دروغ‌گویی عمدتا در دادن آمار غلط، دستکاری در اطلاعات اساسی کشور و تقلب در ارائه‌ مدارک و اسناد هویدا می‌شد. دروغ‌ها در دوره‌ انتخابات سال ۱۳۸۸ و بحران پس از آن ده‌ها برابر شد و مقامات با تکذیب اعمال جنایتکارانه‌ حکومت در قتل‌ها و شکنجه‌ها و تجاوزها به ارائه‌ هزاران دروغ پرداختند. پس از دروغ‌های عیان و بزرگ احمدی‌نژاد در مناظره‌های انتخاباتی (مثل انکار موضوع هاله‌ نور در حالی که میلیون‌ها نفر فیلم آن ادعا را دیده بودند یا آمار نادرست تورم و بیکاری و رشد) بزرگ‌ترین دروغ‌ها در این دوره از سوی مقامات نظامی و امنیتی که سخنگوهای اصلی حکومت به شمار می‌آمدند عرضه می‌شد.


در دوران حکومت جمهوری اسلامی رذیله‌ای اخلاقی نیست که توسط حاکمان با جدیت پی گرفته نشده باشد و فضیلتی اخلاقی نیست که به دادگاه کشانده نشده باشد.در این دهه حکومت مجبور بود با اتکا بر یک اقلیت کوچک حکم براند و به اکثریت مردم دروغ بگوید. همچنین ابزارهای منزلت اجتماعی مثل مدارک دانشگاهی یا تعداد آرا با تقلب آشکار و سطح بالا فراهم می‌شدند. حاکمان در این دهه اکثرا از نیروهای حاشیه شهر و افراد تحصیل‌ناکرده بودند و این افراد بدون دروغ و تقلب نمی‌توانستند به اعمال جاری و روزمره در اداره‌ کشور اقدام کنند. آن قدر در این دوره دروغ گفته شد که برخی جمهوری اسلامی را امپراتوری دروغ نامیدند.

در این دوره قوه‌ غضبیه بر حکومت کاملا حکمروا شد و همه‌ اجزای حکومت را فراگرفت. نظریه‌پرداز اصلی حکومت در این دوره به صراحت بر حضور قوه‌ غضبیه در مواجهه با مخالفان تاکید می‌کند: «در حدیث قدسی خداوند به حضرت موسی فرمود دوستان من کسانی هستند که با دیدن مخالفت با احکام الهی مانند پلنگ تیرخورده زخمی می‌خروشند. ... در برخی از روایات و اسناد تاریخی غضب یک امر مطلوب شمرده شده و در جاهایی هم برای خشمگین شدن و غضب کردن امر شده است. غضب کردن در راه خدا و برای حفظ و دفاع از ارزش‌های الهی مذموم نیست و البته کسی که با انگیزه الهی غضب نماید، حدود الهی را نیز در چگونگی عکس‌العمل و انتقام رعایت خواهد کرد و بدیهی است که این نوع از خشم و غضب‌ها در دین اسلام نهی نشده است.» (مصباح یزدی، رادیوفردا، ۱۹ مهر ۱۳۸۸)

حکومت در این دوره در ملاء عام به کسانی با سلاح گرم و سرد حمله‌ور شد که آزاری به مقامات یا دیگران نرسانده بودند. چاپلوسی در این دوره بیش از دوره‌های پیش پاداش داده شده است. خودبزرگ‌بینی و صله دادن بر مدیحه‌گویی در این دوره از رهبری به همه‌ مقامات دولتی سرایت پیدا می‌کند. فحاشی مسئولان به منتقدان خود در این دوره به‌شدت افزایش می‌یابد. عصبیت، عجب، و کتمان حق از دیگر ویژگی‌های حکومت در این دوره هستند.

نظام جمهوری اسلامی و حاکمانش که برای بنیاد کردن مدینه‌ فاضله به عرصه آمده بودند و اخلاق را مهم‌ترین عنصر در این مدینه معرفی می‌کردند خود به بزرگ‌ترین عامل تباهی فضایل اخلاقی و برساختن جامعه‌ای پر از تباهی اقدام کردند.
در دوران حکومت جمهوری اسلامی رذیله‌ای اخلاقی نیست که توسط حاکمان با جدیت پی گرفته نشده باشد و فضیلتی اخلاقی نیست که به دادگاه کشانده نشده باشد. جمهوری اسلامی ریاکاری و تظاهر را در جامعه نهادینه ساخت و از قبح نقض حقوق مردم با هر روزه زیر پا گذاشتن آنها کاست.

-----------------------
دیدگاه‌های انعکاس یافته در این یادداشت الزاماً بازتاب نظرات رادیو فردا نیست.

No comments:

Post a Comment