Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

اداش بلوچ در سرزمين اجدادي خويش. كريم بلوچ _ تهل

همه دنبال رد پای بيرحميهای سازمان مقاومت مردمی ايران ( جند الله ) در همه جاي عالم ، اعم از اروپا و آمريكا و چه بسا كرات ديگر ميگردند ، اما كسی نيست رد پاي اين اعمال را در خود حاكميت جمهوری اسلامی ايران ، و عملكرد هاي سي ساله اين نظام در بلوچستان ، و در ميان مردم بلوچ بپردازند .

چوب سركوب سازمان مقاومت مردمی ايران ، از هر سو وتوسط همه از افراد ساده مردم نا آگاه تا جنايتكاران حرفه اي ، همه روزه و هرساعت بكرات شنيده ميشود ، گويا اين افراد ، تاكنون از جنايت و شقاوت درحق مردم بلوچ خودداری نموده اند .

بلوچ ملتی است كه صاحب سرزمين وسيع و استراتژيك بلوچستان است ، ملتی كه بگواه تاريخ ، در برابر هيچ ناملايمتی سر فرود نياورده است ، و در مقابل احسان و نيكی هيچ كسی ، علم ناسپاسي و طغيان نيفروخته است ، ملتي كه هميشه آزادي خويش و ديگران را ارج نهاده ، و داراي فرهنگ و عنعنات و رسوم بس ارزنده خويش است ، مدتهاست كه در خانه و سرزمين خويش نه تنها بيگانه پنداشته ميشود ، بلكه با انواع توهينها و سركوبها و كشتارها مواجه است !

بلوچ در سرزمين خويش دشمن پنداشته ميشود ، نه مال و دارايي آن تضمينی دارد و نه زن ، ننگ و ناموس و حياتش . هر آنچه را كه سلاح بدستان بيسواد و تحميق شده پاسدار ، بسيجی و غيرهم بخواهند ، در قبالش روا ميدارند ، ميتوانند آنرا همچون بردگان و سياهان افريقا در قرن هفدهم در دشتها و حتي شهرها شكار نمايند ، ميتوانند ، بدون هيچ دليلی آنرا مورد ضرب و شتم قرار داده و باز داشت نمايند ، بدون آنكه به كسي پاسخگو باشند ، ميتوانند دستان و پاهايش را قطع نموده و يا آنرا به جوخه هاي اعدام بسپارند . چشمان حقوق بشر و سازمانهاي مدافع حقوق بشر چه در ايران و پاكستان ، و چه در سطح بين المللی در قبال ملت بلوچ و مسئله بلوچ گويا بسته و كور است .

تا هم اكنون رسانه هاي ايراني و پاكستاني ، حتي از وجود بلوچ و بلوچستان و مسائل آن بيخبرند . اگر آگاهي و اطلاعي هم دارند عبارت است از اينكه « بلوچستان سرزميني است كه بدتر از برزح و دوزخ بوده كه تبعيديان را در آن بريان و كباب مينمايند ، سرزمين اراذل و اوباش و قاچاقچيان مواد مخدر و وهابي هاست . »

هنگاميكه در حق ملتی كه تاريخ در بزرگواري اش ، انگشت بدهان مانده و چيزي جز نكوئی از وي بياد ندارد ؛ اين چنين بيرحمانه و خائفانه قضاوت ميشود و سر نوشت آن به مشتی پاسدار ابله و جانی و انسانهاي بد سرشت سپرده ميشود ، بديهي است كه هيچ جنايتي در حق آن بعنوان جنايت قلمداد نميشود .

بلوچها هم اكنون در كشورهاي حوزه خليج فارس و حتي در تانزانيا و زنگبار ، رواندا و كنيا در افريقا ، خود را مصون تر از سرزمين مادري و اجدادي خويش حس ميكنند . و در همه كشورهار فوق به چشم احترام و انساني قابل اطمينان و يك انسان كامل نگريسته ميشوند .

در كشورهاي حاشيه خليج فارس ميتوان گفت بلوچها ، از اكثر امتيازاتي كه خود اعراب دارند ، برخوردارند و يا حد اقل ميتوان گفت كه بعد از خود اعراب ، با امتيازترين مردم بلوچها هستند ، حتی بلوچهای بيسواد از مزاياي بيشتري نسبت به مهندسين و پزشكان ايراني و پاكستاني و غيره برخوردارند و اين به يمن و پاداش مردانگي و پاسداشت حرمت بسياري از صفات نكوي مردم بلوچ است . همان صفاتي كه كسي در سرزمين خودش براي درك آنها تلاشي ننموده بلكه به يمن قضاوت نا سالم و ضدمردمي باندهايي جنايتكار و بيمار ؛ بلوچها در سرزمين خويش توهين ، تحقير ، سركوب و كشتار ميشوند ، و مشتي پاسدار ابله و سفيه را بر جان و مال و سرزمين آنها حاكم ساخته اند .

مردم بلوچ به يمن صفات نيك و فرهنگ حسنه خويش ، با روحيه كار و فعاليت مداوم ، احترام ملل همسايه را نسبت به خويش جلب نموده است . در كار و فعاليت هاي اقتصادي كشورهاي حاشيه خليج فارس و شرق آفريقا ، دستی نسبتا" باز و گشاده دارد ، همان چيزي كه در سرزمين خودش از آن جلوگيري نموده و مينمايند ، و حق و آزادي آنرا از وي دريغ نموده و در امحاي آن كمر همت بسته اند .

اگر حاكميتهاي ايران اين جنبه از گستره فعاليتهاي بلوچ ها را ديده و درك ميكردند ، ميتوانستند از سياستهاي مداخله جويانه در امور همسايگان اجتناب نموده ، ميتوانستند ، از پتانسيل بالقوه بلوچ ها در حيات سياسي و اقتصادي كشورهاي حاشيه خليج فارس ، توسط نفود مثبت بلوچها در اين منطقه ، استفاده بهتر و مثمرتري بنمايند .

اما همه ما ميدانيم كه فعاليت رژيم از همان فرداي روي كار آمدنش در بلوچستان ، غير از جنايت چيز ديگري نبوده است . و اين در حالي است كه رژيم هيچگاه در منطقه بلوچستان نفوذي نداشته است و ساكنان شيعه استان بسيار ناچيز بوده و تاهم اكنون چند فيصد نيستند كه در سالهاي اخير به بلوچستان اعزام نموده اند .

رژيم چند ماه پس از روي كار آمدنش در سال 1358 اولين هديه را به مردم بلوچ داد و بزرگمرد بلوچ دكتر رحمت الله حسين بر ، رئيس كارخانه بافت بلوچ ايرانشهر را در شهر ايرانشهر ترور نمود . دكتر رحمت الله حسين بر فارغ الحصيل دانشگاه كامبريج انگليس ، شخصيتي بسيار نيك و آگاه بود كه ميتوانست در حيات مثبت استان ، نقش بسيار مثبتی ايفا نمايد .

دومين هديه رژيم همانا ترور شهيد رحيم زردكوهی و يكي ديگر از يارانش كه هر دو از زندانيان سياسي دوره شاه بودند كه با قيام 57 بعد از گشوده شدن در زندانها توسط مردم ، از زندان آزاد شدند ، در شهر ايرانشهر ميباشد . در همين سال در شهر زاهدان چندين درگيري را بوجود آورد و با حمله به مردم ، بسياري از آنان را زخمي و سليم كهرازهي از جوانان فعال بلوچ را به شهادت رساند .

در سال 1360 و 1361 به كشتار جوانان بلوچ روي آورد ، بدون اينكه حتی يك ترور يا عمليات تروريستی در بلوچستان بوقوع پيوسته باشد ، زندانهاي بلوچستان مملو از بازداشتيان سياسي و جوانان بلوچ بود . در 1359 رفيق صادق نظيري را در دانشگاه بلوچستان ترور نموده و به شهادت رساندند .

در 1360 كانديداي مجلس شوراي ملي از شهر سراوان بلوچستان ، مهندس عليرضا ( ارشد ) رحماني را در زندان اوين بدون هيچ جرمي تير باران نمودند ( به همراه زنده ياد سعيد سلطانپور ، زنده ياد محصن فاضل و ... ) ، در همين سال مهندس ابراهيم اشكان در زندان چاهبهار بدون هيچ جرمی و بدون هيچگونه مدركی ، در زير شكنجه كشته ميشود ، در همين سال چراغ محمدي در زندان ايرانشهر ، عبدالرحيم رئيسي در زندان زاهدان ، صادق ريگي در زندان تهران ، و دهها نفر ديگر در زندانهاي استان توسط سپاه ، تير باران ميشوند ، در همين سال كشتار و بمباران مردم گمشادزهي در اطراف دهستان گشت صورت ميگيرد كه بر اثر آن حدود 280 نفر از ايل گمشادزهي قتل عام ميشوند ،

در سال 1361 مهندس محمد گل ريگي در زير شكنجه در زندان سپاه زاهدان به شهادت ميرسد ، و ...

كار نامه جنايات رژيم در بلوچستان مثنوي هزارمن كاغذ است ، كه هر روزه اش شرح جنايت و درد است ، بدون اينكه مردم بلوچ به اين جنايات پاسخي داده باشند ، حادثه قتل عام عيدگاه زاهدان ، حادثه قتل عام روستاي گورناك ، حوادث هر روزه اعدام و شكار جوانان و مردم بلوچستان در زندانهاي رژيم و شهر و بيابانهاي بلوچستان ، بسيار غم انگيز تر از آن است كه يك نفر بتواند به آن بپردازد . وظيفه جوانان و فعالين بلوچ است تا اين زخمهاي چركين را كه بر روح و روان مردم بلوچ سايه افكنده و همچون خوره روح آنها را ميخورد بازتاب دهند تا خون ملتي چنين به رايگان پنداشته نشود ، بدون شك خون هر پاسدار و بسيجی سرخ است ، اما بايد بپذيريم كه خون هيچ پاسداري از خون يعقوب مهرنهادها ، شنبه ها ، ريگي ها و ... سرخ تر نيست ، هنگاميكه ما بتوانيم غم و اندوه خود را به تساوي قسمت نماييم ، هنگاميكه هر كس در خانه خودش صاحبخانه باشد ، بلوچ از مهمانداری و مهمان نوازي از هيچكس دريغ نخواهد كرد ، همانگونه كه سالها مهماندار عيار حجت الاسلام علي خامنه اي بود ، و امروز پاداش مهمانداري و مهمان نوازي خويش را از اين شيخ شياد ، پاسدار و گلوله و مرگ دريافت ميدارد .

Source: Balochunity Group

No comments:

Post a Comment