Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

آیا فتیله بلوچستان، ایران را به آتش خواهد کشید؟

سنی نیوز: استان بلوچستان که درسیستم کاری دولت بعنوان منطقه محروم شناخته می‌شود در بحرانی از بیکاری، فقر و اعتیاد بسر می‌برد. در کنار اینها فشارهای مذهبی و تنش سازیهای و آتش افروزیهای نیروهای امنیتی و درصدر آنها سپاه و بسیج، و فتنه آفرینهای نمایندگان ولی فقیه و آخوندهایی که در هر کوچک و بزرگ زندگی موی دماغ مردم هستند، و رشوه و فساد اداری و… همه و همه دست در دست هم داده این استان را به یک بمب آماده‌ی انفجار تبدیل ساخته است.

• د. حمید رضا موسوی

فردوسی به اندیشمندان ایران:
نمانیم کین بوم ویران کنند
همی غارت از شهر ایران کنند

نخوانند بر ما کسی آفرین
چو ویران بود بوم ایران زمین

دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود

صدای دلخراش انفجار مهیب روز یکشنبه (۲۶/ مهر) در سرباز بلوچستان ایران را بخود لرزانید. جوانی بلوچ سنی خود را در بین مجموعه‌ای از نیروهای پاسدار که گویا برای چشم سرخی دادن برخی وجهاء بلوچ منطقه و کسب تأیید برخی دیگر با وعده و وعید بدانجا رفته بودند، منفجر ساخت.
در این انفجار سردار نورعلی شوستری همراه با ۴ تن از شخصیتهای کلیدی سپاه و نزدیک به ۴۰ نفر دیگر از همراهان کشته شدند.
طبق روال همیشه سران کشور چون شتر مرغ سربزیر خاکستر نهاده، داغ ننگ بحران ملی را به خارج صادر کردند، وفورا لیست جنایتکاران همیشگی و دژخیمان انقلاب اسرائیل و آمریکا و انگلیس جلوی روی مردم نهاده شد. با این اختلاف که اینبار پاکستان نگونبخت نیز به لیست اضافه شد.
و از رهبر انقلاب گرفته تا چهره‌ی منبوذ ملت؛ احمدی نژاد، تا سران سپاه و تا بسیجیان و سپاهیانی که طوطی‌وار در کنار مزارها شعار می‌دهند همه و همه دم از انتقام گرفتن و خون را با خون شستن زدند!
دنیای مصلحت پرست برهبری آمریکای جنایت‌پیشه نیز که از پشت کوالیس و درهای بسته با سران دیکتاتور منش اخیر ایران ترانه‌ی عشق و عاشقی می‌سراید، از تریبون خود؛ سازمان ملل، این عمل را بشدت محکوم کرد!
البته محکوم کردن اعمال آدمکشی از سوی سازمانهای حقوق انسان پدیده‌ی امیدوار کننده‌ایست، ولی اینکه کلاغ به کلاغ بگوید: رویت سیاه! حکایتی است خنده‌آور…
هرگز سازمان ملل یا سایر تریبونهای آمریکایی رفتارهای افراطی و کشتار علما و اندیشمندان اهل سنت ایران، سیاستهای تبعیض نژادی و فشار بر اهل سنت و اقلیتهای قومی در کشور، و سیاستهای تندروانه و تنش آفرین دولت دیکتاتور منش ایران، و یا نسل کشی لشکر پاکستان، و یا اعمال ضد انسانی ناتو بسرکردگی آمریکا در افغانستان و عراق و یا نسل کشی در صومال و سودان و.. را که به نوعی با مصالح آمریکا همخوانی دارد را محکوم نمی‌کند. چه شده که اعلام غرب و سران آتش افروز جهان این قضیه که در حجم قضایای داغ روز در این منطقه هیچ حجم و وزن قابل ملاحظه‌ای ندارد را چنین بزرگ جلوه می‌دهند.
بدون شک یکی از اسباب قضیه می‌تواند ایجاد اهرم فشار جدیدی باشد بر پاکستان که در این روزها در بدترین ساعات عمر هفتاد و چند ساله‌اش بسر می‌برد. و آمریکا سخت در تلاش است بار سنگین شکستش در نبرد با طالبان افغانستان را از دوش برداشته میدان جنگ را از افغانستان به پاکستان کشیده حداقل تا اطلاع ثانوی نفس راحتی کشد!
سیاست آمریکا در منطقه و بخصوص با ایران این بوده که: “بگو: آنچه دل تنگت می‌خواهد. ولی بکن: آنچه ما می‌خواهیم”. ولی پس از انتصاب احمدی نژاد از سوی رهبر و انفصال کامل ملت از دولت، آمریکا دریافت که فقدان پایگاه مردمی دولت جدید ایران او را بیشتر محتاج آمریکا؛ ابرقدرت جهان خواهد کرد، از اینرو قبل از آنکه آبها از آسیاب بیفتد دولت احمدی نژاد را برسمیت شناخت و از آنروز تا بحال هم بر جنایات ضد انسانی از تجاوز به دختران و پسران، و حتی سالخوردگان در بازداشتگاهها، تا احکام پی در پی اعدام مخالفان سیاسی، تا فشارهای بسیار شدید بر اقلیتهای قومی و مذهبی، و تا فراری سرمایه‌های کشور بخارج و… چشم بسته است..
برای آمریکا مصالحش مهم است، نه شعارهای تو خالی دمکراسیگری و حقوق انسان وغیره. حالا این مصالح را دولتی با شعار دمکراسی و حقوق انسان تضمین کند یا با نظام پادشاهی، و یا نظام کمونیستی و یا با نظام دیکتاتوری و آدمکشی، هر چه که باشد از سوی آمریکای مصلحت پرست، قابل ستایش است!
خر آدمکشی چرا؟!
همه‌ی انسانها از آدمکشی نفرت دارند. خداوند انسان را آفریده تا زندگی کند، نه اینکه انسانی دیگر جانش از او بستاند!
اما اینکه شخصی بیاید با کشتن خود جان افراد دیگری را بگیرد، فلسفه‌ای است بس عمیق که پشت آن ماجراها، دردها، خونها، و رنجها و زخمهایی التئام ناپذیر وجود دارد که قاتل هیچ امیدی در رسیدن به حل ندیده، و حاضر شده جانش را برای گرفتن انتقام از دشمن ضایع کند.
خبر انفجار حسینه‌ی زاهدان در (پنجشنبه ۷/ خرداد) بسیار دلخراش بود که هیچ تفسیر عاقلی برای آن نمی‌شد یافت. تا اینکه اعلام شد، جوانی که خود را منفجر ساخته بود برادر زاده مولوی عبدالقدوس یکی از علمای اهل سنت ایران که سه ماه قبل از این حادثه بدون هیچ گناهی از سوی حکومت بدار آویخته شد، بوده است. اینجا بود که بوی انتقام و نعره‌ی شستن خون با خون بهوا برخواست.
در همین چند ماه اخیر بعد از انتخابات ایران دهها جوان سنی و چندین تن از علماء اهل سنت ایران از ملیتهای مختلف توسط نظام کشته شده‌اند!..
آیا در سایه‌ی چنین نظامی که می‌خواهد همه‌ی خواسته‌های خود را تنها با زور بازو به ملت تحمیل کند، اتفاق افتادن چنین حوادثی خونین
خارج از توقع است؟!..
تهدید به انتقام
پس از انفجار حسینیه‌ی زاهدان، مردم زیر رهبری دولت به خیابان ریختند و شعار “سگ سنی”، “می‌کشم آنکه برادرم کشت”، سردادند. و در حالیکه رهبریت اهل سنت مهار جوانان را محکم در دست گرفته بود و آنها را از عکس العمل بازمی‌داشت، بسیج و سپاه عناصر خود را برای تنش آفرینی در شهرهای بلوچستان رها کرده بودند!!..
عکس العمل واکنشهای انتقام جویانه‌ی آنها این انفجار خونین بود. و امروز بجای اینکه سران کشور از کشور همسایه؛ ترکیه، درس عبرت گیرند که پس از چند دهه جنگ خونین با گروهک قومگرای کردی (پ کا کا) با مصالحه و گفتگو به تفاهم رسیدند، دم از انتقام جویی و کشت و کشتار می‌زند. غافل از اینکه با کشتن هر فردی چند فامیل و دهها دوست و آشنایش را برای خون خواهی از او می‌شوراند. و زمینه را برای دهها عملیات انتحاری دیگر فراهم می‌سازد!
مشکل در کجاست؟
در حقیقت گروههای جانفدا و بی‌پروا و انتقام‌جو چون “جند الله” و غیره زائیده‌ی رحم ناامیدی از رسیدن به راه حل می‌باشند. اینها در سایه رنج و عذاب و تبعیض نژادی و بحرانهای عمیق جامعه پرورش یافته‌اند.
بطور مثال؛ در تمامی مراحل دانشگاهی دانشگاههای بلوچستان از بیش از ۷۰ هزار دانشجو تنها هزار و اندی دانشجو بلوچند!! و در این استان ۹۹ درصد کارهای دولتی و مقامات اداری را شیعه‌های فارس خارج از استان تشکیل می‌دهند!
استان که درسیستم کاری دولت بعنوان منطقه محروم شناخته می‌شود در بحرانی از بیکاری، فقر و اعتیاد بسر می‌برد. در کنار اینها فشارهای مذهبی و تنش سازیهای و آتش افروزیهای نیروهای امنیتی و درصدر آنها سپاه و بسیج، و فتنه آفرینهای نمایندگان ولی فقیه و آخوندهایی که در هر کوچک و بزرگ زندگی موی دماغ مردم هستند، و رشوه و فساد اداری و… همه و همه دست در دست هم داده این استان را به یک بمب آماده‌ی انفجار تبدیل ساخته است.
جوانان بی‌کار و ناامید از آینده این استان و سایر استانهای محروم اقلیتهای قومی چون کردها و عربها و ترکمنها و ترکها، حاضرند به طمع اینکه شاید روزنه‌ای برای فرار از این بحرانهای ساختگی دولتمردان نادان مصلحت پرست بیابند. دست در دست هر خودی و بیگانه‌ای بگذارند تا شاید بتوانند تیشه به ریشه‌ی حکومت زنند، و شمع امیدی برای آینده‌ی کشور و ملت خود بیفروزند!
راه حل
متأسفانه دولتمردان ایران بجای اینکه در پی یافتن راه حلی برای این بحرانها باشند، و از کانالهای گفتگو و تفاهم مورد اعتماد ملت به آنها نزدیک شوند، با چکش و سندان وارد میدان شده‌اند. و در آونه‌ی اخیر در استان حکومت نظامی اعلام نشده ایجاد کرده‌اند. و سپاه پاسدان مهار زندگی مردم را بدست گرفته است!
این سیاست ابلهانه‌ی دولت نه اینکه هرگز نخواهد توانست منطقه را آرام گرداند بلکه از فتیله‌ی این منطقه آتشی خواهد افروخت که ایران را دربرمی‌گیرد.
شعارهای قومگرایی در چهار سوی ایران بپا خواسته، ترک و عرب، بلوچ و کرد و ترکمان همه درپی حقوق و مستحقات گم شده‌ی خود هستند!..
آخوندهای کوته فکر صفوی ایران گمان می‌بردند می‌توانند طی یک برنامه‌ی ۵۰ ساله ایران را به یک کشور شیعه فارسی تبدیل ساخته آرزوی صفویان خون آشام را تحقق بخشند. و بینش کودکانه‌یشان مانع درک حقائق روز شده و در نتیجه‌ی آن امروز بجای اینکه بهمه چیز دست یابند در حال دست دادن همه چیز هستند!
نسل جدید شیعه بکلی از دین زده شده است، و آخوندها در جامعه بصورت مترسک مورد مسخره و استهزاء مردم شده‌اند. و از سوی دیگر ایران در خطر پاره پاره شدن است قرار گرفته است.
همه‌ی این خطرات را می‌توان با درک درست حقائق، و آزادی بخشیدن به مردم، و احترام رای و اندیشه‌ی آنان، و ایجاد جوی برابری ملی در سطح کشور و دوری از مکر و حیله و چپاول و غرور و فرعون منشی از راه بدور کرد.
نظام آخوندی صفوی ثابت کرده است که تنها هدیه و ارمغانش برای ملت؛ فقر و بدبختی و فلاکت، و تبعیض نژادی و بروز اختلافات مذهبی و هرج و مرج و ویرانی و خون است و بس..
رود خون از روزی که اینان بر سده‌ی حکم تکیه زده‌اند تا کنون جاری است، و امروز یا با سد عدالت اجتماعی و آزادی جلوی این خون گرفته می‌شود و یا اینکه ایران در آتش سوخته چون کشور اتحاد شوروی به چندین کشور ریز و ریزتر بدل خواهد گشت..
نظامی گنجوی به سران ایران زمین:
میانگیز فتنه میافروز کین خرابی میاور در ایران زمین
تو را ملکی آسوده بی داغ و رنج مکن ناسپاسی در آن مال و گنج

No comments:

Post a Comment