Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

تجزیه و تقسیم بلوچستان برای جلوگیری از "تجزیه" کشور بلوچ زاهدانی

پروژه شهرستان سازی دولت در بلوچستان که باعث شادی و شعف طبیعی بسیاری از بلوچها شده است، نیمه پنهان دیگری نیز دارد.
 
"كه تو آن جرعه آبي
كه غلامان
به كبوتران مي‌نوشانند
از آن پيشتر
كه خنجر
به گلوگاه‌شان بنشانند."
(احمد شاملو از کتاب مرثیه های خاک)

پروژه شهرستان سازی دولت در بلوچستان که باعث شادی و شعف طبیعی بسیاری از بلوچها شده است، نیمه پنهان دیگری نیز دارد. طرح تجزیه و تقسیم استان های قومی نظیر سیستان و بلوچستان بعنوان راهکرد پیشگیرانه راهبردی در راستای مهار رشد احساسات و انسجام قومی ـ جغرافیایی و جلوگیری از گرایش های قومی ـ مذهبی و چالش های جدایی طلبانه منبعث از آن، از سالها پیش توسط دولت احمدی نژاد آغاز شده است. هدف از تجزیه استان سیستان و بلوچستان در آینده ای نه چندان دور، پیشگیری از خطر تجزیه گربه نشسته بر فلات ایران می باشد. اگرچه گربه را بر موش هرگز نبوده است مهر مادری، اما تسریع صوری این پروژه به بیش از ٢٢ شهرستان در استان، علیرغم عدم ایجاد زیر ساختارهای اداری، سازمانی، تاسیس نهادهای مربوطه و فراهم نمودن امکانات لازمه حتی برای شهرستانهایی که بیش از ده سال پیش به این افتخار نایل آمدند، نشانگر عزم عاجلی است برای افزایش تعداد شهرستانها، و تقسیم استان به بهانه حذف بروکراسی، تقلیل مساحت، تسریع توسعه پایدار منطقه ای و جوابگویی به خواسته های مردم و غیره. این همانند فربه کردن قربانی می ماند که آن را برای عید قربان آماده می کنند. بی آنکه حیوان بی زبان از انگیزه بذل و بخشش گونه "صاحب" خویش خبر داشته باشد.

در زمان رضا خان بلوچستان بین سه استان تقسیم شد. بسیاری از بلوچ های کرمان و هرمزگان نه تنها پیوند و ارتباط خود را با بلوچ و بلوچستان از دست دادند بلکه نسل های بعدی آنها زبان بلوچی که بـُن مایه هویتی یک قوم و یا ملت می باشد، را نیز از دست دادند. بسیاری از آنها حتی مذهب سـُنی خود را از دست دادند و با افتخار شیعه اثنی عشری شدند. فرهنگ و سنن بلوچی نیز در گذر زمان فقط در بقچه خاطرات پدر بزرگها و مادربزرگهای آنها باقی ماند و بس. در نتیجه در طی هشتاد سال گذشته بخشی از بدنه بلوچ و بلوچستان از پیکره اصلی آن جدا شد و به تدریج مــُـرد و یا در حال مـُـردن است. این یعنی مرگ تدریجی یک ملت به شیوه انشقاق تاریخی ـ جغرافیایی.

یکی از اهداف ظاهری دولت "بومی سازی می باشد". یعنی فرماندار و مسئولین شهرستان های جدید بلوچ خواهند بود. این امر باعث هورا کشیدن بسیاری شده است. غافل از اینکه به مصداق شعر "وقتی که تبر به جنگل آمد، درختان با شعف فریاد برآوردند: دسته اش از خود ماست"، باید پرسید این حکومت چرا و چگونه حاضر است فرماندار و استاندار بلوچ منتسب کند در حالیکه حتی از استخدام بلوچ بعنوان کارمند دون پایه، نگهبان، واحد گارد و انتظامات در اداره کل بنادر و دریانوردی بندر چابهار امتناع می ورزد؟ متاسفانه هیچکس نپرسید چــرا؟ چــرا تنها امکانات شغلی برای بلوچها بر تن نمودن لباس بسیج عشایری و گرفتن تفنگ سپاه بر علیه برادر خودی می باشد؟

اکنون ظاهرا گفتمان غالب این است که استان فعلی به چند استان باید تقسیم شود؟ دو (سیستان و بلوچستان)؛ سه ؟ و یا حتی چهار استان یعنی سيستان (زابل، زهك ، هيرمند ، هامون، نیمروز، محمد آباد)؛ سرحد (زاهدان، خاش ، ميرجاوه)؛ مكران (ايرانشهر، سرباز ، سراوان ، سيب سوران، مهرستان، دلگان، فنوج)، و ساحلي (چابهار، كنارك ، نيكشهر ، دشتياري، قصرقند، راسك). این یعنی اضمحلال قریب الوقوع اسم بلوچستان و سپس اسیمیلاسیون و ذوب تدریجی ملت بلوچ. و اینگونه خواهد بود که در سه نسل بعد نه از تاک نشان خواهد بود و نه از تاکنشان. بنا به گفته آقای حاتم نارویی در حال حاضر گروهی از کارشناسان تقسیمات کشوری در مناطقی از استان برای بررسی و کار کارشناسی حضور دارند. این کارشناسان بجز مشورت با مسئولین دولتی، هرگز به آراء و خواسته مردم بلوچ اعتنایی ندارند. متاسفانه نمایندگان مجلس نیز از ترس رد صلاحیت و ایجاد دردسر و از دست دادن امتیازات اقتصادی خود و حامیان خود، حاضر نیستند بپرسند: چــــرا؟ آنها حتی زره ای جسارت ندارند تا بپرسند چرا باید دولت علیرغم هزاران بیکار و واجد شرایط بومی، حتی نگهبان و گارد و انتظامات ادارات از استانهای دیگر وارد کند؟ در هر حال تا دیر نشده باید این پرده ترس یاس و بی تفاوتی و سکوت و سیاهی را درید و پرسید، و اعتراض کرد، و برای خاک بلوچستان مرثیه ای اعتراض گونه خواند زیرا وسوسه افزایش تعداد شهرستانها، بودن و یا نبودن بلوچستان را برای نسل های آینده به زیر سوال خواهد برد. بقول احمد شاملو:

"بودن
يا نبودن...
بحث در اين نيست
وسوسه اين است.
#
شراب زهرآلوده به جام و
شمشير به زهر آب ديده
در كف دشمن
همه چيزي
ااز پيش
روشن است و حساب شده
و پرده
در لحظه معلوم
فرو خواهد افتاد."
(احمد شاملو از کتاب مرثیه های خاک)

https://www.facebook.com/baloch.balochistan.zahedan

No comments:

Post a Comment