تظاهرات مداوم و روزانه تا پیروزی
رضا حسین بر
استراتژی موفقی را که عربها بکار بردند، تداوم مبارزات بهر قیمت و بهر هزینه بوده و هست. هنگامی که تونسی
ها مبارزه را آغاز کردند، با خشونت نیروهای انتظامی روبرو شدند، اما مردم نه تنها نترسیدند، بلکه بر وسعت و عمق تظاهرات افزودند. مبارزات و تظاهرات را یک لحظه تعطیل نکردند. عقب نشینی نکردند و دشمن را قابل شکست ارزشیابی کردند.
در ایران، عده ای که بنحوی با رژیم همکاری میکنند ولی در ظاهر، خواستار بقای آن هستند، خود را بصورت رهبر سیاسی، سیاستمدار، نویسنده، تحلیل گر و مفسر در آورده و در باره قدرت رژیم و شکست ناپزیری آن اغراق میکنند و بدین صورت، مردم را از هیبت آن میترسانند. جمهوری اسلامی بمراتب از رژیم های تونس و مصر آسیب پذیر تر است. این آسیب پذیری رژیم را مبارزان کرد و بلوچ به اثبات رسانده اند. جمهوری اسلامی در شهر، کوه، جاده ها و حتی در پادگان های خود از دست بلوچ و کرد صدمه دیده است. بنا بر این، نظام جمهوری اسلامی به اندازه معمر قزافی نیرومند نیست.
کافی است مردم ایران تصمیم بگیرند که بمدت مثلا یک ماه بطور مکرر و مداوم در سر تا سر ایران به مبارزه با هدف پیروزی دست بزنند؛ آن گاه خواهیم دید که نیروهای مسلح در مدت کوتاهی دوچار انحلال و تفرقه خواهند شد. فقط لازم است که ماموران اطمینان حاصل کنند که مردم تا پیروزی کامل مقاومت می نمایند.
امر دیگری که موجب شکست ایرانی ها در سرنگونی جمهوری اسلام ای شده، داشتن یک رهبری ست که معتقد به براندازی نیست. در حالیکه انقلابات تونس، مصر و لیبی اصلا رهبر نداشتند و از همان آغاز خواستار رفتن بن علی، مبارک و قزافی شدند. در ایران مردم همیشه در تزلزل بودند و نمیدانستند تا کجا میتوانند به مبارزات ادامه دهند و خلاصه، لحظه به لحظه کنترل میشدند. در روز عاشورا، میلیون ها نفر در خیابان بودند و میتوانستند رژیم را سر نگون کنند ولی، موسوی اجازه نداد.
اکنون که جو کل خاورمیانه آماده تغییر است، جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری قابل تغییر شده است. به همین دلیل باید تظاهرات دراز مدت را سازمان دهی کرد و آمادگی کامل برای مقابله تدارک دید. آنچه مسلم است پیروزی قطعی است اما معلوم نیست مبارزه چقدر به طول بکشد. مهم این است که جمع شدن مردم در روز اول و دوم در حد ی باشد که به مردم اطمینان بدهد که تعداد شان انقدر زیاد است که قابل سرکوب نباشد؛ زیرا که اکنون حتی یک کشته ، مشکلات بزرگی را برای رژیم و انگیزه قابل توجهی را برای ادامه تظاهرات بنیاد میگزارد.
تظاهرات در روز های بعد بسیار آسان تر و گسترده خواهد شد. توجه بین المللی را هم جلب خواهد کرد و احتمالا سر تا سر ایران را فرا خواهد گرفت.
در عین هال، باید مساله قتل عام و جنوساید را هم در برنامه قرار داد. اکنون دنیا برای تعقیب رهبران جمهوری اسلامی آماده است. و ناگزیر، سازمانهای بین المللی بیشتر و تند تر واکنش نشان خواهند داد.
شعار اصلی باید انحلال جمهوری اسلامی باشد و نه مرگ بر خامنه ای. چرا که هر گاه کار به نقطه بر گشت ناپزیر برسد، خامنه ای را خلع و دیگری را بجای او خواهند اورد و یا احمدی نژاد را بر کنار و یکی از اصلاح طلبآن را با سلام و صلوات از زندان به کاخ ریاست جمهوری خواهند برد و درد و رنج ملت ادامه خواهد یافت.
نتیجه گیری
۱. تظاهرات باید برای مدت نا معلومی ادامه پیدا کند.
۲. به هیچ قیمت نباید تظاهرات را حتی به مدت یک ساعت تعطیل و یا قطع کرد.
۳. رژیم بسیار آسیب پذیر تر از آن است که گفته میشود.
۴. رژیم توان کشتار به سبک لیبی را ندارد و اگر هم سر کوب شدیدی را شروع کند، باید مقاومت بیشتری نشان داد.
۵. شعارهای اصلی باید انحلال جمهوری اسلامی، برقراری دمکراسی و آبادی مملکت باشد.
۶. تجربیات تونس، مصر، بحرین، یمن، اردن، عمان و خود ایران نشان میدهد که نباید به جمهوری اسلامی فرصت داد که نیروهای خود را مرتبا بازسازی و سیاست های خود را با شرایط تازه انقلابی هماهنگ کند.
۷. با شدید شدن مبارزات، در نیروهای امنیتی و دولتی تفرقه خواهد افتاد و باید زمینه سازی لازم را هم اکنون بطور موثری فراهم نمود.
۸. با گسترش مبارزات و تظاهرات در سر تا سر مملکت، رژیم نیروی کافی برای حفظ تهران نخواهد داشت و امکان پیروزی قویا بیشتر خواهد گشت.
اگر قرار است چیزهایی را از شرایط جهانی بیاموزیم همین ها ست. زمان تغییر رسیده است و حتی نباید یک لحظه آن را از دست داد. بی حرکتی ما تنها دلیل بقای جمهوری اسلامی خواهد بود.
No comments:
Post a Comment