در حالیکه حدود ۸ ماه از آغاز تنشها و درگیریهای داخل ایران میگذرد برخی بر این اعتقاد هستند که فعالان مدنی در جنبشها یا جریانهای اقلیتی همراه اتفاقات سبز در ایران نبودند. از سویی برخی از منتقدین معتقد هستند که نیروهایی نظیر فعالان کرد، بلوچ، ترکمن و یا آذریها چندان این اتفاقات را جدی نگرفتند. درست در نقطه مقابل آن برخی دیگر از فعالان کرد و ترک و بلوچ معتقدند که تاکنون مشکلات آنها از ناحیه فعالان مدنی ایران نیز جدی گرفته نشده است. این درست در آستانه حوادثی است که در طول سه هفته گذشته تعداد زیادی از فعالان مدنی یا آزادیخواهان در بلوچستان مورد تهدید یا حمله قرار گرفتهاند. در مورد این برخوردها با جمشید امیری سخنگوی جبهه متحد بلوچستان گفتگویی انجام شد که در زیر میآید:
در هفته گذشته اخبار زیادی از بلوچستان رسیده است که فعالان مدنی در این استان تحت فشارهای اجتماعی و سیاسی قرار گرفتند و از نواحی مختلف آنها تهدید شدهاند. در خصوص این فشارها و علت آن توضیح دهید.
پس از انتخابات و حوادثی که در نقاط مختلف کشور روی داد متوجه شدیم که جمهوری اسلامی فشار و سختگیری را در مناطق بلوچ بیشتر کرد. به خصوص اینکه در این اواخر در بلوچستان نیروهایی به وجود آمدند که به غیر از افرادی که فعالیت سیاسی و یا مدنی میکنند برای افراد عادی هم دردسر ساز شده است. به تازگی در بلوچستان گروهی تشکیل شده است که از سوی رهبر ایران دستور می گیرند و بدون اینکه آنها در مورد افراد تحقیق کنند به سوی آنها شلیک میکنند و به رگبار میبندند. اخیرن نیز مرادبخش کدخدایی ساکن ایرانشهر که به عنوان یک مسافربر به همراه همسرش و بچههایش در حال کار بوده است که این گروه «مرصاد» آنها را به رگبار میبندند که در دم ۸ نفر کشته میشوند.
نمونهی دیگری که دیدیم فشاری بود که بر روی مساجد و مدارس اهل سنت زیاد شده است و بسیاری از مولویها (روحانیون مذهبی سنی مذهب) را تهدید کردند تا جایی که دیدیم مولوی عبدالحمید با مشورت علمای قم اعلام کرد که در مدارس بلوچستان آداب مذهبی سنی آموزش داده شود. در دانشگاه سیستان و بلوچستان چندین دانشجوی بلوچ که حدود ۲۱ نفر بودند را تهدید کردند که از آخرین ترم دانشگاهی محروم میشوند و به آنها اولتیماتم دادند که اگر از فعالیت سیاسیشان دست بر ندارند ممکن است که به بازداشت آنها و زندان منجر شود. و چندین نفر از آنها را هم دستگیر کردند.به تازگی هم ۶ نفر از زندانیان به نامهای آقای نارویی، زیگ و محمدحسنشهلی را به جرم مواد مخدر اعدام کردند. در سایر نقاط هم مثل ایرانشهر،چابهار وزاهدان فشارها زیاد است. حتا نیروهای سیستانی که ازحقوق مردم سیستانی و بلوچ دفاع میکنند را هم تهدید کردند و گفتند که نباید تجمعهای فرهنگی ترتیب دهید.
آیا فکر میکنید که این برخوردها ناشی از آن میشود که نوعی حرکت پیش گیرنده در نظر است. یعنی تلاش میکنند پیش از آنکه در منطقه بلوچستان اتفاقی بیافتد، تمام تدارک انجام شده باشد و جلوی هر حرکتی را بگیرند؟
با رشد جنبش سبز در تهران و شدید شدن اعتراضها، به نظر من جمهوری اسلامی از این وحشت دارد که نگذارد این فعالیتها و این برخوردها در سایر نقاط ایران ریشه پیدا کند. همه ما به خوبی واقف هستیم که اگر تمام آن اعتراضاتی که در تهران انجام میشود، در سایر شهرهای ایران و اقوام و ملیتها هم صورت بگیرد، کنترل کردن آن برای رژیم مشکل است. مخصوصن در نقاطی که به قول رژیم نیروهای خارجی به آنجا دسترسی دارند مثل سیستانوبلوچستان، کردستان یا آذربایجان. هر چند که این برچسب رژیم است اما میدانند که اگر نیروهای ملی و اقوام با جنبش اعتراضی و سبز که در کل ایران بوجود آمده است همگام شوند برای آنها عاقبت خوبی ندارد و به همین دلیل میخواهند به هر شکلی شده این جنبشها را در اینجا هم سرکوب کنند.
برخی از فعالان مدنی ایران معتقدند که همراهی اقلیتهای ایرانی در این اتفاقات اخیر خیلی جدی نبوده است. از جمله نقدی بر ارتباط فعالان ترک و کرد ویا بلوچ دارند. آیا این را تایید میکنید که فعالان بلوچ همراه جریانات بعد از انتخابات دوره دهم نبودند؟
بله. از طرف نیروهای ملیتی دلسردیهایی وجود دارد. زیرا زمانی که نیروهای ملی یا اقوام سرکوب یا اعدام میشدند، متاسفانه از طرف نیروهای سرتاسری همدردی یا همیاری با آنها نشد. من عضو کنگره ملیتهای ایران فدرال هستم و این کنگره تاکید کرده که تهران را تنها نگذاریم و معتقدیم هر تغییر و تحولی در تهران ایجاد شود به نفع ما اقوام و ملیتها است و زمانی به حقوق ملی و شهروندی خود خواهیم رسید که با این جنبش سرتاسری در کل ایران همگام باشیم. و این تنها نه به وسیله ملت کرد و نه ملت بلوچ یا سایر ملتها در ایران امکانپذیر نیست بلکه با اتحاد کل مردم ایران است که میتوانیم رژیم سکیولار و دموکراتیک داشته باشیم
۱۳۸۸ دی ۲۸
رادیو کوچه
http://radiokoocheh.com/article/18108
در هفته گذشته اخبار زیادی از بلوچستان رسیده است که فعالان مدنی در این استان تحت فشارهای اجتماعی و سیاسی قرار گرفتند و از نواحی مختلف آنها تهدید شدهاند. در خصوص این فشارها و علت آن توضیح دهید.
پس از انتخابات و حوادثی که در نقاط مختلف کشور روی داد متوجه شدیم که جمهوری اسلامی فشار و سختگیری را در مناطق بلوچ بیشتر کرد. به خصوص اینکه در این اواخر در بلوچستان نیروهایی به وجود آمدند که به غیر از افرادی که فعالیت سیاسی و یا مدنی میکنند برای افراد عادی هم دردسر ساز شده است. به تازگی در بلوچستان گروهی تشکیل شده است که از سوی رهبر ایران دستور می گیرند و بدون اینکه آنها در مورد افراد تحقیق کنند به سوی آنها شلیک میکنند و به رگبار میبندند. اخیرن نیز مرادبخش کدخدایی ساکن ایرانشهر که به عنوان یک مسافربر به همراه همسرش و بچههایش در حال کار بوده است که این گروه «مرصاد» آنها را به رگبار میبندند که در دم ۸ نفر کشته میشوند.
نمونهی دیگری که دیدیم فشاری بود که بر روی مساجد و مدارس اهل سنت زیاد شده است و بسیاری از مولویها (روحانیون مذهبی سنی مذهب) را تهدید کردند تا جایی که دیدیم مولوی عبدالحمید با مشورت علمای قم اعلام کرد که در مدارس بلوچستان آداب مذهبی سنی آموزش داده شود. در دانشگاه سیستان و بلوچستان چندین دانشجوی بلوچ که حدود ۲۱ نفر بودند را تهدید کردند که از آخرین ترم دانشگاهی محروم میشوند و به آنها اولتیماتم دادند که اگر از فعالیت سیاسیشان دست بر ندارند ممکن است که به بازداشت آنها و زندان منجر شود. و چندین نفر از آنها را هم دستگیر کردند.به تازگی هم ۶ نفر از زندانیان به نامهای آقای نارویی، زیگ و محمدحسنشهلی را به جرم مواد مخدر اعدام کردند. در سایر نقاط هم مثل ایرانشهر،چابهار وزاهدان فشارها زیاد است. حتا نیروهای سیستانی که ازحقوق مردم سیستانی و بلوچ دفاع میکنند را هم تهدید کردند و گفتند که نباید تجمعهای فرهنگی ترتیب دهید.
آیا فکر میکنید که این برخوردها ناشی از آن میشود که نوعی حرکت پیش گیرنده در نظر است. یعنی تلاش میکنند پیش از آنکه در منطقه بلوچستان اتفاقی بیافتد، تمام تدارک انجام شده باشد و جلوی هر حرکتی را بگیرند؟
با رشد جنبش سبز در تهران و شدید شدن اعتراضها، به نظر من جمهوری اسلامی از این وحشت دارد که نگذارد این فعالیتها و این برخوردها در سایر نقاط ایران ریشه پیدا کند. همه ما به خوبی واقف هستیم که اگر تمام آن اعتراضاتی که در تهران انجام میشود، در سایر شهرهای ایران و اقوام و ملیتها هم صورت بگیرد، کنترل کردن آن برای رژیم مشکل است. مخصوصن در نقاطی که به قول رژیم نیروهای خارجی به آنجا دسترسی دارند مثل سیستانوبلوچستان، کردستان یا آذربایجان. هر چند که این برچسب رژیم است اما میدانند که اگر نیروهای ملی و اقوام با جنبش اعتراضی و سبز که در کل ایران بوجود آمده است همگام شوند برای آنها عاقبت خوبی ندارد و به همین دلیل میخواهند به هر شکلی شده این جنبشها را در اینجا هم سرکوب کنند.
برخی از فعالان مدنی ایران معتقدند که همراهی اقلیتهای ایرانی در این اتفاقات اخیر خیلی جدی نبوده است. از جمله نقدی بر ارتباط فعالان ترک و کرد ویا بلوچ دارند. آیا این را تایید میکنید که فعالان بلوچ همراه جریانات بعد از انتخابات دوره دهم نبودند؟
بله. از طرف نیروهای ملیتی دلسردیهایی وجود دارد. زیرا زمانی که نیروهای ملی یا اقوام سرکوب یا اعدام میشدند، متاسفانه از طرف نیروهای سرتاسری همدردی یا همیاری با آنها نشد. من عضو کنگره ملیتهای ایران فدرال هستم و این کنگره تاکید کرده که تهران را تنها نگذاریم و معتقدیم هر تغییر و تحولی در تهران ایجاد شود به نفع ما اقوام و ملیتها است و زمانی به حقوق ملی و شهروندی خود خواهیم رسید که با این جنبش سرتاسری در کل ایران همگام باشیم. و این تنها نه به وسیله ملت کرد و نه ملت بلوچ یا سایر ملتها در ایران امکانپذیر نیست بلکه با اتحاد کل مردم ایران است که میتوانیم رژیم سکیولار و دموکراتیک داشته باشیم
۱۳۸۸ دی ۲۸
رادیو کوچه
http://radiokoocheh.com/article/18108
No comments:
Post a Comment