آي اي رهبريت داخلي و خارجي جنبش سبز٫ وجود ملل غير فارس را به رسميت بشناسيد و با همکاري با آنها بر دشمن پيروز شويد٫ البته٫ اگر در ادعاهاي خود صادق هستيد! ولي٫ ميدانم که خود شما از مخالفان همجنس خود پليدتر٫ سنگدلتر٫ دزدتر٫ بدتر و سياه قلبتريد. شما اجرا کننده آن سياستي هستيد که حاکميت را از دست ملت تورک آذربايجان گرفته است و با استفاده از ايادي اقليت فارس از آن براي بهره برداري از منطقه استفاده ميکند. شما بازيچه هايي هستيد که از احساسات صاف جوانان تشنه آزادي سؤاستفاده ميکنيد تا رژيمي منحوس را نجات دهيد. شما باعث کشته شدن جواناني هستيد که قرباني ناآگاهي خود هستند. سالها قبل پدرانشان را کشتيد٫ امروز خودشان را و فردا فرزندانشان را بدون اينکه قطره اي از آب آزادي به آنها بچشانيد٫ چرا که شما ديوي هستيد که آزادي را به بند کشيده است!
جنبش سبز ماههاست که با دادن هزينه هاي مالي هنگفت و سرسام آور و متحمل شدن ضايعات جاني هنوز آنگونه که بايد نتوانسته است به پيروزي قابل لمسي در مقابل رژيم خونخوار فعلي دست يابد. دلايل متعددي براي اين شکست موجود است ولي تنهاترين مشکلي که با حل آن ميتوان با حکومت فعلي جنگيد٫ همانا اتحاد نيروهاي ملي و به دنبال آن قيام همگاني در سرتاسر ايران ميباشد. متاسفانه بارها گفته ايم که جنبش سبز هيچ کم و کسري از حکومت فعلي ندارد و طرز نگاه وي به ملتهاي غير فارس منطقه غيرانسانيتر و نژادپرستانه تر است.
با افزايش التهابات و اعتراضات سراسري در جغرافياي ايران ميتوان هر حاکميتي را از تخت سرنگون ساخت. اما٫ براي موفق شدن در متحد ساختن نيروهاي مختلف٫ اقدامي به غير از دادن شعارهاي کلي و رياکارانه است.
حرکت ملي آذربايجان و يا به زبان ساده تر ملت تورک آذربايجان به عنوان صاحبخانه چه ميخواهد؟ اين سوال سالهاست که پاسخ داده شده است ولي متاسفانه بلبلهايي که تا به امروز جيک جيک مستانشان بود گوشي براي شنيدن و منطقي براي درک کردن آن نداشتند. اين بلبلها امروزه با اينکه در زمستان گير کرده اند هنوز هم از شنيدن فرياد حق خواهي ملتهاي غير فارس سرباز ميزند ولي همچنان از بد روزگار مينالد و طلب کمک مينمايد!
رهبر روحاني جنبش سبز در روزهاي واپسين عمر خود بدعتي تازه بر جاي گذاشت و با زباني ساده و جملاتي کوتاه از سالها ظلم و ستم رواداشته شده بر ملت تورک آذربايجان پرده برداشت و به نوعي صداي آنها را شنيده و طلب برائت نمود. ملت فهيم آذربايجان نيز با احترام به اين ابراز نظر٫ در روزهايي که رژيم با برگزاري هرگونه مراسم ختمي براي آيت الله منتظري مقابله ميکرد٫ تورکها با برگزاري مراسم تجليل از مقام وي٫ با اينکه وي در بين تورکها مرجع تقليد عمده اي محسوب نميشد٫ دين خود را به اقدام آخرين وي ادا نمودند.
آيا رهبريت سياسي و اقتصادي جنبش سبز نبايد دنباله رو رهبر معنوي خود باشد؟ آيا بر زيان راندن جملاتي شبيه جملات آيت الله منتظري آنقدر براي جنبش سبز خطرناک است که رهبرانش از آن دوري ميکنند؟ چرا؟ شناختن حقوق اوليه انسانها چه مغايرتي با کرامت انساني٫ شعاري که رهبران جنبش سبز از آن دم ميزنند دارد؟
شخصا با اينکه با اصل جنبش سبز مخالم بوده و آنرا پوششي براي تغييرات بنيادي در همين رژيم اشغالگر فعلي ميدانم٫ ولي باز هم به خاطر وجود برخي خواستها براي همراهي آذربايجان با آن ميخواهم به برخي سوالات موجود پاسخي دريافت کنم.
چرا تا روزي که منافع رهبران جنبش سبز فعلي در خطر نيافتاده بود از غداري و خونخواري حاکميت ابراز نارضايتي نميکرد؟
اين افراد چه منافعي دارند که براي حفظ آن به آشوبگري و اعتراض و حتي جنگ روي آورده اند؟
سالهاست که رژيم شوونيست فارس در لباس شاه و ملا بر جغرافي ايران حاکم شده است. از بدو شروع به کار اين رژيم به عنوان يک دولت سياسي٫ ملتهاي غير فارس روز به روز کم جمعيتتر٫ کم سرمايه تر و بي آينده تر شده اند. ايجاد و اصرار بر اجراي طرحهاي غيرانساني آسيميله سازي ملل غير فارس٫ انتقال ثروتهاي زير زميني و روي زميني مناطق غير فارس به مناطق فارس و نيز عدم سرمايه گذاري و ايجاد زيرساختهاي اساسي در مناطق غير فارس جزئي جدا ناشدني و تفکيک ناپذير از سياست اين دولت غاصب ميباشد.
آذربايجان امروز به لطف مردان و زنان خود سرپا ايستاده است وگرنه اگر غير از اين بود رژيم فارس هزاران بار آذربايجان را نابود ساخته بود. آذربايجان نميخواهد دار و ندارش را به يغما ببرند و وي را مجبور کنند تتا کاسه گدائي در مقابل اشغالگران بيگانه بگيرد!
به تاريخ چند دهه گذشته برگرديم٫ به دولتهاي محلي که تحت نظارت شاه تورک بودند. آيا در آن روزها اقداماتي نظير اينهايي که رژيم فارس بر عليه ديگر ملل انجام ميدهند ثبت شده است؟ آيا در يک برهه هرچند کوتاه٫ يک شاه تورک خواسته است تا زبان يک ملت را نابود کند؟ آيا غارت ثروتهاي ملي ديگر مناطق در راس سياستهاي حکومت تورکها بوده است؟
ما شاهديم و تاريخ گواه است که تورکها هميشه باعث رونق تجارت و پيشرفت فرهنگي ملتها شده اند. نبايد تبليغات منفي و تحريفات و جعليات گسترده بر عليه حاکمان تورک را باور داشته و دول تورک را متشکل از جابران و خائنان دانست. تورکها نيز در بين خود داراي مهره هاي سياه هستند٫ ولي٫ اين سياست و ساختار يک حکومت است که بايد مورد تحليل و سند قضاوت باشد.
ساختار حکومت فعلي در واقع روپوشي جديد است براي حکومت قبلي شوونيسم فارس. ما با ظاهر و شعارهاي آنها کاري نداريم٫ ما با اقدامات و خواست آنها مشکل داريم. آيا در زمان حکومت پهلوي به ملل غير فارس اعتنائي شد؟ آيا در حکومت جمهوري اسلامي به ملل غير فارس اعتنائي ميشود؟ پس چرا از غير فارسها انتظار همراهي و کمک داشته و دارند؟
آذربايجان نميخواهد گوشت دم توپ جنگ داخلي فارسها٫ و بازيگر سياهي لشکر فيلم فارسهايي باشد که هميشه خود را نقش اول منطقه ميدانند بي انکه از خود چيزي داشته باشند.
آذربايجان بارها براي رسيدن به آزادي عمومي در منطقه ار جان گذشتگي کرده است. هنوز سخنان و اقدامات رهبران تورک آذربايجان در خاطره ها باقيمانده است. کداميک از اقدامات و سخنان آنها مغاير با کرامت انساني بوده است؟ پس چرا از سوي رژيم شوونيستي فارس و رهبران فعلي آن در دو جبهه موافق و مخالف مورد لعن و نفرين ميباشند؟
اگر ريگي بر کفش مخالفان حکومت به اصطلاح اسلامي فعلي نيست٫ چرا کرامت انساني را فقط و فقط در آزادي فارس (چه اسما و چه رسما) محدود کرده اند؟ چرا با تکرار مزخرفات تاريخي و با قوم ناميدن ملل غير فارس به توهينهاي خود ادامه ميدهند؟ دنيا اعتراف کرده است که تورکهاي آذربايجان به هيچ عنوان قومي فارس نبوده است. پس اين اصرار بيمورد چيست؟ آيا غير از اين است که همين افراد و گروهها نيز ميخواهند با تحريف و تقلب از ديگر ملل بهره برداري همه جانبه نمايند؟
نظري به شعارهاي داده شده در جريانان اخير بياندازيم! جملاتي چون نژاد ما آرياست! جمهوري ايراني! کوروش کبير شاهد ماست! ميخواهم خاطره اي براي شما تعريف کنم از زماني که معترضان آذربايجاني به خاطر شعارهاي تحريک آميز گروهي اندک مورد شماتت قرار گرفته بودند که چرا گفته اند آذربايجان مال ماست٫ افغانستان مال شما! مخالفان فعلي حکومت اسلامي با همراهي با حکومت اسلامي کل اعتراضات مدني و به حق آذربايجانيها را محکوم کرده و در واقع دستور حمله به مردم بي سلاح را صادر کردند! ولي امروز٫ توهين به انسانها٫ تحميل نژادي موهوم٫ تکرار افسانه هاي بي ريشه در مورد کوروش و ابراز برتري نسبت به ديگران به اصلي جدا نشدني از جنبش سبز تبديل شده اند و اعضاي اين جنبش نژادپرست با چوب و چماق و سنگ و آتش و حتي سلاح گرم در خيابانها شورش ميکنند. اما٫ اعتراضات سالم٫ بدون خشونت و بدور از هرگونه آشوبگري مردم آذربايجان براي شکايت از نبود امکانات آموزشي٫ اعتراض به تبعيضات و توهينهاي ملي حتي در سطح دولتي و نيز اعتراض به تبعيضهاي اقتصادي مورد حمله حکومت و مخالفان آن قرار گرفت! يادتان هست٫ حتي شاهزاده پهلويتان نيز آماده قرار گرفتن در يک سنگر با حکومت اسلامي بود تا مردم آذربايجان را تارومار کند!
رهبريت جنبش هنوز از اقتدار ملي و حق استفاده از انرژي هسته اي ملي و حکومت ملي و خواست ملي و تماميت ارضي ملي و .. دم ميزند! مگر دشمن شما نيز همين سخنان را نميگويد؟ اينها چه تفاوتي به حال ملل غير فارس دارد؟ ملل غير فارس همين شعارها را بر عليه خود دانسته و براي اعتراض به آنها به پا خاسته است.
آذربايجان به خوبي ميداند ستم چه مزه اي دارد. چون خود دهه هاست که زير ستم شما تقلا ميکند. آذربايجان ميدانند دموکراسي چه مزه اي دارد. چون خود قرنها منشا و مبلغ دموکراسي بوده است. بنابراين٫ بهتر است مشکل را نه از ملل غير فارس٫ که در خود ببينيد. اين شمائيد که ميخواهيد دنباله رو يک سيستم شوونيستي باشيد و حقوق ملي ديگران را انکار کنيد.
من به صلاح جنبش سبز ميدانم که با اذعان به وجود ملل غير فارس در جغرافياي ايران و با پائين آمدن از تخت کذائي آريائي و ايراني خود به مبارزه اي واقعي با حکومت اسلامي فعلي بپردازد.
اگر کرامت انساني است که مورد اهانت از سوي حکومت اسلامي قرار گرفته است٫ ديگر فارس و عرب و تورک و بلوچ نبايد خود را انسانيتر دانسته و حقوق ملي خود را والاتر از حقوق ديگران بدانند. اگر سخن از برابري و آزادي است٫ همه انسانها حق دارند از آزادي و برابري سهم داشته باشند.
حرکت ملي آذربايجان ميتواند تاريخ را ورق بزند. بيائيد با اعتراف به گناهان و خيانتهاي رژيم شوونيستي فارس٫ دل آذربايجان را به دست آوريد. اگر دنبال آزادي هستيد٫ اين آذربايجان است که آن را به شما ارزاني خواهد کرد.
تداوم سياستهاي توهين آميز و نژادپرستانه از سوي جنبش سبز تنها باعث بزرگتر شدن شکافها خواهد شد و آن افرادي که امروز مايل به زندگي مسالمت آميز زير يک سقف هستند نيز به استقلال راي خواهند داد. شايد امروز بتوانيد جنبش سبزتان را واقعا به عنوان جنبشي انساني نجات دهيد٫ فردا اينکار غير ممکن خواهد شد.
با اينکه ميدانم جنبش سبز بهانه اي است براي نجات و تداوم سياستهاي شوونيسم فارس٫ ولي لازم ميبينم تا بر برخي تاريکيها روشنائي افکنده شود.
ملت آذربايجان هنوز درد جدائي در قلب خود دارد٫ طعم حاکميت ملي و حتي امپراطوريها را زير زبان حس ميکند٫ هنوز هم هستند آنهائي که اصول دموکراسي واقعي را در تاريخ به دست تورکان به ثبت رسانده اند. اهالي جنبش کذائي سبز٫ به خود بياييد و انسانيتر فکر کنيد.
جنبش سبز داراي هسته اي شوونيسم ولي بدنه اي آزاديخواه است. اين هسته سمي را بايستي که درآورد تا بدنه از خطر برهد. وگرنه هزينه ها بالا خواهد رفت و ايده آلها دست نايافتنيتر خواهند شد. اين امر نه به صلاح شما و نه به خواست ما اتفاق ميافتد. ميتوانيد از ميانه راه برگرديد.
آذربايجان با شما و بدون شما راه خود را ميرود. اين راه راه استقلال است و اتحاد با نيمه شمالي خود. خرابکاريها و اخلالگريها ميتوانند باعث کندي شوند٫ ولي نخواهند توانست جلوي حرکت را بگيرند. چرا نميتوانيد قبول کنيد که شما نيز در اين راه مخير خواهيد شد؟ اگر آزادي ميخواهيد٫ بايد با آزادي ديگران نيز موافق باشيد.
هنوز آذربايجان وارد گود نشده است ولي ترس از اقدام وي باعث خشمگيني دو طرف درگير در جريانات اخير شده است. هر دو گروه ميخواهند آذربايجان را به نفع خود وارد ميدان کنند٫ هر دو گروه با تشويق و ترغيب و تهديد ميخواهند بازهم آذربايجان را به خاطر نيات پليد خود قرباني کنند٫ ولي٫ آذربايجان اينبار به دام نخواهد افتاد. هنوز جريانات منجر به نابودي جنبش خلق ملي آذربايجان و پيروزي حکومت اسلامي فارس از خاطره ها زدوده نشده است. هنوز هم شما روز اشغال دوباره آذربايجان را جشن ميگيريد و هنوز چشم طمع به هر دو سوي ارس داريد! به چه جراتي و با چه قدرتي؟
سياستمداران و روشنفکران فارس مستقيم يا غير مستقيم اعتراف ميکنند که حس مليگرائي در آذربايجان روز به روز گسترده تر ميشود. اين مليگرائي نيرويي کوبنده است که هيچ سدي در مقابل آن ياراي ايستادگي ندارد. شما به جاي اينکه در مقابل اين نيرو قرار بگيريد٫ با آن همراه شويد و آزادي خود را پس بگيريد٫ اگر واقعا دنبال آزادي هستيد. يک اصل جالبي را با شما در ميان ميگذارم و ان اين است که ملت آذربايجان بدون رهبر و حزب به پا ميخيزد و حکم صادر ميکند٫ پس٫ بيهوده بدنبال افراد و گروههاي بيکاره نگرديد که طرفه اي نتوانيد بست.
روزي فرا ميرسد که نيروهاي ملي حرکات ملل غير فارس با هم بر عليه رژيم شوونيسم فارس برخيزند٫ آنروز ديگر مجال سوا کردن فارس خوب و فارس بد موجود نخواهد بود.
آي اي رهبريت داخلي و خارجي جنبش سبز٫ وجود ملل غير فارس را به رسميت بشناسيد و با همکاري با آنها بر دشمن پيروز شويد٫ البته٫ اگر در ادعاهاي خود صادق هستيد! ولي٫ ميدانم که خود شما از مخالفان همجنس خود پليدتر٫ سنگدلتر٫ دزدتر٫ بدتر و سياه قلبتريد. شما اجرا کننده آن سياستي هستيد که حاکميت را از دست ملت تورک آذربايجان گرفته است و با استفاده از ايادي اقليت فارس از آن براي بهره برداري از منطقه استفاده ميکند. شما بازيچه هايي هستيد که از احساسات صاف جوانان تشنه آزادي سؤاستفاده ميکنيد تا رژيمي منحوس را نجات دهيد. شما باعث کشته شدن جواناني هستيد که قرباني ناآگاهي خود هستند. سالها قبل پدرانشان را کشتيد٫ امروز خودشان را و فردا فرزندانشان را بدون اينکه قطره اي از آب آزادي به آنها بچشانيد٫ چرا که شما ديوي هستيد که آزادي را به بند کشيده است!
آذربايجان حساب خود را با شماها جدا کرده است٫ ولي٫ از شماها حساب خواهد خواست
تبريزلي باي بک
۲۸/۱۲/۲۰۰۹
کرويدن
جنبش سبز ماههاست که با دادن هزينه هاي مالي هنگفت و سرسام آور و متحمل شدن ضايعات جاني هنوز آنگونه که بايد نتوانسته است به پيروزي قابل لمسي در مقابل رژيم خونخوار فعلي دست يابد. دلايل متعددي براي اين شکست موجود است ولي تنهاترين مشکلي که با حل آن ميتوان با حکومت فعلي جنگيد٫ همانا اتحاد نيروهاي ملي و به دنبال آن قيام همگاني در سرتاسر ايران ميباشد. متاسفانه بارها گفته ايم که جنبش سبز هيچ کم و کسري از حکومت فعلي ندارد و طرز نگاه وي به ملتهاي غير فارس منطقه غيرانسانيتر و نژادپرستانه تر است.
با افزايش التهابات و اعتراضات سراسري در جغرافياي ايران ميتوان هر حاکميتي را از تخت سرنگون ساخت. اما٫ براي موفق شدن در متحد ساختن نيروهاي مختلف٫ اقدامي به غير از دادن شعارهاي کلي و رياکارانه است.
حرکت ملي آذربايجان و يا به زبان ساده تر ملت تورک آذربايجان به عنوان صاحبخانه چه ميخواهد؟ اين سوال سالهاست که پاسخ داده شده است ولي متاسفانه بلبلهايي که تا به امروز جيک جيک مستانشان بود گوشي براي شنيدن و منطقي براي درک کردن آن نداشتند. اين بلبلها امروزه با اينکه در زمستان گير کرده اند هنوز هم از شنيدن فرياد حق خواهي ملتهاي غير فارس سرباز ميزند ولي همچنان از بد روزگار مينالد و طلب کمک مينمايد!
رهبر روحاني جنبش سبز در روزهاي واپسين عمر خود بدعتي تازه بر جاي گذاشت و با زباني ساده و جملاتي کوتاه از سالها ظلم و ستم رواداشته شده بر ملت تورک آذربايجان پرده برداشت و به نوعي صداي آنها را شنيده و طلب برائت نمود. ملت فهيم آذربايجان نيز با احترام به اين ابراز نظر٫ در روزهايي که رژيم با برگزاري هرگونه مراسم ختمي براي آيت الله منتظري مقابله ميکرد٫ تورکها با برگزاري مراسم تجليل از مقام وي٫ با اينکه وي در بين تورکها مرجع تقليد عمده اي محسوب نميشد٫ دين خود را به اقدام آخرين وي ادا نمودند.
آيا رهبريت سياسي و اقتصادي جنبش سبز نبايد دنباله رو رهبر معنوي خود باشد؟ آيا بر زيان راندن جملاتي شبيه جملات آيت الله منتظري آنقدر براي جنبش سبز خطرناک است که رهبرانش از آن دوري ميکنند؟ چرا؟ شناختن حقوق اوليه انسانها چه مغايرتي با کرامت انساني٫ شعاري که رهبران جنبش سبز از آن دم ميزنند دارد؟
شخصا با اينکه با اصل جنبش سبز مخالم بوده و آنرا پوششي براي تغييرات بنيادي در همين رژيم اشغالگر فعلي ميدانم٫ ولي باز هم به خاطر وجود برخي خواستها براي همراهي آذربايجان با آن ميخواهم به برخي سوالات موجود پاسخي دريافت کنم.
چرا تا روزي که منافع رهبران جنبش سبز فعلي در خطر نيافتاده بود از غداري و خونخواري حاکميت ابراز نارضايتي نميکرد؟
اين افراد چه منافعي دارند که براي حفظ آن به آشوبگري و اعتراض و حتي جنگ روي آورده اند؟
سالهاست که رژيم شوونيست فارس در لباس شاه و ملا بر جغرافي ايران حاکم شده است. از بدو شروع به کار اين رژيم به عنوان يک دولت سياسي٫ ملتهاي غير فارس روز به روز کم جمعيتتر٫ کم سرمايه تر و بي آينده تر شده اند. ايجاد و اصرار بر اجراي طرحهاي غيرانساني آسيميله سازي ملل غير فارس٫ انتقال ثروتهاي زير زميني و روي زميني مناطق غير فارس به مناطق فارس و نيز عدم سرمايه گذاري و ايجاد زيرساختهاي اساسي در مناطق غير فارس جزئي جدا ناشدني و تفکيک ناپذير از سياست اين دولت غاصب ميباشد.
آذربايجان امروز به لطف مردان و زنان خود سرپا ايستاده است وگرنه اگر غير از اين بود رژيم فارس هزاران بار آذربايجان را نابود ساخته بود. آذربايجان نميخواهد دار و ندارش را به يغما ببرند و وي را مجبور کنند تتا کاسه گدائي در مقابل اشغالگران بيگانه بگيرد!
به تاريخ چند دهه گذشته برگرديم٫ به دولتهاي محلي که تحت نظارت شاه تورک بودند. آيا در آن روزها اقداماتي نظير اينهايي که رژيم فارس بر عليه ديگر ملل انجام ميدهند ثبت شده است؟ آيا در يک برهه هرچند کوتاه٫ يک شاه تورک خواسته است تا زبان يک ملت را نابود کند؟ آيا غارت ثروتهاي ملي ديگر مناطق در راس سياستهاي حکومت تورکها بوده است؟
ما شاهديم و تاريخ گواه است که تورکها هميشه باعث رونق تجارت و پيشرفت فرهنگي ملتها شده اند. نبايد تبليغات منفي و تحريفات و جعليات گسترده بر عليه حاکمان تورک را باور داشته و دول تورک را متشکل از جابران و خائنان دانست. تورکها نيز در بين خود داراي مهره هاي سياه هستند٫ ولي٫ اين سياست و ساختار يک حکومت است که بايد مورد تحليل و سند قضاوت باشد.
ساختار حکومت فعلي در واقع روپوشي جديد است براي حکومت قبلي شوونيسم فارس. ما با ظاهر و شعارهاي آنها کاري نداريم٫ ما با اقدامات و خواست آنها مشکل داريم. آيا در زمان حکومت پهلوي به ملل غير فارس اعتنائي شد؟ آيا در حکومت جمهوري اسلامي به ملل غير فارس اعتنائي ميشود؟ پس چرا از غير فارسها انتظار همراهي و کمک داشته و دارند؟
آذربايجان نميخواهد گوشت دم توپ جنگ داخلي فارسها٫ و بازيگر سياهي لشکر فيلم فارسهايي باشد که هميشه خود را نقش اول منطقه ميدانند بي انکه از خود چيزي داشته باشند.
آذربايجان بارها براي رسيدن به آزادي عمومي در منطقه ار جان گذشتگي کرده است. هنوز سخنان و اقدامات رهبران تورک آذربايجان در خاطره ها باقيمانده است. کداميک از اقدامات و سخنان آنها مغاير با کرامت انساني بوده است؟ پس چرا از سوي رژيم شوونيستي فارس و رهبران فعلي آن در دو جبهه موافق و مخالف مورد لعن و نفرين ميباشند؟
اگر ريگي بر کفش مخالفان حکومت به اصطلاح اسلامي فعلي نيست٫ چرا کرامت انساني را فقط و فقط در آزادي فارس (چه اسما و چه رسما) محدود کرده اند؟ چرا با تکرار مزخرفات تاريخي و با قوم ناميدن ملل غير فارس به توهينهاي خود ادامه ميدهند؟ دنيا اعتراف کرده است که تورکهاي آذربايجان به هيچ عنوان قومي فارس نبوده است. پس اين اصرار بيمورد چيست؟ آيا غير از اين است که همين افراد و گروهها نيز ميخواهند با تحريف و تقلب از ديگر ملل بهره برداري همه جانبه نمايند؟
نظري به شعارهاي داده شده در جريانان اخير بياندازيم! جملاتي چون نژاد ما آرياست! جمهوري ايراني! کوروش کبير شاهد ماست! ميخواهم خاطره اي براي شما تعريف کنم از زماني که معترضان آذربايجاني به خاطر شعارهاي تحريک آميز گروهي اندک مورد شماتت قرار گرفته بودند که چرا گفته اند آذربايجان مال ماست٫ افغانستان مال شما! مخالفان فعلي حکومت اسلامي با همراهي با حکومت اسلامي کل اعتراضات مدني و به حق آذربايجانيها را محکوم کرده و در واقع دستور حمله به مردم بي سلاح را صادر کردند! ولي امروز٫ توهين به انسانها٫ تحميل نژادي موهوم٫ تکرار افسانه هاي بي ريشه در مورد کوروش و ابراز برتري نسبت به ديگران به اصلي جدا نشدني از جنبش سبز تبديل شده اند و اعضاي اين جنبش نژادپرست با چوب و چماق و سنگ و آتش و حتي سلاح گرم در خيابانها شورش ميکنند. اما٫ اعتراضات سالم٫ بدون خشونت و بدور از هرگونه آشوبگري مردم آذربايجان براي شکايت از نبود امکانات آموزشي٫ اعتراض به تبعيضات و توهينهاي ملي حتي در سطح دولتي و نيز اعتراض به تبعيضهاي اقتصادي مورد حمله حکومت و مخالفان آن قرار گرفت! يادتان هست٫ حتي شاهزاده پهلويتان نيز آماده قرار گرفتن در يک سنگر با حکومت اسلامي بود تا مردم آذربايجان را تارومار کند!
رهبريت جنبش هنوز از اقتدار ملي و حق استفاده از انرژي هسته اي ملي و حکومت ملي و خواست ملي و تماميت ارضي ملي و .. دم ميزند! مگر دشمن شما نيز همين سخنان را نميگويد؟ اينها چه تفاوتي به حال ملل غير فارس دارد؟ ملل غير فارس همين شعارها را بر عليه خود دانسته و براي اعتراض به آنها به پا خاسته است.
آذربايجان به خوبي ميداند ستم چه مزه اي دارد. چون خود دهه هاست که زير ستم شما تقلا ميکند. آذربايجان ميدانند دموکراسي چه مزه اي دارد. چون خود قرنها منشا و مبلغ دموکراسي بوده است. بنابراين٫ بهتر است مشکل را نه از ملل غير فارس٫ که در خود ببينيد. اين شمائيد که ميخواهيد دنباله رو يک سيستم شوونيستي باشيد و حقوق ملي ديگران را انکار کنيد.
من به صلاح جنبش سبز ميدانم که با اذعان به وجود ملل غير فارس در جغرافياي ايران و با پائين آمدن از تخت کذائي آريائي و ايراني خود به مبارزه اي واقعي با حکومت اسلامي فعلي بپردازد.
اگر کرامت انساني است که مورد اهانت از سوي حکومت اسلامي قرار گرفته است٫ ديگر فارس و عرب و تورک و بلوچ نبايد خود را انسانيتر دانسته و حقوق ملي خود را والاتر از حقوق ديگران بدانند. اگر سخن از برابري و آزادي است٫ همه انسانها حق دارند از آزادي و برابري سهم داشته باشند.
حرکت ملي آذربايجان ميتواند تاريخ را ورق بزند. بيائيد با اعتراف به گناهان و خيانتهاي رژيم شوونيستي فارس٫ دل آذربايجان را به دست آوريد. اگر دنبال آزادي هستيد٫ اين آذربايجان است که آن را به شما ارزاني خواهد کرد.
تداوم سياستهاي توهين آميز و نژادپرستانه از سوي جنبش سبز تنها باعث بزرگتر شدن شکافها خواهد شد و آن افرادي که امروز مايل به زندگي مسالمت آميز زير يک سقف هستند نيز به استقلال راي خواهند داد. شايد امروز بتوانيد جنبش سبزتان را واقعا به عنوان جنبشي انساني نجات دهيد٫ فردا اينکار غير ممکن خواهد شد.
با اينکه ميدانم جنبش سبز بهانه اي است براي نجات و تداوم سياستهاي شوونيسم فارس٫ ولي لازم ميبينم تا بر برخي تاريکيها روشنائي افکنده شود.
ملت آذربايجان هنوز درد جدائي در قلب خود دارد٫ طعم حاکميت ملي و حتي امپراطوريها را زير زبان حس ميکند٫ هنوز هم هستند آنهائي که اصول دموکراسي واقعي را در تاريخ به دست تورکان به ثبت رسانده اند. اهالي جنبش کذائي سبز٫ به خود بياييد و انسانيتر فکر کنيد.
جنبش سبز داراي هسته اي شوونيسم ولي بدنه اي آزاديخواه است. اين هسته سمي را بايستي که درآورد تا بدنه از خطر برهد. وگرنه هزينه ها بالا خواهد رفت و ايده آلها دست نايافتنيتر خواهند شد. اين امر نه به صلاح شما و نه به خواست ما اتفاق ميافتد. ميتوانيد از ميانه راه برگرديد.
آذربايجان با شما و بدون شما راه خود را ميرود. اين راه راه استقلال است و اتحاد با نيمه شمالي خود. خرابکاريها و اخلالگريها ميتوانند باعث کندي شوند٫ ولي نخواهند توانست جلوي حرکت را بگيرند. چرا نميتوانيد قبول کنيد که شما نيز در اين راه مخير خواهيد شد؟ اگر آزادي ميخواهيد٫ بايد با آزادي ديگران نيز موافق باشيد.
هنوز آذربايجان وارد گود نشده است ولي ترس از اقدام وي باعث خشمگيني دو طرف درگير در جريانات اخير شده است. هر دو گروه ميخواهند آذربايجان را به نفع خود وارد ميدان کنند٫ هر دو گروه با تشويق و ترغيب و تهديد ميخواهند بازهم آذربايجان را به خاطر نيات پليد خود قرباني کنند٫ ولي٫ آذربايجان اينبار به دام نخواهد افتاد. هنوز جريانات منجر به نابودي جنبش خلق ملي آذربايجان و پيروزي حکومت اسلامي فارس از خاطره ها زدوده نشده است. هنوز هم شما روز اشغال دوباره آذربايجان را جشن ميگيريد و هنوز چشم طمع به هر دو سوي ارس داريد! به چه جراتي و با چه قدرتي؟
سياستمداران و روشنفکران فارس مستقيم يا غير مستقيم اعتراف ميکنند که حس مليگرائي در آذربايجان روز به روز گسترده تر ميشود. اين مليگرائي نيرويي کوبنده است که هيچ سدي در مقابل آن ياراي ايستادگي ندارد. شما به جاي اينکه در مقابل اين نيرو قرار بگيريد٫ با آن همراه شويد و آزادي خود را پس بگيريد٫ اگر واقعا دنبال آزادي هستيد. يک اصل جالبي را با شما در ميان ميگذارم و ان اين است که ملت آذربايجان بدون رهبر و حزب به پا ميخيزد و حکم صادر ميکند٫ پس٫ بيهوده بدنبال افراد و گروههاي بيکاره نگرديد که طرفه اي نتوانيد بست.
روزي فرا ميرسد که نيروهاي ملي حرکات ملل غير فارس با هم بر عليه رژيم شوونيسم فارس برخيزند٫ آنروز ديگر مجال سوا کردن فارس خوب و فارس بد موجود نخواهد بود.
آي اي رهبريت داخلي و خارجي جنبش سبز٫ وجود ملل غير فارس را به رسميت بشناسيد و با همکاري با آنها بر دشمن پيروز شويد٫ البته٫ اگر در ادعاهاي خود صادق هستيد! ولي٫ ميدانم که خود شما از مخالفان همجنس خود پليدتر٫ سنگدلتر٫ دزدتر٫ بدتر و سياه قلبتريد. شما اجرا کننده آن سياستي هستيد که حاکميت را از دست ملت تورک آذربايجان گرفته است و با استفاده از ايادي اقليت فارس از آن براي بهره برداري از منطقه استفاده ميکند. شما بازيچه هايي هستيد که از احساسات صاف جوانان تشنه آزادي سؤاستفاده ميکنيد تا رژيمي منحوس را نجات دهيد. شما باعث کشته شدن جواناني هستيد که قرباني ناآگاهي خود هستند. سالها قبل پدرانشان را کشتيد٫ امروز خودشان را و فردا فرزندانشان را بدون اينکه قطره اي از آب آزادي به آنها بچشانيد٫ چرا که شما ديوي هستيد که آزادي را به بند کشيده است!
آذربايجان حساب خود را با شماها جدا کرده است٫ ولي٫ از شماها حساب خواهد خواست
تبريزلي باي بک
۲۸/۱۲/۲۰۰۹
کرويدن
No comments:
Post a Comment