Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

سلفی ها یا مزدوران خشونت چه كسانی هستند ؟


به دنبال دریافت اخبار متعدد از گسترده تر شدن فعالیت گروهی از متعصبین مذهبی سنی در غرب كشور بخصوص در استانهای كردنشین و نگرانیهائی كه دلسوزان ایران از نفوذ القاعده در میهنمان دارند ، بر آن شدیم به وسیله این نوشته تلاش كنیم تا همگان را از منشاء و سابقه تاریخی "جنبش سلفی" در خاورمیانه و نحوه نفوذ آنها به ایران آگاه كنیم ...

سلف صالح
داستان پیدایش سلفی ها در كشورهای مسلمان نشین به دهها سال پیش از پیدایش القاعده و ماجراهای افغانستان و حتی وقوع انقلاب اسلامی در ایران بر میگردد . اما همه این وقایع تاثیر بسیاری بر پیشرفت جنبش سلفی در ۳ دهه گذشته داشته است .
"سلفی ها" گروهی از مسلمانان سنی هستند كه اعتقاد دارند مسلمانان برای یافتن مجد و عظمت گذشته خود باید بطور مستقیم و بدون هیچ واسطه ای به قرآن و قوانین آن و سنت به جا مانده از محمد پیامبر اسلام مراجعه كنند . آنها معتقدند هرآنچه یك انسان نیاز دارد در كتاب قران مسلمانان نوشته شده است و دستور العملهای تكمیلی و جزئیات نیز در طی زندگی پیامبر اسلام از طریق رفتار و گفتار او كه از نظر آنها عاری از هرگونه گناه و خطائی میباشد تبلور یافته است .
البته چون تفاسیر بسیاری از كتاب و سنت محمدی وجود دارد از نظر آنها شناخت قرآن و سنت باید مطابق فهم "سلف صالح " باشد . سلف صالح از نظر آنان صحابه محمد یعنی مجاهدین ( یاران اهل مكه ) و انصار (یاران اهل مدینه ) میباشند كه مستقیم او را دیده اند و در جامعه ای كه وی مدیریت كرده است زندگی نموده اند . علاوه بر آنان كسانی كه خود مستقیم در زمان حیات محمد نبوده اند اما با صحابه حشر و نشر داشته اند و قرآن و سنت محمدی را از آنها گرفته اند و به نام "تابعین " معروفند نیز سلف صالح شناخته میشوند . همینطور كسانی كه بطور مستقیم با صحابه در ارتباط نبوده اند بلكه قرآن و سنت را از تابعین دریافت كرده اند سلف صالح محسوب میشوند و" تابع تابعین " نام گرفته اند . چون در نوشته های این فرقه از مسلمانان لغت سلف صالح بسیار تكرار میشود از این رو پیروان عقاید آنها " سلفی " نامیده شده اند .
تمام گروههای تند رو سنی همه به نوعی افكار سلفی دارند . آنها به ۳ گروه فرعی تقسیم میشوند و دارای زیر مجموعه های فراوانی میباشند . ۳گروه فرعی عمده سلفی عبارتند از :
۱-سلفی های محافظه كار درباری ( خانواده سلطنتی سعودی و وابستگان آنها )
۲-سلفی های سیاسی رادیكال (اخوان المسلمین ، جبهه نجات اسلامی الجزایر ، حزب امت اسلام اندونزی ، سازمان فلسطینی حماس )
۳-سلفی های جهادی یا تكفیری ( القاعده ، الشباب ، طالبان )
همه آنها در این اعتقاد كه اسلام واقعی یا ناب محمدی امروز هیچ واسطه ای برای وصول نیاز ندارد مشتركند و علاوه بر آن همه آنها متفق القولند كه هدف خداوند از آفرینش انسان در واقع خلق مسلمانان بوده است ! بنابر این پیروان سایر ادیان از نظر آنها حق حیات ندارند .

وهابی گری
سلفی ها از شاخه مهمتر سنی ها به نام " وهابی " سرچشمه میگیرند . كه در واقع بدون اینكه خودشان قبول كنند انشعابی از آنها محسوب میشوند . وهابی دیدگاه به نسبه جدیدی در مذهب سنی حنبلی است كه سابقه آن به قرون دوازده و سیزده قمری در عربستان برمیگردد . بنیانگذار آن یا شخصی كه در نشر این عقاید بسیار كوشید " محمد عبدالوهاب " بود كه دیدگاههای تازه ای وارد فقه حنبلی نمود . او معتقد بود كه تمسك به غیر از محمد و قرآن برای مسلمانان حرام است و زیارت اماكن به غیر از كعبه آنهم با آدابی خاصی و همینطور پیشوا و امام قرار دادن و تمسك به خانواده محمد ، شرك به خداوند و بت پرستی است .
او توانست بعدها محمد ابن سعود رهبر بانفوذ قبائل عتوب و عتره در شبه جزیره عربستان را با خود همعقیده كند . كمی دیرتر شیخ عبدالعزیز بن سعود بنیانگذار سلسله پادشاهی سعودی كه از فرزندان شیخ محمد بود تبدیل به یك وهابی متعصب شد . مقارن با افول امپراطوری سنی مذهب عثمانی در سالهای پایانی قرن نوزدهم میلادی عبدالعزیز بن سعود توانست تمام قبایل شبه جزیره را متحد كند و با سقوط قطعی آن امپراطوری پس از جنگ جهانی اول بطور رسمی پادشاهی عربستان سعودی را بنا نماید . این واقعه باعث رشد بسیار زیاد وهابیگری در دنیای سنی مذهب شد . در بیش از هشتاد سال گذشته تا كنون كه فرزندان عزیز بن سعود همچنان در شبه جزیره عربستان سلطنت میكنند وهابی مذهب رسمی دربار سعودی بوده است .

رشد سلفی ها
وقوع سه اتفاق مهم در قرن بیستم میلادی زمینه ساز رشد هر سه شاخه سلفی ها ودر نهایت ظهورو رشد اسلامگرائی افراطی درجهان به خصوص منطقه خاورمیانه شد :عامل اول مهم شدن نقش نفت در اقتصاد جهانی و ارزش یافتن آن بود . چون بزرگترین ذخایر قابل بهره برداری این مایع سیاهرنگ پر ارزش در صحراهای عربستان قرار دارد ، بطور طبیعی دستگاه پادشاهی سعودی كه بخش درباری تندروی اسلامی و جنبش سلفی را نمایندگی میكند با ارزشمند شدن نفت بسیار ثروتمند و قدرتمند شد و با پول باد آورده از این راه شروع به تاسیس مراكز اسلامی و مساجد با گرایش وهابی در سراسر كشورهای مسلمان نشین و غیر مسلمان نشین سراسر گیتی نمود .
عامل دوم وقوع انقلاب اسلامی در ایران بود . با قدرت گرفتن آخوندهای تندرو شیعه در ایران كه تحت تاثیر افكار التقاطی اسلام افراطی و ماركسیستی و كمونیست اقتصادی و اجتماعی امپریالیسم ستیز هم شده بودند ، بخش سیاسی سلفی گری كه ملهم از افكار جمال الدین اسد آبادی و شاگردش شیخ محمد عبده بودند جان تازه ای گرفتند و به آینده امیدوار گردیدند . آنها كه برای سالیان درازی در سازمان بنیانگذاری شده توسط " حسن بنا " به نام اخوان المسلمین برای بدست گرفتن قدرت سیاسی از طریق مبارزه پارلمانی در كشورهای عربی تلاش میكردند، متحد جدیدی برای خود در تهران یافتند كه برای اجرای مقاصدش حاضر به دادن هرگونه امتیازی به آنها بود .
افول شوروی نیز باعث شده بود بسیاری از طرفداران كمونیست كه فكر میكردند دیگر با نام كمونیست قادر به پیش برد اهداف سیاسی خود در كشورهای مسلمان نشین نیستند به تدریج نام كمونیست را رها كردند و با همان افكار ماركسیتی به خصوص در كشورهای آسیای جنوب شرقی ( مالزی ، فلیپین و اندونزی ) و شبه قاره هند ( پاكستان و هند) رخت اسلام افراطی را به تن كردند و به عنوان كادرهای قوی بخش سیاسی ، جنبش سلفی را تقویت نمودند .
عامل سوم دخالت نظامی شوروی در افغانستان و اشغال نظامی آن كشور بود . این مسئله كه در اوج جنگ سرد بین آمریكا و شوروی روی داد مكان فیزیكی مناسبی برای رشد گرایش جهادی یا تكفیری سلفی ها بوجود آورد . این گروه از سلفی ها كه احكام جهاد یا آیات قتال را در سنت محمدی و قرآن سالها بود به علت پیش نیامدن جنگی جدی معطل و بی فایده میدیدند با اشغال نطامی افغانستان مسلمان نشین توسط شوروی كافر زمینه بسار مناسبی برای خود نمائی یافتند . از یكسو آنها مورد حمایت شدید مالی و تسلیحاتی ایالات متحده آمریكا قرار گرفتند كه اراده كرده بود به هرترتیب كلك شوروی و كمونیست را در همان افغانستان بكند . از طرف دیگر پایگاه و اردوگاه به نام مدارس اسلامی در پاكستان پیدا كردند كه ارتشش میخواست با كمك اسلامگرائی افراطی در منطقه مسلمان نشین كشمیر موی دماغ دشمن دیرینه اش هند بشود .

گذرگاه ایران
چون ایران درست بین دنیای عرب با افغانستان و پاكستان واقع شده بود و حكومت اسلامی ایران هم همیشه خوشامد گوی افراطیون به خصوص از نوع جهادیش بود ، در زمان اشغال افغانستان توسط قوای نظامی شوروی سابق در اوایل دهه هشتاد میلادی ، تعدادی از سلفی های جهادی از عربستان و سایر كشورهای عربی برای رفتن غیر قانونی به افغانستان از خاك ایران استفاده میكرند.
در ابتدا برای مدت كوتاهی آنها از ناحیه صحرائی مابین عربستان و عراق وارد كشور عراق میشدند و از طریق نیزارها و باتلاقهای مرزی اطراف بصره و هویزه خود را به خاك ایران میرساندند و چون پولدار و عرب بودند بسیار مورد استقبال شیوخ عرب خوزستان قرار میگرفتند . اینها مدتی در آنجا میماندند و بعد لباسشان را از عربی به افغانی تغییر میدادند و به عنوان كارگر مهاجر، گروهی خود را به خراسان و زاهدان میرساندند و از آنجا وارد افغانستان میشدند .
اما به علت رشد گرایشات جدائی طلبانه بین عربهای خوزستان و نا آرامیهای آن مناطق و بعد پیش آمدن جنگ ایران و عراق دولت جمهوری اسلامی آن راه را كه حالا به صحنه اصلی كارزار تبدیل شده بود بكلی بست . به جای آن راه كردستان را از طریق سوریه و تركیه و كردستان عراق برای آنها كه حالا معروف به مجاهدین عرب افغان شده بودند بازگذاشت .اینبار سلفی های جهادی خود را از طریق سوریه یا تركیه به كردستان عراق وبعد به كردستان ایران میرساندند و از آنجا به عنوان ایستگاه رنگ عوض كردن و افغانی شدن استفاده میكردند .
در كردستان نیز آنها با استقبال خوبی از سوی برخی از كردها كه سنی و مذهبی بودند روبرو میشدند . سلفی های جهادی معروف به عربهای افغانی در طی مدتی كه در كردستان ایران بودند با عده ای از تندروهای سنی منطقه آشنا شدند و افكار خود را با ایشان مطرح نمودند و حتی برخی از آنها را با خود همراه كردند .پس از پایان اشغال افغانستان توسط شوروی آنها همچنان در افغانستان ماندند و در زمان حكومت طالبان صاحب پایگاه و مراكز آموزش رسمی عقیدتی و نظامی درآن كشور برای خود شدند .
اما چون اشغال خارجی تمام شده بود این عده كه همه موجودیت مادی و تسلیحاتی خود را از مجموعه بلوك غرب به بركت جنگ بدست آورده بودند و حالا با دست داشتن در تهیه و توزیع مواد مخدر و معاملات اسلحه هر روز پروارتر میشدند به واقع چون حیفشان می آمد این معاملات پرسود را ترك كنند ، در سازمانی به نام القاعده كه توسط یك میلیاردر زاده اهل سعودی به نام بن لادن و یك پزشك مصری به نام الظواهری تاسیس شده بود تشكل یافتند و اعلام نمودند حالا ایالات متحده آمریكا به نمایندگی از دنیای مسیحیت دشمن اصلی مسلمانان و مانع جدی پیشرفت اسلام می باشد . آنها دشمن اصلی اسلام را مسیحیت اعلام كردند تا به قول خودشان با جهاد مقدس بار دیگر صلیبیون را وادار به شكست و پس دادن بیت المقدس به مسلمانان بنمایند و روش تروریستی با استفاده از عملیات انتحاری را به عنوان تاكتیك مبارزاتی خود برگزیدند .
حركت تروریستی بزرگ ومشكوك آنها در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بر خلاف تصورشان با عكس العمل شدید آمریكا مواجه شد . با حمله نیروهای متحد غربی به افغانستان و سقوط امارت اسلامی طالبان بیشتر این افراد از افغانستان متواری شدند و حكومت جمهوری اسلامی كه حركات آنها را موافق سیاستهای آشوب طلبانه خود میدید با علم به دشمنی آنان با شیعیان ، به خاطر كمك به نا امن كردن عراق و افغانستان به آنها اجازه حركت آزادانه و حتی اقامت در ایران را داد . بیشتر آنها از ایران به كردستان عراق رفتند و به القاعده عراق پیوستند .

در كردستان
با آرام شدن تدریجی و نسبی عراق اكنون سلفی های تكفیری ( جهادی ) دوباره كردستان ایران را مكان مناسبی برای اقامت خود یافته اند كه میتوانند در آنجا از از مهمان نوازی برادران اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی نیز برخوردار باشند . سلفی های جهادی در مناطق كرد نشین كشور ما با استفاده از جو خفقان ایجاد شده توسط حكومت مركزی و در غیاب احزاب و سازمانهای مدنی ، نفوذ زیادی در بین مردم فقیر سنی منطقه پیدا كرده اند و از این نفوذ خود برای پیشبرد اهداف القاعده در ایران و عراق استفاده میكنند . اصولا القاعده در فضاهای غیر دمكراتیك به خوبی رشد میكند و از این نظر كردستان ایران محیط رشد بسیار خوبی برای آنان میباشد .
حكومت جمهوری اسلامی كه القاعده را متحد تمام عیار خود در جنگ اعلام نشده ضد آمریكائیش در خاورمیانه میداند دست آنها را در ایران باز گذاشته اند و اجازه میدهند كه به آسانی در كردستان یارگیری كنند و تشكیلات درست نمایند . به همین دلیل اشخاصی مثل حمید عالی ، ملا محمد علوی ، ملا احمد و ابو عبدالله شافعی كه شاخه ایرانی القاعده را تشكیل میدهند آزادانه در كردستان رفت و آمد و فعالیت دارند .
ملا محمد كسی است كه جوانان تهیدست كرد و كسانی كه میخواهند به القاعده بپیوندند به نمایندگی از سوی بن لادن با او بیعت میكنند . رهبر نظامی این گروه ابو عبدالله شافعی معروف به" وریارش" است كه در افغانستان نیز جنگیده . او در عراق نیز دوشادوش الزرقاوی رهبر كشته شده القاعده عراق به قول خودش جهاد كرده است .
آیا اجازه دادن به عوامل القاعده برای فعالیت در ایران با توجه جمعیت عمده مرز نشینان سنی مذهب و فقر شدید و جو بسیار غیر دمكراتیكی كه در آن مناطق توسط حكومت جمهوری اسلامی حكمفرما شده است میتواند كاری عاقلانه ودر جهت حفظ امنیت ملی كشورمان محسوب شود ؟ این سوالی است كه اندكی تامل و پاسخی دقیق و هوشمندانه با در نظر گرفتن همه جوانب و سوابق شرح داده شده را از سوی مسئولین نظام جمهوری اسلامی در اسرع وقت میطلبد .

منبع:

شبكه خبر مسیحیان فارسی زبان

No comments:

Post a Comment