Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

نقدی برمنشور جنبش سبز و موضع اپـوزیـسـیـون سـکولار برونمرزی

دکــتـر عــبــدالــســتــار دوشــوکی

درک صحیح از خطرات بالقوه ای که جنبش سبز آزادیخواهی مردم ایران را تهدید می کند بهمراه تقدیر از مواضع مثبت و شهامت رهبران نمادین جنبش سبز از جمله موسوی و کروبی، در کنار ارائه ِ انتقادات سودمند و پیشنهادات سازنده در راستای باروری و تعمیق و توسعه مبارزه ضد استبدادی، جزوء وظایف اصلی اپـوزیـسـیـون سـکولار می باشد. این وظیفه ما است تا با تزریق آرمانهای برگرفته از منشور جهانی حقوق بشر و دِموکراسی مـُـدرن، و نه الهام گرفته از اصول قانون اساسی ِ قرون وسطائی، به تکمیل و رشد تکاملی منشور پیشنهادی سمت و سو بدهـیـم.

منشورِ که حاوی نکات تحسین برانگیز و مثبت می باشد به مثابه یک لیوان نیمه پـُـر، طبیعتاً نیمه خالی نیز دارد که باید در طی پروسه گفتمان ملی و دمکراتیک پـُـر شود. اپـوزیـسـیـون سـکولار برونمرزی به دور از خودمحوری و تعصبات نابجا، علاوه بر تاکید راهبردی بر پتانسیل ساختار شکنی جنبش سبز باید در شرایط کنونی درک صحیحی از اجزای تشکیل دهنده ِ آن، آگـاهی به ناهمگونی و ناهماهنگی غالب مجموعه های درونی جنبش و انتظارات نامتجانس نحله های مختلف، اجتناب ناپذیری سیر تکاملی جنبش، ضرورت حضور چتر پوششی حامیان و رهبران نمادین جنبش و همچنین آسیب پذیری جنبش، داشته باشند. آقای موسوی در بند اول بخش راهکارهای بنیادین منشور هر گونه مطلق نگری را شرک آلوده دانسته اند که نگارنده نیز کاملاً با آن موافق بوده و بر این اساس با کالبد شکافی نکات مثبت و منفی منشور، راهکارها و پیشنهادات خود را ارائه خواهم داد.


نــکـات مـثـبـت منشور :
میر حسین موسوی در ابتدای متن اذعان دارد که "متن پیشنهادی اولین قدم است و جنبش سبز در سیر تکاملی خود متن کاملتر و زیباتری را ارائه خواهد داد، و اینکه طبیعی است که این متن پیشنهادی نمی تواند پاسخگوی همه سلیقه ها و مطالبات باشد". و مهمتر از آن ایشان ظهور جنبش سبز را زائیده یک انتخاب میان بــد و بــدتـر و نه نشئت گرفته از آرمانگرائی ایده آلیسم ساختارشکنی تلقی می کنند. طبیعتاً متن تکامل یافته بعدی جنبش نیز باید منعکس کننده واقعیت تکاملی و "فرا قانون اساسی" جنبش سبز باشد. بــنـد ۳ بخش ریشه ها و اهداف منشور جنبش سبز را از منظر مبارزات آزادیخواهی و تحقق حاکمیت ملی در رده تحولاتی نظیر "انقلاب مشروطیت"، "جنبش ملی شدن نفت" و "انقلاب اسلامی ۲۲ بهمن" قلمداد می کند. هر سه آن جنبش ها تحولات تاریخی و دگرگونی های بنیادین بهمراه داشتند. در نتیجه جنبش سبز، به تحلیل آقای موسوی، نوید یک جهش تاریخی ـ سیاسی و گزار از یک مرحله تاریخی به مرحله دیگر را می دهد. این خواسته اپـوزیـسـیـون برونمرزی نیز می باشد ـ اپـوزیـسـیـونی که باید خود را بخش لاینفک این جنبش تکاملی بداند. این نکتهء مهمی است که منشور در بــنـد ۲ بخش ریشه ها و اهداف خود بر روی آن تاکید دارد. آنجایی که می گوید " جنبش سبز موافق تکثر ومخالف انحصارطلبی است" و اینکه ما همه ایرانی هستیم و ایران متعلق به همه ماست".
 
بــنـد ۱ بخش گنجینه ایرانی ـ اسلامی بر نــــفــی استفاده ابزاری از دین و حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت تاکید دارد. بعقیده نگارنده در مـسـیـر گفتمان تکاملی می توان بر روی واژه هایی نظیر "چه کــُلاه به سر؛ و یا سر به کــُلاه" موافقت و یا مجادله کرد. شاید در جـوّء حاکم درونمرزی آقای موسوی نمی توانستند بگویند "حفظ استقلال نهادهای حکومتی و دولتی از دین و روحانیت". البته نگارنده قصد ندارد با استدلال خودی از مطلب، خدای ناکرده مصادره به مطلوبی در راستای تحقق سکولاریسم انجام دهد. اما حتی در شرایط بدبینانه می توان اذعان داشت که این جهش بسیار مثبتی است در راستای وصول به سکولاریسم مــُدرن اگرچه بدیهی و مبرهن است که "نخست وزیر ِ امـام" که هنوز در قالب گفتمان جمهوری اسلامی و قانون اساسی حرکت می کند، نخواهد و یا نتواند واضح تر از این مقوله "جدایی دین از حکومت" را تـبـیـین کند. در بــنـد ۱ بخش حاکمیت مردم بر "حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش" بعنوان یک اصل خدشه ناپذیر تاکید شده است. وانگهی وعده تـلاش برای صیانت از آرای مردم تا زمان استقرار نـــظــام انـتـخـابـاتـی آزاد، رقابتی، غیر گزینشی، منصفانه، شفاف و سالم داده شده است.

دو راه برای براندازی جمهوری اسلامی وجود دارد. براندازی مدنی، مسالمت آمیز و یا به اصطلاح نــرم از طریق مقاومت مدنی و رفــرانـدُ م ؛ و یا از طریق انقلاب خونین و خشن. اپـوزیـسـیـون سـکولار ِ برونمرزی طرفدار روش اول یعنی براندازی مدنی از طریق مقاومت و مبارزه مسالمت آمیز ِ جنبش سبز می باشد. زیرا تجربه انقلابهای بشری ثابت نموده که اگر معماران عقده ای و خشن یک انقلاب خشونت گرا خـِـشت خونین اول را کج بـنـهـند، تا ثـــُریا آن دیوار کج خواهد رفت. آیت الله خـمـیـنـی گفت میزان رای ملت است اگرچه درعمل میزان رای او بود. موسوی نیز می گوید میزان رای ملت است. ما نیز می گوئیم میزان رای ملت در یک انتخابات آزاد، رقابتی، غیر گزینشی، شفاف و سالم است. این خواسته های اپـوزیـسـیـون سـکولار برونمرزی به اصطلاح برانداز (و نه اصلاح طلب) در منشور آمده است. پس باید از این خواسته ها حمایت نموده و در جهت تعمیق و توسعه جنبش سبز در میان لایه های اجتماعی جامعه ایران بخصوص، اقوام، اقلیت های مذهبی، شهر ها و روستاها، کوشش کنیم. در بــنـد ۳ بخش حاکمیت مردم تصریح شده است که " قوانین کشوری و از جمله قانون اساسی متونی همیشگی و تغییر ناپذیر نیستند، هر ملتی این حق را داراست که با تصحیح سیر حرکتی خویش، به اصلاح در قوانین جاری اقدام کند." همانگونه که ملت حق اصلاح در قوانین را دارد، حــــق نــفـی و ردّ کامل قوانین و از جمله مردود شمردن قانون اساسی در کـُلـیّت آن را نیز دارد. نکته قابل تاکید این است که رفراندُ م و یا انتخابات آزاد در چهارچوب حاکمیت فعلی جمهوری اسلامی امکان پذیر نیست. هدف از طرح خواسته رفراندُ م و انتخابات آزاد بعنوان حق لاینفک و دمکراتیک مردم، به معنای آن نیست که ما خواهان برگزاری رفراندُم توسط رژیم جمهوری اسلامی هستیم. مطالبه یک خواسته بر حق بعنوان شعار محوری مبارزاتی برای جذب حداکثر و دفع حداقل، نباید بعنوان تائید ضمنی آمادگی و یا پذیرش رژیم جمهوری اسلامی برای دادن آزادی و یا برگزاری رفراندُ م و یا انتخابات آزاد تلقی شود.


نــکـات مـنــفــی منشور :
 
اگرچه تاکتیک های مبارزاتی و مانورهای سیاسی میر حسین موسوی و کروبی در چارچوب گفتمان قانون اساسی قابل درک هستند و نباید در این برهه از زمان با تعصب بیجا بر روی این نکته پافشاری کرد، اما در حین حال ما ملتی هستیم مارگزیده که طبیعتاً نسبت به ریسمان ِ وعده های سیاه و سفید حساسیت نشان می دهیم. وانگهی ما ۳۱ سال پیش با تمسک و چنگ زدن به ریسمان "روح الله" (واعتصموا بحبل الله) از چاله استبداد سلطنت برون آمده و با اعتبار وعده های "پـیـر جـمـاران" وارد چاه "جـمـکـران" شدیم. بقول ملک الشعرای بــهـار چه کنیم؟ آتش ما در شکم ماست؛ از ماست که بر ماست. هر بار که بپا می خیزم تا بیدار شویم ـ زهی خیال باطل ! بیداری ما انگار بیداری طفلی است که محتاج به لالاست. بهمین دلیل ناچاریم به لالایی های ظاهراً دلـنـواز با قلبی پر از امید اما ذهنی بیدار و منتقد گوش فرا دهیم.


منشور در بند ۴ بخش راهکارهای بنیادین در مورد عدالت، آزادی، استقلال، معنویت و کرامت انسانی و حقوق بشرسخن می گوید. بدون مقایسه تشبیهی باید گفت که ""پـیـر جـمـاران" نیز در بدو ورود خود به ایران در بهشت زهرا وعده رفاه اقتصادی و ارتقاء معنوی و آزادی و کرامت انسانی داد. منظور او از کرامت انسانی برای مرد انقیاد با زور سرنیزه و شکنجه و برای زن حجاب اجباری با "توسری" بود. متاسفانه مردی که خلف وعده کرد نمی تواند سمبل یک مبارزه آزادیخواهانه باشد. نسل جوان به این امر آگاهی کامل دارد. براستی منظور از حقوق بشر چیست؟ کدام حقوق؟ کدام بشر؟ بشر رها شده و لیبرال لامذهب دنیای غرب؟ یا بشر پارسا و موحد توحیدی؟ رافت وحقوق بشر اسلامی؟ یا مشخصاً منشور جهانی حقوق بشر (The Universal Declaration of Human Rights) نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد؟ ایشان بجای شعار و کلی گویی در بندهای متعدد منشور می بایست التزام عملی خود را به منشور جهانی حقوق بشر اعلام می کردند.


موضوع مبهم دیگر در بند ۴ بخش گنجینه ایرانی ـ اسلامی ِ منشور تحت عنوان توسل به خرد جمعی توحیدی آمده است. ایشان گویا فقط کسانی را در زمره فعالان جنبش سبز می پندارند که مبنای تلاش خود را بر خرد جمعی توحیدی بنا نهاده اند! براستی مفهوم و تبعیات مصادره مسلکی و ایدئولوژیکی جنبش سبز و تبعیض قائل شدن برای چیست؟ بند ۱ بخش کرامت انسان ها و پرهیز از خشونت صحبت از حذف هر گونه تبعیض میان شهروندان می کند. علاوه بر این بند ۴ بخش عدالت آزادی و برابری ِِ منشور در مورد رهایی مردم از هرگونه سلطه سیاسی (استبداد و انحصار طلبی)، اجتماعی (تبعیض و نابرابری های اجتماعی) و فرهنگی (وابستگی و تقید فکری) سخن می گوید و هر گونه تبعیض و انحصارطلبی را کاملاً نفی می کند؛ اما ار سوی دیگر با شرط گذاشتن در مورد تقید فکری، جنبش سبز را منحصر و وابسته به گروه فکری مشخصی معرفی می کند. این تناقض آشکار، بعقیده نگارنده، قابل توجیه نیست و در سیر تکاملی جنبش و منشور آن باید ترمیم گردد. نارسایی ریشه ای در مورد رفع تبعیض مذهبی و قومی در همان بند یعنی بند ۴ بخش عدالت آزادی و برابری نیز عیان می باشد. منشور می گوید ". جنبش سبز بر حمایت از حقوق زنان، نفی هر گونه تبعیض جنسیتی و حمایت از حقوق اقلیتها و اقوام تاکید ویژه دارد". صحبت فقط حمایت از حقوق اقلیت ها (مذهبی) و اقوام است و نه رفع تبعیض نهادینه شده بین مسلمان و نامسلمان و یا رفع تبعیضات قومی و فرهنگی و زبانی و غیره. اگرچه خوشبختانه تبعیض بر علیه زنان نفی شده است. تفسیر نهایی نگارنده در مورد این منشور به چگونگی ارائه آن توسط آقای موسوی به تنهایی بعنوان تنها نویسنده این منشور و ظاهراً بدون همیاری و همکاری با آقای کروبی مربوط می شود. همانگونه که موسوی حـقـاً از طرفدارن جنبش سبز انتظار همکاری، اشتراک مساعی، اتحاد و انسجام هر چه بیشتر صفوف مبارزاتی را دارد. از میر حسین موسوی نیز انتظار می رود تا در موارد حساس نظیر ارائه منشور، همانگونه که عملاً در کنفرانس خبری ـ مجازی اخیر خود نشان دادند، با آقای کــروبی نیز مشورت بیشتری کرده و در راستای "اتحاد در بالا" و انسجام رهبریت جمعی پیشقدمی و ابتکار عمل بخرج بدهند.
 

نــتــیــجــه گــیــری :
میر حسین موسوی علیرغم شهامت و شجاعت فراوان، بطور اجتناب ناپذیری مشروعیت و تا حدی هویت سیاسی تاریخی خود را بعنوان نخست وزیر امام از انقلاب اسلامی و دوران "نورانی" امــام می گیرد. و بهمین دلیل احساس می کند که نفی امام و دوران سیاه دهه ۶۰ گذشته و جایگاه تاریخی وی را زیر سوال ببرد، از مشروعیت و مقبولیت او بکاهد و او را در مقابل "گـُرگ های مافیای قدرت" اسیب پذیر کند. البته نگارنده معتقد است که وی می تواند، همانگونه که مصطفی تاجزاده شجاعانه در گذشته خویش منتقدانه بازنگری نمود، حداقل با نقد گزینشی از دوران سیاه دهه ۶۰ مشروعیت خود را از منظر رهبری نمادین جنبش سبز و نه بعنوان یکی از مقامات گذشته نظام در عرصه عمل نشان دهد. در نتیجه بدلیل اینگونه مـحـذوریـت ها و مـحـدودیـت های اجتناب ناپزیر، تناقض های جدی در منشور ارائه شده وجود دارد که باید رفع و رجوع شوند. اما در مجموع این یک گام بسیار مهم و مثبت می باشد و باید از این منشور استقبال کرد و در جهت رفع نارسایی ها و کمبود های آن تلاش نمود. البته اپـوزیـسـیـون سـکولار برونمرزی نباید این انتظار را از آقایان موسوی و کروبی داشته باشد که منعکس کننده و سخنگوی مطالبات حداکثری آنها در جهت براندازی و سکولاریسم باشند. باید پذیرفت که هر کسی (از جمله خود ما) از ظن خود می شود یار جنبش سبز و در نتیجه باید با طرح انتقادات سازنده اما بی تعارف و احترام متقابل و تکیه بر "مــخــرج مــشــتـرک" برای نیل به اهداف آزادیخواهانه جنبش سبز با یکدیگر همکاری و همیاری کنیم. تضعیف رهبری نمادین موسوی و کروبی کاملاً به ضرر جنبش تمام خواهد شد. باید از شجاعت و شهامت و ایستادگی آنها قدردانی کرد.


عــبــدالــســتــار دوشــوکی

۲۹خرداد ۱۳۸۹

doshoki@gmail.com

No comments:

Post a Comment