نخستین سالگرد اعتراضهای جنبش سبز در پیش است. مشارکت اقوام ایران در این جنبش چگونه بوده است؟ بررسی این پرسش در گفتوگویی با یوسفعزیزی بنیطرف، نویسندهی عربایرانی و حسن شریعتمداری کارشناس امور اقوام.
حسن شریعتمداری، کارشناس امور اقوام در نامهی سرگشاده به مردم آذربایجان خواسته بود به جای انتقاد از گذشته، به صف تظاهرات برای ابطال انتخابات بپیوندند، ولی مردم آذربایجان و قومیتهای دیگر مشارکت فعالی در جنبش سبز نداشتند.
دلایل آن را آقای شریعتمداری اینگونه توضیح میدهد: « در گفتمان غالب سران جنبش سبز چیزهائی نیست که مورد توجه اقوام و ملیتها باشد، مانند توجه به قومیتها، گوناگونی زبانها، آزادی ادیان و شانس مساوی برای مردم حاشیه نشین ایران، سرمایهگذاری بیشتر برای آنها و ایجاد موقعیت شغلی و از این قبیل.»
حسن شریعتمداریشریعتمداری همچنین میگوید، تا زمانیکه سران جنبش سبز به عنوان مرکزنشین، این حساسیتها را درک نمیکنند و در نتیجه خواستههای مدنی مرکز و حاشیه موازی از کنار هم رد خواهند شد وهر کدام مبارزهای را برای احقاق حقوق مدنی خود خواهند کرد، بدون اینکه به همدیگر وصل شوند. ملیتها و قومیتها هم باید پی میبردند که بدون وصل شدن خواستههایشان به خواستههای مرکزی، شانس کمتری برای دستیابی حقوشان دارند.
زهرا رهنورد: خودمختاری برای قومیتها
بخشی از نخبگان اقوام تائید میکنند، پیام نوروزی خانم زهرا رهنورد تاثیری مثبت در نزدیکی قومیتها به جنبش سبز داشته است. خانم رهنورد در بخشی از پیام خود تاکید میکند: «ایران سرزمینی متکثر از اقوام، ملیتها، نژادها و زبانهاست. در ترمینولوژی علوم انسانی امروز، ایران یک کشور چند فرهنگی است. از این رو از یک فرصت بزرگ برای خلاقیت و شکوفایی ملی بر خوردار است. آنها (اقوام) بدنبال خود مختاریاند و نهجدایی.»
فعالان سیاسی نخبگان قومیتها فکر میکنند، بیان صریح مطالبات قومی از زبان سران جنبش سبز میتواند شکاف بین قومیتها و جنبش سبز را کمترکند.
تماسبین نمایندگان قومیتها و سران جنبش سبز
نمایندگان قومی عربها، ترکمنها، کردها، بلوچها و آذربایجانیها با آقای کروبی و موسوی در آستانهی انتخابات و پس از اعلام نتایج انتخابات چندین بار دیدارکردند. اما این گونه تماسها پس از سرکوب ماههای پس از انتخابات قطع شد. یوسف عزیزی بنیطرف، نویسندهی عربایرانی و عضو کانون نویسندگان ایران در این رابطه اشاره میکند: «ولی جنبش آذربایجانیها این خصیصه را دارد که بر خلاف برخی از قومیتهای دیگر بخش مسلحانه ندارد و یک مقدار مانور حرکت آنها بیشتر از دیگران است. فراموش نکنیم که شمار و وزن آن در جامعه ایران نیز بیش از سایر قومیتهای غیرفارس هست.»
بنیطرف دلیل دیگر قطع ارتباط نمایندگان قومیتها و سران جنبش سبز را زندانی شدن نمایندگان قومیتها میداند: «پیش از انتخابات اصلاح طلبان کرد بیشتر دیدار میکردند و خبرش پخش میشد، چون آقای رمضانزاده سخنگوی سابق دولت آقای خاتمی و یا جلالیزاده و دیگران دیدار داشتند. منتها اینها الآن در زندان هستند و یا گوشهگیر شدند. آذربایجانیها فعلا ذخیرهای از فعالان ضربه نخورده را دارند و اینگونه فعالیتها را قادرند انجام دهند.»
"پس از تهران بیشترین اعدامها در خوزستان بوده"
تظاهراتی در شهر کلن آلمان در سال ۲۰۰۹ برای پشتیبانی از حقوق اقوامیوسف عزیزی بنیطرف با استناد به آمار سازمان عفو بینالملل به دویچه وله میگوید، در سالهای گذشته به لحاظ کمی بیشترین اعدامها پس از تهران در منطقهی خوزستان انجام گرفته است. وی مثال میآورد که برطبق آمارعفوبینالملل درسال ۲۰۰۶ از میان عربها ۱۷۷ نفر فعال سیاسی اهوازی و در سال ۲۰۰۷ نیز ۲۸ نفر اعدام شدند. در سال ۲۰۰۹ بعد از تهران بیشترین اعدام در خوزستان بوده است.»
به نظر بنیطرف عربها و دیگر قومیتها به دلیل خواستهائی چون تکلم و تدریس به زبان مادری در مقطع ابتدائی بصورت خشن سرکوب شدند که جنبش اصلاح طلبی در رابطه با این جنبشهای قومیتهای غیر فارس منفعل عمل کرده است. ولی آقای بنیطرف خاطرنشان میسازد که در ۶ ماهه گذشته سران جنبش سبز بر مطالبات قومیتهای غیر فارس تائید کردهاند و این، تکامل خوبی هست.
او همچنین معتقد است که اعدامهای اخیر برای جنبش سبز و قومیتها پیامهای خاصی دارد. وی دربارهی دلایل اینگونه اعدامها چنین توضیح میدهد: «یکی از دلایلش این هست که قومیتها را در پیرامون میبینند. دلیل دیگرش این است که یک زن اعدام شده و حاکمیت میخواهد از جنبش زنان انتقامی بگیرد. از همه مهتر انتقام از "حزب پژاک" هست. پس از آن ضربهای که با دستگیری ریگی به بلوچها زدند، این هشداری است به قومیتها و کردها که با مشت آهنین با آنها روبرو خواهند شد تا بخش مسالمتآمیز جنبش قومیتها از جنبش سبز دور شود. ما این پیام را در این اعدامها میبینیم که قومیتها نباید به جنبش سبز زیاد نزدیک شوند. ازهمه مهمتر برای هراساندن جنبش سبز هم هست که از هر گونه اقدامی در سالگرد انتخابات در خرداد ماه آینده سر باز زند.»
دامن زدن به تنش میان قومیتها و جنبش سبز
بنیطرف به تحرکات مشکوکی اشاره میکند که برای جدائی قومیتها از جنبش سبز انجام گرفته است. وی معتقد است: «در رسانهها و روزنامههای داخل و یا در سایتهای داخل و خارج و حتی در میان مردم عادی هم ما شاهد نوعی اوجگیری ناسیونالیسم فارسگرایانه هستیم که عمدتا ضدعربی و ضد ترکی هست. در مسابقهای که بین تیم "تراکتورسازی تبریز و تیم کرمان در شهر کرمان بوده، شعارهای ضد ترکی دادهاند و یا در مسابقهی فوتبال که در اصفهان بین یکی از تیمهای اصفهان و یکی از کشورهای منطقه بوده، شعارهائی علیه عربها داده شده است. این شعارها نژادپرستانه تلقی میشود. در پشت اینها دست حاکمیت هست، ولی زمینهی تودهای هم دارد که خیلی خطرناک هست و این میتواند بیاعتمادی میان جنبش اقلیتهای غیرفارس و جنبش سبز را دامن بزند و فاصله را بیشتر بکند.»
یوسف عزیزی بنیطرفبه نظر بنیطرف، رهبران جنبش سبز باید این "تحرکات نژادپرستانه" را که در ورزشگاهها، دراماکن مختلف و در مطبوعات علیه عربها، ترکها و ترکمنها و دیگر قومیتها انجام میگیرد، محکوم و تقبیح کنند و این گرایشها را مورد انتقاد قرار دهند، چرا که اینها بر وحدت و اتحاد نیروهای تحول طلب و دمکراسیخواه کشور تاثیر منفی میگذارد.
«موسوسی و کروبی باید مداخله میکردند»
حسن شریعتمداری، کارشناس اقوام هم با نظر بنیطرف موافق هست و هشدار میدهد که در ورای تحرکات اخیر وزارات اطلاعات دست دارد و میکوشد که فضای سیاسی جامعه را رادیکال کند.
وی همچنین میگوید:«من فکر میکنم که میخواهند جنگ قومی را به راه بیاندازند و در پشت آن میتوان پروژهی وزارت اطلاعات را دید. اینجا اتفاقا بهترین جائی است که آقای موسوی باید مداخله میکرد و محکوم میکرد. من فکرنمیکنم این پدیدهای باشد مربوط به فارسها. شاید بعضی از آنها گمراه باشند، ولی بیشتر احتمال میدهم که دستهايی در کار هست که محیط را رادیکال بکنند و این اتفاقا بهترین جائی است که آقای موسوی و کروبی میتوانند مداخله کنند، این نوع شعارهای نژادپرستانه را با قاطعیت محکوم کنند. اینجاست که اعتمادسازی کنند و خوشان را به جنبش قومیتهای ایرانی وصل کنند.»
شروع میتواند از آذریایجان باشد"
حسن شریعتمداری درادامه صحبتهایش چنین نتیجه میگیرد: « آقای موسوی از یکجا باید شروع کند. بهترین جا همان جائی هست که خود ایشان هم منتسب به آنجاست و اگر چنین اعتمادی را بسازد، فردا نخبگان کرد، بلوچ، عرب و دیگران هم اعتماد خواهند کرد.»
بسیاری از فعالان سیاسی قومیتها معتقدند، موضعگیری و محکومیت صریح اعدامها از جانب سران جنبش سبز سبب خواهد شد که قومیتها را بیشتر به جنبش سبز بکشاند. آنها پیش بینی میکنند، با ورود قومیتها چرخشی تعیین کننده در روند اعتراضات کنونی حاصل شود.
طاهر شیرمحمدی
تحریریه: شهرام احدی
http://www.dw-world.de/dw/article/0,,5569380,00.html
حسن شریعتمداری، کارشناس امور اقوام در نامهی سرگشاده به مردم آذربایجان خواسته بود به جای انتقاد از گذشته، به صف تظاهرات برای ابطال انتخابات بپیوندند، ولی مردم آذربایجان و قومیتهای دیگر مشارکت فعالی در جنبش سبز نداشتند.
دلایل آن را آقای شریعتمداری اینگونه توضیح میدهد: « در گفتمان غالب سران جنبش سبز چیزهائی نیست که مورد توجه اقوام و ملیتها باشد، مانند توجه به قومیتها، گوناگونی زبانها، آزادی ادیان و شانس مساوی برای مردم حاشیه نشین ایران، سرمایهگذاری بیشتر برای آنها و ایجاد موقعیت شغلی و از این قبیل.»
حسن شریعتمداریشریعتمداری همچنین میگوید، تا زمانیکه سران جنبش سبز به عنوان مرکزنشین، این حساسیتها را درک نمیکنند و در نتیجه خواستههای مدنی مرکز و حاشیه موازی از کنار هم رد خواهند شد وهر کدام مبارزهای را برای احقاق حقوق مدنی خود خواهند کرد، بدون اینکه به همدیگر وصل شوند. ملیتها و قومیتها هم باید پی میبردند که بدون وصل شدن خواستههایشان به خواستههای مرکزی، شانس کمتری برای دستیابی حقوشان دارند.
زهرا رهنورد: خودمختاری برای قومیتها
بخشی از نخبگان اقوام تائید میکنند، پیام نوروزی خانم زهرا رهنورد تاثیری مثبت در نزدیکی قومیتها به جنبش سبز داشته است. خانم رهنورد در بخشی از پیام خود تاکید میکند: «ایران سرزمینی متکثر از اقوام، ملیتها، نژادها و زبانهاست. در ترمینولوژی علوم انسانی امروز، ایران یک کشور چند فرهنگی است. از این رو از یک فرصت بزرگ برای خلاقیت و شکوفایی ملی بر خوردار است. آنها (اقوام) بدنبال خود مختاریاند و نهجدایی.»
فعالان سیاسی نخبگان قومیتها فکر میکنند، بیان صریح مطالبات قومی از زبان سران جنبش سبز میتواند شکاف بین قومیتها و جنبش سبز را کمترکند.
تماسبین نمایندگان قومیتها و سران جنبش سبز
نمایندگان قومی عربها، ترکمنها، کردها، بلوچها و آذربایجانیها با آقای کروبی و موسوی در آستانهی انتخابات و پس از اعلام نتایج انتخابات چندین بار دیدارکردند. اما این گونه تماسها پس از سرکوب ماههای پس از انتخابات قطع شد. یوسف عزیزی بنیطرف، نویسندهی عربایرانی و عضو کانون نویسندگان ایران در این رابطه اشاره میکند: «ولی جنبش آذربایجانیها این خصیصه را دارد که بر خلاف برخی از قومیتهای دیگر بخش مسلحانه ندارد و یک مقدار مانور حرکت آنها بیشتر از دیگران است. فراموش نکنیم که شمار و وزن آن در جامعه ایران نیز بیش از سایر قومیتهای غیرفارس هست.»
بنیطرف دلیل دیگر قطع ارتباط نمایندگان قومیتها و سران جنبش سبز را زندانی شدن نمایندگان قومیتها میداند: «پیش از انتخابات اصلاح طلبان کرد بیشتر دیدار میکردند و خبرش پخش میشد، چون آقای رمضانزاده سخنگوی سابق دولت آقای خاتمی و یا جلالیزاده و دیگران دیدار داشتند. منتها اینها الآن در زندان هستند و یا گوشهگیر شدند. آذربایجانیها فعلا ذخیرهای از فعالان ضربه نخورده را دارند و اینگونه فعالیتها را قادرند انجام دهند.»
"پس از تهران بیشترین اعدامها در خوزستان بوده"
تظاهراتی در شهر کلن آلمان در سال ۲۰۰۹ برای پشتیبانی از حقوق اقوامیوسف عزیزی بنیطرف با استناد به آمار سازمان عفو بینالملل به دویچه وله میگوید، در سالهای گذشته به لحاظ کمی بیشترین اعدامها پس از تهران در منطقهی خوزستان انجام گرفته است. وی مثال میآورد که برطبق آمارعفوبینالملل درسال ۲۰۰۶ از میان عربها ۱۷۷ نفر فعال سیاسی اهوازی و در سال ۲۰۰۷ نیز ۲۸ نفر اعدام شدند. در سال ۲۰۰۹ بعد از تهران بیشترین اعدام در خوزستان بوده است.»
به نظر بنیطرف عربها و دیگر قومیتها به دلیل خواستهائی چون تکلم و تدریس به زبان مادری در مقطع ابتدائی بصورت خشن سرکوب شدند که جنبش اصلاح طلبی در رابطه با این جنبشهای قومیتهای غیر فارس منفعل عمل کرده است. ولی آقای بنیطرف خاطرنشان میسازد که در ۶ ماهه گذشته سران جنبش سبز بر مطالبات قومیتهای غیر فارس تائید کردهاند و این، تکامل خوبی هست.
او همچنین معتقد است که اعدامهای اخیر برای جنبش سبز و قومیتها پیامهای خاصی دارد. وی دربارهی دلایل اینگونه اعدامها چنین توضیح میدهد: «یکی از دلایلش این هست که قومیتها را در پیرامون میبینند. دلیل دیگرش این است که یک زن اعدام شده و حاکمیت میخواهد از جنبش زنان انتقامی بگیرد. از همه مهتر انتقام از "حزب پژاک" هست. پس از آن ضربهای که با دستگیری ریگی به بلوچها زدند، این هشداری است به قومیتها و کردها که با مشت آهنین با آنها روبرو خواهند شد تا بخش مسالمتآمیز جنبش قومیتها از جنبش سبز دور شود. ما این پیام را در این اعدامها میبینیم که قومیتها نباید به جنبش سبز زیاد نزدیک شوند. ازهمه مهمتر برای هراساندن جنبش سبز هم هست که از هر گونه اقدامی در سالگرد انتخابات در خرداد ماه آینده سر باز زند.»
دامن زدن به تنش میان قومیتها و جنبش سبز
بنیطرف به تحرکات مشکوکی اشاره میکند که برای جدائی قومیتها از جنبش سبز انجام گرفته است. وی معتقد است: «در رسانهها و روزنامههای داخل و یا در سایتهای داخل و خارج و حتی در میان مردم عادی هم ما شاهد نوعی اوجگیری ناسیونالیسم فارسگرایانه هستیم که عمدتا ضدعربی و ضد ترکی هست. در مسابقهای که بین تیم "تراکتورسازی تبریز و تیم کرمان در شهر کرمان بوده، شعارهای ضد ترکی دادهاند و یا در مسابقهی فوتبال که در اصفهان بین یکی از تیمهای اصفهان و یکی از کشورهای منطقه بوده، شعارهائی علیه عربها داده شده است. این شعارها نژادپرستانه تلقی میشود. در پشت اینها دست حاکمیت هست، ولی زمینهی تودهای هم دارد که خیلی خطرناک هست و این میتواند بیاعتمادی میان جنبش اقلیتهای غیرفارس و جنبش سبز را دامن بزند و فاصله را بیشتر بکند.»
یوسف عزیزی بنیطرفبه نظر بنیطرف، رهبران جنبش سبز باید این "تحرکات نژادپرستانه" را که در ورزشگاهها، دراماکن مختلف و در مطبوعات علیه عربها، ترکها و ترکمنها و دیگر قومیتها انجام میگیرد، محکوم و تقبیح کنند و این گرایشها را مورد انتقاد قرار دهند، چرا که اینها بر وحدت و اتحاد نیروهای تحول طلب و دمکراسیخواه کشور تاثیر منفی میگذارد.
«موسوسی و کروبی باید مداخله میکردند»
حسن شریعتمداری، کارشناس اقوام هم با نظر بنیطرف موافق هست و هشدار میدهد که در ورای تحرکات اخیر وزارات اطلاعات دست دارد و میکوشد که فضای سیاسی جامعه را رادیکال کند.
وی همچنین میگوید:«من فکر میکنم که میخواهند جنگ قومی را به راه بیاندازند و در پشت آن میتوان پروژهی وزارت اطلاعات را دید. اینجا اتفاقا بهترین جائی است که آقای موسوی باید مداخله میکرد و محکوم میکرد. من فکرنمیکنم این پدیدهای باشد مربوط به فارسها. شاید بعضی از آنها گمراه باشند، ولی بیشتر احتمال میدهم که دستهايی در کار هست که محیط را رادیکال بکنند و این اتفاقا بهترین جائی است که آقای موسوی و کروبی میتوانند مداخله کنند، این نوع شعارهای نژادپرستانه را با قاطعیت محکوم کنند. اینجاست که اعتمادسازی کنند و خوشان را به جنبش قومیتهای ایرانی وصل کنند.»
شروع میتواند از آذریایجان باشد"
حسن شریعتمداری درادامه صحبتهایش چنین نتیجه میگیرد: « آقای موسوی از یکجا باید شروع کند. بهترین جا همان جائی هست که خود ایشان هم منتسب به آنجاست و اگر چنین اعتمادی را بسازد، فردا نخبگان کرد، بلوچ، عرب و دیگران هم اعتماد خواهند کرد.»
بسیاری از فعالان سیاسی قومیتها معتقدند، موضعگیری و محکومیت صریح اعدامها از جانب سران جنبش سبز سبب خواهد شد که قومیتها را بیشتر به جنبش سبز بکشاند. آنها پیش بینی میکنند، با ورود قومیتها چرخشی تعیین کننده در روند اعتراضات کنونی حاصل شود.
طاهر شیرمحمدی
تحریریه: شهرام احدی
http://www.dw-world.de/dw/article/0,,5569380,00.html
No comments:
Post a Comment