Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

سیاست عرصه ی تقدس نیست ، تعقل است ، بزرگان!


اخیرا در فضای مجازی جناب آقای جمالزهی نامه ای نوشته بودند خطاب به مولانا عبداالحمید ، که در آن عرصه سیاست و دین را تا حدی که یکی بر دیگری بار گران نباشد و هر یکی محدودیت و معذوریت های خود را بر دیگری چنان تحمیل نکند که ناخواسته الزامات یکی نقض دیگری باشد ، را یاد آور شده بودند .در ادامه عملکرد دولت روحانی و نماینده ی سیاسی ان ، جناب استاندار را یک امر سیاسی دانسته و اظهار نظر سیاسی و غالبا حمایت گرانه از جانب یک مقام شاخص مذهبی به آن را از دریچه نقد نگریسته اند .و تصریح داشتند که حمایت از استاندار باید بر اساس سنجش عملکرد بر مبنای آمار باشد نه بر مراوداتی که غالبا ملاحظه گرانه بوده و هست . و در واقعیت امر چه بسا این مقام سیاسی چنان عملکردی آماری نداشته اند که قابل تقدیر و یا ستایش - بخصوص از جانب یک مرجع مذهبی- باشد که قداست دینی دارند .
مشکل اینجاست که اگر یک بزرگ دینی وارد عرصه ی سیاست می شوند آیا نباید قواعد بازی سیاست را بپذیرند ؟ در سیاست ، حمایت یا مخالفت از عملکرد یک مقام سیاسی امری عرفی و حق هر شهروند و جریان سیاسی ست . جانبداری یک مقام دینی و یا مخالفت آن ، نمی تواند نافی حقوق دیگران به امر سیاسی ای باشد که چه بسا نظری متفاوت و یا مخالف داشته باشند.
جناب مولانا تاکنون واقعا چه در عرصه ی سیاسی و چه دینی عملکردی جسورانه و با نظر داشت به افکار عمومی و تظلمات سیاسی داشته اند اما اگر نتوان به آن توصیه و یا نقد نظر داشت آنگاه چگونه مسایل و معضلات سیاسی را از اشتباه بر حذر داشت و اصولا کسی که مقام و منزلت دینی دارد و وارد عرصه ی عمومی شده است را چگونه نقد و ارزیابی کرد ؟ و یا منزلت دینی باید سپر و یا توجیه گر هر نوع موضع سیاسی باشد ؟ و دور از فهم است که مولانا هم خود را در هاله ای از چنان قداستی رسانده باشند که اظهارت سیاسی ایشان هیچ نقد و مخالفتی را برنتابد .
آقای جمالزهی با ادبیاتی دست به عصا و ملاحظه گر که دشواری عدم تحمل در آن کمرنک ترباشد، به حمایت مولانا از استاندار معترض بوده و خواستار آن بودند که تائید عملکرد وی را به متخصصین واگذار کنند تا مستدل به پشتوانه آماری باشد اما واکنش کسانی که خود را مدافع حریم سیاسی مولانا می پندارندحیرت آور بود . آقای حسن زهی چنان با کین و غضب و با استفاده از ادبیات تهاجمی و توهین گر وارد عرصه تنازعات سیاسی شده بود که مشابه ی آنرا می توان از روزنامه هایی امثال کیهان که سال هاست که گوش آشنای همه کسانی ست که در مسائل سیاسی اندک آشنایی دارند ، سراغ گرفت .
بزرگان ! برادران! حریم عرفی سیاست را آن چنان با تقدسات بهم در نه آمیزیم که هر اعتراض سیاسی را کفر دینی به پنداریم . و در واقع دین را با دنیا چنین معامله نکنیم که هر موضع سیاسی یک هزینه دینی را بطلبد . اگر چنین باشد ، باید دریغ از دشواری ی فهم سیاست من ی بلوچ ، که تاکنون تبعیضات از جانب کسانی بوده که با پشتوانه ی قدرت حاکمیتی ، اعمال جفا می شد ، اما امروز صدای اعتراضی و یا نقد را کسانی با ادبیات " کیهانی" پاسخ گویند که طرفدار دولتی هستند که حتی خود آنان نمی توانند با مخالفان خود چنین پر عتاب و بی ملاحظه و آهانت آمیز برخورد کنند .
کریم باشنده

No comments:

Post a Comment