Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

تفاوت مدیران بومی و غیربومی


Mohsen Azad Irani
 "ریگی برای رسیدن به هدفش ابتدا می‌باید امنیت جاده مال‌رو ماجیرو را تامین می‌کرده لذا به دنبال سرکرده اشرار که در روستایی زندگی می‌کرده می‌رود؛ با ماشین پلاک دولتی وارد روستا می‌شود؛ روستایی که در تیررس و دید اشرار است؛ با پای خودش به خانه سرکرده می‌رود و سرکرده که می‌بیند شکار با پای خود وارد خانه‌اش شده برخلاف انتظار به گفت‌وگو با زنی می‌نشیند که در 25 سالگی سمت بخشداری را به دوش می‌کشد و مقاومت‌های قومی و قبیله‌ای سد راه انتصابش بودند.
 سرکرده اشرار که کوهستان را در دست دارد، لب به سخن می‌گشاید و از مشکلات آموزشی و بهداشتی روستایش سخن می‌گوید و در نهایت قول و قراری با خانم بخشدار می‌گذارد تا در قبال تامین امنیت جاده در روز بازدید استاندار و پس از آن، رفاه مردم با احداث جاده‌ای آسفالته در دل کوه (با هدف کوتاه شدن مسیر دسترسی به مراکز بهداشتی و آموزشی) را وعده می‌گیرد؛ وعده‌ای که مردانه هر دو بدان عمل می‌کنند."
 دقت کنید! هر بنی بشر غیر بومی دیگری بود از زور استفاده می کرد. سالها در بلوچستان، در کردستان و ترکمن صحرا و خوزستان و کلا مناطق مرزی متعلق به اتنیک های مختلف در ایران، استفاده از نیروهای غیربومی و نیروهایی که اعتباری در میان بومیان منطقه نداشته اند موجب شده که نگاه امنیتی در آن مناطق به نگاهی درجه اول تبدیل شود. یعنی شکاف قومیت و مذهب ساکنین بومی و حاکمیت مرکزی به تضاد، تنش و درگیری و حکومت بر اساس ترس و قدرت و نه اعتماد و الفت منجر شده است. اما این تجربه خانم ریگی آموزشها با خود دارد. سرکرده اشرار با بخشدار کنار می آید و کار حل می شود. آن سرکرده اشرار و بلوچ های اسلحه به دست منطقه هم از همین مردم اند و پس درد مردم را باید به ایشان فهماند. این منطق و نگاه انسان محورانه و نه امنیتی به اتنیک ها و صاحبان مذاهب گوناگون در سیطره حاکمیت سیاسی ایران می تواند راه گشا و تنش زا و مهر آفرین باشد. نمونه اش تجربه این گران مایه بانوی بلوچ ایران زمین. که خدا نگه دارش باشد.
لینک ایسنای این روایت :
http://sb.isna.ir/default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=51016

No comments:

Post a Comment