جاسوسی و خیانت یکی از بدترین و منفورترین رذایل اخلاقی در بین انسانها میباشد. اماظاهرا نفرت به این رذایل اخلاقی در جوامع مذهبی و قبیله ای نسبت به جوامع غیر قیبله ای و مذهبی بیشتر است. شاید دلیل این نوع تفاوت را میتوان در میان هنجارهای اضافه ای دانست که در این جوامع بدلیل مذهب و قومیت نسبت به سایر جوامع بوجود آمده باشند.
پرواضح است که جامعه بلوچستان به دلیل در هم تنیدگی مذهب، قومیت، و محبت به سرزمین مادری شدت نفرت نسبت به این رذایل اخلاقی بسیار بالا است و ممکن است که تذکره ارتکاب به خیانت یک فرد به پای نسل آینده وی نوشته شود و تذکره این خیانت او برای نسلها در آینده باقی ماند.
علاوه بر این هنجارهای مذهبی یکی دیگر از عوامل مهم در جلوگیری از تجسس و خیانت است. بگونه ای که در دین اسلام به کرات درباره پرهیز از جاسوسی و خیانت نهی شده است. و حتی درباره همکاری بسیار جزئی با کسانی که به عنوان دشمن شناخته میشوند وعیدهای بسیار تکان دهنده ای ابلاغ کرده است.
اما با وجود چنین هنجارهای سختی در بیین قوم بلوچ، نمیتوان فعل ارتکاب به خیانت و جاسوسی را به صورت کلی منتفی دانست و بصورت طبیعی پیش از این خیانت و جاسوسی بصورت موردی در بین قوم بلوچ وجود داشته است اما مبحث ما پیرامون شدت این عمل مذموم در سالهای اخیر است. و بررسی روشهای که چگونه رژیم توانسته است مردم اهلسنت بلوچ را بسمت خیانت نسبت به دین و قوم خود بکشاند.
بصورت اجمالی میتوان چند شکل کلی که رژیم برای چگونگی در دام انداختن ملت بلوچ استفاده میکند متصور بود.
1. طمع ؛ معمولا فرد برای دستیابی برای مقاصد شخصی دست به چنین عملی میزند. بصورت کلی میتوان نشانه های طمع را در تمام نمونه های دیگر جذب نیرو توسط نهادهای امنیتی پیدا کرد.
2. دنبال کردن آرزوهای بلندپروازانه به هر قیمتی؛ تلاش برای رسیدن به آروزهای بلند با رعایت کردن چهارچوبهای اخلاقی امری است بسیار خوب که میتواند پایه های رشد یک ملت را استوار کند اما اگر دنبال کنندگان این خواست بشری برای رسیدن به هدف خویش خود را مقید به رعایت هیچ هنجاری نکنند قطعا از هر ابزاری برای دستیابی به آمالهای بزرگ خود استفاده خواهند کرد که نزدیکی به حاکمیت با پیش شرط ثبوط صداقت خود به رژیم اولین گام آن است. و این ثبوت صداقت میتواند خود را پشت واژه هایی همچون خیانت به مذهب و قومیت تعریف کند.
3. بهره برداری از نیازهای امنیتی شهروندان؛ در این موارد معمولا مردم با توجه به احساس به اینکه از سوی افراد مرتبت به شبکه های خلافکار و حتی مواد فروشان خرده فروش در محل زندگی آنها، و یا در تقابل با طوایف مجاور که از آنها در موقعیت ضعیف تری قرار دارند. باعث میشود از طریق نزدیکی با نهادهای انتظامی و امنیتی تلاش کنند موقعیت خود را تقویت کنند.
4. سوء استفاده از حس انتقام کشی؛ این مورد را میتوان یکی دیگر از عوامل پر تکرار در جذب مردم بلوچ در نهادهای امنیتی بشمار آورد. معمولا تحقق این مورد پس از جنگ های طایفه ای. و یا ایجاد اختلافات شخصی و درگیریهای فردی بوجود می آید. و افراد میخواهند از طریق نزدیکی به مراکز قدرت انتقام حقارتها و عقده های شخصی را از طرفهای درگیر خود بگیرند.
5. نیاز به ایجاد یک چتر حمایتی از سوی نهادهای امنیتی.؛ در این مورد معمولا افراد در شرایطی که احساس میکنند برای انجام اعمال مورد نظر خود تحت پیگرد قرار میگیرند اقدام به نزدیکی و رابطه با نهادهای پر قدرت میکنند و بدین جهت خود با خوش خدمتی به این مراکز و ایجاد احساس نیاز متقابل بین خود و نهادهای امنیتی به این مراکز قدرت نزدیک میشوند. در بسیاری از موارد نهادهای امنیتی پیش از انجام ماموریتهای پر خطر و بزرگ به این افراد چنین پیشنهادی میدهند. در مواردی مشاهده شده است که نهادهای امنیتی به افرادی در قبال انجام اعمالی قول داده اند که از هر عمل خلاف قانون آنها چشم پوشی کنند.
6. نزدیکی به نهادهای امنیتی با هدف امتیاز گرفن برای انجام اعمال خلاف قانون.
7. قرار گرفتن در موقعیتهای شغلی که رابطه مستقیم و غیر مستقیم با نهادهای امنیتی دارند.؛ متاسفانه برخی افراد با قرار گرفتن در موقعیتهای شغلی نزدیک و به نوعی مرتبت به نهادهای امنیتی به این دام می افتند. در این موارد تنها راه نجات فرد قاطعیت در پاسخ دادن به نهادهای امنیتی برای همکاری نکردن است
7. بیکاری و فرار از گرسنگی فقر.؛ متاسفانه با توجه به فقر موجود در بلوچستان که به نوعی عمدی است و با نگاهی به اینگونه سو ء استفاده های حاکمیت از فقر مردم بلوچ دلیل این نوع فقر عمدی را وجود چنین سوء استفاده هایی دانست.
8. گروگان گرفتن افراد و تحت فشار قرار دادن نزدیکان آنها برای مخبری و خیانت.؛ در این مورد نهادهای امنیتی یک فرد را پس از ارتکاب به یک جرم واقعی و یا ساختگی به اسارت میگیرند و پس از مدتی و برای حصول به یک هدف مشخص به نزدیکان او پیشنهاد میکنند که در قبال انجام فلان کار مشخص این اسیر آنها با هر جرمی که و اتهامی که دستگیر شده است را آزاد میکنند. در حقیقت رژِم در این مورد از اسیر به عنوان یک گروگان و عنصر فشار برای وادار کردن افراد جهت انجام اعمال مورد نظر خود استفاده میکند.
9. فریب افراد با استفاده از ارایه آمار غلط و همچنین تزریق انزجار به این افراد نسبت به کنشگران سیاسی بلوچ.؛ معمولا این مورد با دو روش انجام میشود نخست حاکمیت با بهره برداری از احساسات کسانی که خودشان یا نزدیکان آنها در جریان مبارزات تدافعی ملت بلوچ دچار خسارت شده اند تلاش میکند از آنها بهره برداری کند. و خود بصورت مستقیم و در مواردی بصورت غیر مستقیم و با استفاده از عوامل خود تلاش میکند حس انتقام را در این افراد شعله ور کند و با در اختیار دادن امکانات به آنها از آنها در راستای رسیدن به منافع خود بهره برداری کند.
در روش دوم حاکمیت معمولا با وارونه کردن حقایق و همچنین ظالم نشان دادن فعالیتهای تدافعی مردم بلوچ و یا نشان دادن فعالیتهای فعالین بلوچ به گونه ای که آنها بر خلاف مصلحت و منافع دین و قومیت مردم هستند از آنها در راستای رسیدن به اههداف خود سوء استفاده میکند.
10. در کنار این موارد باید یک مورد جدید را نیز افزود و آن اینکه رژیم با فریب پیشوایان دینی و سران قومی سعی در جذب مردم بلوچ در این اعمال دارد.
بگونه ای که رژیم با قرار دادن پیشوایان مذهبی و سران قومی در موقعیتهای برنامه ریزی شده آنها را خواسته یا ناخواسته مجبور به تبلیغ برای همکاری با نهادهای امنیتی میکند.
این برنامه زیرکانه رژیم باعث شده است کسانی که هنجارهای اجتماعی و مذهبی برایشان اهمیت چندانی ندارند این سخنان و اعمال این دسته از پیشوایان را سر منشاء ورود به نهادهای امنیتی قرار بدهند.
"عبدالرحمن مهاجر"
No comments:
Post a Comment