Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

تاریخ ایران شاهدی است بر تجاوزات حکومت مرکزی به جان و مال مردم.


تاریخ ایران شاهدی است بر تجاوزات حکومت مرکزی به جان و مال مردم. ایران کشوری بود که در آن شاهان و شازدگان نه فقط به وسیله دشمنان بلکه توسط بستگان خود نیز به قتل میرسیدند .و یا کور یا اخته میشدند.شمار شازدگان ساسانی که در حین شکار در مرداب غرق میشدندو یا به دست رقبای منتظر السلطنه خود کشته میشدند به حدی رسید که دیگر اولاد ذکوری برای ادامه سلطنت باقی نماند و اجبارا دختران را به مقام شاهی بر میگزیدند .در ایران بعد از اسلام هم همین سنت نا پسند ادامه یافت. تاریخ صفوی سرگذشت بی پایانیست از قتلهای درباری. شاه اسماعیل بوسیله بستگان نزدیک خود به قتل رسید . محمد خدابنده را کور کردند .عباس اول حتی یکی از پسران خودرا سالم نگذاشته بود تا بتواند به عنوان جانشین بر تخت بنشیند .نادر افشار فرزند خودرا در یک حمله عصبی کور کرد. دامنه این ترورهای دولتی در مرکز به اواسط قرن نوزدهم میلادی هم میکشد عباس میرزا نزدیک بود در سن یازده سالگی توسط برادر بزرگتر خود ناصر الدین که بعد ها بر تخت نشست کشته شود که با وساطت سفرای خارجی جان سالم به در برد اما اموال شخصی او مصادره شد و لوازم خانه اش را ماموران برادرش غارت کردند .دامنه توطئه های دربار گریبان وزیران و رجال سیاسی را هم میگرفت . سرانجام دهشتناک وزیران اعظم ؛مجد الملک یزدی ؛ خواجه شمس الدین جوینی ؛ و خواجه رشید الدین فضل الله در تاریخ معروف است .فرمان شاه صفی مبنی بر قتل عام خیانت بار خاندان امامقلی خان که جزیره هرمز را از پرتغالیها باز پس گرفت نمونه دیگریست از قتلهای دولت مزکزی . همینطور سرنوشت اولین نخست وزیر ایران حاج ابراهیم کلانتربه دست فتحعلیشاه ؛قتل قائم مقام و امیر کبیر و حسینقلی خان ایلخانی به دست محمد شاه و پسرش ؛ قتل تیمور تاش و سردار نصرت و سردار اسعد به دست رضا شاه و ترور سپهبد بختیار توسط محمد رضا شاه و قتل شاپور بختیارتوسط حکومت مرکزی کنونی نمونه هایی هستند از بی قانونی دولت مرکزی که باعث عدم امنیت اجتماعی وامنیت شغلی و انحطاط اخلاقی در جامعه گردیذه است . گذشته از غصب مال و مصادره اموال کشته شدگان به نفع دولت که باعث نا امنی اقتصادی میگردید دولت انحصار تجارت و صناعت را هم در دست داشت. تجارت عمده توسط وابستگان دربار صورت میگرقت. چون شازدگان و رجال ثباتی نداشتند ؛تجارت و صناعت هم بی ثبات بود و همیشه دستخوش تحولاتی میشد که برای این نوع فعالیت سودمند نیست . به علت ناا منی و فساد اخلاق مدنی ؛ مردم قادر به شرکت فعال در اقتصاد نبودند .. تمرکز ثروت در تمامی دربار جهت سرمایه گذاری به کار نیفتاد و از دایره فعالیت اقتصادی خارج شد و تبدیل به کاخ تجملات و خرید اشیائ زینتی از خارج گردید و جهت اشباع روانی نورسیدگان به قدرت و ثروت به کار گرفته شد. این امر باعث رواج پدیده زشت چشم و همچشمی و تفاخر به مال و منال و سرایت آن به دیگر اقشار جامعه گردید که امروزه بصورت بیماری مزمن در جامعه شاهد آن میباشیم .ساختن قصر های کوچک توسط عمال رزیم و تفاخر به اتومبیل های ساخت بیگانگان در مرکز ؛ توسط نسل وابستگان به دولت مرکزی شاهدی بر این مدعاست

No comments:

Post a Comment