Long live free and united Balochistan

Long live free and united Balochistan

Search This Blog

Translate

جنگ بلوچستان رزاق مأمون

جنگ افغانستان درحال انتقال به بلوچستان است و افغانستان درصورت تشکیل «بلوچستان بزرگ» به شاهراه تجارت دریایی دسترسی پیدا می کند.

 ضربات هدفمند و پرتلفات تروریستی بر مجتمع هزاره نشین درشهر کویته- ایالت بلوچستان پاکستان- بخشی از آغاز مرحلۀ دردناک عملیات استراتیژیک غرب برای تشکیل جغرافیای جدید «بلوچستان بزرگ» درمنطقه به حساب می رود. بدین ترتیب، جنگ با پاکستان عملاً آغاز شده است. هزاره ها وپشتون های کویته، درتقاطع یک جنگ جهانی پنهان بین پاکستان وچین از یک سو، وامریکا وهند وافغانستان، ازسوی دیگرقرار گرفته اند. برداشت نخست این است که ارتش پاکستان از انتقال جنگ افغانستان وایالت پشتونخواه به سوی بلوچستان به شدت نگران اند. درحملات کویته، از هردو سوی جنگ حاضر وناظر اند که هریک محاسبات خاصی نزد خود دارند. هدف از ضربات برکویته از سوی حکومت پنجاب این است تا هرچه زودتر زمینه برای استقرارکامل ارتش پاکستان دربلوچستان آماده شده وحالت اضطراری درآن جا حاکم شود.
امریکا ومتحدان منطقه ای هم این عملیات مرگبار را به نفع خویش ارزیابی می کنند ودرمحاذات خویش قایم افتاده اند.
هدف امریکا ومتحدان که به جنگ بی رحمانۀ بلوچستان با چشم یک تحول تاریخی نگاه می کنند، این است که هزاره ها درجمع دیگراقلیت های تباری بلوچستان باید با احساس نفرتی عمیق و بی درمان نسبت به حکومت پنجاب و گروه های دهشت افگن سنی مذهب که ازپنجاب وکراچی تغذیه می شوند، مجهز شوند و به تدریج همکاری واتحاد سیاسی ونظامی خود با «ارتش بلوچستان» آزاد را به عنوان هدف درازمدت برای نجات، انتخاب کنند.
 افزایش انفجارات گسترده در بلوچستان پاکستان، نخستین نشانۀ انتقال جنگ افغانستان به خارج از مرز ها خصوصاً برمحور های استراتیژیک است که قبلاً ازسوی امریکا ومتحدان جهانی روی نقشه نشانی شده است. جنگ ده سال اول درافغانستان بیشتر براستقرار و قرارگاه سازی برای قدرت های بین المللی متمرکز بود. دردهۀ آینده، با خروج فزیکی ارتش های بین المللی، عملیات گسترش نفوذ به خارج از مرزهای افغانستان درسه استقامت- ایران، پاکستان وآسیای میانه آغاز می شود. جنگی که جهان غرب به رهبری امریکا درین بستر کوهستانی قاره آسیا شروع کرده، ماهیت «انتقالی» دارد و مرحلۀ چرخیدن ماشین عملیات دریک نقطه (افغانستان) دیگر به سر رسیده است.
هدف بعدی، کنترول پاکستان به وسیلۀ جامعه بین المللی است. پاکستان ازنظرفلسفۀ پیدایش خویش، سه خطر عمده را متوجه منطقه و جهان ساخته است.
خطر اول این است که چون حفظ پاکستان بدون تقویت روحیۀ آتشین تندروی تروریستی امکان ندارد، بنا برین تولد عصبیت درکارخانه های تشدد گرایی، اکنون خود پاکستان را به یک انبارباروت تبدیل کرده و بیم آن می رود که سلاح هسته ای پاکستان که تأسیسات آن درهمین بلوچستان پنهان شده، دراختیار دسته های تروریستان داخلی یا خارجی  قرار گیرد. تولید بی وقفۀ جنگجویان فدایی درپاکستان، امنیت هند وافغانستان را همیشه به چالش کشیده است وحتی جرقه آن گه گاه به لندن ونیوریورک نیز زده است.
 خطردوم؛ حاکمیت دایم وقایم نظامیگری در پاکستان است که بازهم مزاحمت دایمی دربرابر هند وافغانستا و به معنای جنگ دایمی ومزمن در کشمیر و ایالت پشتوخواه متصل به سرحدات افغانستان است. با توجه به جغرافیای «کمرباریک» پاکستان، این کشور دربرابر ضربات جنگی هندوستان آسیب پذیر است وهمیشه ساحۀ عقب گاه استراتیژیک خود را حداقل تا گردنه های هندوکش در داخل افغانستان تعیین کرده است. این خطردایمی برای پایگاه های امریکایی درافغانستان قابل تحمل نمی تواند باشد.
خطرسوم؛ همیاری استراتیژیک نظامیان پاکستان با «اژدهای زرد» ( چین) از نظرنظامی واقتصادی است. تنها قدرتی که امپراتوری امریکا را تا چند سال دیگر کاملاً به «دوئل» خواهد طلبید. با لنگراندازی قدرتمند اقتصادی چین در بندر رو به ایجاد «گوادر» درخاک پاکستان چالش های امنیتی واقتصادی علیه منافع  امریکا واروپا، افغانستان وهند درمنطقه نیز به مرحله ای بسیارجدی تقرب می کند. بندر گوادر ازنظر اهمیت اقتصادی وعملیات تجارتی وگردش سرمایه گذاری درآسیا، درواقع بدیل شهر «دوبی» است که از سوی امریکا مدیریت می شود. 
چون اقتصاد قارۀ آسیا به حیث بزرگترین وپرجمیعت ترین قاره درکره خاکی، درحال توسعه است ومحور این توسعه چین حساب می شود، رهبری جهان درآینده ممکن است دردست ابرقدرت چین قرار گیرد.
بنا برین طراحی «بلوچستان بزرگ» درسه محور تغییرایجاد می کند:
تحول اول؛ بندر گوادر از اختیار سرمایه گذاری پنجابی ها وچین خارج می شود. پنجاب ازچند سال به این سو دررابطه به برهم زدن ترکیب تباری باشنده ها گوادر اقدامات گسترده ای را انجام داده است.
تحول دوم؛ با پایه گذاری «بلوچستان بزرگ» انرژی عظیم گازی وهمچنان زراد های هسته ای پاکستان یا دراختیار قدرت های جهانی قرار می گیرد یا آن که صلاحیت نگهداشت آن از دسترس نظامیان پنجاب خارج می شود. علاوتاً فشارهای جنگی و تروریستی علیه هند ازخاک پاکستان کاهش می یابد.
تحول سوم؛ برای افغانستان محاط به خشکه یک فرصت تاریخی ودرخشان است. افغانستان که ازرهگذر دست نارسی به خطوط دریایی واستفاده ازتسهیلات بازرگانی دریایی رنج های درهم شکننده ای را به طور ناخواسته تحمل کرده، خواهند توانست که با درازکردن دست دوستی وبرادری به رهبران «بلوچستان بزرگ» به راه های آبی دسترسی یابد. رؤیای افغانستان به کمک امریکا محقق شدنی خواهد بود.
محاسبه برسر بلوچستان بزرگ درواقع یک برنامه ریزی ده ها سال پیش برای رسیدن به اهداف استراتیژیک در ده ها سال آینده است. بلوچستان پاکستان مخزن عظیم انرژی گازی درمنطقه، بستراصلی بندراستراتیژیک «گوادر» بوده وبرنواحی بلوچ نشین ایران که با حکومت ایران عملاً درجنگ نابرابر به سر می برند، همچون دم شمشیر مسلط است. بخشی از مناطق بلوچ نشین افغانستان درولایت نیمروز نیز درصورت تولد بلوچستان بزرگ به سرزمین مادری خویش ملحق خواهد شد.
ارتش به ظاهر مفقود بلوچستان، درواقع درآینده می تواند در مقام حریف ارتش حکومت پاکستان به منظور ایجاد بلوچستان مستقل، برهمکاری وسرباز دهی هزاره ها حساب باز کند. این ارتش که از سوی رهبران ملی گرای بلوچ رهبری می شود، تا کنون ضربات وتلفات سختی را متحمل شده اما موقعیت وفرصتی را که ازلحاظ تاریخی برای شان فراهم شده، درک می کنند.

http://razaqmamoon.blogspot.ch/2013/02/blog-post_3039.html

No comments:

Post a Comment