دو تظاهرات زنان بلوچ تقریبا همزمان با هم. یکی در نیکشهر و دیگری در پاکستان. حضور زنان بلوچ در راهپیمایی 22 بهمن در نیکشهر که حتی از امکانات ابتدائی شهری نظیر بیمارستان بی بهره است، بسیار غم ...انگیز و اندوه آور بود. زنان محروم بلوچی که به همراه مردان (محرومتر از خود) از حلقه های صالحین پایگاه های مقاومت بسیج، عهد و میثاق خود را با انقلابی تجدید می کردند که آنها را از نظر قانونی، فراقانونی، شرعی، عرفی و عملی شهروند درجه دو و حتی درجه سه کرده است.
- بی نهایت غم انگیز و مایه تاسف و گریه است که زنان مستمند و محروم بلوچ فریاد بزنند: "خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست". آن هم رهبری که حاضر نیست حتی بنیادی ترین امکانات زندگی را در اختیار آنها قرار دهد، در حالی که هموطنان فارس و شیعه ما در تهران و اصفهان و مشهد و شیراز و یزد و کرمان و و . . در مقایسه با بلوچستان و بخصوص نیکشهر از امکانات وسیعی برخوردار هستند. براستی ما را چه شده است؟ چرا باید خود را اینگونه در مسلخ دشمن خویش زار و "نحیف" بکنیم؟ آیا کسی برای این چراها جوابی دارد؟
در آنسوی مرز شیرزنان بلوچ مایه افتخار مردان بلوچ هستند که اینگونه آگاهانه و شیرزنانه، بجای تمجید و تمکین از ظالم سوار بر گرده های آنان، حق خود را طلب می کنند. ویدئو این تظاهرات را حتما مشاهده کنید. براستی چرا از بلوچستان تا بلوچستان هزاران فرسنگ فاصله است؟ چرا؟ آیا کسی برای این چراها جوابی دارد؟
No comments:
Post a Comment