اساس دردها و رنج های افغانستان در زمان جهاد ما علیه اتحاد جماهیر شوروی گذاشته
شد.
جهاد ما برضد شوروی مبارزه ای برحق بود که برای حفاظت از وطن و دین مان آغاز
کردیم. در حالیکه ما با اخلاص مبارزه مان را به پیش می بردیم، متحدان ما هریک به
دنبال اهداف خودشان بودند.
با پیروزی مجاهدین روند حوادث به سمتی رفت که حاکمیت آنها سبب رنج و مصائب مردم
شد تا آنها (مجاهدین) بدنام و ناکام شوند و به این ترتیب زمینه برای ایجاد و حاکم
کردن گروهی دیگر فراهم شود.
گروه جدید طالبان بود که به نام مبارزه با "گروه شرو فساد" قد علم کردند و وعده
امنیت و مصونیت را به مردم دادند.
به همین دلیل بسیاری از افغانها از جمله خودم سخت از طالبان حمایت می کردیم و
کمک های قابل توجهی هم به آنها کردیم.
اما طالبان به زودی به انحراف کشیده شدند و به جنگ داخلی روی آوردند. آنها از
افراطیت حمایت کردند تاجایی که با تروریسم همراهی کردند و منزوی شدند.
سرانجام پس از حادثه یازدهم سپتامبر بود که یکبار دیگر نیروهای خارجی به
افغانستان آمدند. قابل یاد آوری است که همه این بازی ها را خارجی ها برسر مردم
افغانستان آوردنداما بازیکنان همه افغان بودند و تفنگ همیشه بر دوش خود افغانها
بود.
ما به عنوان یک ملت زنده نباید چنین چیزی را اجازه می دادیم که خارجی ها با
سرنوشت ما بازی کنند.
پس از حادثه یازدهم سپتامبر افغانها به این امید به نیروهای غربی خوشامد گفتند
که امنیت، آرامش، توسعه و رفاه با خود به افغانستان بیاورند. اما یکبار دیگر
کشورهای دخیل، زیر نام مبارزه با دهشت افگنی هریک در پی تعقیب اهداف استراتژیک
خودشان برآمدند. برای رسیدن به این اهداف متأسفانه بار دیگر جنگ شروع شد.
حالا فرصتی برای صلح فراهم شده است
یازده سال بعد حالا صدای صلح بلند شده. روند صلح که در حال حاضر در مراحل اولیه
اش قرار دارد، یک مرحله تازه ای را برای افغانستان نوید می میدهد.
به گذشته باید توجه زیاد صورت گیرد تا روند صلح کنونی شروع مرحله ای نباشد که در
نهایت بجای تامین صلح واقعی گامی برای خارجی های دخیل در قضایای افغانستان برای
رسیدن به اهداف بزرگ شان گردد.
آنگونه که در سه و نیم دهه گذشته بارها و بارها این واقعیت تلخ را تجربه کرده
ایم.
همانگونه که سقوط آخرین دولت کمونیستی و ورود مجاهدین به کابل سبب آرامش وآزادی
واقعی مردم ما نشد، به همین ترتیب اگر روند صلح کنونی مان به خوبی مدیریت نشود، می
تواند سبب ضعیف تر شدن ما و خلق مشکلات تازه برای مان شود.
چرا طالبان را برادرم خواندم
اگر جنگ را خارجی ها به ما تحمیل کردند، ابتکار صلح باید در دستان خودمان باشد.
در غیر آن نتیجه ای که ملت منتظرش است، هیچگاه به دست نخواهد آمد.
به همین دلیل من در سخت ترین شرایط طالبان را برادر خطاب کرده ام و آنها را به
صلح دعوت کرده ام. به همین دلیل هم من جرگه مشورتی را در مورد صلح فراخواندم. آن
جرگه شورای عالی صلح را ایجاد کرد که در آن نمایندگانی از هر قشر و فکر افغانستان
حضور دارند.
اگر برای رسیدن به اهداف مان سالها جنگیدیم، باید دیگر اجازه ندهیم به نام صلح
چندین سال دیگر متفرق شویم. افغانها در یازده سال گذشته قربانی های بزرگی دادند و
یک نظام ساختند.
نتیجه این قربانی ها مؤسسات منتخب دولتی است. این دستاورد بزرگی برای ما
است.
ابتکار ها و تلاشهای پراگنده صلح می تواند این قربانی های مان را با خطر مواجه
کند. اگر همه افغانها متحدانه عمل نکنند در حقیقت به یازده سال گذشته بازگشته ایم و
خدا می داند که خارجی ها در فضای مبهم ایجاد شده چه اهدافی را تعقیب خواهند کرد و
ما برای چند سال دیگر قربانی آنها خواهیم شد؟
در این مرحله حساس، آینده روشن افغانها فقط در گرو اتحاد و اتفاق آنها است. پس
برای داشتن آینده ای روشن و برای اینکه تلاشهای صلح مان، یک صلح واقعی را در پی
داشته باشد و سبب تقویت کشورمان شود به چند نکته مهم اشاره می کنم.
نکات اصلی
۱_ نمایندگان طالبان که در مذاکرات شرکت می کنند باید اسناد معتبر تصدیق شده
توسط رهبران شان را با خودداشته باشند.
۲_ در گفت و گوهای صلح، شورای عالی صلح از ملت افغانستان نمایندگی کند.
۳_ از برگزاری نشست ها و گفت و گوهای متفرقه و پراگنده گروهها و شخصیت های
مختلف به نام صلح باید جلوگیری شود.
۴_ به همین دلیل مذاکرات صلح در کنار ابعاد داخلی، ابعاد خارجی هم دارد که برخی
از آنها منطقه ای و برخی دیگر جهانی اند. بنابراین افغانها یعنی دولت، اپوزیسیون
داخلی و طالبان باید بخش داخلی را بین خود شان حل و فصل کنند و بخش خارجی اش را
باید متحدانه و همصدا با خارجی ها حل کند و زمینه را بگونه ای فراهم کنند که در
میان منافع متضاد خارجیها ، منافع ملی خودشان را حفظ و تضمین کنند.
bbc
No comments:
Post a Comment